مرا چشمیست خون افشان ز دست آن کمان ابرو
جهان پر فتنه خواهد شد از آن چشم و از آن ابرو
.
از دست آن کسی که قوس ابروهایش مثل کمان است دارم خون گریه می کنم . یک روزی همه جهان به خاطر آن چشم و ابرو پر از آشوب خواهد شد . (یعنی فقط من نیستم که در این شرایطم)
.
.
غلام چشم آن ترکم که در خواب خوش مستی
نگارین گلشنش روی است و مشکین سایبان ابرو
.
بنده ی چشم آن تُرک هستم که وقتی از مستی به خواب رفته، صورت خوش رنگ و پر از رنگش مثل یک گلستان است و ابروهایش مثل یک سایه بان به رنگ سیاه است (تضاد رنگین بودن و سیاه بودن مد نظر شاعر بوده)
.
.
هلالی شد تنم زین غم که با طُغرای مشکینش
که باشد مَه که بنماید ز طاق آسمان ابرو
.
ماه عددی نیست که با وجود آن ابروی سیاه (طغرا : استعاره) از سقف گنبدی شکل آسمان عرض اندام کند و بابت غمی که از این جسارت ماه دارم پشتم خم شده است. (مقایسه از لحاظ هلالی بودن ابرو و هلال بودن ماه تازه )
.
.
روان گوشه گیران را جبینش طُرفه گلزاریست
که بر طَرف سمن زارش همیگردد چمان ابرو
.
برای آنهایی که گوشه گیری می کنند پیشانی اش مثل یک سمن زار است (اشاره به موهای صورتش) که یک ابرو دائما در اطراف آن سمن زار در حال رقص و به عشوه حرکت کردن است. (اشاره به اینکه دائما با ابرو اشاره می کنه )
.
.
رقیبان غافل و ما را از آن چشم و جبین هر دم
هزاران گونه پیغام است و حاجب در میان ابرو
.
رقیبان من خبر ندارند اما معشوق با چشم و ابرو هر لحظه برای من پیغام می فرستد. ( اون با منه رقیبان نمی دونن ! )
.
.
دگر حور و پری را کس نگوید با چنین حسنی
که این را این چنین چشم است و آن را آن چنان ابرو
.
کسی که خوبی های معشوق مرا ببیند دیگر نمی تواند از حور و پری تعریف کند و بخواهد بگوید آنها چشم و ابروی چنین و چنان دارند. (چشم و ابروی معشوق را از چشم و ابروی حور و پری زیباتر می داند)
.
.
تو کافردل نمیبندی نقاب زلف و میترسم
که محرابم بگرداند خَم آن دلستان ابرو
.
تو موهایت را نمی پوشانی و می ترسم بابت این کارت ، گِردی ابرویت مرا از پرستش خدا منحرف کند. (محرابم بگرداند)
.
.
اگر چه مرغ زیرک بود حافظ در هواداری
به تیر غمزه صیدش کرد چشم آن کمان ابرو
.
با وجود انکه حافظ مرغ زیرکی بود که به دام عشق نمی افتاد اما تو به جای استفاده از دام از تیر و کمان (به هم زدن پلک ها با ناز و عشوه) استفاده کردی و من را شکار کردی. (تیر غمزه و کمان ابرو)
.
.
جای
بارونی عزیز خالی که بیاد بگه اینها همه ش اشاره به خدا و عارفان و اینا داره
دلم تنگ شد براش
این حافظ هم عجب بچه پر رویی بوده
نیت :
با توجه به بیت «رقیبان غافل و ما را ... » این شعر رو به فال نیک می گیرم یعنی با توجه به همه سختی ها و بی تابی های عشق ، یاری به آن غایت زیبایی و حسن دلش با ماست.