۩ مشاعره ۩

[یوسف]

من نیم در خور این مهمانی
گند ومردار تو را ارزانی
گر در اوج فلکم باید مرد
عمر در گند به سر نتوان برد

پرویز ناتل خانلری

[R_man]

دوستت دارم ولی ماه دی را صبر کن
کافه گردی ها بماند بعد فصل امتحان

[یوسف]

نو گل نازنین من تا تو نگاه میکنی 
لطف بهار عارفان در تو نگاه کردنست

شهریار

[حوا هستم]

تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است* ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است
شب همه بی تو  کار من شکوه به ماه کردن است* روز ستاره تا سحر تیره به آه کردن است
شهریار

[یوسف]

ماه عبادتست و من با لب روزه دار ازین
قول و غزل نوشتنم بیم گناه کردنست 

شهریار

[R_man]

تکرار روز های کهنه در لباس نو
بازیگریم ، حوصله شرح قصه نیست

فاضل نظری

[یوسف]

تو نیکی کن به مسکین وتهیدست
که نیکی خود سبب گردد دعا را

پروین اعتصامی

[می توانم]

ای که داری چشم عقل و گوش هوش
پند من در گوش کن چون گوشوار

سعدی شیرازی

[یوسف]

رفتی و روز مرا تیره تر از شب کردی
بی تو در ظلمتم ای دیده نورانی من

این قطعه رو پروین اعتصامی برای پدرمرحومش گفته 
روح هر دوشون شاد 

[می توانم]

نیمه شب بود و غمی تازه نفس
ره خوابم زد و ماندم بیدار
ریخت از پرتو لرزنده‌ی شمع
سایه‌ی دسته گلی بر دیوار

فریدون مشیری

[یوسف]

روز مرگم هر که شیون کند از دور وبرم دور کنید
همه را مست وخراب از میِ انگور کنید 

اینو میگن از وصیت نامه وحشی بافقیه ولی مطمئن نیستم

[می توانم]

در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست
مست از می و میخواران از نرگس مستش مست

حافظ شیرازی

[یوسف]

تو را صبا و مرا اب دیده شد غماز
وگرنه عاشق ومعشوق رازدارانند

حافظ

[شازده کوچولو]

دوک نخ ریسی بیاور، یوسف مصری ببر

شهر از بازار یوسف‌های ارزان پر شده‌است

[می توانم]

تا دست ارادت به تو داده‌ست دلم

دامان طرب ز کف نهاده‌ست دلم

ره یافته در زلف دل آویز کجت

القصه به راه کج فتاده‌ست دلم

فروغی بسطامی