شادی و خوشحالی ینی اومده باشی مرخصی پیش عزیزان جانت...
(طعم این مرخصی کاملا متفاوته با اون چیزی ک دانشجوها و کارمندا و... میرن
طعم این مرخصی رو فقط یه نفر ک سربازی رفته میتونه درکش کنه )
شادی و خوشحالی یعنی اینکه تو خیابون خواهرم با خواهر زاده هام رو دیدم. ازم خواستم بریم خرید منم واقعا حسشو نداشتم ولی رفتم.
کلی خرید کردیم. کلی اونا خوشحال شدن.تقریبا همه چیشون رو به نظر من گرفتن.کلی حس خوب بهم دست داد.
شادی و خوشحالی یعنی اینکه واسه غلبه به تنبلی شروع کنی کارهای خودتو انجام دادن ظرف یه هفته نرسیده به یکی از آرزوهای بچگیت برسی اونم اینکه هیچ کاری رو نزاری مادرت واست انجام بده غذاتو خودت بکشی ظرفاتو خودت بشوری لباساتو خودت بشوری و.... مادرمم خودش فهمیده
خدایا شکرت که وقتی ما شروع میکنیم به رفع یه نقص هنوز شروع نکرده هدیه هاتو سرازیر میکنی
یَا مَنْ قَلَّ لَهُ شُکْرِی فَلَمْ یَحْرِمْنِی وَ عَظُمَتْ خَطِیئَتِی فَلَمْ یَفْضَحْنِی وَ رَآنِی عَلَى الْمَعَاصِی فَلَمْ یَشْهَرْنِی اى آنکه من شکرت را اندک کردم و باز از نعمتت محرومم نساختى و خطاى بزرگ و بسیار کردم و مرا رسوا نکردى و مرا در حال عصیان بسیار دیدى و بى آبرویم نفرمودى (دعای عرفه)