امتیاز موضوع:
  • 4 رأی - میانگین امتیازات: 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

تو بگو چه کتابی بخونم؟

من این کتاب رو این چند روز خوندم
چگونه با هرکسی صحبت کنیم ... لیل لوندز 
البیته نسخه چاپیش رو نه ، از فیدیبو خریدمش (اولین تجربه)
کتاب خوبیه تمرین هایی داره که کمک میکنه روابط بهتری داشته باشید تو شغلتون و با اطرافیانتون 
و کمی قبلترش هم رمان شب های روشن داستایفسکی رو خوندم 
کتاب اولی رو فرصت داشتید حتما مطالعه کنید ، کتاب مختص افرادی نیست که حس میکنن مشکلاتی دارن تو روابطشون 
کمک میکنه یکسری اداب حسنه رو تو افراد بوجود بیاره 

53
شگفتا هر چه ترا به يادم بياورد، زيباست .

بوی نمور کوچه و کلمات ..
نگاه مورب کسی که از انتهای بن‌بست باز آمده است ..
و دستها، دامنه‌ها، روزنامه‌های عصر، پتوی کهنه‌ای بر هره‌ی ديوار ...
هرچه ترا به يادم بياورد، زيباست.


[تصویر:  0607.jpg]
 سپاس شده توسط
درباره کتاب جوان و تصمیم بزرگ
قاطی شدن حقیقتهای اثبات شده با نظریه های نویسنده ک مشخص نیست چقدر میتونه صحت داشته باشه کتاب رو دچار ضعف کرده
عصر جمعه برای حال حاضره ولی نظریه نویسنده جوریه ک سوال برای من ایجاد شد دوره پیامبر و امامان هم عصر جمعه همین شکل دلگیر بوده؟ و حتما عصرهای جمعه رو همه باید توی عالم غیب سپری کنن؟ پس مرز بین دنیا و عالم غیب رو زمان مشخص میکنه؟ این با قسمتی ک میگه روح دارای بعد زمان و مکان نیست  و عالم غیب زمان نداره مغایرت داره چون زمان مشخص کرده براش

نویسنده فقط به دوره جوانی اشاره کرده درسته ک جوانی دوره مهمی از زندگی و پرورش دادن روح خیلی مهمه باز جای سوال برای من میمونه دوره میانسالی جزء کدوم یکی از بخش های این نویسنده جای میگیره ؟

عالم غیب مهمه ولی روش تربیت روح از چ راهی صحیح خواهد بود؟
تاکید ب نپرداختن ب جسم و زندگی در این دنیا شده ولی راه رسیدن ب معنویت و عالم غیب بیان نشده خب از چ راهی ب چ وسیله ب چ شکلی معنویت رو ب چی میبینه معنویت اصلا چجوری باید بهش پرداخت فقط نماز و قران و ...؟ این مسئله باعث گمراهی خواننده ایه ک میحاد ی تصمیم بگیره براش گنگ میشه معنویت و عالم غیبی ک میگه پس چیه مفهومش چیه چ راهی این شخص رو بهش میرسونه
یک جوان چجوری این راه رو پیدا میکنه
از طرفی تلاشهای دنیوی در حد تعادل میتونه ارضای روحی رو در پی داشته باشه و همچنین تلاش نکردن و موفق نشدن در امور دنیوی مثل همون کنکور 
غذای روح فقط عبادت نیست آگاهی صحیح هم هست آگاهی از راه . روش . علت و معلول . حتا اگاهی از همون غیب 
روح نیاز داره بدونه مفیده . انسان اگر حس مفید بودن نداشته باشه دچار خمودگی و پوسیدگی میشه مفید بودنش توی ارضای درونشه یکی کار خیر میکنه روحش ارصا میشه یکی هم محقق و اینجوری خدمت میکنه و روحش ارصا مبشه پس باز هم میشه امور دنیا ک وسیله میشن برای غیب
این ابهام ک نپرداختن ب امور دنیا بست نشستن و تلاش نکردن معنی میده یا اینه ک نیتت دنیای خالص نباشه

فکر میکنم نویسنده میخواسته بیشتر ب این توجه کنید ک نیت هرکاری مهمه برای انجام دادن یکم بد گفته


قسمت ورزشش رو از نظر علمی قبول ندارم
کسی هم ک اصلا ب روح اعتقاد نداره اگر اصولی تمرین کنه و طبق برنامه باشه خب ب اون چیزی ک میخاد میرسه هیکلش جسمش فرمی رو میگیره ک براش زحمت کشیده و در طول زندگانی هم اثراتش رو میبینه و اثراتش با کسی ک ب روح متوجهه یکیه

اینجوری ک نویسنده میگه تمام افرادی ک شکم دارن از رشد روح کمتری برخوردارند و اسیر دنیا شدن در صورتی ک شکم داشتن علل مختلفی داره همش از پرخوری نیست

تکرار بیش از حد جملات با یک معنی کتاب رو خسته کننده میکنه



تعابیری ک میشد بهش پرداخت توی کل کتاب ولی با بیان ساده انگارانه ای گفته شد : توجه به نیت قبل از عمل دنیوی (یعنی سنجیدن بطن عمل ) میتونه به رشد روح کمک کنه 
نپرداختن ب امور دنیوی غیر قابل اجراست چون انسان توی دنیا زندگی میکنه نه عالم غیب ولی باید کنترل شده باشه افراط و تفریط توی هرچیزی بده اگر کسی ب وسیله امور دنیوی رشد اجتماعی نداشته باشه دچار مشکلاتی اعم از جهالت میشه ما با قرار گرفتن توی اجتماع و شناختن هویت خودمون از طریق ازمون و خطا رشد میکنیم و راه اصلیمون رو پیدا میکنیم وگرنه هرکس دین پدر خودشو بدون هیچ سوالی ادامه میداد و از جهل هیچوقت بیرون نمیومد

تمام خصیصه های بد انسان جزء مواردیه ک باید کنار گذاشته بشه فقط شکم نیست مسلما این یک مثال هستش . کنترل نفس رو در ست داشتن اصل صحبتهای نویسنده بوده

با ی مسئله دیگه هم مشکل داشتم علاقه داشتن ب کارتون دلیل به رشد نکردن و بچگانه رفتار کردن شخص نیست اون جز سلایق محسوب میشه
با این هم مشکل داشتم ک حتممممما فقط در جوانی میشه تصمیم های بزرگ ( ب نظر نویسنده امور معنوی ) گرفت
انسان هر زمان میتونه تصمیم ب تغیر و رشد و تکامل بگیره دلیل نمیشه چون کسی در جوانی خطا کرد میانسالی نتونه روحشو پرورش بده
این رو زمان و ظرف روحش مشخص میکنه ک کی موقع فراگیری و درک والایی از رشده 
ظرف وجود هر کس متفاوته و با اعمال و نیت های شخص بزرگ میشه 
جوان وقتی میتونه تصمیم درستی در قبال معنویت داشته باشه ک درک درستی ازش کسب کنه و اون ب میزان جستجوی خودش از راه درست هست


در کل کتاب پراکنده بود برای کسی ک با اسم تصمیم بزرگ این کتاب رو میخونه
نمیتونه واقعا هیچگونه تصمیمی بر اساس صحبتهای گفته شده بکنه
فقط مقداری از عالم عیب و میزان اهمیت روح بیان شده ک اگر خواننده توجهش جلب بشه میتونه تحقیقات بیشتری دربارش بکنه و بتونه بنابر تحقیقاتش تصمیمی بگیره


با تشکر از هممممگی
او که حافظ توست هرگز نخواهد خوابید ...

2uge4p4 Khansariha (69) 2uge4p4
من امروز ۴۰ صفه از این کتابو خوندم تا سرِ "من کو" ...یه سوال اساسی دارم. اگه هدفمون آخرت باشه، اگر رسیدیم به آخرت و ازش به سلامت رد شدیم، بعد قاعدتا بهشت هست دیگه. حالا بریم بهشت که چی بشه؟ اونجا تا ابد و پایان ناپذیر بخوریم و بیاشامیم؟ آیا این همون یکنواختی و کرختی ای نیس که از ویژگیای انسان بی هدف توی این کتاب شمرده شده‌؟
شاید آن نور که از پنجره می آید خداست.
                                                   شاید آن قهقهه ی کودک و آن عطر خوش یاس خداست
شاید آن چشمان تو وقتی نگاهم میکنی
                                                   معجزه، آن لحظه های نابِ عشق، اینها خداست
او سر آغاز من است، جان من است
                                                   در تمام لحظاتم، حامی و حاضر  خداست
دارم از عمق وجودم میفشانم عشق او
                                                   آرزویم بَرِ پردیس، درآن عرشِ خداست
زندگی را زندگی خواهم نمود
                                                   هرچه من دار و ندارم، همه از لطف خداست
(1396 مرداد 23، 23:07)chika نوشته است: درباره کتاب جوان و تصمیم بزرگ
قاطی شدن حقیقتهای اثبات شده با نظریه های نویسنده ک مشخص نیست چقدر میتونه صحت داشته باشه کتاب رو دچار ضعف کرده


من با شما موافقم چیکا خانوم‌.. نویسنده کلی گویی کرده و راه و روشی که مد نظرش بوده برای تعالی بشر، باز نکروه و فقط بصورت سر بسته گفته که راه شریعت. من بدتر گیج شدم و نفهمیدم میخاد چی رو برامون جا بندازه.
فرضیاتش که کنکور هدف هست ولی نباید اصل زندگی باشه اشتباهه چون موفقیت به هر شکلی میتونه روح آدم رو شاد کنه. به نظر من دین هدف نیس یه ابزاره. یا بهتره بگیم بال اصن.
شاید آن نور که از پنجره می آید خداست.
                                                   شاید آن قهقهه ی کودک و آن عطر خوش یاس خداست
شاید آن چشمان تو وقتی نگاهم میکنی
                                                   معجزه، آن لحظه های نابِ عشق، اینها خداست
او سر آغاز من است، جان من است
                                                   در تمام لحظاتم، حامی و حاضر  خداست
دارم از عمق وجودم میفشانم عشق او
                                                   آرزویم بَرِ پردیس، درآن عرشِ خداست
زندگی را زندگی خواهم نمود
                                                   هرچه من دار و ندارم، همه از لطف خداست
سلام

تا اینجا یه 20 صفحه ایش خوندم و خیلی چیز یاد گرفتم .

تا اینچا که فکر میکردم انتخاب های بزرگ همین تحصیلات و اینا هست .. مثلا دکتری دیگه تهشه ... مدرک آیلتس دیگه وای ..
ولی تا اینجا بهم گفت که اینا نیست ...

میخوام بقیشو بخونم ببینم پس چیه این انتخاب بزرگ ... 128fs318181
[تصویر:  147.gif]
[تصویر:  ImamMahdi_mahdiyar_ir_Psd_7.jpg]
[تصویر:  05_blue3.png]
 سپاس شده توسط
من نزدیک چهل صفحه خوندم.
سلام به نظر من هم کتاب ، قوی نیست. از لحاظ متن و ساختار و ...
فکر می کنم چون کتاب از اول سخنرانی بوده که تبدیل به متن شده ، این طوری شده.
توی سخنرانی ، طرف با لحنش خیلی چیز ها رو می تونه برسونه.
یه جاهایی رو آروم بگه ، یه جاهایی رو بلند تر و هیجانی تر. طوری که مطلب به خورد مخاطب بره.

اما نوشتار این طور نیست. نیازه که مثل های بیشتری زده بشه ، مطلب باز تر بشه ، نوشتار ظریف تر باشه.
یعنی هر کاری که سخنران انجام می ده در غالب کتاب.

کتاب های دکتر شریعتی این طوری هستند. حتی اگر از لحاظ استدلالی ضعیف باشه حرفش ، از لحاظ ادبی اینقدر قوی هست که شما قبولش کنی.
این کتاب ولی ، نه استدلال قوی ای آورده ، نه از لحاظ ادبی قوی بوده.
شرمنده دیگه 4chsmu1

البته خیلی از نتیجه گیری هاش رو من خودم به شخصه قبول دارم.

خب واقعا موفقیت های این دنیایی من رو راضی نمی کنه.
حالا کنکور رو که ما رد کردیم ، الان دکتری می خونیم. 4chsmu1
ولی کلا فرض کن ازدواج کردیم و خونه و ماشین و ...
مطمئنا سختی ها بیشتر می شه که کمتر نمی شه.

نمی دونم شاید ده میلیارد توی حسابم بریزن شاد بشم. اما خب تهش چیه؟ مرگه دیگه. از مرگ که نمی شه فرار کرد.

اما این که ایشون به سرعت جواب می دن که شریعت ، خب قابل قبول نیست.
شاید یه نفر بگه ، خب من سعی می کنم با عقل خودم جلو برم. این طوری بهتره.
اصلا بر فرض شریعت ، خب چه شریعتی؟ چرا بودایی نه؟‌مسیحیت نه؟ چرا اسلام؟
بعدش ،‌ اگر بر فرض محال قیامتی نباشه که این کار می شه گول زدن خودمون.
پس اول باید یه نفر قیامت رو قبول کنه.

این قابل قبوله که بگین ، شما بیا یه درصد احتمال بده جهنم باشه ،‌ اون وقت ایمان بیار. این حرف منطقیه. اما حرف ایشون نه.

من خودم قبول دارم که شریعت پاسخ این سواله ، اما باید بیشتر براش دلیل آورد.

کلا کتاب خوبیه ،‌ از این نظر که آدم رو به فکر بیاندازه.
و انصافا نمی شه انتظار داشت آدم با ۸۰ صفحه کتاب خوندن که شاید دو سه ساعت وقت بگیره ، زندگیش عوض بشه. 53258zu2qvp1d9v
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط
سلام به دوستان عزیزم و فرهیختگان محترم کانون ( در واقع دارم به نحو غیرمستقیم تبلیغ میکنم مطالعه گروهی رو و هنونه میدم زیر بغلتون تا بیشتر بیاین اینجا 4chsmu1 )

همین ابتدا تشکر میکنم از همه ی دوستانی که تاکنون باخبر شدم (از اعلام ها و اظهارات شون ) در این برنامه شرکت کردند :

1. روزبه جان که رئیس انجمنمونه 53
2. بانو کویین 53
3. رضوانه خانم 53
4. چیکابانو 53 
5. rezaky محترم 53
6. قاصدک جان 53
7. عاشق عزیز 53
8. خودم  4chsmu1


دوستان یه نکته بگم :

ما همین که باهمدیگه متعهد میشیم به مطالعه ی یک کتاب اهتمام کنیم ، خودش یه امتیاز و یه تجربه و یه آورده ی معرفتیه برامون ... اما اگه بخوایم این توشه رو مضاعف و شاید هم بیشتر بکنیم ، با گفتگو و برخوردار کردن همدیگه از برداشت ها و فهم ها مون از اون کتاب موردنظر بهش نائل خواهیم شد.
و برای شکل گرفتن یک گفتگوی مطلوب ، طرف های بحث باید ظرفیت نقد داشته باشند ، باید بتونند از زاویه های مختلف به مسأله نگاه کنند ، باید بتونند خودشون رو جای طرف بحث بذارند و بتونند درک کنند اون  طرف رو و در نهایت با شنیدن تمامی صحبت ها ، نظرخودشون رو اختیار کنند ...
پس خوبه که در حین گفتگو مقداری انعطاف داشته باشیم و بیشتر از اینکه به دنبال درست بودن فهم خودمون و به کرسی نشوندن اون باشیم ، به دنبال حقیقت مطلب باشیم فارغ از اینکه قائل اون چه کسیه !
این تذکرات برای همه است ، مخصوصا خودم که بیشتر از همه بهش احتیاج دارم و ازتون میخوام که اگه از این چارچوب خارج شدم بهم تذکر بدین ... 302 

و اما بعد ، من اولش به روزبه گفته بودم  ، خودم میخوام با رویکرد انتقادی به این کتاب بپردازم ، اما ماشالله وقتی روحیه ی نقادانه و تحلیلی دوستان رو دیدم ، نویسنده رو مظلوم یافتم و برآن شدم تا فعلا موضع مقابل رو اتخاذ کنم ، تا کمی بیشتر گفتگو شکل بگیره ، ضمن اینکه در بعضی موارد واقعا لزوم تذکر رو احساس کردم.

خب فعلا از اشکال روزبه جان به کتاب شروع می کنم ، تا بعدا به حساب بقیه تون برسم  Cowboypistol

(1396 مرداد 23، 11:24)روزبه نوشته است: داشتم کتاب رو میخوندم و به اینجاش رسیدم 

[تصویر:  Capture.JPG]
به نظرم این مغالطه اس 4chsmu1 
نویسنده بر اساس یه فرض اشتباه، اومده یه موضوع دیگه رو ثابت کرده 128fs318181 
اولا دانشمندای زیست شناسی، احتمالا هیچکدومشون اینو نگفتن و اگه گفته باشن هم منظورشون مثل نویسنده نبوده 
حقیقت اینه که قسمتهایی از بدن ما اصلا تغییر نمیکنن... من جمله مغز 
قبل این ، نویسنده میگه که شما با از دست دادن یه دست یا یه پا، احساس نمیکنید که " من" تغییر کرده باشم... یعنی همون روحیات و احساسات رو دارین و نتیجه این شده که روح مستقل از جسمه.... حالا سوال!
اگه قسمت های خاصی از مغز که جزئی از جسم محسوب میشه، آسیب ببینه، بازم همون حس رو نسبت به "من" داریم؟!
و اگه بخوام جواب بدم، عملا خیر
مثال میزنم، کسی که آلزایمر میگیره، خب علت فراموشیش تحلیل رفتن قسمتهایی مغزشه(جسم) ... خب آیا فرد همون حسی رو نسبت به " من" داره که قبل بیماریش داشت؟... فردی که ممکنه اسم خودش رو هم فراموش کنه؟! 53258zu2qvp1d9v
پس میبینم که عملا تغییر در جسم باعث تغییر در روح شده 4chsmu1 
کی میتونه اینو رد کنه؟! 4chsmu1 

پ.ن: سوالایی که میپرسیم و حرفایی که میزنیم ،لزوما نظر خودمون نیستن... فقط چیزهایی هستن که ممکنه به ذهن برسه 53258zu2qvp1d9v

(1396 مرداد 23، 13:13)روزبه نوشته است: من سوال رو جمع و جور میکنم و دوباره میپرسم 53258zu2qvp1d9v 
کتاب میگه : چون جسم متغیره و درک ما از خودمون ثابت، پس وقتی میگیم "من" منظور روحه نه جسم
و برای اثبات اینکه روح و جسم از هم مستقل هستن، میگه اگه شما دستتون که قسمتی از جسم تونه رو از دست بدین، تصورتون نسبت به خودتون تغییر نمیکنه
مثلا اگه قبلش خودت رو با عنوان قلی میشناختی که غذای مورد علاقه اش آبگوشته، بعد از قطع دست هم همچنان خودت رو قلی میدونی و آبگوشت رو دوس داری
یعنی تغییری که تو جسمت ایجاد شده، نمیتونه روح رو تحت تاثیر قرار بده
من سه تا مثال زدم که جسم تغییر میکنه و ظاهرا روح هم دچار تغییر میشه
1-آلزایمر
2- برداشتن هیپوکامپ
3- افسردگی
و فک میکنم مثال افسردگی واسه همه قابل درک تر باشه
مگه توی افسردگی ، روح نیست که غمگین و افسرده میشه؟!
پس چطوره که یه قرص میتونه افسردگی رو بهبود بده؟ قرص میتونه روی روح اثر بذاره؟!!  65



ضمن تشکر از نقد خوب و ظریف روزبه جان ، نکاتی رو لازمه عرض کنم :

1. روزبه جان اینکه زیست شناسان وجود چنین اتفاقی رو منکر شدند رو تا الان نشنیدم ، و ازونجایی که این استدلال معمولا یکی از استدلال های رایج در اثبات بعد روحانی ما هستش (و در کتاب های دینی ما در مدارس هم معمولا بهش اشاره میشه ، همونطور که خودتم زیرپوستی فک کنم یه اشاره ای بهش داشتی Gigglesmile )، خیلی خوشحال میشم اگه این انکار زیست شناسان رو برامون مستند بیاری ، تا از این به بعد حواسمون به این استدلال باشه و به عبارتی بکوبونیمش به دیوار  4chsmu1 

2. سه تا مثالی که در اینجا روزبه آورده ، به طور قطع یه چیز رو اثبات میکنه و اونم اینه که جسم بر روح تأثیر میذاره و نویسنده منکر این نبوده ، بلکه در جاهایی از کتاب به این تأثیر از ناحیه ی هر دوطرف بر همدیگه اشاره کرده  ، مثلا عنوان بخش سوم کتاب دقیقا به این اثر جسم بر روح اشاره داره (تآثیر حرکات ورزشی بر روح) ... پس اگه خوب دقت کنیم ، نویسنده به ما نمیگه که روح و جسم کاملا از هم مستقل هستند و هیچ ارتباطی باهمدیگه ندارند ، بلکه خودش به این رابطه ی دوطرفه ی جسم و روح در طول کتاب چندبار اشاره میکنه . لذا مثال های داداش روزبه فقط یه چیز رو به ما اثبات می کنند و اون هم اثرپذیری روح از جسم هستش که خود نویسنده باهاش موافقه ، اما این سه مثال به ما اثبات نمیکنه که چیزی به نام روح وجود نداره و ما فقط از بعد جسمانی ساخته شدیم. (لطفا دقیق بخونید ، تا متوجه منظورم بشید) برای همین هم این سه تا مثال نمی تونند ناقض ادعای نویسنده ، یعنی اثبات «من» ، «نفس» ، «روح»  یا همون بعد دوم ما باشند.
 چرا که نویسنده با تمسک به اون استدلال زیست شناسانه و همینطور استدلال خواب و جداشدن روح از بدن و همینطور استناد به آیات و روایات ، نشون میده که ما دارای یک بعد روحانی هستیم که اصالت وجود ما به اون بعد ماست ، ضمن اینکه بدن هم به عنوان ابزار و مرکب روح ، جایگاه خودش رو داره و مطمئنا بر روح اثر میگذاره ، اما شما نمیتونید از اینکه چون گاهی اوقات تغییر در بدن تغییر در روح رو موجب میشه ، پس نتیجه بگیرید که روحی در کار نیست و ما همون جسم هستیم.

نمیدونم چقدر تونستم خوب توضیح بدم ، فعلا انرژی ندارم دیگه بقیه اش باشه برای بعد  4chsmu1


من باید میزان هوشیاری ام در عمل رو مدام افزایش بدم
نباید بذارم هرنیرویی هر طرفی که میخواد بکشوندم
من  باید خودم باشم و مدام از خودم مراقبت کنم
من میتونم ، آره ...
چون من خدا رو دارم و اون کمکم میکنه
 سپاس شده توسط
(1396 مرداد 24، 10:21)smwarrior نوشته است: سلام
آقا اینجا چه خبره؟22
نیومده بودم اینور
لطفا یه کتاب برای کنترل خشم بهم معرفی کنین1

کتاب چگونه سیاس باشیمم داشتین بگین 4chsmu1
مرسی1

سلام دوست خوبم 
من این کتاب رو مطالعه کردم 
کتاب نمي گذارم کسي اعصابم را به هم بريزد اثر آلبرت اليس

این کتاب و کتاب قبلی ای که تو پست قبلم معرفی کردم کتاب های خوبی هستن که ترجمه خوبی هم شدن 
فقط می طلبه خوب تمرین کنی
شگفتا هر چه ترا به يادم بياورد، زيباست .

بوی نمور کوچه و کلمات ..
نگاه مورب کسی که از انتهای بن‌بست باز آمده است ..
و دستها، دامنه‌ها، روزنامه‌های عصر، پتوی کهنه‌ای بر هره‌ی ديوار ...
هرچه ترا به يادم بياورد، زيباست.


[تصویر:  0607.jpg]
راهنمای دلاور نور
اثر پائولو کوییلو
این کتاب مجموعه‌ای از قطعاتی فلسفی است که خوانندگان را دعوت می‌کند رویاهای خود را تحقق بخشند، از احتمالات و اتفاقات زندگی با روی خود استقبال کنند و برای دیدن تقدیر منحصر به فرد خود سر را بالا بگیرند. «پائولو کوئیلو» با شیوة تقلیدناپذیر خود به تک تک خوانندگانش در پیدا کردن دلاور نور درون خود کمک می‌کند. راهنمای دلاور نور به نوعی راهنمای ساختن یک شخصیت تازه از خویشتن است.
رزم آور نور یک انسان عادی است. هرکسی می تواند رزم آور نور باشد. کافی است نبرد نیک را بشناسد و مطابق آیین، مبارزه زندگی اش را در پیش بگیرد. این کتاب آیین رزم آور نور را برای همگان می گشاید. کتاب راهنمای رزم آور نور مشتمل بر مجموعه ای از اندیشه های فلسفی و قصه هایی است که قلب سالکان را در هرجای دنیا به وجد می آورد. رزم آور نور روزگارش را به ایفای نقشی که دیگران برایش در نظر گرفته اند، نمی گذراند. رزم آور نور وقتش را با توجه به تحریکات دیگران تلف نمی کند، او سرنوشتی دارد که باید تحقق ببخشد. رزم آور نور نقص های خودش را می شناسد، اما فضایلش را هم می شناسد. او همیشه بهترین تلاشش را می کند و از دیگران هم همین انتظار را دارد. کتاب راهنمای رزم آور نور دعوتی است برای همه ما، تا رویایمان را زندگی کنیم، عدم قطعیت را در آغوش بکشیم، و به استقبال سرنوشت یگانه مان برویم. پائولو کوئلیو با سبک منحصر به فردش به ما کمک می کند تا رزم آور نور درونمان را کشف کنیم، راهی راه رزم آور شویم، کسی که قدردان زنده بودنش است، شکست را می پذیرد و می خواهد همانی باشد که خودش می خواهد.
او که حافظ توست هرگز نخواهد خوابید ...

2uge4p4 Khansariha (69) 2uge4p4
 سپاس شده توسط
سلام
من هم کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» رو خوندم.

خب همون طور که دوستان اشاره کردن ظاهرا از یک سخنرانی تبدیل به کتاب شده.
نمیشه انتظار داشت که از یه کتاب با چنین حجمی کسی راه و روش رستگاری رو فرا بگیره.

در بهترین حالت تلنگری می تونه بزنه به چند نکته ای که ذهن رو درگیر کنه.
برای بیشتر دونستن و بهتر فهمیدن احتمالا باید سایر کتاب های استاد طاهرزاده رو مطالعه کرد.

من فکر می کنم کتابی که به 3 بخش تقسیم شده بود، این 3 نکته رو می خواست اشاره کنه:

نقل قول: 1- در انتخاب های زندگی، دوراندیش باشیم و به جای انتخاب های دنیوی، انتخاب های اخروی داشته باشیم.
2- اصل وجود ما روح ماست. اگه می خوایم فکری به حال خودمون کنیم، فکری به حال روح کنیم و نه جسم.
3- این جسم ماست که باید در خدمت و تحت سلطه ی روح باشه و نه روح تحت سیطره ی جسم.

و اگر مثال ها یا چیز دیگه ای هم تو کتاب بود، برای بسط دادن همین موضوعات بود
که البته گاهاً همون مثال ها به جای اینکه بهتر مطلب رو تفهیم کنه باعث تردید در اصل محتوا شده بود.  4chsmu1
(حالا یا به خاطر دانش کم ما یا به دلیل ناتوانی قدرت انتقال نگارنده 53258zu2qvp1d9v )

در کل خوشحالم از خوندن این کتاب و اونچه که یاد گرفتم.  128fs318181

پ.ن:
1- خوبه که به عنوان تمرین سعی کنیم هر کتابی که می خونیم، اون رو در یکی دو جمله خلاصه کنیم.
این یکی دو جمله نشون دهنده ی بهره ی ما از کتاب هست و بعدها با خوندن همین یکی دو جمله کل کتاب رو می تونیم به یاد بیاریم. 

2- خیلی خوبه که قبل از پیدا کردن دلایل نقض یک مطلب به مصداق های درست اون مطلب فکر کنیم
و با پرداختن به جزئیات از اصل موضوع جا نمونیم.

طبیعتا همه ی اون چه که در یک کتاب نوشته میشه، نسخه ی ما نیست.
صرفا توصیه های پراکنده و مطالبی کلی برای عموم انسان هاست.
چه بسا رعایت دقیق و واو به واو اون ها ما رو از مسیر درستی که پیش می رفتیم، گمراه کنه.  53258zu2qvp1d9v
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

 سپاس شده توسط
آرمین

طبیعتا همه ی اون چه که در یک کتاب نوشته میشه، نسخه ی ما نیست.
صرفا توصیه های پراکنده و مطالبی کلی برای عموم انسان هاست.
چه بسا رعایت دقیق و واو به واو اون ها ما رو از مسیر درستی که پیش می رفتیم، گمراه کنه.  53258zu2qvp1d9v

تمام صحبتتون عالی بود 
ولی این یه قسمت خیلی خیلی خوب بود 
ممنونم ازتون  303
یه عادت بدی که جدیدا پیدا کردم توی این 6 ماه اخیر دنبال نقص بیشتر هستم تا چیزایی که باید باشم 
خودمو دارم دعوا  Swear1 میکنم تا خوب شم
او که حافظ توست هرگز نخواهد خوابید ...

2uge4p4 Khansariha (69) 2uge4p4
 سپاس شده توسط
ممنون چیکا خانم.

من خودم واقعا با یک سری مثال های کتاب مشکل دارم.
مثل مثالی که در مورد قطع شدن دست و توصیه ی پیامبر بود. (واقعا جاش اینجا نیست و واسه هر کسی هم نیست. اینکه نتیجه گیری اشتباه از این مثال بشه به مراتب نقش بیشتری از نقش آموزنده بودن این مثال در چنین قالبی داره.)
اما در طرف مقابل مثالی که از جهان پهلوان تختی زده شده بود فوق العاده بود.

این خیلی مهمه که هر چیزی رو از هر جایی دیدیم روی خودمون اعمال نکنیم.
توصیه، توصیه ی خوبی هست اما ممکنه نسخه ی ما نباشه.  53258zu2qvp1d9v

از این ها گذشته دوست دارم به نکته ای اشاره کنم از بخش نخست کتاب:

تو این بخش ممکنه این طور به نظر بیاد که ما انتخاب اخروی انجام میدیم و از دنیا باز می مونیم.
چیزی از لذت های دنیا نصیب مون نمیشه یا بهره ای کمتر از انسان های هوسران و دنیاپرست می بریم.
در صورتی که واقعا این طور نیست.

انتخاب های اخروی، نیازهای دنیوی ما رو از راه درست تامین می کنه.
لذت ها رو به شکل صحیحش به ما می چشونه.

تفاوت اینه که یکی افزایش ثروت رو با پرداخت خمس انجام میده
و دیگری با دزدی

یکی بخشی از مالش رو صدقه میده و لذتی بی حد و حصر از خوشحالی و روی پا ایستادن همنوعش نصیبش میشه
و دیگری با اختلاس و خریدن یه ماشین لوکس و لایی کشیدن تو خیابون ها

یکی خ.ا رو گناه می دونه و زودتر مسیر ازدواجش رو فراهم می کنه و نیاز جنسیش رو با کیفیت کامل از این طریق تامین می کنه
دیگری با خ.ا و روابط یک شبه ای که کاملا سطحیه و هیچ اطمینانی به هیچ چیز نیست

برید زندگی انسان های مومن و باتقوا رو نگاه کنید
و مقایسه اش کنید با انسان هایی که دنیا سرلوحه زندگی شون بوده.

بعد ببینید کدوم زندگی دنیوی بهتری دارن؟
زندگی دنیوی به معنای داشتن حال بهتر، آرامش بیشتر، انسانی توانمندتر، محترم تر، داناتر و غنی تر.
آدم های دور و برشون رو هم نگاه کنید.

بعد خودتون قضاوت کنید برای اینکه از زندگی دنیوی تون رضایت بیشتری داشته باشید، کدوم مدل زندگی رو می پسندید؟
هیچ کاری هم به آخرت نداشته باشید. 

جوابش اون قدرا هم سخت نیست. 128fs318181
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

 سپاس شده توسط
(1396 مرداد 25، 19:48)nobody31 نوشته است: خیلی خوشحال میشم اگه این انکار زیست شناسان رو برامون مستند بیاری ، تا از این به بعد حواسمون به این استدلال باشه و به عبارتی بکوبونیمش به دیوار  4chsmu1
البته نوید جان، شما که فلسفه خوندی، میدونی که من لازم نیست واسه انکارش دلیل بیارم، شما( یا مثلا نویسنده) باید واسه اثباتش دلیل بیاری 4
مدعی باید دلیل بیاره دیگه  4
اما بعد
ممنون از همه دوستانی که وقت گذاشتن و کتاب رو خوندن
نقد ها و نظرات خیلی خوب بود 128fs318181 
امیدوارم همینطوری بمونه
نقد های دوستان قطعا کمک کننده اس واسه نتیجه گیری در مورد کتاب، اما نتیجه اصلی رو " تو" باید بگیری
آره... تو رو میگیم... خودِ خودت 128fs318181 
چیزی یاد گرفتی از کتاب؟ اصن چیزی ازش یادت مونده؟
بگذریم 53258zu2qvp1d9v 
کتاب بعدی هم به زودی معرفی میشه 302 303
[تصویر:  1516091_1378333602425510_322294495_n.jpg]

535353
[تصویر:  05_blue.png]
لیست به روز شده ی فرهیختگان جمعی مطالعه کن تا این لحظه :

1. روزبه جان که رئیس انجمنمونه [تصویر:  53.gif] 
2. بانو کویین [تصویر:  53.gif] 
3. رضوانه خانم [تصویر:  53.gif] 
4. چیکابانو [تصویر:  53.gif] 
5. rezaky محترم [تصویر:  53.gif] 
6. قاصدک جان [تصویر:  53.gif] 
7. عاشق عزیز [تصویر:  53.gif] 
8. آرمین بزرگ همه  53
9. خودم  [تصویر:  4chsmu1.gif] 

جمع بندی آرمین جان ، عالی بود ... من دیگه حرفی ندارم  4chsmu1 

همونطور که اشاره شد این کتاب ، پیاده شده ی سخنرانی های استاد طاهرزاده (از این به بعد میشه استاد برامون ، چون یه چیزایی ازش آموختیم ) در جمع جوانان هست (مقدمه ، صفحه ی 7) و البته در ابتدای بخش دوم کتاب (صفحه 47) جمع مخاطب ، تعدادی از نوجوانان خطاب می شوند که ازهمون مثالی که بحث رو باهاش شروع میکنند هم قشنگ معلومه ... خب حجم این کتابچه  4chsmu1 همش هشتاد صفحه بود و خود نویسنده یا بهتر بگم سخنران ، نه ببخشید ویراستار در پاورقی پایان بخش دوم (صفحه 60) به الباقی کتب پیشنهادی برای گام های بعدی مباحث اشاره میکنه ، بدین شرح :


«کتابهاي « آشتی با خدا از طریق آشتی با خود راستین » و « ده نکته از معرفت نفس » ،  « خویشتن پنهان » از همین مولف و کتاب « شرح معرفت النفس از حجت الاسلام صمدي آملی » براي خودشناسی مفیدند. »

بذارید بهتر بگم براتون ، ایشون در انتهای بخش دوم (یعنی قبل همین پاورقی) یه جورایی با زبون بی زبونی جایگاه مباحث رو توضیح میدن :


«در این جلسه ما میخواستیم که با شما عزیزان صحبتی دوستانه در رابطه با شناخت « من » داشته باشیم و در این قدم اول با هم به این سؤال فکر کنیم که « من کو!؟ »  تا از این طریق پنجره اي به سوي « شناخت خود حقیقی » گشوده باشیم. امید است که قدمهاي بعدي را شما بتوانید به لطف الهی با استفاده از کتابهایی که در رابطه با خودشناسی یا معرفت نفس نوشته شده، بردارید. »


خلاصه اونایی که دنبال راه حل می گشتند ، قدم های بعدی رو با ما دنبال کنند. Khansariha (48)

پیشنهاد من برای کتاب بعدی « آشتی با خدا از طریق آشتی با خود راستین » هستش ، البته نمی دونم باید نظرات موافق شماها رو هم بپرسیم یا اینکه خیلی مهم نیس و تیم هندلینگ کتابخونه تصمیم میگیره Smiley-face-cool-2 ، روزبه جون تصمیم با خودت  4chsmu1


من باید میزان هوشیاری ام در عمل رو مدام افزایش بدم
نباید بذارم هرنیرویی هر طرفی که میخواد بکشوندم
من  باید خودم باشم و مدام از خودم مراقبت کنم
من میتونم ، آره ...
چون من خدا رو دارم و اون کمکم میکنه
 سپاس شده توسط
(1396 شهريور 2، 21:54)nobody31 نوشته است: پیشنهاد من برای کتاب بعدی « آشتی با خدا از طریق آشتی با خود راستین » هستش ، البته نمی دونم باید نظرات موافق شماها رو هم بپرسیم یا اینکه خیلی مهم نیس و تیم هندلینگ کتابخونه تصمیم میگیره Smiley-face-cool-2 ، روزبه جون تصمیم با خودت  4chsmu1

خب... منم نظرم اینه که به استاد طاهرزاده فرصت بیشتری بدیم
چون بحث های ایشون در غالب یک مجموعه کتابه و مطالب به نوعی پیوسته و در ضمن هم دیگه هستن
فعلا همین مسیر رو ادامه بدیم... شاید به چیزای جالب تری رسیدیم 128fs318181
نوید جان
لینک کتاب دوم با تو Khansariha (66)
[تصویر:  1516091_1378333602425510_322294495_n.jpg]

535353
[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان