1397 ارديبهشت 25، 0:38
چقدر خوب میشد یکی بود که یکی باشه که با هم بشیم دوتا!
:/ فکر کنم برم بخوابم بهتر باشه...درجه گیجییییی صد و پنجاه درصد!!! :/
(1397 ارديبهشت 27، 10:36)darling نوشته است: دو شب پیش یه خانومی اومده بود شرکت،از مراجعه کنندهای ثابتمون بودسلام...خوب باشید انشاالله خانم دارلینگ ...معذرت میخوام خانمی... اانتقاد داشتم عزیزم
دیدم مثه همیشه شاد نیست، ولی به خودم اجازه فضولی ندادم تا اینکه خودش به حرف اومد و تو تایم انتظارش درددل کرد
گفت کمتر از یک ماه پیش بهترین دوستشو از دست داده ایشون چون همه خانوادش خارج از کشور هستن تنها داراییش همسرشو این دوستش بوده خیلی بهش وابسته بوده
میگفت دوستم مثه همیشه میره یه درمانگاه که یه تزریقی انجام بده
منتهی تزریقاتی به جای اینکه سرنگو توی عضله کنه میکنه توی رگ و در عرض 10-15ثانیه دوست ایشون تموم میکنه
(حالا کاری به این ندارم که مردممون انقد بی مسئولیت شدن که مشغله ذهنیشون رو تو کارشون دخیل میکنن یا اینکه جون یه آدمو به دست یه کارآموز میدن)
بعد میگفت دنیا واقعا ارزش غم و غصه رو نداره آدم از یک ثانیه بعد خودش خبر نداره و نمیدونه چی میشه
اگر آدما به این جمله اعتقاد داشتن و باورش داشتن بی شک هیچ آدمی بدی نمیکرد و غصه نمیخورد
البته خیلیامون فقط شعار میدیم و بعد از چن وقت همه چی یادمون میره
تو همین فکرا بودم که دیروز تو راه تصادف کردم
هنوز پدر و مادرم خداروشکر میکنن و میگن خدا بهمون رحم کرد
همه اینارو گفتم که بگم همه چی چه خوب چه بد میگذره
زندگی خیلی کوتاه تر از این حرفاست که بخوایم با تلخی بگذرونیمش
(1397 ارديبهشت 27، 16:04)Hزفیر نوشته است:(1397 ارديبهشت 27، 10:36)darling نوشته است: دو شب پیش یه خانومی اومده بود شرکت،از مراجعه کنندهای ثابتمون بودسلام...خوب باشید انشاالله خانم دارلینگ ...معذرت میخوام خانمی... اانتقاد داشتم عزیزم
دیدم مثه همیشه شاد نیست، ولی به خودم اجازه فضولی ندادم تا اینکه خودش به حرف اومد و تو تایم انتظارش درددل کرد
گفت کمتر از یک ماه پیش بهترین دوستشو از دست داده ایشون چون همه خانوادش خارج از کشور هستن تنها داراییش همسرشو این دوستش بوده خیلی بهش وابسته بوده
میگفت دوستم مثه همیشه میره یه درمانگاه که یه تزریقی انجام بده
منتهی تزریقاتی به جای اینکه سرنگو توی عضله کنه میکنه توی رگ و در عرض 10-15ثانیه دوست ایشون تموم میکنه
(حالا کاری به این ندارم که مردممون انقد بی مسئولیت شدن که مشغله ذهنیشون رو تو کارشون دخیل میکنن یا اینکه جون یه آدمو به دست یه کارآموز میدن)
بعد میگفت دنیا واقعا ارزش غم و غصه رو نداره آدم از یک ثانیه بعد خودش خبر نداره و نمیدونه چی میشه
اگر آدما به این جمله اعتقاد داشتن و باورش داشتن بی شک هیچ آدمی بدی نمیکرد و غصه نمیخورد
البته خیلیامون فقط شعار میدیم و بعد از چن وقت همه چی یادمون میره
تو همین فکرا بودم که دیروز تو راه تصادف کردم
هنوز پدر و مادرم خداروشکر میکنن و میگن خدا بهمون رحم کرد
همه اینارو گفتم که بگم همه چی چه خوب چه بد میگذره
زندگی خیلی کوتاه تر از این حرفاست که بخوایم با تلخی بگذرونیمش
ولی شمام که دقیقا همین بی مسئولیتی رو کردید و قید مطلق (همه )بکار بردید!
ای کاش انقدر راحت نبود که همه چیزو به همه کس ربط بدیم:/
ناراحت کنندس...یک بار یکی یک گردو میدزده...و ازون به بعد مردی که فقط و فقط خبر دزدی رو شنیده( و حتی بر فرض محال هم که خودش دیده باشه)هرجا میرسه مردم اون محله رو دزد معرفی میکنه!!!!
امیدوارم گرفته باشید منظورمو...(یعنی شما حاضرید قسم بخورید همه ی 100% مردم اینطورین؟ اگه اره که... با عرض شرمندگی باسد بگم بیانصافیه...اگرم نه پس چرا میگید همه خو؟؟؟؟ بگید بعضی...چمیدونم! خطرناکه اینطور حرف زدن. ادم فکر میکنه پشت حرفتون قسم حضرت عباس هم هست :/
دوم...ایا قبول دارید ممکن بود دیروز در تصادفتون یکی رو با آسفالت یکسان کنید؟؟؟ شمام خودتون توی رانندگی داشتید به روزمرگی فکر میکردید و جون عابر پیاده رو اگر محترم میدونستید هیچ موقع بدون تمرکز پشت فرمون نمینشستید...
پس...
قبل از اینکه از بیمسئولیتی اون پرستار یا پزشک کارآموز ناراحت باشید باید ناراحت این باشید که چرا خودتونم دقیقا همون بیمسئولیتی رو کردید
بله...خدا رحمتون کرد...وگرنه شمام مثل اون کاراموز ممکن بود مجبور بشید بابت جون یک انسان پاسخ گو باشید.
اسم عمل خودتون تصادف بود... بعد اشتباه اون پرستار کاراموز چیزی جز تصادف بود؟؟؟
شاید شما بگید نه خیر!!!اون کاراموزه خیلی بیجا کرد دست به امپول زد وقتی دانشش رو نداشت...
ولی باید بگم شمام دقیقا دانشش رو نداشتید...چراکه توی آیین نامه ذکر شده وقتی که حال مساعد ،چه جسمی چه فکری ، ندارید رانندگی نکنید...
این طور مسائل...یهطوری جلوه داده میشه انگار حقیقتی تغییر ناپذیره...هرچند معتقدم همه گفتن هم بی انصافیه...ولی به قول معروف خدا هم نیستیم که اشتباه نکنیم...
ببخشید طولانی شد . دلم میخواست همونقدر که پرستار بیچاره غم زده شد ماهم غم زده بشیم ازینکه خیلی خوب بلدیم ایرادات دیگرانو بگیرم...اما ایرادات خودمون رو که خدا ارفاق میکنه رحم کردن خدا میبینیم و....به خودمون که میرسه....:/
همین خوده من!
التماس دعاااااا...
دعا برای کاراموزی که شاید در اولین تجربه کاریش این شکستو خورده ...وشاید الان بیشتر ازین که به قضای الهی ربط بده به دستهای خودش ربط بده و ...
شاید نتونیم واقعا جای او باشیم...ولی میتونیم که بفهمیم...مثل اینکه یکی رو با آسفالت خیابون یکی کرده باشیم (!) و ...دیگه راه برگشتی نیستو...شاید حتی بعد از حکم دادگاه هم دلمون نخواد دیگه رانندگی کنیم...!
ما دوستدار اهل بیتیم(ع) ؟؟؟
پس چرا راحت درمورد دوستدارانشون قضاوت میکنیم؟؟؟
شاید امام زمان(عج) از این طور حرف زدن ناراحت شده باشن...وگرنه ازتون انتقاد نمیکردم.دلم نمیخواست اگر مثل خیلی از دوستام دوست دارید مولاامام(عج) رو ناراحت نکنید ؛برخلاف علاقتون امام ناراحت بشه...حتی از این که من سکوت بکنم ودوستانه نکته ای رو به دارلینگ جونم که شما باشی نگم
لطفا نوشتتون رو اگر حرفمو جایز ودرست نمیدونید اصلاح نکنید...
سپاس(((:
التماس دعای فرج مولا
یااااااااا حق(:
(1387 فروردين 9، 6:38)adminOLD نوشته است:به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام
در اینجا میخواهیم درد و دل های یکدیگر را درباره این حس بشنویم !
پس منتظریم !
...................................
این جا هم مثل همه تاپیک ها ی سری قوانینی داره که برای حفظ نظم و چارچوب باید رعایت بشه
1-از زدن پست های نامربوط و یا شکلک خالی خودداری بشه (اسپم نزنید) در صورت مشاهده حذف میشه
2-برای تشکر پست جداگانه نزنید به این منظور میتونید از دکمه تشکر یا اعتبار به ارسال استفاده کنید
3-هر پستی که میبینید نیاز به جواب دادنش نیست اگه هم میخواید جواب بدید تو انتخاب کلمات دقت کنید
4-به نظرات هم احترام بذارید و ادب رو رعایت کنید و در انتخاب کلمات دقت کنید
5-از گفت و گو تو این تاپیک خودداری کنید ( مثل شبانه روزی نشه اینجا )
6- از بحث کردن و دعوا کردن تو اینجا خودداری کنید که در صورت مشاهده حذف میشن و در صورت نیاز اخطار داده میشه
با تشکر علیرضا 68
یا ودود