امتیاز موضوع:
  • 11 رأی - میانگین امتیازات: 4.64
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سالها دل طلب جام جم از ما می کرد

وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد 302
[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم
302
[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
من آن خزان زده برگم که باغبان طبیعت
برون فکنده ز گلشن به جرم چهره زردم
[تصویر:  Untitled.jpg]
 سپاس شده توسط
نـکـنـد بـی خـبـر از مـا بـه در خـانـه پـیـشـیـن
بــه ســراغ غــزل و زمــرمـه یـار آمـده بـاشـد
*شهریار*
من هرگز نمی گویم در هیچ لحظه‌ای از این سفر دشوار، گرفتار ناامیدی نباید شد. من می‌گویم: به امید بازگردیم، قبل از اینکه ناامیدی، نابودمان کند...

"نادر ابراهیمی"

وَ لا تَقرَعنی قارِعَةً  یَذهَبُ لَها بَهائی...

و مرا چندان به  سختی دچار مکن که
بزرگی و سرزندگی ام  را از میان ببرد.


"صحیفه سجادیه"
 سپاس شده توسط
یارم چو شمع محفل است
دیدن  رویش مشکل  است
[تصویر:  Untitled.jpg]
 سپاس شده توسط
تمام لذّت عالم نمي رسد قدرش

 به يك دقيقه مناجات ، با خدا كردن


ژولیده نیشابوری

[تصویر:  nasimhayat.png]
 سپاس شده توسط
نتوان وصف تو گفتن که تو پاکی و خدایی                  نروم ره بجز آن ره که توام راهنمایی
[تصویر:  Untitled.jpg]
 سپاس شده توسط
آقا شعر نو نگین
اسپم هم نزنین
شعر مردمم دستکاری نکنین
اصلا بیان بریم بیرون دعوا 4chsmu1
[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
نقل قول: شما اینو اشتباه نوشتینا
درستش
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی/نروم جز به همان ره که تو ام راهنمایی

توان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی/نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی


خخخ شما ترکیب کردین که:-D

سلام. میخاستم ببینم حواستون هست یا نه! 1
البته شماهم اشتباه نوشتید
بیت دوم مصرع اول " نتوان" باید باشه 1
[تصویر:  Untitled.jpg]
 سپاس شده توسط
شعرم خراب ، شورم خراب ، وين حال مغرورم خراب .
باران زده برچشم من ، سيماى رنجورم خراب
[تصویر:  u2kig0x2xk6igwj759y.png]

باز آ باز آ هر آنچه هستی باز آ
گر کافر و گبر و بت‌پرستی باز آ
این درگه ما درگه نومیدی نیست
صد بار اگر توبه شکستی باز آ
بی تو نه زندگی خوشم بی تو نه مردگی خوشم
سر زغم تو چون کشم بی تو بسر نمیشود
[تصویر:  Untitled.jpg]
 سپاس شده توسط
دلا مباش چنین هرزه گرد و هرجایی
که هیچ کار زپیشت بدین هنر نرود
[تصویر:  Untitled.jpg]
من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو              

         پیش من جز سخن شهد شکر هیچ مگو


"مولانا"
53
وقت آن شیرین قلندر خوش که در اطوار سیر
ذکر تسبیح ملک در حلقه زنار داشت

پ ن : گویند که این شعر حافظ اشاره داره به حادثه عاشورا و
این بیت هم به ماجرای قرآن خواندن امام حسین در میان یزیدیان مربوطه
اینجا
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

تو خودت خواسته ای با من مسکین بپری

و همین خواسته ات بسته پر و بال مرا
[تصویر:  05_blue.png]


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: