مطالعه گروهی کتاب

[زینبی]

فصل سوم کتاب رو شروع کردم
جواب دادن به پرسش‌هایی که توی اقدامک ها هست گاها به بن بست میرسونه من رو 
پرسشی که توی این فصل بود اینکه با همین فرمون برم جلو به اهداف میرسم ؟جوابم منفی بود ولی هیچ راه جایگزینی هم پیدا نکردم براش
من نتونستم ۳تا۵سال اینده ام رو برای خودم شفاف کنم
خصوصا که من برای تصمیمات بزرگی که میگیرم رضایت شخص دیگه ای هم باید باشه

[مهرخدا]

جوابم منفی بود ولی هیچ راه جایگزینی هم پیدا نکردم براش 

همیشه یک راهی هست زاویه دیدت رو برای پیدا کردنش یکم تغییر بده. 

من نتونستم ۳تا۵سال اینده ام رو برای خودم شفاف کنم

خصوصا که من برای تصمیمات بزرگی که میگیرم رضایت شخص دیگه ای هم باید باشه 

به نظرم دو دسته تصمیمات داریم که میشه گفت هم توشون تصمیمات بزرگ وجود داره و هم کوچیک. 
دو دسته تصمیمات فردی یا شخصی و دسته تصمیمات عمومی
تصمیمات فردی مطلقا به خودت برمیگرده تصمیماتی که شرایط خصوصی و فردی و درونی تو میتونه با اونها تغییر کنه.
تصمیمات عمومی، تصمیماتی هستند که خانواده هم تا حدی یا بیشتر درگیرش میشن و نیاز به مشورت و توجه به نظرات اونها هم هست. 
به نظررم باید برای تصمیمات عمومی، اول با خودت اون هدف و تصمیم رو بررسی کنی و چی ازش میخوای رو دربیاری و بعد با فرد یا افراد دیگه مطرحش کنی و نظراتتو بگی و باهم رو این موضوع فکر کنید و تصمیم بگیرید. 
گاهی یک تصمیم فردی وقتی تشکیل خانواده میدی باید به کمک خانواده براش تصمیم گیری کنی. بهت پیشنهاد میکنم فیلم زیر رو ببینی خالی از لطف نیست
A million miles away

[مهدوی]

سلام  

ممنون بابت پاسخ های دوستان

من هنوز فصل دوم رو دارم مطالعه میکنم و امروز رسیدم به بخش شناخت الگوی اهمال‌کاری

سلام
من هم میخوام فصل سوم رو شروع کنم و باید بگم با اینکه تلاش جدی بابت اجرایی کردن روش‌ها نداشتم اما اثرش عالی بوده. امروز دو تا از کارهایی که ماه‌ها اهمال‌کاری داشتم رو انجام دادم و خیلی خوشحالم. 

داداش جان میدونی چرا مرتب کردن رخت خواب رو مثال زدم؟
چون من معمولاً این کار رو نمیکنم؛ تا اینکه چند روز پیش تصمیم گرفتم هر طور شده حداقل این کار رو امتحان کنم.
بعد از کلی قول دادن و زور گفتن و تطمیع و تهدید خودم، دست به کار شدم  
جالبه که جمع کردنش کمتر سه دقیقه طول کشید و اصلاً هم مشقت بار نبود
تازه وقتی این کار رو کردم اتاقم مرتب تر و بزرگتر به نظر رسید

به نظر من خوندن این کتابها کمک میکنه ما یاد بگیریم چ تکنیکهایی وجود داره و میتونیم در طول زمان برحسب شرایط یادمون بیاد و تا حدی ازشون استفاده کنیم. 
اگر قرار باشه هر بار کتابی میخونیم و تکنیکهاشو بخوایم همزمان اجرا کنیم و کاملا و زندگیمون رو براساس اون تکنیکها پیاده کنیم نمیشه و کار سختتر میشه و کلا بیخیال کتاب خوندن میشیم.
من همیشه به دوستام میگم اگر حتی 5 الی 10 درصد از انچه خوندیم رو گوشه ذهنمون داشته باشیم تا روزی بکارمون بیاد حسابی برد کردیم.

موافقم.
اگه خلاصه ای که آقا آرمین از فصل اول قرار دادن رو ببینیم، متوجه میشیم که بعضی تکنیک ها شاید فقط برای موارد خاصی به کار برن یا مفیدتر باشن.
مثلاً تکنیک "همین حالا اقدام کنید" رو نمیشه برای برنامه ای که قراره فردا اجرا کنیم به کار برد، حال اینکه ممکنه اهمال کاری باعث بشه یه برنامه رو از روز قبل کنسل کنیم  
در واقع هر موقعیت، یک تکنیک مؤثر بخصوص

.
.
.
آقای مهدوی به نظر منم قرار نیست همه نکات کتاب رو کامل اجرا کنیم
همین که یک نکته از هر کتاب یاد بگیریم و با همون یه نکته تغییری هر چند کوچک تو زندگیمون ایجاد کنیم خودش کلی ارزش داره
ببینید اون یه نکته ای که قراره زندگی شمارو تغییر بده چیه ؟
من تا حالا قول دادن به دیگران بهم کمک کرده  و نوشتن اون اقدامک های فصل دو کمکم کرده برم دنبال کار خوب و ارزشمندی که منو به هدفم میرسونه .. نه صرفا کارهایی که روزم رو پر کنم باهاش

ممنون خانم سنا  
من این روزا بیشتر از تکنیک "همین الآن اقدام کنید" استفاده کردم و برام جالبه  
این روزا دارم وقت هایی که انرژی بیشتری دارم رو شناسایی میکنم که این کمک میکنه فعالیت هامو درست دسته بندی و بین ساعات روزم توزیع کنم

فصل سوم کتاب رو شروع کردم
جواب دادن به پرسش‌هایی که توی اقدامک ها هست گاها به بن بست میرسونه من رو 
پرسشی که توی این فصل بود اینکه با همین فرمون برم جلو به اهداف میرسم ؟جوابم منفی بود ولی هیچ راه جایگزینی هم پیدا نکردم براش
من نتونستم ۳تا۵سال اینده ام رو برای خودم شفاف کنم
خصوصا که من برای تصمیمات بزرگی که میگیرم رضایت شخص دیگه ای هم باید باشه

من امروز به این بخش رسیدم و راستش برام چالشی بود.
مثلاً اینکه دوست دارم چه تغییری ایجاد کنم؟

برای مواقعی که هدف مشخص باشه این صادقه اما مواقعی که هدف مبهم باشه سخته. در واقع باید یه قدم عقب تر رفت و دید هدف چیه؟

به امید خدا همه چی عالی پیش میره




پ.ن: توی کتاب لینک سایتی قرار داده شده که نویسنده گفته به اونجا مراجعه کنید و کلیپ ها رو مشاهده کنید. اما اون لینک باز نمیشه؛ در واقع ناقصه. اگه لینک رو دارید امکانش هست با ما به اشتراک بذاریدش؟

[آرمین]

سلام

من اگه برا خودم خلاصه‌برداری نکنم، حس می‌کنم هیچی یاد نگرفتم.  

برا شما هم راهکارهای اهمال‌کاری به‌دلیل مسائل گرایشی رو میذارم:

فرار از زحمت:

1. تعیین جایزه
   
2. آماده کردن مقدمات
   
3. خواستن از دیگران که جور ما را نکشند
   
4. به عواقب مثبت و منفی فکر کنیم
   
5. فقط یک گام برداریم
   

اجتناب (لج کردن):

1. تفکر به اهمیت و نتایج مطلوب آن
   
2. آموزش دادن به دیگران که چطور درخواست کنند
   
3. ساختن لغت‌نامه برای ترجمه صحبت دیگران
   

ترس از شکست و موفقیت:

1. بدانیم که شکست خوردن اشتباه نیست
   
2. در کار شیرجه بزنیم
   
3. در ذهن‌مان پیشگویی نکنیم
   
4. با الگوهای موفق در ارتباط باشیم تا بفهمیم تنها تفاوت ما با ایشان این است که آن‌ها جرئت کرده‌اند و اجرا کرده‌اند؛ اما ما ترسیدیم و اهمال‌کاری کردیم.
   
5. فکر به این‌که چه کسی گفته نباید شکست بخوریم؟ با شکست، «قدرت، توانمندی و یادگیری» نصیب‌مان می‌شود.
   

کامل‌گرایی:

1. به‌صورت گروهی کار کنیم
   
2. فقط بهتر از متوسط باشیم و نه بیشتر
   
3. ۱۰ درصد بهتر از نفر اول
   
4. یک حاشیه امنیت اشتباه در نظر بگیریم
   
5. با الگوهای موفقی در ارتباط باشیم که کامل‌گرا نیستند
   
6. تعیین مهلت انجام کار
   
7. از پول مایه گذاشتن (اگر در مهلت مقرر انجام ندهیم پول را از دست می‌دهیم)
   
8. درهر کاری از خودمان بپرسیم آیا برای آن کار لازم است کامل باشیم؟
   
9. در مواجهه با دیگران قدرشناس باشیم
   

تصمیم‌های هیجانی:

1. ایجاد تاخیر در کارها
   
2. مشاوره با منفی‌نگرها
   

[آرمین]

من اهمال‌کاری اجتناب ندارم. کلاً آدم لجبازی نیستم. 
اهمال‌کاری تصمیم‌های هیجانی هم ندارم. هیچ‌موقع هیجانی تصمیم نمی‌گیرم. 

اما اون سه تای دیگه رو چرا. 

برای فرار از زحمت این دو تا خیلی روی من جواب میده:

• آماده کردن مقدمات: خونه قبلی‌مون که هنوز ورزش برام عادت نشده بود، برای اینکه بهانه واسه ورزش نیارم و همه چی آماده باشه، یه کلید اضافه رفتم درست کردم که برای بیرون رفتن از خونه، حتی لازم نباشه کلید بردارم. از قبل تو جیب لباس ورزشیم موجود باشه. یه کارت اضافه بانکی مختص به ورزش. مقادیری پول نقد. دستمال کاغذی. این‌ها تو جیبم همیشه آماده بود. وقتی همه چی آماده بود، فقط کافی بود لباسم رو بپوشم و برم ورزش.
  
• به عواقب مثبت و منفی فکر کنیم: وقتی به این فکر می‌کنم که اگه کارهام رو به موقع انجام ندم، کارها تلنبار میشن و بعد با شرایط سخت‌تر و بدتری مواجه میشم باعث میشه حتی اگه سختم باشه، اما سختی رو بپذیرم و انجامش بدم.
  

برای کامل‌گرایی همه توصیه‌هایی که گفته شده خوبه و به نظرم باید خیلی روشون کار کنم. 

برای ترس از شکست و موفقیت:

• بدانیم که شکست خوردن اشتباه نیست
  
• در کار شیرجه بزنیم
  
• در ذهن‌مان پیشگویی نکنیم
  

اولی و سومی، ذهنی هستن. باید رو ذهن‌مون کار کنیم. دومی عملی هست.
فکر می‌کنم هر سه راهکارهای عالی باشن و برای من جوابگو. باید بیشتر روشون کار کنم.

---

داداش جان میدونی چرا مرتب کردن رخت خواب رو مثال زدم؟
چون من معمولاً این کار رو نمیکنم؛ تا اینکه چند روز پیش تصمیم گرفتم هر طور شده حداقل این کار رو امتحان کنم.
بعد از کلی قول دادن و زور گفتن و تطمیع و تهدید خودم، دست به کار شدم  
جالبه که جمع کردنش کمتر سه دقیقه طول کشید و اصلاً هم مشقت بار نبود 
تازه وقتی این کار رو کردم اتاقم مرتب تر و بزرگتر به نظر رسید 

داداش جان بهت تبریک میگم. امیدوارم تا آخر کتاب کلی تغییرات خوب دیگه هم رقم بخوره.  

پ.ن: توی کتاب لینک سایتی قرار داده شده که نویسنده گفته به اونجا مراجعه کنید و کلیپ ها رو مشاهده کنید. اما اون لینک باز نمیشه؛ در واقع ناقصه. اگه لینک رو دارید امکانش هست با ما به اشتراک بذاریدش؟ 

این لینک هست:
https://www.bishtarazyek.com/proc

[آرمین]

سلام

خیلی ممنون از مشارکت‌‌هایی که دوستان در خصوص فصل سوم کتاب داشتن.

بریم که هفته چهارم رو شروع کنیم.  

موضوع فصل چهارم: اهمال‌کاری به دلیل مسائل شناختی

بعد از مطالعه، مشارکت فراموش نشه.  

[سنــا]

سلام

فصل ۳ رو مطالعه کردم
ممنون آقا آرمین خلاصه هاتون خیلی مفیده و کمک میکنه یه دور دیگه مرور بشه مطالب کتاب


منم آماده کردن مقدمات برام خیلی جوابگو بوده
مثلا شب قبل خواب همه جارو مرتب میکردم ؛ میزکارم تمیز و مرتب و اولین کاری که میخواستم صبح انجام بدم رو روی میزم آماده میزاشتم. خیلی حس خوبی میده اول صبح پاشی ببینی همه چیز تمیز و مرتب و آمادست. 

برای ترس از شکست و موفقیت:

• بدانیم که شکست خوردن اشتباه نیست
  
  
• در کار شیرجه بزنیم
  
  
• در ذهن‌مان پیشگویی نکنیم
  

دقیقا همین فکرهارو داشتم 
ولی تو کتاب خوندم انجام دادن و شکست خوردن بهتر از اینه که هیچ کاری انجام ندیم.
منم شیرجه زدم تو کار و سعی میکنم پیشگویی بد نکنم و خوشبین باشم و اگرم شکست بخورم هیچ اشکالی نداره .. یا راهی خواهم ساخت یا راهی خواهم یافت


بریم برای فصل ۴ 

[آرمین]

سلام

فصل ۳ رو مطالعه کردم
ممنون آقا آرمین خلاصه هاتون خیلی مفیده و کمک میکنه یه دور دیگه مرور بشه مطالب کتاب


منم آماده کردن مقدمات برام خیلی جوابگو بوده
مثلا شب قبل خواب همه جارو مرتب میکردم ؛ میزکارم تمیز و مرتب و اولین کاری که میخواستم صبح انجام بدم رو روی میزم آماده میزاشتم. خیلی حس خوبی میده اول صبح پاشی ببینی همه چیز تمیز و مرتب و آمادست. 

سلام
خیلی ممنونم. خدا رو شکر که مفید واقع شده. 

و
من دیروز که جمعه بود از صبح شروع کردم به مرتب کردن اتاق. البته نه از اون مرتب کردن‌های الکی، از اون‌ها که همراه باهاش 30 تا اهمال‌کاری رو راست‌وریس می‌کنیم. 
از تعویض در یک قطره‌چکان گرفته تا مرتب کردن پول‌های نقد که همین‌‌جور ریخته بود تو کشو تا بررسی داروها تا مرتب کردن نسخه‌های بیمه تا آماده کردن هدیه‌ای که مدت‌ها بود گرفته بودمش که به کسی تقدیم کنم ولی هی می‌گفتم بذار یه موقع دیگه تا تعویض لباس روزانه‌ای که هفته‌های خیلی زیادی بود قرار بود انجام بشه تا خوراکی که مدت‌ها بود به یکی از اعضای خانواده می‌خواستم بدم طعمش رو امتحان کنه  و کارهای بسیار دیگه که الان حضور ذهن ندارم و اگر هم داشتم نمی‌نوشتم. چون پستم طولانی میشه و بعد وقت کم میارم و باعث اهمال‌کاری در سایر کارها میشه. 

فقط خواستم این‌جا موفقیتم رو به اشتراک بذارم. 

و
فصل 4 رو شروع کردم امروز و بیست صفحه‌ای ازش رو خوندم. 

[تاج]

سلام
فصل سوم تمام کردم

من اگه برا خودم خلاصه‌برداری نکنم، حس می‌کنم هیچی یاد نگرفتم.  

این تیتر ها خیلی کمک میکنه دسته بندی شده مطالبش مرور بشه


من از ددلاین داشتن  و آماده کردن مقدمات برای کار هام بیشتر استفاده میکنم،  مشکل من موقعیه که  فرصت انجام کار دو 

یا سه ماهه و بیشتر باشه معمولا امروز فردا میشه تا دیگه فرصتی نمیمونه. فعلا تا حدودی موفق شدم  این مشکل حل کنم.

آیا باید کامل باشم هم توضیحات خوبی داشت ، حین انجام کار هم میشه بهبودش داد.

بنظرم اگر از اول کامل باشه اون کار جذابیت خودش از دست میده ، مثل برنامه های موبایل یا سیستم اگر با همین ورژن های 
امروزی  ساخته میشدن قدر بعضی امکاناتشون نمیدونستیم

در واقع هر موقعیت، یک تکنیک مؤثر بخصوص 

دقیقا   مثلا همین فصل سوم کلی روش داره

[مهدوی]

سلام  

من الآن مشغول مطالعه فصل سوم هستم؛ البته من با 11 روز تأخیر شروع کردم برای همین عقب تر جمعم  
داداش آرمین ممنون بابت لینک
همچنین ممنون که با گذاشتن خلاصه ها روحمون رو شاد میکنید  
من به جز کتاب های درسی هیچوقت خلاصه نویسی نکرده بودم که اونم خلاصه هام از خود کتاب بیشتر میشد  
برای همین خلاصه های فصل اول و دوم رو از روی پست های آقا آرمین و خانم سنا توی دفترچه نوشتم.
آقا این چیزا نمیتونه طبیعی باشه؛ من، خلاصه برداری، انجام اقدامک، دفترچه یادداشت؛ این وضعیت بیشتر ترسناکه  

خب توی فصل سوم من دارم انواع اهمال کاری رو میشناسم و جالبه تا اینجای کار متوجه شدم همشون رو دارم  

اقدامک ها قدری برام چالشی هستن؛ از یه طرف بعضی وقتا یه صدایی بهم میگه فرار کن!
احتمالاً دلیلش مواجهه با اهمال کاری باشه؛ من قبلاً فکر میکردم اهمال کاری یه جوره اما الآن انواع مختلفش رو دارم میشناسم و براش راه حل تعریف میکنم که این یه چالشه.
از طرفی بعضی سؤالات اقدامک ها جوابی براشون ندارم.
مثلاً من دوست دارم ورزشکار باشم؛ اما هیچ کاری که بقیه حاضر نیستن انجام بدن به ذهنم نمیرسه که حاضر باشم انجامش بدم، چه بسا دو هیچ از بقیه عقب ترم و خودم حاضر نیستم خیلی کارا رو انجام بدم
یا مثلاً اقدامک نوشتن درباره افراد موفق؛ من فرد موفقی رو نمی‌شناسم که چیزی درباره اش بدونم

تکنیک جایزه دادن رو شروع کردم.
من جایزه های خوراکی رو خیلی دوست دارم.
چندتا شوکولات گرفتم و گذاشتم تو کمد، هر وقت کارای اون روز رو انجام دادم یه دونه به خودم هدیه میدم

ولی متأسفانه توی دو روز، به اندازه هدایای دو هفته شوکولات خوردم
خدایا کمک  


دیشب یه طرح اولیه ای از یه روتین صبحگاهی نوشتم و گفتم شروعش کنم، انگیزه هم این باشه که فردا(یعنی امروز) اول ماهه  
این کار رو انجام دادم؛ هرچند به طور صد درصدی طبق روتینم پیش نرفتیم ولی این اول کاره، کم کم عادت میکنم و قدم به قدم، روتین شبانگاهی و برنامه روزانه میچینم  
فعلاً قرائت قرآن رو به جای نماز مغرب و عشا، به بعد از نماز صبح منتقل کردم تا اثر مثبتی رو اول صبح تجربه کنم‌ و امروز این کار رو کردم؛ عالی بود

مشکل فعلی من خواب هست.
من چند وقته دارم روی تنظیم ساعت خواب به کمک زودتر بیدار شدن کار میکنم. ساعت بیدار شدنم رو از 12 و 1 بعد از ظهر رسوندم به 8. چه بسا امروز از موقع نماز صبح بیدارم؛ ولی ساعت خوابم همچنان همونه.
یعنی قبلاً ساعت 3 و 4 صبح میخوابیدم الآن هم نهایتش رسیده به 2 بامداد  
البته امروز احتمالاً زودتر بخوابم ولی این کمبود خواب آزار دهنده ست.
باید یه فکری کنم.


بریم ببینیم بقیه اش چطور پیش میره

[آرمین]

سلام
دو تا جمله جالب توجه فصل ۴ برای من:

یکی:

وقتی شک داری و در تصمیم‌گیری تعلل می‌کنی اول شلیک کن بعد هدف بگیر.

وقتی یه چیزی رو صد بار تو ذهنت باهاش کلنجار رفتی و آخرش به خاطر تردید هیچ اقدامی نکردی، دیگه بس کن. پا شو و یه کاری انجام بده. مهم نیست چی فقط انجام بده. بعد از به راه افتادن کم‌کم برات مشخص میشه در ادامه باید چی کار کنی و چه هدفی رو دنبال کنی.

و
دیگری:

همه ما افرادی دیده‌ایم که بالاترین مدارج تحصیلی را در رشته بهانه‌جویی کسب کرده‌اند.

این جمله فوق‌العاده است. در ادامه هم تو کتاب یه جمله عالی دیگه هست:
اگر بخوایم کاری رو انجام بدیم یا راهش رو پیدا میکنیم و اگر نخوایم انجامش بدیم بهانه‌اش رو‌.

لیست ۵۳ بهانه‌ ناپالئون هیل رو خوندید؟
کسی که دنبال بهانه باشه بالاخره یه چیزی از این لیست پیدا میکنه تا کاری لازمه رو انجام نده.

[مهدوی]

سلام  

نکاتی که از فصل سوم استنتاج کردم رو مینویسم.
اول اینکه متوجه شدم که همه انواع اهمال کاری به دلیل مسائل گرایشی رو دارم و این یه شاهکاره  
این شاهکار و خنده از همون نوعیه که شاعر میگه "میخندم و به حال خودم گریه میکنم"
 
دوم اینکه در ادامه بخشی از نظراتمو میگم:

فرار از زحمت:

1. تعیین جایزه
   این راهکار برای من خوب جواب میده اما نیاز به ایده هایی برای جایزه دارم؛ مثلاً خوراکی ایده خوبیه اما نمیتونم فقط شوکولات و تنقلات بخورم که باید ایده های غیر خوراکی هم پیدا کنم.
   
2. آماده کردن مقدمات
   امتحانش کردم و نتیجه برام جالب بود.
   مصمم شدم برای داشتن یه خواب راحت و کافی، روتین شبانه تنظیم کنم تا هم مقدمات خوابم انجام بشه و هم برنامه ریزی برای روز بعد، به خودی خودش یه مقدمه برای اجرای برنامه ها باشه.
   
3. خواستن از دیگران که جور ما را نکشند
   این کار رو کردم ولی احتمالاً هر دو طرف یادمون بره
   
4. به عواقب مثبت و منفی فکر کنیم
   مطمئن نیستم برام جواب بده.
   
5. فقط یک گام برداریم
   مثل روش 5 دقیقه ست و جالبه.
   

اجتناب (لج کردن):
کاکو مو لجبازُم؛ مو اصصصصصلاً لج مُکُنیم
این نوع اهمال کاری حقیقتاً فرسایشیه و متأسفانه به شکل غیر قابل پذیرشی دچارشم
شاید بهتر باشه عامل تحریک کننده برای کنار گذاشتنش درونی باشه و نه به خاطر دیگران، چون در صورتی که برای دیگران باشه در جا میگم کنسله!

1. تفکر به اهمیت و نتایج مطلوب آن
   تا به حال به شکل دقیق و عمیق در این باره تفکر نکردم برای همین مطمئن نیستم جواب میده یا نه.
   
2. آموزش دادن به دیگران که چطور درخواست کنند
   فکر خوبیه، هرچند خیلی سخته و احتمالاً از راه نامه نوشتن برای اطرافیان اجراش کنم
   
3. ساختن لغت‌نامه برای ترجمه صحبت دیگران
   ایده جذابیه؛ دوست دارم انجامش بدم
   

ترس از شکست و موفقیت:
امان از این مدلش

1. بدانیم که شکست خوردن اشتباه نیست
   اینو باس با تأکید تکرار کنم.
   
2. در کار شیرجه بزنیم
   این یکی رو من توی ایام امتحانات تجربه کردم.
   تا قبل از امتحان کلی استرس همراهمه و هزارتا اما و اگر؛ ولی وقتی امتحان شروع میشه و مشغول حل کردن سؤالات میشم، تمرکزم روی پاسخگویی میمونه و دیگه ترس از نتیجه‌ ندارم و فقط تلاش می‌کنم هر چی یاد گرفتم رو بنویسم.در واقع تو بطن کار قرار گرفتن خیلی بهتر از برزخ بی انتهای تردید قبلشه
   
3. در ذهن‌مان پیشگویی نکنیم
   
4. با الگوهای موفق در ارتباط باشیم تا بفهمیم تنها تفاوت ما با ایشان این است که آن‌ها جرئت کرده‌اند و اجرا کرده‌اند؛ اما ما ترسیدیم و اهمال‌کاری کردیم.
   سوال: چطوری افراد موفق رو پیدا کنیم؟!
   
5. فکر به این‌که چه کسی گفته نباید شکست بخوریم؟ با شکست، «قدرت، توانمندی و یادگیری» نصیب‌مان می‌شود.
   

کامل‌گرایی:
برای من چند دقیقه ای طول کشید تا متوجه بشم این عبارت #کامل_گرایی هست و نه #کمال_گرایی.
این مشکل رو متأسفانه حتی موقع پست زدن توی کانون دارم و مثلاً تا رنگ نوشته، کلماتش، چینش جملات و شکلک ها و تصاویرش طبق چیزی که میخوام نباشه اون پست قابلیت ارسال رو نداره
و آیا این پایان کاره؟!
نه!
حالا نوبت ویرایش میرسه

1. به‌صورت گروهی کار کنیم
    نمیشه تکی کارا رو پیش برد؟
   
2. فقط بهتر از متوسط باشیم و نه بیشتر
   به لیست اقدامات جالب افزوده شد
   
3. ۱۰ درصد بهتر از نفر اول
   خیلی مواقع این مورد جواب نمیده؛ چون ما بعد از انجام کار، نتیجه رو داریم که اگه خلاف انتظار باشه ممکنه تبعات منفی و حتی خطرناکی به دنبال داشته باشه
   
4. یک حاشیه امنیت اشتباه در نظر بگیریم
   این میتونه راهکار قبلی رو اصلاح کنه، با این حال باید روی میانه روی در انتظار کار کرد. همچنین نباید باعث بروز سایر حالات اهمال کاری بشه.
   
5. با الگوهای موفقی در ارتباط باشیم که کامل‌گرا نیستند
   الگوهای موفق زودتر خودشونو نشون بدن، کارشون دارم
   
6. تعیین مهلت انجام کار
   این چند روز دارم از این روش استفاده میکنم و جالبه که جواب داده
   
7. از پول مایه گذاشتن (اگر در مهلت مقرر انجام ندهیم پول را از دست می‌دهیم)
   با این روش احتمالاً نه پولی برام میمونه و نه هیچوقت به موفقیت برسم  
   البته امتحانش نکردم و تا امتحان نشده نمیشه حکم کرد
   
8. درهر کاری از خودمان بپرسیم آیا برای آن کار لازم است کامل باشیم؟
   
9. در مواجهه با دیگران قدرشناس باشیم
   قدرشناسی یه چیزه و اظهار قدردانی یه چیز دیگه ست که البته دومی سخته
   اقدامک این قسمت قشنگ بود. همون که می‌گفت "یه لیست کامل(حداقل 30 تایی) از دلایلی بنویسید که به خاطر اونها از زندگی راضی و شکر گزار هستید". من طی این چند روز مشغولش بودم و تا این لحظه به 20 دلیل رسیدم و باید کاملش کنم.
   انجام این کار حس مثبتی به آدم منتقل میکنه و باعث یادآوری و یا حتی پیدا کردن دلایلی میشه که قبلاً ازشون غافل بوده
   

تصمیم‌های هیجانی:
احتمالاً نویسنده یکی از آشنایانه

1. ایجاد تاخیر در کارها
   این روش خوب جواب میده؛ حس و حالش که بره دیگه میشه تصمیمات جدی تری گرفت.
   تنها مشکلش اینه که حس و حالش که بره دیگه انگیزه ای هم برای انجام اون کار نمیمونه
   
2. مشاوره با منفی‌نگرها
   این یکی با راهکارهای مقابله با اهمال‌کاری به دلیل ترس از شکست و موفقیت در تضاده.
   حفظ تعادل بین تردید و یقین در انجام کارها سخته، این در حالیه که باید یک تصمیمی گرفته بشه.
   

پ.ن1: این فصل برای من خیلی جالب بود و به طور جدی سعی می‌کردم اقدامک‌هاشو اجرا کنم؛ هرچند بعضیاشون رو نتونستم به طور کامل اجرا کنم اما عمده اونها اجرا شد و امیدوارم جواب بده.

پ.ن2: ممنون از داداش آرمین و خانم سنا بابت خلاصه ها؛ اقدامتون خیلی کمک کننده بود

[تاج]

سلام   
فصل چهارم تمام کردم راه حل های تصمیم گیری گاهی استفاده میکنم

جدول هزینه و فایده بیشتر از بقیه استفاده کردم ، باعث میشه چشم بسته تصمیم نگیریم و معایب و مزایا یک تصمیم بهتر بشناسیم.
تحلیل swot فکر کنم برای سازمان و کسب و کار ها ساخته شده مثال شخصی سازی شده نتونستم پیداکنم . 

یک جمله خوبی هم داشت  که گاهی اوقات لازم نیست از اول کاری شروع کنیم و در دام ترتیب ها نیفتیم.

این سه تیتر خیلی کمک میکنه اما حل کردن هر کدام ,وقت گیر هست ، من فعلا دو تا اول حل کردم اما تقسیم ساعت روز هنوز مشکل دارم.
اهمال کاری به دلیل نامنظمی
لیست کار ها به جای برنامه افراطی
تقسیم ساعت روز و تقسیم بندی کار ها

[آرمین]

سلام

به دلیل اینکه فصل چهار، دو سه برابر فصل‌های دیگه حجم داشت این هفته تکرار شد.  
امیدوارم اشخاصی که عقب افتاده بودن تونسته باشن خودشون رو برسونن. 

ماشاءالله چقدر هم مطلب داشت این فصل چهار. 


خلاصه فصل چهار: اهمال‌کاری به دلیل مسائل شناختی

۱) اهمال‌کاری به دلیل زحمت‌گریزی: بهانه اینکه نشد؛ شرایط اجازه نداد.
قانون 47: اگر در کاری 47 عدد مشکل هم رخ دهد، من باید پای آن کار بمانم -> طراحی یک نقشه عملی و با شروع کردن از کارهای کوچک

۲)  اهمال‌کاری به‌دلیل ناتوانی در تصمیم‌گیری: نمی‌توانیم تصمیم درست بگیریم.
الف) بلد نیستیم -> یادگیری مهارت‌ها و روش‌ها
ب) از تصمیم می‌ترسیم -> حاضر شویم بهای تصمیم را بپردازیم
ج) همه را باهم می‌خواهیم -> خواسته‌های خود را اولویت‌بندی کنیم

راهکارهای کلی:
الف) مشخص کردن هدف
ب) استفاده از جدول هزینه فایده
ج) استفاده از جدول swot
د) مشاوره با الگوهای موفق
ه) بررسی نمونه‌های موفق
و) با تصمیم‌های کوچک شروع کنیم
ز) استفاده از سکه
ح) آماده پرداخت هزینه تصمیم‌مان باشیم

۳) اهمال‌کاری به‌دلیل ناتوانی در درک و حل مسئله
مراحل کلی: فهم مسئله - انتخاب روش - اجرای روش - گرفتن بازخورد

الف) استفاده از مشاوره
ب) همیشه لازم نیست کار را از اول شروع کنیم؛ ترتیب همیشه لازم نیست
ج) مسئله را به دیگران توضیح دهیم تا خودمان درک بهتری از آن پیدا کنیم
د) مشخص کنیم می‌خواهیم به کجا برسیم

۴) اهمال‌کاری به دلیل تردید به خود: انسان‌ها فقط به اندازه باورهایشان محدود می‌شوند

الف) استفاده از تلقین مثبت
ب) داشتن این دیدگاه که هر طور شده باید انجامش دهیم (مانند نوشتن مشق‌های مدرسه)
ج) این‌طور فکر کنیم که تحت هر شرایطی برنده‌ایم و خودمان را تشویق کنیم
د) در زمان طلایی کار را انجام دهیم (زمانی که هنوز شوق انجام کار از بین نرفته)
ه) از کارهای کوچک شروع کنیم و موفقیت‌های کوچک به‌دست بیاوریم
و) همان تصمیمی را بگیریم که اگر نمی‌ترسیدیم و نسبت به موفقیت خود اطمینان داشتیم می‌گرفتیم

۵) اهمال‌کاری به دلیل توقع و تصورات نابه‌جا و بهانه‌جویی

تشخیص بهانه:
۱) آیا دیگران توانسته‌اند؟
۲) اگر مجبور باشم می‌توانم؟

تکنیک‌ها:
۱- به جای حرف زدن و بهانه آوردن، حرکت کنیم.
۲- هر طور هست انجامش دهیم (تکنیک اسلحه)
۳- سخت‌کوشی بیشتر (با تلاش زیاد حتی هوش کمتر هم جبران می‌شود)


۶) اهمال‌کاری به دلیل نامنظم‌بودن: مشکل در تخمین زمان

الف) به‌جای برنامه‌ریزی افراطی، لیست کارها را بنویسیم
ب) کارهای خارج از لیست را قبول نکنیم
ج) لیست واقعی کارهای قابل انجام را بنویسم؛ نه لیست کارهای سخت و غیرقابل انجام
د) ضریب خطای زمان‌بندی‌هایمان را پیدا کنیم (توجه به قانون پارکینسون: هر کار به اندازه‌ای زمان می‌برد که برای آن وقت در نظر گرفته‌ایم)
ه) حذف عوامل حواس‌پرتی
و) پاک‌سازی شبکه‌های اجتماعی از گوشی
ز) روز را با برنامه شروع کنیم

۷) اهمال‌کاری افراد افراط کار: آن‌قدر کار می‌کنند تا از پا درآیند و بقیه کارهایشان باقی بماند.

الف) تقسیم ساعات روزانه: کار جدی - استراحت - کارهای مورد علاقه
ب) تقسیم‌بندی کارها: ریز کردن کارهای بزرگ به بسته‌های کوچک
ج) استفاده از نرم‌افزارهایی که شما را وادار به استراحت می‌کند

۸) اهمال‌کاری به دلیل مسائل جسمانی

توجه به خستگی، بیماری و استرس و در عین حال، بهانه نکردن آنها برای اهمال‌کاری

---

از لیست بالا، موارد دوم، چهارم، هفتم و هشتم بیشتر از بقیه به من مربوط هست. 

[آرمین]

سلام

خیلی ممنون از مشارکت‌‌هایی که دوستان در خصوص فصل چهارم کتاب داشتن. 

بریم که فصل پنجم رو شروع کنیم.  



موضوع فصل پنجم: اهمال‌کاری آنلاین  

بعد از مطالعه، مشارکت فراموش نشه.