1391 فروردين 27، 0:49
ویرایش شده
(1391 فروردين 24، 15:53)ana نوشته است: حالا دارم روی مرحله بعدی فکر میکنم.
اینکه وقتی غم و دلسردی و افسردگی و کم اعتماد به نفسی بهم حمله میکنه چه کار کنم.چون همه میدونیم یکی از زمانهایی که در معرض خطر شکست هستیم زمانهای ناراحتی هست.
اگه کسی تجربه ای داره ممنون میشم بگه.
بعدش باید یه انگیزه ی حرکت و یه بازدارنده ی قوی تر داشته باشی. ما واسه این مسیر هم به انگیزه نیاز داریم واسه نیرو گرفتن و صبر کردن و ادامه ی تلاش و هم به بازدارنده واسه لحظه های خطر واسه برگشتن. حالا که مدت ترک طولانی تر شده، این صبر و تلاشه و همین طور اون چیز بازدارنده هم باید قوی تر بشه.
واسه هر کس مصداق عامل انگیزه و بیم فرق داره. باید نیگا کنی ببینی چی واست انقدر ارزش داره که به خاطرش بعد از یه مدت طولانی، بعد ناراحت شدنا، بعد دلسرد شدنا، وقتی میخوای از همه چی فرار کنی هم هوس برگشتن نکنی . حتی به وسوسه های آروم و کوچیک بعدی هم نرم نشی و نذاری این تار نازک بشه طناب و در بندت کنه.
اگه هم بعد از یه مدت این نهال انگیزه و بیم می خشکه و توان نگه داشتنت رو نداره یا آبیاریش نکردی، تقویتش نکردی یا این که کلن این نهالی که انتخاب کردی پتانسیل بزرگ تر شدن رو نداره باید دنبال یه نهال دیگه باشی یه عامل و انگیزه ی دیگه
.