۩ مشاعره ۩

[امیرحسین]

دی میـشـد و گفـتم صنما عهد به جـای آر - - - - - - - - گفتا غلطی خواجه در این عهد وفا نیست  تکراری

دوش وقت سـحر از غـصه نجاتم دادند - - - - - - - - و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

قدر اون تکراریه رو بدونید! خیلی باحاله 

[ساحل]

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به میخانه زدند

[mehdi68]

دلا غافل ز سبحانی چه حاصل
مطیع نفس شیطانی چه حاصل
بود قدر تو افزون از ملایک
تو قدر خود نمیدانی چه حاصل

[رند]

لبش می بوسم و در می کشم می .......... به آب زندگانی برده ام پی

[ساحل]

یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد
 به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد

[رند]

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند ........... واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

[ساحل]

دل می‌رود ز دستم صاحب دلان خدا را
 دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا


 کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز
 باشد که باز بینیم دیدار آشنا را

[ساحل]

ای آنکه به ملک خویش پاینده تویی
وز دامن شب صبح نماینده تویی


کار من بیچاره قوی بسته شده
بگشای خدایا که گشاینده تویی

[Ethereal]

یا وفا یـا خـبـر وصـل تـو یـا مـرگ رقـیـب
بود آیا که فلک زین دو سه کاری بکند؟

حافظ

[ساحل]

در غم ما روزها بیگاه شد
روزها با سوزها همراه شد


روزها گر رفت گو رو باک نیست
 تو بمان ای آنکه چون تو پاک نیست 


(مولانا)

[Ethereal]

تو خورشیدی و من شبنم چه سازم
نه تاب دوری و نه تاب دیدار

قیصر امین پور

[ساحل]

رسيد مژده که ايام غم نخواهد ماند
چنان نماند چنين نيز هم نخواهد ماند

(حافظ)

[Alireza 68]

دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد ..........  آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست

یا علی

[روزبه]

تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست
            راهرو گر صد هنر دارد، توکل بایدش 

حضرت لسان الغیب

[رند]

شاها اگر به عرش رسانم سریر فضل ......مملوک این جنابم و مسکین این درم