امتیاز موضوع:
  • 25 رأی - میانگین امتیازات: 4.44
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

اورژانس کانون

(1397 مرداد 10، 17:08)atrisa نوشته است: ی چیزی همش ته ذهنم میگه..بشکن..


به اون چیزه سلام منو برسون ..........
 بگو....

خیلیییییییییییییییییییییییییییییی بیجا کردی!!!! Swear1 Swear1 Swear1 Swear1 Swear1 Swear1 Swear1 Swear1 Swear1
مگه من از سره راه این روزا ی پاکیمو اوردم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
جون کندم براش!
عرق ریختم واسه تک به تک روزاش!!!!!


 بهش بگو یا در دهنشو ببنده..............
یا با برو بچ کانون میریزیم سرش! Cowboypistol 14 Khansariha (98)


مگه شهر هرته؟.......یه کاری نکن زنگ بزنم برو بچه های کانون با کلی صلوات بریزن رو سرت هاااااااااااااااا... Gigglesmile


خواهر اتریسا ی گل گلاب.
به پشیمونیش نمیرزه...........قبول نداری؟

خدا تورو دوست داره

موفق باشید بچه ها....
یا علی
 سپاس شده توسط
سلام همرزما 49-2 ...این متن سخنرانی ترک گناه، استاد رائفی پوره. اخر ارسال هم لینک دانلودشو میگذارم. کلیپش هم پیدا کردم میگذارم. جمله صورتی رنگ واقعا موثره...کافیه بهش قکر کنین.(فکر کنم برای برگشتن از فکر گناه خیلی عالی باشه.) 128fs318181 ایشالا که باشه.

2- اصل بعدي، اصل عالم محضر خداست. در محضر خدا معصيت نکنيد. چه جوريه مي‌زنند اين مکان مجهز به دوربين مداربسته است، حواست رو شيش دونگ جمع مي‌کني و مي‌گن: «اثرش خيلي بالاست و دزدي‌ها توي فروشگاه‌ها کم مي‌شه» چي چي چي. اين فروشگاه‌هاي زنجيره‌اي مي‌ري مي‌خواي شکلات برداري، پسته برداري، مي‌بيني همه‌اش تيغ خورده. تيغ زدند شکلات توش رو کشيدند بيرون. منتها مي‌بيني اين مي‌تونه کار يک نفر باشه ها! يک نفر بياد تيغ بزنه هي برداره جمع کنه بره. 
آقا! روي اين لباس‌هاي گرون قيمت يک ماسماسکي مي‌چسبونند مي‌خواي بري بيرون بوق مي‌زنه. آمار دزديش چي مي‌شه؟ مياد پايين. مي‌گه: «اين مکان دوربين مداربسته است.» اثرش از اينکه «عالم محضر خداست در محضر خدا معصيت نکنيد» اثرش بيشتره. مي‌دوني چرا؟ براي اينکه اون بنده آبروت رو مي‌بره امّا خدا آبروت رو نمي‌بره. ستارالعيوبه. داري سوء‌استفاده مي‌کني. داري پررويي مي‌کني از لطف خدا و صبر خدا و حلم خدا.
يارو گفت: «اگر من جاي او بودم اين کار رو مي‌کردم اون کار رو مي‌کردم»  و اون شعر رو خوند، و اين داستانه. خدا مي‌گه: «مي‌بينمتون. کجاي کاريد؟»؛ «أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى» (علق/14). خيلي آيه‌ي تکون دهنده‌ايه خدا شاهده! من توي BRT روي شيشه‌هاش نوشته مي‌خونم. «أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى» (علق/14) «آقا! نمي‌دوني مي‌بينمت؟ دارم مي‌بينمت!»
دقيقه 25 تا 30
مثل شيشه‌ي رفلکسه. نمي‌بيني. فقط خودت رو مي‌بيني. امّا او داره مي‌بيندت! مثل دوربين‌هاي توي اتوبانه. داره رَصَدت مي‌کنه. مثل جي پي اسيِ(GPS) که توي ماشينت گذاشته شده، توي گوشيته. داري رصد... بابا! خوبه علم ثابت کرد اين‌ها عقلاً شدني است! خوبه علم ثابت کرد که محال عقلي؟ نيست. علم ثابت کرد. مي‌گفتند: «آقا ظهور مي‌کنه مردم کف دستشون امام زمان(عج) رو مي‌بينند.» علم عقلاً اثبات کرد حداقل... من نمي‌گم اينه ها! امّا عقلاً اثبات کرد شدني است. بيا! همين تبلت‌ها! همين گوشي‌ها! 50 سال پيش اين رو مي‌گفتيم: «يعني چي کف دست؟» خب چيه اينجا مثلا؟ معجزه‌اي مي‌شه؟ اين يهو يک چيزي مثل جام جهان نما. حالا اين موبايل هم مي‌تونه باشه. آقا! الآن پخش زنده حرم هميشه کعبه رو نشون نمي‌ده؟ خب! الآن موبايل‌هاي جديد که اومده تلويزيون رو هم مي‌گيره. مثل اين چيزهاست. مثل اين ستاپ باکس‌هاست(SET UP BOX) ، مي‌گيره. خب! آقا! شبکه‌اش باشه مي‌گيره! الآن هم اون‌وَري‌ها دارند کار مي‌کنند که توي ايران ديگه ديش نخواد. آنتن تلويزيون بگيره ماهواره رو. توي کانادا هم انجام دادند جواب هم گرفتند. آزمايشش رو انجام دادند جواب گرفتند. يعني ديگه با ديش جمع کردن فايده‌اي؟ نداره. فيلتر بايد اين تو باشه. خب آقا! درست شد؟ دو سال ديگه مي‌بيني همين اتفاق افتاد. هر کانالي رو بخواي مي‌توني ببيني. پخش زنده داره نشون مي‌ده. يهو مي‌بينه اِ! يک آقايي اونجا داره مي‌گه: «أنا بقيّةَ ‌الله!» کف دستش هم داره مي‌بينه. ديدي علم، عقلاً اثبات شد؟ شدني است.
اين شيشه رفلکس به ما مي‌گه: «عقلاً اثبات شد، شدني است.» قشنگ وايستي واضح يک وجبي. او تو رو ببينه تو نبينيش. اينقدر شده توي اين بانک‌ها مي‌ري مي‌شيني يا توي مغازه‌اي طرف مياد مي‌بينه داره موهاش رو با شيشه‌ي رفلکس درست مي‌کنه. روبروي تو وايستاده داره موهاش رو درست مي‌کنه. تو رو هم نمي‌بينه. خنده‌ات هم مي‌گيره. اون ماجرا رو گفتم. يک همسايه‌اي داشتيم. بنده‌ي خدا دستش رو کرده بود توي بينيش همين‌جور مي‌ماليد به در و ديوار. من هم همينجور داشتم نگاهش مي‌کردم.
اصل عالم... به اين فکر کنيد کي داره نگاهتون مي‌کنه؟ يک مثال بزنم. حالا توي خونه نشستي مثلاً پيش داداشته، لنگ‌ها رو دراز مي‌کنه. بعد پيش بابات مياد، يک تکوني مثلاً حالا، کشت خودش رو. احترام قائل شده تکوني خورد. بعد ديگه مي‌ري آقا! پيش مثلاً کي؟ پيش يک آدم عالي‌رتبه، پيش يک مرجع تقليد، پيش يک استادي، ديگه دو زانو مي‌شيني. خدا کجا؟ اين‌ها کجا؟ بعد جلوي او اينقدر راحت معصيت مي‌کني! وقتي داري گناه مي‌کني، 53 53 مي‌گه: «دارم مي‌بينمت!» «أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى» (علق/14) «بابا! دارم مي‌بينمت!» به اين فکر کردي که خدا مي‌بيندت؟ به اين فکر کردي امام زمان(عج) حاضره بر رفتار تواست؟ مي‌گه: «اِ اين چرا اين کار رو داره مي‌کنه؟» در بسته است فضا هيچ کي نيست خودتي! داره يک گناه شهواني انجام مي‌ده. مي‌گه: «من مي‌بينمت! تو چه جوري جلوي مردم خجالت مي‌کشي اين کار رو بکني؟ چه طور از من خجالت نمي‌کشي؟ فکر کن شيشه رفلکسه! ما رو اندازه‌ي شيشه رفلکس قبول داشته باش.»  «مَا لَكُمْ لَا تَرْجُونَ لِلَّهِ وِقَارًا» (نوح/13)؟ «چي شده؟ ديگه براي خدا وقار هم قائل نيستيد؟» اندازه‌ي شيشه رفلکس هم براي خدا احترام قائل نيستيد؟ «ما لکم؟» «چه شده بر شما؟» پس مي‌بيني! ببينيم وقتي در مقابل چه کسي داريم گناه مي‌کنيم کوچک‌ترين گناه‌ها هم مي‌شه بزرگ‌ترينِ معصيت‌ها.
جلوي بعضي‌ها ما مي‌ريم وايميستيم سرمون رو نمي‌خارونيم. مي‌گيم: «زشته!» ثبت مي‌شه. جلوي دوربين مي‌خواد عکس بگيره. پلک نمي‌زني که «چِشمم بسته نيفته!» چون ثبت مي‌شه. ثانيه ثانيه لحظه لحظه‌ي تو داره ثبت مي‌شه. ثانيه ثانيه‌ي تو داره ثبت مي‌شه. چه قدر شده ديديد آقا! يک دوربيني فيلمش در اومده آقا! اين داشته دزدي مي‌کرده؟ بابا! بي‌انصافيم ديگه. خيلي آيه‌ي قشنگيه! .«مَا لَكُمْ لَا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقَارًا» (نوح/13)؟ «بابا! ديگه براي منِ خدا وقار هم قائل نيست؟» «نَحْنُ خَلَقْنَاكُمْ» (واقعه/57) نامردها! «فَلَوْلَا تُصَدِّقُونَ» (واقعه/57) خب، «تو مال من بودي! من خَلقِت کردم! حالا کارت به جايي رسيده که ديگه من رو تصديق هم نمي‌کني؟» هست... نيست... کجاست؟ عجب! 53 53 (این قسمت  رو بخونید حتما 49-2 )
اصل پنجم اصل کنترل ورودي‌ها. ورودي‌هاي بدن رو بايد بپّا باشي عزيز من! مال حروم خوردي راحت‌تر گناه مي‌کني! اون کسي که مال حروم خورد و خوروند،
دقيقه 30 تا 35
بدونه داره زمينه‌ي گناه فراهم مي‌کنه. ما اصلاً، من يکي از اعتقاداتي که دارم، دشمن داره يه کاري مي‌کنه که ما مال حروم بخوريم. سيستم‌هايي داره طراحي مي‌کنه، که ما مجبور بشيم نزول بخوريم. آره! دارن اين کار رو مي‌کنن. چون اثرش رو مي‌دونن. چرا؟ چون مي‌دونن... حضرت اباعبدلله(ع) کُد رو لو داد. «مُلِئتْ بُطُونُكُمْ مِن مَالِ الْحَرَامِ». «شما هم نماز مي‌خونيد! منِ حسين هم نماز مي‌خونم! شما هم روزه مي‌گيريد! من هم روزه مي‌گيرم! شما هم قرآن مي‌خونيد! من هم قرآن مي‌خونم!» «مُلِئَتْ بُطُونُكُمْ مِن مَالِ الْحَرَامِ». اون‌ها هم مسلمون بودن مثلاً؟ «يا خيل المسلمين! آي گروه مسلمانان!» اين حرفيه که چيز مي‌زنه، عمر‌سعد لعنت‌ الله‌ عليه مي‌زنه، مي‌گه: «اي گروه مسلمون‌ها!» به اون اراذل اوباش... مسلمون بودن ديگه! نماز مي‌خوندن، روزي 20.000 نفر تو اون آب فرات غسل مي‌گرفت.
بعضي موقع‌ها ما يه ايرادي داريم، اين‌ها نمي‌فهمن، کساني که اين جوري کار فرهنگي مي‌کنن همون بهتر بشينن... کار فرهنگي نمي‌کنن، کار فرنگي مي‌کنن... ها! بعضي‌ها دستشويي فرنگي رو با دستشويي فرهنگي اشتباه مي‌گيرن... مي‌خوان کار فرهنگي بکنن يه کار فرنگي مي‌کنن.
بعضي موقع‌ها ما ميايم دشمن رو يه جوري نشون مي‌ديم که ما احساس مي‌کنيم هيچ کدوم احتمال اين شدن رو نداريم. گرفتي چي مي‌گم؟ مثلاً مي‌خوايم يه نفر بد رو نشون بديم، اينقدر کريه‌المنظر نشون مي‌ديم که دو تا شاخ فقط نداره. پس چي مي‌گيم؟ نه اينجوري نيست! بعضي از اين تکفيري‌ها که کشته شدن توي عراق رو ببين يه لبخندهاي عاشقانه‌اي زدن. اينقدر اين چهره زيباست. محاسن زيبا داره. براي چي داريد اينجوري ياد مي‌ديد؟ پس فردا مردم رو يه نفر با چهره‌ي زيبا گول مي‌زنه. چون يه توهّمه! در موقع توهّم مي‌گه: «همه‌ي آدم بدها زشتن [هستند] » ها! يه آدم خوشگل مي‌بينه پدرش رو درمياره مي‌گه اِ پس چي شد؟ بياد بگيد! بابا، بياد بگيد!
خدمت شما عرض کنم در واقعه‌ي عاشورا، خب اين‌هايي که مي‌اومدن تحريک مي‌کردن عليه اباعبدلله(ع) خيلي قشنگ حرف مي‌زدن. معاويه خطيب بود. خطبه‌هاي قشنگ مي‌خوند. خب! تحريک کننده خطبه مي‌خوند. بياد که مردم قدرت حساسيتشون، سنسورشون رو ببرن بالا، حسگرشون رو ببرن بالا. که اين نکته حواست باشه ‌ها! مال حروم نبايد خورد، مال حروم جانباز جنگ صفين را مي‌کنه قاتل امّام زمان، مال حروم...
چند تا ايراد داشت شمر، ديگه توي چهار شخصيت کربلا گفتم. وقتي مي‌گه: «و لعن الله شمرا» يه خرده بگو ها! محکم بگو، امّا ببين چي؟ شمر که يه ملعونه لعنت‌الله‌عليه، باباش هم دراومده، تموم شده رفته. بابا! دنيا کارش توليد شمره. اون رو بزن... يزيد رفت، الآن توي بدترينِ عذاب‌هاست. لعنت‌ الله ‌عليهم ‌اجمعين. از اين بيشتر؟ همين الآن هم داره شعله مي‌کشه آتيشش. اين دستگاه يزيد سازي رو بزن. ببين شمر ايرادش چي بود؟ شمر اين ايرادات رو داشت. يک، حسود بود، تو که نيستي؟ دو، شکم پرست بود، تو که نيستي؟ سه، تيکه مي‌نداخت به مردم، طعنه مي‌زد، تو که نيستي ان‌شاءالله؟ چون، مال حروم مي‌خورد. تو که نيستي ان‌شاءالله؟ فلذا وقتي مي‌گي: «و لعن‌الله‌ شمرا»، يعني و لعن‌الله تمام اين صفاتي که يک نفر را و اين خصلت‌ها و اين رذايل اخلاقي، که يک نفر را شمر مي­کند. يه وقت داريم مي‌گيم: «و لعن‌الله شمرا»، داريم خودمون هم لعن مي‌کنيم، نمي‌فهميم! خب، اينجا چي مي‌شه؟ اينجا اينه که يه موقعي من، يه نفر رو دلش رو مي‌شکونم، نمره‌اش دهه. يه نفر رو دلش رو مي‌‌شکونم، نمره‌اش هزاره. يه نفر دلش رو مي‌شکونم، نمره‌اش بي­نهايته. چقدر سقوط مي‌کنم؟ براي اون دهيه مي‌شم منفيِ ده، براي هزاريه مي‌شم منفي هزار، براي اون بي‌نهايته مي‌شم چه قدر؟ منفي بي‌نهايت. يه موقع تيکه مي‌ندازي به يه آدم عادي حق‌الناسه، حالا يه موقع هم تيکه مي‌ندازي به امّام‌زمانت. يه موقع عمداً يه حرف‌هايي مي‌زني جيگرش رو بسوزوني. مي‌دونست زنده ‌است مي‌گفت، عمداً مي‌گفت: «حمله کنيد به خيمه‌ها» عمداً مي‌گفت. مي‌خواست جيگر اباعبدالله(ع) رو بسوزونه. يه موقع هست حسودي مي‌کني به يه آدم مثلاً نخاله‌اي مثل من. خب! يه موقعي هست حسودي مي‌کني به امّامِ زمانت. چه قدر سقوط مي‌کني؟ هر چه قدر او ارتفاع داره... چون مي‌ري بالا، مي‌ري بالا، مي‌ري بالا خودت رو هم قد او مي‌بيني، مي‌افتي پايين. هر کي بالاتر بشينه، محکم‌تر هم استخون‌هاش مي‌شکنه، اين هست!
ورودي‌ها... نگاهِ حروم. زِ دستِ ديده و دل هر دو فرياد! که هرچه ديده بيند دل کند ياد! همينه ديگه! خب نگاه نکن! به قول مرحوم حاج آقا مجتهدي، ايشون مي‌گفتش که: «بابا اينکه مي‌گن مي‌ري خونه‌ي مردم چشمت رو درويش کني نه فقط براي ناموسش، براي وسايل خونه‌اش هم هست.» تو مي‌ري اونجا مي‌گي: «عجب مبلمانيه!» به دلت مي‌اا‌فته پول رو هم نداري به گناه مي‌ا‌فتي بخريش. نگاه نکن تا هوس نکني.
دقيقه 35 تا40
خيلي مهمه ‌ها! اينقدر جلوي گناه‌ها رو مي‌گيره. آقا بهت مي‌گن: «بيا سوار اين ماشينه شو!» نمي‌شه. گفت: «چرا؟» گفت: «بشينم دلم مي‌خواد»، من خودم مي‌دونم چه جونوري‌ام. خودم رو مي‌گم ها! رائفي. مي‌دونم چه جونوري‌ام! دلم هوس مي‌کنه، بعد هم اون وقت بايد بشينم اين کلاه کنم اون کلاه کنم کلاه سر اين و اون بذارم، که به اين برسم. نمي‌خوام! مگه بيکارم! حالا ورودي کنترل‌ها، من در مورد چشم و گوش فردا خب، ويژه‌تر صحبت مي‌کنم يه خرده. چون مي‌خوام بحث فردا هم روي نفسه فقط، مهار زدن به نفس چه جوريه؟ خرمالش کنيم ان‌شاءالله. براي خرمال کردن شيطون اول بايد اين رو خرمالش کنيم.
اصلِ گناه، گناه مي‌‌آورد. يه اصلي داريم که خود گناه چي؟ گناه مياره. يعني هرچي گناه کنيم مي‌شه دايره نکبت گناه. ببين هرچي گناه مي‌کني گناهِ بعدي چيه؟ آسون‌تره... ديدي اولين بار آدم مي‌خواد يه گناه، يه معصيتي ‌رو انجام بده چه قدر سخته براش؟ دفعه‌ي دوم چي؟ آسون‌تر، سوم آسون‌تر آسون‌تر، دفعه‌ي بيستم مي‌شه عادت. اصلاً گناه رو انجام نده، دلش تنگ مي‌شه. دلش تنگ مي‌شه مي‌گه: «اِ چند وقته اين گناه رو انجام نداديم.» قشنگ طرف مي‌گه: «آقا دو ماهه عرق نخورديم ها! رديف کن بريم يه عرقي بخوريم.» يه ماهه مهموني مختلط نرفته دلش تنگ شده، مي‌گه: «بابا يه پارتي! چيزي! کسي خارج مارج نمي‌ره؟ يه گود باي پارتي، يه زهره مار پارتي،يک چيزي بگيريد ديگه بابا! مي‌دوني از کِي نرقصيدم؟» قِر توي کمر يارو خشک شده، حالا رقص مختلط و اون داستان‌ها. آخه يکي رفت خدمت آيت الله مرعشي نجفي اشتباه نکنم، ايشون بود. بعد گفت: «آقا من يه سؤالي دارم» و خيلي هم نگران بود سؤالش رو بپرسه. گفت: «آدم اينجوري کنه ايرادي داره؟» گفت: «نه!» گفت: «حالا يه اينجوري هم کنه چي؟» گفت: «نه!» يک کمي کمر رو يه تابي داد و گفت: «اينجوري کنه چي؟» گفت: «نه!» گفت: «حالا اينجوري چي؟» همه حرکات رو با هم اجرا شد و شد حرکات موزون. حرکات موسوم به موزون، گفت: «تجزيه‌ات خيلي خوب بود، مرده شور ترکيبت رو ببرن!» Khansariha (13) 4chsmu1 جواب آخوندي داد ها! آره، همچين جواب داد. آره، حالا اون داستانيه.
مراقب باشيد به گناه صغيره به ديد يه گناه کوچيک نگاه نکنيد. چون اصلاً گناهان کبيره از طريق چي شروع مي‌شه؟ گناه صغيره. اصلاً مي‌دونستيد يکي از گناهان کبيره اصرار بر گناه صغيره است؟ يکي از گناهان کبيره اصرار بر گناه صغيره است. ببين! اصلاً ببين! نگاه کن جلوي شيطون بگو! حالا عيني که به دشمن بگي! حالا تو يه قدم بياي تو عيبي نداره، يک کيلومتر مي‌شه کبيره. بابا دشمن يه قدمش هم خطرناکه! بيرون باش! بيرون از مرزهاي من باش! هر فيلمي خواست پيدا کنه... آخه بعضي‌ها از پينوکيو هم بدترن. پينوکيو بعد از 80 قسمت آدم شد. بالاخره، آدم شد. گربه نره و روباه مکار رو شناخت. بعضي‌ها مي‌بيني 80 سال، پينوکيوگونه، پينوکيووار، از گربه نره و روباه مکار هِي گول مي‌خورن. ديگه اين غربي‌ها بايد چي کار کنن با ما، ما بفهميم اين‌ها دشمنند؟ شيش دنگ باشيم. عيبي نداره مي‌خواي بري باهاشون حرف بزني، کاري کني، شيش دنگ باش! بغلت رو وا کني، او دشمنه. ايدز رو بريد ببينيد کي وارد اين مملکت کرد؟ فرانسه. خون مي‌خواستيم بديم بزنيم به مردم، خون کم اومده بود رفتيم ازشون خون خريديم، گفتن: «بهترين وقته ايدز رو ببريم توي کشورشون.» خون‌هاي آلوده به ايدز رو دادن. خب! الآن سرِ غزه نشون مي‌ده پدر سوخته‌ها، همه دارن خودشون‌ رو نشون مي‌دن. اينقد عرصه، چه حجتي رو خدا داره تمام مي‌کنه بر مسلمان‌ها... بر اون‌هايي که تو اون کشورهايي هستن که تو اين... بله! براي کل مسلمون‌ها! بر عرب‌ها! بر غيرعرب‌ها! داره تموم مي‌کنه، که حتي اگر حکام شما وايستادن، چرا نمي‌شوريد عليه حکامي که با اسرائيل [هستند] ؟ اون دنيا خِرشون رو مي‌گيرن. «أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَ فُرَادَى» (سبا/46)‏. يه نفر هم نيست با هم بشين دو تا! تکي پاشو! ندارن خب! کسي بهشون ياد بده از اين‌ها. ما داشتيم! «هَيْهَات مِنَّ الذِّلَّه»! کل عالم وايستن اون طرف، من يه نفر اين طرف باشم. حضرت عباس(ع) گفت: «امام زمانم رو عشق است» وقتي براش امان نامه آوردند. به چند، به کي بفروشم؟ از امام زمان(عج) اگه گرون‌تر داري بيا، ما معامله مي‌کنيم. از «خليفة ‌اللّه علي الارض» چيزي هست آخه، ارزشمندتر؟ اين مي‌شه که وقتي يه گناه مي‌افته روي گناه، مي‌شه رويّه‌ي اصلي زندگي‌تون. خطرناک مي‌شه، زندگي‌مون! خطرناک مي‌شه! جلوي گناه ولو کوچيک هم وايستيد!
دقيقه 40 تا 45
يه خرده که پيشرفت مي‌کنيد توي اصل ترک گناه‌ها جلو مي‌ري، يه اتفاق‌هاي خيلي خوب مي‌افته، يک چيزي توي وجودتون بيدار مي‌شه. خيلي جالبه اصلاً قبلا ًنديدينش! براي اولين بار حسش مي‌کنين! اينقدر جالبه يه موجودِ جديدي توي وجودتونه، شروع مي‌کنه باهات حرف زدن. قبلاً خالي مي‌بستي در حد بنز، خب! بعد الآن کوچک‌ترين دروغ، ولو مصلحتي هم مي‌خواي بگي يکي از درونت مي‌گه: «نگو دروغه!» مي‌گي: «تو از کجا اومدي؟» خوبه! اين‌ها جنود الهي‌ان [هستند] ! وجدانته! يه حس‌هاي خيلي خوبي داره. اصلاً نمي‌ذاره، اذيتت مي‌کنه. يک دروغ مصلحتي مي‌گيد اصلاً تا شب عذاب وجدان داريد، زنگ مي‌زني مي‌گي آقا من شوخي کردم، ببخش! به طرف مي‌گي! چون اين خوبه ديگه، امّا وقتي اين بشه همون هي خاک مي‌ريزي توي دهنش (توي وجدان)، ديگه اصلاً مي‌ميره. يک جايي مي‌رسه که ديگه تقريباً احتمال بازگشت، صفره.
اين ملعونِ يزيد آره پيغام فرستاد براي آقا امّام سجاد(ع) گفت: «چه کنم توبه کنم؟» حضرت فرمود: «نمازِ غفيله بخون»، بين مغرب و عشا اون دو رکعت، بخونيد، نشسته، راحت، يک دقيقه و نيم هم بيشتر طول نمي‌کشه، اين رو حفظ بشيد، نمي‌تونست بخونه. مي‌خواست بخونه چنان دل دردي مي‌گرفت مي‌افتاد زمين! اصلاً ديگه خودِ ابليس شده نمي‌ذاره، اون بَردَشه ديگه... اون استحواذ، صورت گرفته ديگه؛ کُشتي گرفتن با يزيد.

پ.ن:البته فکر کنم بخش ازش باشه. درهر صورت با صداش گوش بدید بهتره. منم جاهایی که به نظرم رسید مهمن رو رنگی کردم. اگر خواستین بیشتر راجع بهش بدونید ادامه رنگی هاشو بخونید.
برای دانلود :
فایل صوتیش
 سپاس شده توسط
حالم خوب نیست
یذره خسته ام عصبی و کسل
 سپاس شده توسط
(1397 مرداد 11، 13:20)آقای اراده نوشته است: حالم خوب نیست
یذره خسته ام عصبی و کسل

سلام؛ دلیلش چی هست؟
بیشتر توضیح بده.
در ضمن از چیزهایی که فکر میکنی احتمال لغرشت رو زیاد میکنه دوری کن. مثله اینترنت یا چیزهای دیگه که خودت بهتر میدونی.
و خودت رو با چیز سالمی سرگرم کن. چیزی که حواست رو پرت میکنه.
 سپاس شده توسط
(1397 مرداد 11، 13:20)آقای اراده نوشته است: حالم خوب نیست
یذره خسته ام عصبی و کسل


سلام...اقای اراده.


حتما غذای روح رو جدی بگیرین.....و نذارین کسل بودن بهتون غلبه کنه.
لطفا به زور لبخند بزنید....


خیلی اسونه ها!
 کافیه برید جلوی اینه واستید....بعدش انگشت اشاره دست راستو بذارید رویه لپ راست.
چپم بذارید روی لپ چپ....
بکشییییییییییییییییییییییییییییییییییییییید 4chsmu1 Gigglesmile



اگه از قیافه جدیدتون خنده تون نگرفت بیاید اینجا....راهکار جدید بگم.
حتی وقتی کسل هم هستید نذارید ذهنتون بهتون بگه.....اصلا نذارید حسی غالب بشه.
به حستون یه نگاه عاقل اندر صفیه کنید....(با عینک بیشتر میچسبه! 4chsmu1 )

بگید: کسلی؟!....پس گفتی....کسلی....اره؟

احتمالا حستون یکم از این تهدید متعجب میشه...با صدایی که یکم لرزونه میگه: خ..خوب اره....چطور؟

یه نیشخند بزنید....بعدش 

.
.
. برید و چند دور دور حیاط بدوید....اصلا کلاغ پر برید.....اونقدری که حستون به غلط کردن بیفته.
ورزش با نشاطتون میکنه. 
اما بعدش ممکنه بازم فکری بیاد سراغتون...
یکی از استاد های محترمی که میشناختم گفتن. دیدین وقتی کله پاچه میخورین (مثلا ساعت4 صبح) تا 10 صبح اگرم بهترین صبحانه رو براتون یارن حالتون بهم میخوره؟؟
میگید جا ندارم.....
گناه هم همینطوره...هرزمان دیدین فکرش. کلا حسش.هرچی، نزدیک شد ...همون موقع اس که احساس خطر کردین و بدونین یه کله پاچه معنوی نیاز دارید!!  49-2




چگونه گناه نکنیم.(حدودا 11 دقیقه)


موفق میشید...اقای اراده.

دو رکعت نماز بخونید به نیت رهایی از نفس....هدیه کنید به ائمه یا شهیدی....ایشالا حل میشه به حق پاک همه شون.


یا علی  Khansariha (69)
 سپاس شده توسط
سلااااااااااام Confetti




چرا الان نباید گناه کنیم؟ هوووم؟ Hanghead
 سپاس شده توسط
(1397 مرداد 12، 1:06)زفیر نوشته است: سلااااااااااام Confetti




چرا الان نباید گناه کنیم؟ هوووم؟ Hanghead

چون حالمون از الان بدتر میشه
 ( 0+) - (0 -) Khab
 (0+)  - (0-)        23 
 (0+) - (0-)       65
        
  THANKS GOD : [ACII[II]AE]
  
 سپاس شده توسط
لعنتی خیلی ذهنم مشغول میشه خواببم نمیبره چه غلطی کنم  Swear1
 ( 0+) - (0 -) Khab
 (0+)  - (0-)        23 
 (0+) - (0-)       65
        
  THANKS GOD : [ACII[II]AE]
  
 سپاس شده توسط
پیروز حالت چطوره
دیشب که خوابم برد ولی هنوز حالم خوب نیست Swear1
فکرم خیلی درگیر میشه  Swear1
 ( 0+) - (0 -) Khab
 (0+)  - (0-)        23 
 (0+) - (0-)       65
        
  THANKS GOD : [ACII[II]AE]
  
 سپاس شده توسط
(1397 مرداد 12، 16:21)pirooz97 نوشته است: دیشب که خوابم برد ولی هنوز حالم خوب نیست Swear1
فکرم خیلی درگیر میشه  Swear1

سلام 
من هم این حالت ها رو دارم گاها 
دو سه روز طول میکشه که خوب بشه 
دلیلش هم این هستش که سطح هورمون های جنسی بدن بالا میره 
در اینجور مواقع باید خیلی هوشیار و مراقب بود 
چون افکار منفی با ضربه زدن به اراده و ضعیف کردن اون راه رو برای انجام گناه مساعد میکنن 
پس 
سعی کن هر جا وسوسه ای سراغت اومد به خدا پناه ببری 
یه کاری بکن که خارج از هر گونه فکر منفی باشه برات 
مقلا برای من تمیز کردن اتاقم خیلی انرژی مثبت بهم میده و در عوض افکار منفی رو خنثی میکنه 
برای بعضی ها ورزش این حس رو ایجاد میکنه 
برای بعضی ها دوش آب سرد 
برای بعضی ها نماز خوندن 
در هر صورت سعی کن دنبال مسیر باشی و توقف نکنی 
.
.
.
.
من هم دو سه روزی هستش فکر مزخرف اذیت ام میکنه 
ولی پیش خودم میگم حیفه 45 روز خوبه 
دوباره از اول شروع کنم که چه 
.
.
.
.
داداش پیروز
صبور باشیم این خطرات هم میگذرن 53258zu2qvp1d9v
 سپاس شده توسط
(1397 مرداد 12، 16:21)pirooz97 نوشته است: دیشب که خوابم برد ولی هنوز حالم خوب نیست Swear1
فکرم خیلی درگیر میشه  Swear1

یکی از مشکلاتی که احتمال داره تو مدت پاکی آدم پیش بیاد فکر و تخیلات اینا هست.
بهترین کار اینه که یه جستجویی تو نت بکنید و راه توقف فکر و پرش از افکار منفی رو مطالعه کنید.
یکی از راهها که رو من معمولا جواب میده اینه که وقتی فکر منحرف کننده اومد تو ذهنم اگر تنها بودم یه واژه کلیدی مثله "بسه دیگه" رو بلند میگم. یجورایی احساس میکنم ذهن و فکرم پرش میکنه...
البته وقتی در جایی هستم که نمیتونم بلند بگم در ذهن خودم بلند داد میکشم ...
پیشنهادم اینه که روشهای کنترل فکر رو چه تو نت و چه تو کتابها مطالعه کنی.
موفق باشی.
 سپاس شده توسط
سلام
عذاب روحی از شکستن منظورتونه؟
بعد توبه واقعی خدا میبخشه ...خودتون هم خودتونو ببخشید
و کن اللهم بعزتک لی فی کل الاحوال رئوفا
خدایا به عزتت سوگند با من در همه حال مهربان باش

53 دعای کمیل 53
 سپاس شده توسط
منظورمه این حالتون بخاطر شکستنه یا موضوع دیگه ای ناراحتتون کرده؟
و کن اللهم بعزتک لی فی کل الاحوال رئوفا
خدایا به عزتت سوگند با من در همه حال مهربان باش

53 دعای کمیل 53
 سپاس شده توسط
خب به خودتون بگید این مشکلات دفعه اولی نیست که وجود داره
قبلا هم بوده حالا یا حل شده یا حل نشده اما صبوری کردین
این بار هم همینطوره
الان نمیتونین مرتبش کنین میگین بعدا هم نمیشه کلا بسپرینش دست خدا
بگین من بهش نه الان فکر می کنم نه فردا نه هیچوقت دیگه
خدا هر چی به صلاحه انجام بده
و کن اللهم بعزتک لی فی کل الاحوال رئوفا
خدایا به عزتت سوگند با من در همه حال مهربان باش

53 دعای کمیل 53
 سپاس شده توسط


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان