۩ مشاعره ۩

**یوسف** · 1396 فروردين 22، 20:11

دانی که در غربت سخنها عاشقانه است
این قصه را با من بخوان باقی فسانه است

**حوا هستم**

تو ای پری کجایی که رخ نمینمایی*
از آن بهشت پنهان دری نمیگشایی
(هوشنگ ابتهاج) با صدای حسین قوامی

**alpha2**

یاد باد آنکه در صفحه ی شطرنج دلت

شاه غم بودم و با کیش رخت مات شدم

**یوسف** · 1396 فروردين 24، 20:39

من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی
عهد نابستن به از ان که ببندی و نپایی

دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم
باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی

سعدی

**می توانم**

یکدیگر را شاید ار یاری کنیم    پادشاهی را طلب کاری کنیم»
زانک چون کشور بود بی‌پادشاه        نظم و ترتیبی نماند در سپاه
پس همه با جایگاهی آمدند         سر به سر جویای شاهی آمدند

فرید الدین عطار نیشابوری

دوستان لطفا اشعاری که استفاده می کنین تا حدی که بلد هستید نام شاعر رو هم قید بفرمایید 4chsmu1

در ضمن دقت داشته باشید که اگر شعر خودش دو بیت بود یا اگر موقوف المعانی بود می تونید دو بیت بنویسید ندر غیر این صورت همون تک بیت رو استفاده کنین Khansariha (46)

**یوسف** · 1396 فروردين 25، 19:31

در حسرت یک نعره مستانه بمردیم
ویران شود این شهر که میخانه ندارد

حالا این یکی رو بدون اسم شاعر قبول کنید تا یکی بعدی ببینم چی میشه 4chsmu1

**alpha2**

در دل هوسي هست دريغا نفسي نيست ما را نفسي نيست كه در دل هوسي نيست

حالا کی پاشه بره دنبال اسم شاعر بگرده...؟! Nevisandeh

ها پیدا شد

حسین شاه زیدی

**آخرین امید** · 1396 فروردين 26، 21:49

تا جهان باشد نخواهم در جهان هجران عشق

عاشقم بر عشق و هرگز نشکنم پیمان عشق

تا حدیث عاشقی و عشق باشد در جهان

نام من بادا نوشته بر سر دیوان عشق

سنایی

**یوسف** · 1396 فروردين 27، 21:32

قناعت کن اگر در ارزوی گنج قارونی
گدای خویش باش ار طالب ملک سلیمانی

پروین اعتصامی

**mojode_zamini** · 1396 فروردين 29، 19:12

یـک عـمر گریه کردم ای آسمان روا نیست

دردانــه ام ز چـشـم گـریـان مـن بـیـفـتـد

شهریار

**یوسف** · 1396 فروردين 30، 20:32

دارم هوای صحبت یاران رفته را
یاری کن ای اجل که به یاران رسانیم

شهریار

**mojgan** · 1396 فروردين 31، 20:09

مرگ من روزی فــــرا خــواهد رسید
روزی از این تلـــخ و شیرین روزهـا
روز پـــوچی همچو روزان دگــــــــر
ســــایه ای ز امروزهـــا ، دیروزهــا

**یوسف** · 1396 ارديبهشت 1، 10:46

اسمان چون جمع مشتاقان پریشان میکند
در شگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا؟

شهریارا بی حبیب خود نمیکردی سفر
راه عشق است این یکی بی مونس وتنها چرا؟

شهریار

**alpha2** · 1396 ارديبهشت 1، 14:52

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟

بی‌وفا حالا که من افتاده‌ام از پا چرا؟

نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی

سنگدل این زودتر می‌خواستی حالا چرا؟

**یوسف** · 1396 ارديبهشت 1، 15:40

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان امد وقت است که بازآیی

حافظ