شاید آن نور که از پنجره می آید خداست. شاید آن قهقهه ی کودک و آن عطر خوش یاس خداست شاید آن چشمان تو وقتی نگاهم میکنی معجزه، آن لحظه های نابِ عشق، اینها خداست او سر آغاز من است، جان من است در تمام لحظاتم، حامی و حاضر خداست دارم از عمق وجودم میفشانم عشق او آرزویم بَرِ پردیس، درآن عرشِ خداست زندگی را زندگی خواهم نمود هرچه من دار و ندارم، همه از لطف خداست
رضا/11اردیبهشت/89 روز خووووووووب
ستاره ی دوم من دست کیه. فردا با یه وانت میام میبرم ستاره مو
از امروز یه مورد دیگه رو هم میخام بشمارم و اونم کنترل نگاه توی صفحات مجازی و اینترنته. از این میترسیدم ضربه بخورم ولی تا الان زنده موندم ازش.
رضا/7مرداد/0 روز
شاید آن نور که از پنجره می آید خداست. شاید آن قهقهه ی کودک و آن عطر خوش یاس خداست شاید آن چشمان تو وقتی نگاهم میکنی معجزه، آن لحظه های نابِ عشق، اینها خداست او سر آغاز من است، جان من است در تمام لحظاتم، حامی و حاضر خداست دارم از عمق وجودم میفشانم عشق او آرزویم بَرِ پردیس، درآن عرشِ خداست زندگی را زندگی خواهم نمود هرچه من دار و ندارم، همه از لطف خداست