1396 بهمن 3، 22:58
1396 بهمن 4، 19:02
سپاس شده توسط
1396 بهمن 4، 23:28
سپاس شده توسط
سپاس شده توسط
1396 بهمن 15، 14:46
سپاس شده توسط
1396 بهمن 22، 16:17
کسی نیست !!
چرا انقدر کم میاین
سپاس شده توسط
سپاس شده توسط
1397 ارديبهشت 4، 15:53
ویرایش شده
هو چقد اینجا رو گرد و خاک گرفته
دوستای نسیم حیات میدونن که من به دلایلی امسال بعد چند سال دوری از درس تصمیم گرفتم دوباره کنکور تجربی بدم
خیلی عالی پیش میرفتم تا عید ولی الان خیلی شل شدم و بیشتر نت هستم
(البته چون مدتی از درسا دور بودم تصمیم داشتم امسال کنکور امتحانی شرکت کنم و از سال دیگه جدی تر شم ولی فهمیدم کتابا داره عوض میشه و بعدشم معلوم نیس چی بشه گفتم همین امسال محکم بخونم)
دو ماه دیگه بیشتر نمونده گفتم بیام ساعت درسیم هر شب اینجا بذارم شما ها تشویقم کنید یکم روحیه بگیرم برگردم به روزای خوبم
یا حداقل وقتایی که درس نمیخونم از شما ها خجالت بکشم
راستی به جز من اینجا کسی نمیخواد کنکور بده ؟
أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَری؟!
1397 ارديبهشت 4، 19:53
الان دیگه وقت فکر کردن به این که اون چیزی که از بچگی دوس داشتی الان دوس داری یا نه نیس
الان باید همه توان تلاشت بذاری همین امتحانایی که داری با موفقیت بگذرونی سال دیگه هم محکم بخونی وقتی نتیجه کنکورت اومد اون وقت یک ماه فرصت داری که فکر کنی چی دوس داری و میخوای چه رشته ای بری
أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَری؟!
سپاس شده توسط
1397 ارديبهشت 4، 20:39
(1397 ارديبهشت 4، 19:40)aliunknown نوشته است: سلام . چه خوب شد که اینجا رو بالا آوردید واقعااا خاک گرفته بود
من سال دیگه کنکور دارم . مثل اینکه میگن تا چند سال برای نظام قدیم جدا کنکور برگزار میکنن . البته نمیدونم تا چه حد درسته یا غلط
امیدوارم که موفق بشید
----
بچه ها منم بعد عید خیلی تو درس خوندن داغون شدم . یعنی هفته پیش همین موقع بود درس مورد علاقم که شیمی هست رو باز کردم که بخونم اما انگار حالم داشت بد میشد . دو ساعت کامل به کتاب زل زدم فقط و هیچ کاری صورت ندادم حتی دستم به حل کردن مسئله هم نمیرفت .
جدیدا هر وقت میام درس بخونم مدااام اون صحنه هایی که معلما یا مسئولای مدرسه منو جلو بقیه تحقیر میکردن یادم میاد . و یجورایی انگار بهم تلقین شده که واقعا حرف اونا درسته من هر چی هم میخونم بازم به جایی نمیرسم یا جام توی این رشته نیست ....
یه مشکل دیگه ای هم دارم و اون اینه که دو ماه بعد ترک خ.ا متوجه شدم دیگه به اون هدف قبلی که از بچگی آرزوشو داشتم علاقه ای ندارم و یجورایی اشتباه فکر میکردم . شایدم تاثیر حرفای بقیه بوده که باعث شده این فکرو بکنم . چی بگم قبل عید حرفای اینا رو تو ذهنم مرور میکردم و میگفتم بهتون ثابت میکنم که میتونم از پسش بر بیام و من اون آدم خنگی که شما تصور میکنید نیستم اما هر چی خوندم بیشتر پسرفت کردم .
اصلا از شرایط فعلی راضی نیستم ... به هیچ وجه . سر در گمم . به جای دو راهی هم بین ۱۰ راهی قرار گرفتم .
سلام داداش علی. یه موضوعی بین کسایی هست که به صوفی ها و درویشها معروفن. بزرگترینشون هم شمس تبریزی و مولانا بودن. این موضوع اینه که برای اینکه بتونی با دید باز نگاه کنی و از دید انسانی فراتر بری، نیاز هست که فقط کار خودتو بکنی. این موضوع که حرف دیگران پشت سرت اهمیتشو برات از دست بده، چیزیه که شاید به زبون راحت بیاد که بگی خب مهم نیس بقیه چی میگن. ولی اون اعماق وجودت، نظرت راجب اون حرفا چیه. فرض کن یکی بهت میگه چقدر زشتی. اگر حتی ذره ای اهمیت بدی به حرفش، واکنش طبیعی این هست که برسی خونه، یه نگاه میری توی آینه میندازی..
شاید آن نور که از پنجره می آید خداست.
شاید آن قهقهه ی کودک و آن عطر خوش یاس خداست
شاید آن چشمان تو وقتی نگاهم میکنی
معجزه، آن لحظه های نابِ عشق، اینها خداست
او سر آغاز من است، جان من است
در تمام لحظاتم، حامی و حاضر خداست
دارم از عمق وجودم میفشانم عشق او
آرزویم بَرِ پردیس، درآن عرشِ خداست
زندگی را زندگی خواهم نمود
هرچه من دار و ندارم، همه از لطف خداست
شاید آن قهقهه ی کودک و آن عطر خوش یاس خداست
شاید آن چشمان تو وقتی نگاهم میکنی
معجزه، آن لحظه های نابِ عشق، اینها خداست
او سر آغاز من است، جان من است
در تمام لحظاتم، حامی و حاضر خداست
دارم از عمق وجودم میفشانم عشق او
آرزویم بَرِ پردیس، درآن عرشِ خداست
زندگی را زندگی خواهم نمود
هرچه من دار و ندارم، همه از لطف خداست
سپاس شده توسط
1397 ارديبهشت 6، 20:30
ویرایش شده
به دلیل مسایل امنیتی و شناخته نشدن ادامه پیام حذف شد!
أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَری؟!
سپاس شده توسط
سپاس شده توسط
1397 ارديبهشت 9، 16:44
آفررررین
میشه برنامه ات رو بگی ، یعنی از چه ساعتی شروع می کنی ، از چه ساعتی تا چه ساعتی می خونی
سپاس شده توسط
سپاس شده توسط
1397 ارديبهشت 10، 6:34
ویرایش شده
امروز زیر 10 نمیخونم
آفرین علی آقا نا امید نشو کم کم شروع کنی زیاد میشه
کویین جان من اون روزی که گفتم 10 ساعت 9.5صبح شروع کردم تا 10 شب
واسم فقط شروعش سخته شروع کنم دیگه تا آخر خوب میخونم
یا مثلا دیروز 11شروع کردم تا 10.15خوندم
سعی کن اون تایمی که داری درس میخونی یعنی مثلا از 8صبح تا شب اصلا از نت و تلویزیون
و این چیزا دور باشی تا تمرکزت بهم نریزه
تایم استراحتای بین درسم از اتاق برو بیرون ولی سراغ اینا نرو و زود برگرد سر درس
شما هم بیاید ساعتاتون بذارید کم کم زیادش میکنیم
أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَری؟!
سپاس شده توسط