1396 مرداد 3، 11:12
ویرایش شده
(1396 تير 23، 9:40)روزبه نوشته است: یه دست نوشته از آرمین بود که خانم شادبانو توی دردل ها گذاشتن
به نظرم جای بحث داره
تو دو خط آخر میگه:
"... حتی اگر آن یک قدم حرکت به عقب باشد
تلاشی که برای آن یک قدم کرده ایم، ارزشمند تر از هر چیز دیگری است."
این روزا، این دسته از پند و اندرز ها رو زیاد میشنویم ولی سوال اینه که
چطور، تلاشی که فرد رو به عقب میبره، میتونه ارزشمند باشه؟ بخاطر این ارزشمند میدونیمش که ممکنه بعدا نتایج مثبتی هم داشته باشه؟
آیا هر تلاشی در جهت خوب ، حتی بدون نیتجه یا با نتیجه ی معکوس ارزشمند محسوب میشه؟!
خب من راجب این مسئله باید بگم که اگر تلاشی میکنیم تا وضعی رو بهتر کنیم، بعضی وقتا هست عواقبِ چیزی رو نمیدونیم یا درنظر نمیگیریم.
>> من میگم اون یه قدمی که به عقب ممکنه برداشته بشه، لزوما آخرِ کار و نتیجه ی تصمیم نیست. اگه ادامه داشت و اون قدم منفی،شد مثبت وما
رو به نیتِ خیرمون رسوند، اون ارزشمنده. ولی اگه نیت خوبی داشتیم، و نتیجه بدی داشت، بازم نمیشه گفت ارزشمند نیست کارمون. حالا راجب
این مثالی میزنم و میگم چطور هیچی مطلق نیست:
فرض کنین یه زوج جوان هستن ازدواج کردن و تازگیا مشکل پیدا کردن. تو واسطه میشی که آشتی بدی.(نیت عمل پس خوبه)
>>خلاصه واسطه میشی و میری از خوبیای این، پیش اون میگی، دوتا خالی هم میبندی میگی اره زنت گفته نمیخام از دستش بدم مثلا. خلاصه آشتی میکنن
بعد از اینکه آشتی کردن ممکنه بفهمن که تو با دروغ، پا درمیونی کردی و بازم مشکلاشون برگرده. نه تنها با هم، بلکه ایندفه با تو هم مشکل پیدا میکنن.
_ در نتیجه تا اینجا تلاشت نتیجه عکس داده.
حالا فرض که این اختلافا به طلاق کشید. جدا شدن
بعد از این، زن یا مرد میرن با کسی دیگه ازدواج میکنن که خیلی حس خوشحالی بیشتری دارن. پس نتیجه شد خوشحالیِ هرکدوم.
میبینی؟ اول نیت خوب داشتیم بعد این نیت عامل طلاق شد و آخر نیتِ تو نتیجه ش شد خوشحالیِ هرکدوم. ممکنه روزی 100 بارم خداروشکر کنن که اون رابطه تموم شد. مفهوم yin-yang هم همینه. نه بدی، مطلقه نه خوبی.
شاید آن نور که از پنجره می آید خداست.
شاید آن قهقهه ی کودک و آن عطر خوش یاس خداست
شاید آن چشمان تو وقتی نگاهم میکنی
معجزه، آن لحظه های نابِ عشق، اینها خداست
او سر آغاز من است، جان من است
در تمام لحظاتم، حامی و حاضر خداست
دارم از عمق وجودم میفشانم عشق او
آرزویم بَرِ پردیس، درآن عرشِ خداست
زندگی را زندگی خواهم نمود
هرچه من دار و ندارم، همه از لطف خداست
شاید آن قهقهه ی کودک و آن عطر خوش یاس خداست
شاید آن چشمان تو وقتی نگاهم میکنی
معجزه، آن لحظه های نابِ عشق، اینها خداست
او سر آغاز من است، جان من است
در تمام لحظاتم، حامی و حاضر خداست
دارم از عمق وجودم میفشانم عشق او
آرزویم بَرِ پردیس، درآن عرشِ خداست
زندگی را زندگی خواهم نمود
هرچه من دار و ندارم، همه از لطف خداست