امتیاز موضوع:
  • 18 رأی - میانگین امتیازات: 4.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

آرشیو گروه "رهروان پاکی" (گروه آقایان) (غیر فعال)

mamad68 :
سلام داداشی .. خوبی ؟
حاجی میبینی که این مشکل خ.ا و خیلی ها اینجا دارن ولی مهم اینه که مثل شما دارن سعی میکنن بذارنش کنار ... 
میگه شکر نعمت نعمتت افزون کند .. ما که کل زندگیت و نمیدونیم .. خودت میدونی .. ولی اگه یه ذره بیشتر دقت کنی ته دلت میرسی به کارایی که خدا برات کرده .. 
همون ازدواجت .. کارت .. نمیدونم .. میدونی چقدر بلا ها رو خدا ازت دور نگه داشته ؟! دور از جون ولی ما هر کدوممون هر لحظه ممکنه لحظه ی آخرمون باشه .. همین که از خونه میری بیرون و سالم و رو پای خودت برمیگردی کار خداست .. خیلی ها رو میشناسم که مطمین بودن از خودشون و نگاه حق به جانب به خدا  داشتن .. بعد خدا گذاشته تو کاسه شون و تازه فهمیدن چن چندن .. پسرخاله ی منم خیلی ناشکری میکرد .. احمقانه این که گله اش این بود که چرا ماشین ندارم ( که بره دختر بازی) چرا پول ندارم ( که دهن ملت و بیشتر تو کارش سرویس کنه .. چون بی نهایت دم سنگدلیه ) .. خلاصه سر یه ماه .. خدا زد و مادرش یه بیماری خیلی بد گرفت ..  
حالا بیا ببین چجوری التماس خدا میگرد که بابا غلط کردم .. تو همه چی به من داده بودی و من حالیم نبود .. 
همین که شما سلامتی .. خانومت سلامته از همه چی بهتره .. 
بقیه اش تقصیر خودمون داش ممد .. اون 3 تا بیماریت هم خیلی راحت کنار گذاشته میشه .. اراده میخواد فقط .. روحیه میخواد ..
شما فرض کن یه آدم پولداری .. یه گدا میاد و ازت پول میخواد .. اگه با پر رویی بیاد و بگه پولمو بده ! حقمه .. همه ی پولت مال خودت که نیس .. سهم منم بده .. 
شما چیکار میکنی ؟ 
یه دونه نمیزنی تو سرش بگی برو بابا .. 
رابطه ما و خدا هم مثل همون پولدار و گداست .. 
اگه چیزی داد .. لطف کرده .. اگه ندادم .. باز یه جوری کم کاری نکرده .. ما خوب گدایی نکردیم .. 
میگه :
گر گدا کاهل بود تقصیر صاحب خانه چیست .. 

میخوای زندگیت بهتر شه ، گناه رو ترک کن .. نه این گناه ها .. تا اونجا که میتونی .. واقعی ترک کن .. 
دل خدا رو به دست بیار ... از منم میشنوی به مردم کمک کن .. چون به خودم ثابت شده خدا رو مردم خیلی حساسه .. جوابشو خیلی سریع میده .. 
صدقه بده .. دست یکی رو بگیر .. نمیدونم .. 

خدا خودت کمکت میکنه ..
 سپاس شده توسط
به دعوت از مدیر گل و جدیدمون "صادقین" عزیز[تصویر:  cancan.gif]
[تصویر:  210.The-Final-Step-%E2%80%93-Visualizati...x400_5.png]
53
 سپاس شده توسط
بعضی وقت ها که خیلی خاص نماز میخونم .. یعنی بهم میچسبه مشتی .. 
قشنک حس میکنم خدا رو .. که داره نگاهم میکنه .. که کنارم (اعودبالله ) نشسته .. از این که از رگ گردن بهم نزدیک تره .. 
و اون وقت هاس که هر چی ازش خواستم بهم داده .. 
.
.
منم از ترم 2 عاشق یه دختری شده بودم - 2 سال در واقع .. روم نمیشد برم جلو .. دیگه آخراش داشتم دل و میزدم به دریا  برم جلو و با وجود همه ی مشکلاتم صحبت کنم باهاش .. سر یکی از همون نمازا گفتم خدا من علمم ناقصه .. تویی که همه رو میدونی .. خودت باطن این دخترو نشونم بده .. من نمیتونم بفهمم ( چون ظاهرش خیلی خانوم و محجوب میزد ) .. نیم ساعت نکشید از یکی شنیدم که آره .. خیلی وقته با یکی از پسرای دانشگاه رفیقه ..
دریل/ گروه کوثر / هفته دوم سبز
خدا را شکر
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت
 دایما یکسان نباشد حال دوران غم مخور 
 سپاس شده توسط
سلام گل پسرها
احولات همگی خوبه؟
من نیستم خوش می گذره؟

می بینم ک سخت مشغول مبارزه هستین
خدا قوت میگم به همگی
همین فرمون رو داشته باشین ک راه درست همینه

منم دلم میخواد اعلام وضعیت کنم 53258zu2qvp1d9v
میشه؟
آیا؟
[تصویر:  15624161_425888184424770_624179248140753...%3D%3D.2.c]
برای یافتن چیزی
باید به جستجوی آنچه نیست، بروی...
53

[تصویر:  Untitled.png]
سلام. روزهای 225و226و22و227 رو پشت سر گذاشتم.


رزمجو /شمشیرکشیدگان/هفته سبز
احسنت....

باخدا کار خود انداز مگر نشنیدی.... نار نمرودی ..... .
[تصویر:  1_sy21.jpg]

عمر را ضایع مکن در معصیت
تا تر و تازه بمانی جاودان

نفس شومت را بکش کان دیو توست
تا ز جیبت سر برآرد حوریان


چون بکشتی نفس شومت را یقین
پای نه بر بام هفتم آسمان

[تصویر:  05_blue.png]
سلام بچه ها

بابا لنگ دراز عزیز یک نکته ای توی صحبت هات توی ذوق می زد.
نقل قول: الان من دیگه اصلا حوصله ندارم بگم شکست خوردم یا روز خوبم صفره و از این جور چیز ها ...اصلا حوصله شروع دوباره رو ندارم.....
گیریم شما شکست خوردی؟ بعدش هیچی به هیچی؟
این شروع دوباره کار خیلی خیلی سختیه.
شما می دونی من چند بار شروع دوباره داشتم؟
این پست برای تاریخ 30 شهریوره بعد یک شکست سنگین.
نقل قول: این شنبه که گذشت از ورود من به کانون یک سال می گذره.
یادم می آد اون شب رو.
یک سال گذشت و من هنوز آدم نشدم.

کاش کلمات می تونستند غمی که دارم رو توصیف کنند. ای کاش.
داشتم می مردم از ناراحتی ، اما فرداییش خودم رو جمع و جور کردم
نقل قول: می خوام یه تصمیم جدی بگیرم برای ترک. [تصویر:  muscular.gif]
یه پرش بلند ،
فکر می کنم تجربه کافی رو کسب کردم.
دیگه بسه تجربه اضافی.
ترک ابدی ، البته ان شاء الله و البته اگر لایق باشم.
ولی باز بعد اون شکست داشتم و باز شروع و باز شکست و ...
شاید بگی خب چه کاریه؟ این یارو دیوانه است ، هی شروع می کنه ، هی شکست می خوره.
مسئله اینه که من اگر جدی شروع نمی کردم ، به جای یک بار شکست ، 10 بار شکست داشتم ،
به جای 60 روز پاکی و بعدش شکست ، 2 روز پاکی و بعدش شکست داشتم.

من این مدتی که کانون بودم خیلی کار ها کردم ،
ورزش رو شروع کردم ، سعی کردم غذام رو کم کنم ، سعی کردم اینترنتم رو محدود کنم
برنامه ریزی کنم ، دعا بخونم ، چندین بار چله شرکت کردم و سعی کردم نمازم رو جماعت بخونم و ....

اما حالا هنوزم این جام ، درسته منم بیام برای خدا شاخ و شونه بکشم که خدایا دیدی من چه کار هایی کردم؟
البته این رو بگم که من خیلی خیلی خیلی می تونستم بهتر باشم.
اشکال من این بوده که روی کار هام مداومت نداشتم. الان ورزشم ترک شده ، نماز جماعتم ترک شده ، کم خوریم ترک شده ، برنامه ریزیم ترک شده.
اصلا من به کنار این داداش قاصدک ما رو نیگا کنید. چند تا مدال و اینا داره.
حالا مدال هاش چند برابر این بوده که سر یه حادثه ای کل مدال های بچه ها یه دور پرید و ایشون دوباره مدال جمع کرده.
ایشون برای هر کدوم از این مدال ها یه تغییری توی زندگیش ایجاد کرده. تلاش کرده.
مثلا برنامه ریزی کرده ، چله شرکت کرده ، محرم پاک بوده و ....
هنوز ترک نکرده ولی ناامید نیست و بازم می خواد تلاشش رو ادامه بده.
اگر ترک نکرده ، اما ده تا صفت خوب توی وجودش ایجاد کرده که اثرش رو می بینه. 53258zu2qvp1d9v
بله ها ، ما حتی اگر نمی تونیم ترک کنیم ، بیایم یه صفت خوب توی وجودمون ایجاد کنیم.

قرآن می فرماید:
ایشان - به (پاس) آنکه صبر کردند و بدی را با نیکی دفع می‌نمایند و از آنچه روزیشان داده‌ایم انفاق می‌کنند - پاداششان دو چندان به آنان داده می‌شود.

اینم تجربه ما بود. این که باید خیلی کار کنید و از همه مهم تر از خدا کمک بگیرید.
اگر این دو رکن با هم باشه ، ان شاء الله که موفق می شیم
موفق باشید بچه ها
یه چیزی هم بگم ها
جدا می شه یه دفعه ای ترک کرد
فقط همت می خواد [تصویر:  muscular.gif]
یه وقت نگین عاشق انرژی منفی می ده ها.
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

(1394 اسفند 13، 12:50)mamad68 نوشته است: سلام دوستای گلم
من امیدوارم ترک کنم ولی اینقد مشکل توی زندگیم ریخته که برای فرار از اونا مجبور میشم برم سراغ این کار تا لااقل یه کوچولو لذت ببرم از این زندگی کوفتی
میدونید چیه؟
من 3 تا بیماری اصلی دارم (بیماری های جزیی دیگه هست که منشا همشون این 3 تاست)
1- پرخوری
2- خود ارضایی
3- سیگار
- خداروشکر الان دیگه برای ترک سیگار دارم میرم توی 2 ماه.
- پرخوری به مدت 1 سال ترک کرده بودم ولی الان برگشته (با قدرتم برگشته)
- ولی بیماری که خیلی میره تو اعصاب همین خ.ا رو یه جورایی به عنوان سلاح دستم گرفتم که هرجا خدا مشکلی میذاره پیش روم منم تلافی میکنم

(حالا پیش خودتون میگی بابا این بشر روانی یا دیوانه اس ولی حقیقت جز این نیست)

من ادم کم صبر و حوصله ایم و تحمل برای سختی صفره


شماهایی که میگید خدا خوبه فلانه و ... با شماها هستم بیاید من رو متقاعد کنید.

داستان من به شرح زیره بخونید و بهم بگید چرا اخه چرا باید اوضاع من اینجوری بشه؟

من خ.ا رو ترک کردم

نمازام رو شروع کردم حتی نماز شب خوندم (من ادمی بودم که از وقتی واجبم شد شاید چند روز پشت سرهم نماز نخونده بودم)

فحش دادن رو ترک کردم

خلاصه هر کاری که خدا میخواد از بندش رو انجام دادم

بعدش نفهمیدم چی شد عاشق شدم

رفتیم مشاوره اقای مشاور بعد کلی نصیحت که میخواست منصرفم کنه گفت خدا توی قران گفته شما ازدواج کنید من لوازم رو جور میکنم(اگه جاییش اشتباهه خودتون درستش کنید چون همین یادم مونده و متن دقیقش یادم نیست)

اقایونی که شما باشید ماهم ذوقی شدیم که خدا بعد یه سال خوب شدن داره جوابمون رو میده

و بساط عقد و عروسی رو راه انداختیم

بعد عروسی تا الان دقیقا پدرم در اومده

حالا دقیقا یکی بیاد حالی من بکنه که خدا کجا به وعده اش عمل کرده که من بکنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ Swear1

دلم خیلی وقته میخواد برای یکی درد دل کنم ولی نمیشه

این یه اپسیلن از حرفام بود ولی میترسم حرف بزنم

ممنونم که درد دلم رو خوندید منتظر نظراتتون هستم.

راسی من این هفته از قرمز رد شدم و صد در صد بنفشم!!! چون بعضی روزا کارم به 2 بار یا 3 بار کشید

از همتون عذر میخوام Shy Shy Shy

سلام به همگی
سلام به داداش گلم
خب فک کنم همه جای حرفات معلومه که همه ی حرفات
رو نگفتی
حالا ما هم نمی خوایم به قولی وایسیم بالای گود و بگیم لنگش کن
ولی خب چندتا موضوع در مورد حرفات هست که باید گفت.
بیماری هایی که داری نام میبری یکی از اونا که همدردی همه ی ما اینجاست Hanghead 
من همه جور اسمی تو کانون براش شنیده بودم الا بیماری خواهشا بزرگش نکنین خ ا رو.
سیگار رو هم که میگین بازم بیماری نیس 
خواهشا یکم خوشبینانه تر به مسائل نگاه کنین 302
هر چند همین موضوعات هم مسائل جدیی هستن که زندگی رو به تنهایی میتونن مختل کنن ولی لا علاج نیستن

هیچ کدوم از دوستان شما رو روانی نمیدنه این رو بدونین

یه موضوعی هست
شما میگین تحملم صفره در برابر مشکلات
باید یه خبر بد بهت بدم
هیچ کس به غیر خودت نمیتونه مشکلاتت رو حل کنه
شرمنده
این خودت هستی که باید زندگی و آیندت رو بسازی نه کس دیگه نه حتی خدا...
این یه باور کاملا اشتباهیه که نمیدونم از کجا وارد ذهنت شده که من نماز میخونم و عبادت می کنم خدا هم همه چیز رو باید کیسه کنه از آسمون بندازه پایین.
بازم برات شرمنده ام خدا برای هیچ کدوم از ماها این کارا رو نمی کنه تاریخ هم یاد نداره.
شما عبادت می کنی؟
باید همیشه یادت باشه برای خودت عبادت می کنی
شما می خوای ترک کنی؟
برای خودت ترک می کنی نه خدا...
اون خدایی که اگه ما مشکل داریم خدایی کنه خدا نیس بازیچه ی دست بنده هاشه.

حالا در مورد زندگی شرمنده اگه یکم بی پرده اینجا حرف میزنم
شما بخوای یا نخوای وضعیت الانت یه درجه از ماها بهتره
چون ازدواج کردی.
این یعنی اینکه اون موقع که ازدواج کردی
درسته مسعولیت افتاد گردنت
بایت درآمد درستی داشته باشی
و چه و چه
ولی خوبیش رو هم ببین
شما لااقل از لحاظ احساسی و حتی جنسی یه تکیه گاه پیدا کردی
مشکلات معیشتی رو که منم که مجردم و اینجام دارم Hanghead
این رو یادت باشه که مشکلات رو حل میکنن ازشون فرار نمی کنن.

شما باید در برابر مشکلات سنگ بشی.
حالا میگی چطور؟
بپرس تا یه راه حل برات بگم 4chsmu1
[تصویر:  05_blue.png]
(1394 اسفند 13، 12:50)mamad68 نوشته است: سلام دوستای گلم
من امیدوارم ترک کنم ولی اینقد مشکل توی زندگیم ریخته که برای فرار از اونا مجبور میشم برم سراغ این کار تا لااقل یه کوچولو لذت ببرم از این زندگی کوفتی
میدونید چیه؟
من 3 تا بیماری اصلی دارم (بیماری های جزیی دیگه هست که منشا همشون این 3 تاست)
1- پرخوری
2- خود ارضایی
3- سیگار
- خداروشکر الان دیگه برای ترک سیگار دارم میرم توی 2 ماه.
- پرخوری به مدت 1 سال ترک کرده بودم ولی الان برگشته (با قدرتم برگشته)
- ولی بیماری که خیلی میره تو اعصاب همین خ.ا رو یه جورایی به عنوان سلاح دستم گرفتم که هرجا خدا مشکلی میذاره پیش روم منم تلافی میکنم

(حالا پیش خودتون میگی بابا این بشر روانی یا دیوانه اس ولی حقیقت جز این نیست)

من ادم کم صبر و حوصله ایم و تحمل برای سختی صفره


شماهایی که میگید خدا خوبه فلانه و ... با شماها هستم بیاید من رو متقاعد کنید.

داستان من به شرح زیره بخونید و بهم بگید چرا اخه چرا باید اوضاع من اینجوری بشه؟

من خ.ا رو ترک کردم

نمازام رو شروع کردم حتی نماز شب خوندم (من ادمی بودم که از وقتی واجبم شد شاید چند روز پشت سرهم نماز نخونده بودم)

فحش دادن رو ترک کردم

خلاصه هر کاری که خدا میخواد از بندش رو انجام دادم

بعدش نفهمیدم چی شد عاشق شدم

رفتیم مشاوره اقای مشاور بعد کلی نصیحت که میخواست منصرفم کنه گفت خدا توی قران گفته شما ازدواج کنید من لوازم رو جور میکنم(اگه جاییش اشتباهه خودتون درستش کنید چون همین یادم مونده و متن دقیقش یادم نیست)

اقایونی که شما باشید ماهم ذوقی شدیم که خدا بعد یه سال خوب شدن داره جوابمون رو میده

و بساط عقد و عروسی رو راه انداختیم

بعد عروسی تا الان دقیقا پدرم در اومده

حالا دقیقا یکی بیاد حالی من بکنه که خدا کجا به وعده اش عمل کرده که من بکنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ Swear1

دلم خیلی وقته میخواد برای یکی درد دل کنم ولی نمیشه

این یه اپسیلن از حرفام بود ولی میترسم حرف بزنم

ممنونم که درد دلم رو خوندید منتظر نظراتتون هستم.

راسی من این هفته از قرمز رد شدم و صد در صد بنفشم!!! چون بعضی روزا کارم به 2 بار یا 3 بار کشید

از همتون عذر میخوام Shy Shy Shy

برو خدارو شکر کن که ازدواج کردی خدا جواب 1 سال زحمتتو داد من دارم روز به روز بیشتر تو این منجلاب فرو میرم 22
تو تلاشتو بکن پیگیر کار باش، کار پیدا نکردی برو سره میدون حمالی کن، ببین چطوری خدا جوابتو میده، ولی بشینی خونه صبح تا شب نماز بخونی باید گرسنگیشم تحمل کنی
هر بار به عشقه خدا صدقه دادم خودش شاهده ضرب در 100 شد اومد دوباره تو حسابم
از وقتیم که تصمیم به ازدواج گرفتم پشته سره هم 4 تا کار با مبالغ بالا بهم پیشنهاد شده ولی متاسفانه به خاطره این کثافت توی 2 ماه هنوز 1 دونشم تموم نکردم آبرومم داره میره 22
خلاصه کلام، راحت شدی راحت، بچسب به خدا ولشم نکن، بچه دارم شدی هدایتش کن سمته این چیزا نره مثله من بدبخت میشه 22
---
منم دقیقا هر وقت مشکلی چه کوچیک چه بزرگ برام پیش میاد پناه میبرم به خ.ا ولی تو بهتره پناه ببری به همسرت 22
فرض کن دارم کار میکنم، وسط کار یه جا گیر کردم باید 1 دست بزنم، همینطوری روزی 5-6 بار میزنم 22

دوستان نظرتون راجب انگشتر چیه؟ اگه روش اسمه یکی از معصومین نوشته شده باشه مشکل شرعی داره؟
به نظرتون این خواصی که به سنگ ها نسبت میدن تا چه اندازه صحت داره؟
در کل تو فکره انگشترم چی پیشنهاد میدید؟
سلام به همگي...نمي دونم چرا من از اين گروه هميشه فراريم،شايد واسه خ.ا باشه که منو افسرده و خشک کرده Shy
ولي بودن با همدردهاي آدم هميشه آرامش بخشه Khansariha (69)
من راه حل قطعي ترک رو پيدا کردم و دارم عملي مي کنم و مطمئنم موفق مي شم...
ولي از يه چيز نگرانم،اونم اينکه من نرمال نيستم! قبلا هر يه ساعت ده بار به مسائل جنسي فک ميکردم ولي دفه قبل تو اون چهل روزم شايد فقط دو دفه به اون چيزا فک کرده باشم
که علت شکستن رو همين مي دونم که هي با خودم ميگفتم من نيروي جنسي از بين رفته و از اين حرفا...
من کلا از روابط جنسي متنفر شدم حتي درستش
از اين ميترسم وضع به همين  منوال بره و تو زندگي آينده به مشکل بر بخورم...
هميشه فکر اينو ميکنم زندگي من بعد ده سال چي ميشه؟ يه شخص تنها که دوس داره از خونواده و فاميلاشم دور باشه فقط خودشو خودش...
توي يه خونه تنهايي زندگي کنه و فقط کتاب بخونه Khansariha (56) و اون شخص منم،چون تو دانشگاه همش ميگن من حرف نمي زنم و خيلي ساکتم تو خونه هم وضع همينه،اصلا حوصله ارتباط با هيچ واسه ام نمونده.اين موضوع خيلي منو اذيت ميکنه...
هميشه دوس دارم برم يه جايي تنها زير باروني برفي چيزي غمگين ترين آهنگا رو گوش بدم و گريه کنم...
خيلي زندگيم خشک شده ميدونم همش تاثير خ.ا ولي نمي دونم چجوري باهاش مبارزه کنم 37 37 37
سلام دوستان،

امیدوارم حالتون خوب باشه. من که توپ توپم! 317

همـت / کوثر / هفته دوم سبز
[تصویر:  photo_2018_02_20_19_03_36.jpg]
[تصویر:  05_blue.png]
(1394 اسفند 14، 4:06)Hossain نوشته است: سلام به همگي...نمي دونم چرا من از اين گروه هميشه فراريم،شايد واسه خ.ا باشه که منو افسرده و خشک کرده Shy
ولي بودن با همدردهاي آدم هميشه آرامش بخشه Khansariha (69)
من راه حل قطعي ترک رو پيدا کردم و دارم عملي مي کنم و مطمئنم موفق مي شم...
ولي از يه چيز نگرانم،اونم اينکه من نرمال نيستم! قبلا هر يه ساعت ده بار به مسائل جنسي فک ميکردم ولي دفه قبل تو اون چهل روزم شايد فقط دو دفه به اون چيزا فک کرده باشم
که علت شکستن رو همين مي دونم که هي با خودم ميگفتم من نيروي جنسي از بين رفته و از اين حرفا...
من کلا از روابط جنسي متنفر شدم حتي درستش
از اين ميترسم وضع به همين  منوال بره و تو زندگي آينده به مشکل بر بخورم...
هميشه فکر اينو ميکنم زندگي من بعد ده سال چي ميشه؟ يه شخص تنها که دوس داره از خونواده و فاميلاشم دور باشه فقط خودشو خودش...
توي يه خونه تنهايي زندگي کنه و فقط کتاب بخونه Khansariha (56) و اون شخص منم،چون تو دانشگاه همش ميگن من حرف نمي زنم و خيلي ساکتم تو خونه هم وضع همينه،اصلا حوصله ارتباط با هيچ واسه ام نمونده.اين موضوع خيلي منو اذيت ميکنه...
هميشه دوس دارم برم يه جايي تنها زير باروني برفي چيزي غمگين ترين آهنگا رو گوش بدم و گريه کنم...
خيلي زندگيم خشک شده ميدونم همش تاثير خ.ا ولي نمي دونم چجوري باهاش مبارزه کنم 37 37 37

سلام


سلام داداش حسین
خب مسئله اینجاست که اگه چیزی باعث این درون گرا بودنت میشه و چیزی ازیتت می کنه باید سعی کنی حلش کنی و این که می گی دوس داری گریه کنی 
اگرم حل نمیشه باید بیخیالش بشی

اگه که چیزی نیس و فقط دوس داری اینجوری زندگی کنی
باید یه چیز تلخ برات بگم 
اگه این روش زندگیت رو تغییر ندی ترک برات سخت میشه
باید از ضمیر ناخود آگاهت پاکش کنی
حالا که توی محیط دانشگاه هستی ازش استفاده کن
سعی کن با دیگران صمیمی باشی
اینا شعار نیس که بشنوی و ازش لذت ببری به کار بگیر
تو تا شیوه ی زندگیت رو تغییر ندی نمیتونی تغییر آنچنانی ایجاد کنی
حالا من چندتا روش بهت پیشنهاد میدم
میگی با کسی حرف نمیزنی تو دانشگاه؟
روزی که رفتی دانشگاه وقتی کنار دوستت نشستی به این فکر کن حالا چی بهش بگم که سر حرف رو باز کنم
بالاخره یه چیزی پیدا میشه یا لااقل بهش بگو یه جک بلد نیستی می خوام برا یکی بفرستم 4chsmu1
تمرین کن 
اولش استرس داره
فکر و خیال داره
ولی کم کم عادی میشی
بهت قول میدم 53258zu2qvp1d9v
فقط باید بخوای
آهنگ غمگین دوست داری؟
خب با آهنگ شاد امتحان کن
دوست نداری هم بازم بگذار و سعی کن باهاش ارتباط برقرار کنی
با آهنگ تو هم بخون
سعی کن برون گرا بشی 
حالا اگه روت نمیشه جلوی دیگران لااقل تنها که هستی این کارا رو بکن.

این خودت هستی که باید تغییر رو شروع کنی.
شروع به تغییر کن اونوقت با دیدن نتایج حیرت زده میشی 4chsmu1
[تصویر:  05_blue.png]
عاشق اباالفضل/گروه ستارگان پاکی/هفته ی دوم سبز 53
[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
Amin2008/گروه ستارگان پاکی/هفته ی دوم سبز 53

 سپاس شده توسط
سلام دوستان 
ان شاء الله که حال همگی خوب باشه.
ببخشید هر چه می خواستم اینجا صحبتی بکنم ولی تمرکز درستی نداشتم.
اما برای اینکه حرف برادر عزیزم عاشق فاطمه زهرا زمین نمونه نظرم رو میگم.

در مورد ازدواج و مباحث پیرامونش سخن ها بسیار است و مجال اندک.
اما راستش خودم موانع زیادی رو پیش رو دارم. از مسائل مادی و معنوی گرفته تا مهمترین هاش که مشکلات خانوادگیه.

وقتی شرایطش برام فراهم نیست نمی خوام بهش فکر کنم. چون اینجور بیشتر داغون میشم. 
من فعلاً تمرکزم رو گذاشتم روی پاکیم وحفظش. شش دانگ حواسم باید جمع باشه.
اگه بخوام به چیزی که شرایطش برام  فراهم نیست فکر کنم، ذهنم مشغول میشه و خدای نکرده کار دست خودم میدم.
--------------

اما صحبت دومم که با سوال عاشق جان و این مباحث چند روزه هم بی ارتباط نیست.
نقل قول: قبول دارین که اگر ازدواج مساوی ترک نباشه ، به ترک کمک می کنه؟
به نظر من هم می تونه جوابش بله باشه هم خیر.

اگر کسی واقعاً شرایط ازدواج براش فراهم باشه و خصوصاً در شرف ازدواج باشه 
و همچنین آدم مسئولیت پذیری باشه در مقابل همسر، به نظر من ازدواج برای این شخص می تونه یه انگیزه ی مثبت در ترک خ.ا. باشه.
چرا که چنین شخصی خ.ا. رو خیانت به همسرش می بینه

اما اگه مثل مورد بنده شرایطش براش فراهم نیست و فرسنگ ها با ازدواج فاصله داره
فکر کردن به ازدواج برای چنین شخصی به پاکیش ضربه میزنه.

ویرایش:
یه نکته رو فراموش کردم.
اگه کسی ازدواج موفق نداشته باشه هم ممکنه بعد از ازدواج هم گرفتار خ.ا. باقی بمونه.
اما اگه در روابط عاطفی و زناشویی و غیره موفق عمل کنه خصوصاً آداب اسلام رو در روابط زناشویی رعایت کنه می تونه از خ.ا. هم رها بشه.

-------------

اما صحبت سومم هم که باز با دو صحبت قبلیم بی ارتیاط نیست در مورد دوست عزیزمون آقا محمد68 عزیز
(البته من فقط در مورد قسمت خ.ا. صحبت می کنم. در مورد بحثای دیگه دوستان نظر دادند.)

ببینید خ.ا. یک گناهه که استمرار بر اون باعث اعتیاد به این گناه میشه.
برای افرادی که به این گناه اعتیاد داشتند ممکنه بعد از ازدواج هم همچنان گرفتار باقی بمونند
و کلاً با وضعیت کسانی که گرفتار خ.ا. نبودند و ازدواج کردند فرق می کنه.

خب این از این.
درسته همه ی ما گرفتاران به خ.ا. چه متاهل چه مجرد مشکلمون یکیه اما راه برون رفت از این مشکل برای ما تفاوت می کنه.
مهمترین تفاوتش اینه که مجردها برای رهایی از خ.ا. باید کلاً نیروی جنسی و هر چیزی که مربوط به اون میشه رو در خودشون بخشکونند و حتی فکرش هم نکنند.
اما متاهل ها احتیاج نیس چنین کاری بکنند.
فقط کافیه از راه هایی که شرع مقدس اسلام حلال دونسته برای رهایی از خ.ا. استفاده بکنند.
(البته توی پرانتز عرض بکنم که منظور این نیست که به صورت افراط گونه رابطه حلال داشته باشند. چرا که دین اسلام قوانین و چارچوب هایی برای حفظ تعادل در رابطه برقرار کرده تا مبادا انسان ها از اهداف والای خودشون غفلت داشته باشند)
----------
صحبت چهارمم ان شاء الله در فرصت های بعدی عرض می کنم.

از دوستان عزیز رهروانی تشکر می کنم که توی این چند روز فعالیت خوبی داشتند. (اسم نمیارم تا عزیزی از قلم نیفته)
302
يادمان نرود گاهی با گناه به اندازه‌ی یک لايک فاصله داريم...
يادمان نرود فضای مجازی هم «محضر خداست» نکند که شرمنده باشيم؛ امان از لحظه‌ی غفلت که فقط خدا شاهد است و بس...
روی مانيتور بچسبانيم:«ورود شيطان ممنوع»
مراقب دستی که کليک می کند، چشمی که می بيند و گوشی که می شنود باشيم... و بدانيم و آگاه باشيم که خدا يک کاربر «هميشه آنلاين» است...
[تصویر:  05_blue.png]

موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 3 مهمان