درد دل های شما

[Ma Sa]

مثلا قرار شد دیگه انرژی منفی نباشم
ولی
چی کار کنم؟
دست خودم نیس
آقا جون دلم گرفته خب..
شارژم ندارم با کسی دردودل کنم.
اه

[Ma Sa]

نه من شادم
شادم
نه نمی ذارم چیزی غمگینم کنه
من شادم
شاد
شاد
شاد

[Roksana]

نمیدونم چ ربطی دااره هااا
صندلی داغ چکاوکو خوندم یکم دلم گرفت
نمیدونم عمرم انقد قد میده که یه باره دیگه اصفهان و شیرراازو ببینم یا نه
خوشا شیراز و وصف بی مثالش - خداوندا نگهدار از زوالش
واقعا دلم میخوواد به اصفهان برگردم .....
خیلی ازین دو تا شهر خاطراات خوبی دارم

---

ماسا خیلی خوبه همینجووری ادامه بده
سعی کن نزاری فکرای منفی بیان تو سرت
چون اگه بیاان باید 20 برابر انرژی بزاری تا بندازیشون بیرون
نزار حال خوبت الکی خراااب شه :ep:
فکرای منفی رو بریز دور

[happpygirl]

سلام
تا مياي با يكي حرف بزني ..
زودي اف ميشه
اينم از شانسه ماست ديگه
دارم به اين فكر ميكنم اگه دلم نگيره , خيلي سنگين ترم
نميدونم اگه اين خنده نبود , تا الان چطوري ميخواستم زندگي كنم ؟

[سها]

سلام
آقا ميلاد.. مصاحبه خوبي بود.. دست شما درد نكنه..
اما جاي چندتا سوال خاليه..

فك نميكني وقتي دليلت براي ترك هست.. پس قصدشو هم داري؟آخه بعضي ها ميگن اصلا ضرر نداره..گناه هم نيست!

كي تو رو انداخت توي بازي؟

الان راه حلت چيه؟

اينا رو فهميدي؛خب حالا چ كنيم ك درست بشه؟

و.....

گل پسر.. مرد جوان..ميدونم من براتون يكي از مظاهر حال ب هم زني ام..حالا بماند.. نميخوام رفعش كنم.. :ep:

ما اگه مثه آدم زندگي كنيم .. ميتونيم ترك كنيم!

بازم چيزايي هست ك بايد بفمين.. و درست كنين.. قسمت دومش(درست كردن) هم بايد باشه تا كامل بشه . نتيجه بگيرين..
البته بعد از آرامش فكر و دلتون..

در پناه خدا..
ياعلي.

[Mi6united]

اینجا میشه درددل کرد؟؟؟
من خسته شدم
چند ساعت پیش خ.ا کردم
بعد از یک هفته
تازه داشت حالم خوب میشد ولی....
نمیدونم چکار کنم
با گوشی رفتم تو سایتای بد و اخرش هم ......
صدبار گفتم با گوشی اینترنت فعال نکنم ولی اخرش استخاره کردم خوب اومد و رفتم شارج خریدم اینترنت فعال کردم
حالا هم پشیمون

دلم میخاد بگم
از پسری بگم که دنیاش نابود شد با این کار
۲ ساله که مبتلام
درسم افت کرد
زیبایی ام رفت
وزنم بشدت کم شد
اخلاقم خراااااب
خدایا
چکار کنم
نمیتونم بدون اینترنت باشم ولی میدونم که اگه فعال کنم بعدش خ.ا میکنم
چکار کنم؟؟؟؟
خدایا شرمنده
امام زمان شرمنده
خدایا رحم کن
یا الله

[عمو سعید]

یه پست زدم

نزدیک ظهر

تو یه جمله

خستگی و اینا بود مضمونش ... هیچکی ندیدش فکر کنم

بعدش این عکس رو دیدم



خیلی شرمنده شدم!

پست رو پاک کردم

و

گفتم خدایا شکرت ... ببخش

[یک مشت خاک]

سلام
هر وقت تو درد دل پست گذاشتم بعدش گرچه خالی شدم ولی بیشتر دلم گرفته
دوس ندارم دیگه بیام کانون
دوس ندارم دیگه یا کسی رابطه داشته باشم
دوست ندارم کسی بام حرف بزنه
از همه دلگیرم
ای خدا چرا هیچکی نمیفهمه منو
به سرم زده بی خیاله دین و دنیا و هر چی هست شم هرغلطی خواستم بکنم بعد بگم اوا ببخشید اشتباه کردم دیگه
آها یکی م سعی داره منو گول بزنه تو فکرم گول بخورم
بخدا دیوونه شدم
هیچی برام فرق نمیکنه دیگه

[یک مشت خاک]

عاشق لحظه هاییم که تو کانون تنهام

[tark]

مداد رنگی هایم رو بیاورید..

از تکرار روزهای خاکستری ام خسته ام...

[باران..]

سلام

بچه ها من نمیدونم چرا شما فکر میکنید کسی که حرف زده بن شده؟؟؟

کی بن شده؟؟

کی اخطار گرفته!!!
مگه ما حواشی تغییرات باز نکردیم تا بچه ها حرفاشون و بزنن ؟


توقع از من میره چون مدیران دیگه واقعا درگیر کاراشونن توی کانون و هر کدومشون کلی مسئولیت مهم دارن و تنها کسایی که تو کانون راست راست راه میرن و وظیفشون مراقبت از احساس بچه هاس من و تنهاییم(بازم میگم چون امدیم که این کارو انجام بدیم) البته تنها اونجوری که آسمان خان گفتن گویا مشکل کتف پیدا کردن (از بس لنگه کفش پرت کرده :d ) و تا یه مدتی هر چی بگیم جواب نمیتونه بده

اگه کسی رو میشناسید که با ناراحتی از کانون رفته خوشحال میشم به منم بگید که اگه خدایی نکرده فراموش شدن با دلجویی برشون گردونیم

اما واقعیت چیز دیگه ایه!!!

واقعیت اینکه ما نیاز به یه سری تغییرات داریم برای اینکه از این دور خودمون چرخیدن در بیایم

میدونم با بسته شدن پرواز خیلیا ناراحت شدن..
حق دارن..

همین الآن یه فکر عاااااااااااااااالی به ذهنم رسید

یه کارناوال راه میندازیم برای دلجویی و برگردوندن دوستامون
نظرتون چیه؟؟؟

---

http://www.ktark.com/showthread.php?tid=1392

[Alireza 68]

سلام


این طرز فکر درست نیست که همه این رفتن هارو از چشم مدیریت ببینیم


و این طرز فکر هم درست نیست چون کانون داره خلوت میشه و همه دارن میرن وقت رفتن منم هست

تفسیر به رای نکنیم

این رفتن ها و برگشتن ها تازگی نداره و از قبل هم بوده اما چون یکم مشکلاتی پیش اومده الان بیشتر به چشم میاد و خیال و گمان هم میره که دلیل هر رفتنی اینه و نگاه ها به این سمت میره

در صورتی که این درست نیست

امیرحسین 18 تا کمتر از 30 روز دیگه برمیگرده خودش بهم گفت

خانوم میتوانم هم ازشون دلیل خواستم گفتن که دارن سعی میکنن نت رو کم کنن تا بتونن درس بخونن


خانوم ترک رو هم نمیدونم این حرف از رفتنشون چه ربطی به این تغییرات داره


مجتبی پایلوت هم ازش پرسیدم گفت اصلا برای همین برگشتم که یوقت کسی فکر نکنه قهر کردم و برای این مشکلات رفتم


قصد موندن داشت که گفتن ظاهرا سرشون شلوغ شده زیاد نمیتونن بیان


همای رحمت عزیز هم برای کنکور رفتن و گفتن بعد از کنکور میان

و از دوستانم توقع دارم که همراهی کنن

کارناوال منت کشی رو هم باران خانوم راه انداختند

[گل سرخ]

سلام

خوب طبیعیه این رفتن ها..

آخر ترم و کلی میان ترم و درس مونده و پروژه و ترجمه ها..... همین ها خودش باعث میشه خیلی از ساعت اومدن بچه ها به کانون کم بشه

بعدش هم همه ما استرس درسی رو تجربه کردیم...همین استرس باعث میشه همه یه کمی بی حوصله و سرد به نظر بیان...

[chika]

سلااااااااااااااااااااام
بچه ها
کاری به کانون ندارم
اما
هر اومدنی رفتنی داره
و هر رفتنی بهانه
و اگه قرار باشه کسی بره
دیر یا زود دلیلش پیدا میشه
این مختص کانون نیست
هرجااااایی
همینطوره
بچه ها تجربه شخصیمه
دل به کسی نبندین
فقط تجربه هاشونا یاد بگیرید
هیـــــــــــــچ کس تا اخرش باهاتون نمیمونه
هدفتون باید مهم باشه
و مقصدی که بااااااااااید بهش برسید
ازاد و رها و پاااک باشید

[آسمون آبی]

آقا فردا ضریح جدید اباعبدالله میارن اینجا، اگه توفیق شد میرم

و دعا میکنم تک تکتون برین زیارت

مرا از پیش خود آقا مکن دک.... که کردم نام زیبایت به دل حک

دعا کن تا بقیع را هم بسازیم... حسین جانم ضریح نو مبارک