امتیاز موضوع:
  • 18 رأی - میانگین امتیازات: 4.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

آرشیو گروه "رهروان پاکی" (گروه آقایان) (غیر فعال)

(1396 تير 12، 8:33)رضا222 نوشته است: سلام به همه ی دوستان مهربونم 
حدودا یه هفته نبودم البته جای خاصی نبودم همینجا بودم ولی نمیدونم چرا نمیتونستم پیام بذارم
شاید منتظر بودم که خراب کنم بعد بیام پیام بذارم با این اوصاف روزهای خوبم از بین رفت ولی خب کاری نمیشه کرد سعی میکنیم بهتر از قبل باشیم .آقا هوای منو هم داشته باشید  53 53راستی صلوات هارو که دیدم خیلی حالم خوب شد واقعا ازتون ممنونم .سعی میکنم بیشتر بیام اینجا میتونید رو من حساب کنید.به امید روزهای خوب
سلام رضا جان 53 
خب همین بده دیگه ، درستش اینه که قبل از شکست بیای اینجا.
یه وقتایی حالمون خوبه ، اون وقت هاست که باید دست به کار بشیم.
اما این هم یه تجربه ایه ، منتظر شروع پر قدرت شما هستیم. 49-2 

(1396 تير 12، 10:47)ما می توانیم91 نوشته است: سلام
یه مدتی مثل چند سال اخیر نیستم
شاید عادتمه نیام کانون
یادمه یوقت 6ماه یا بیشتر کانون نبودم
اما این بار با خداحافظی میرم

مسابقه باعث شد تا بیشتر بهم فکر کنیم بیشتر دعا کنیم
گاهی بیشتر غصه بخوریم
دلم برای همتون تنگ میشه
دلم برای همتون میسوزه
 و به امید خدا همیشه دعاگوتون هستم
حتی اونایی که منو فراموش کردن
اسمشونم نمی برم شاید اونا خوششون نیاد

دوست تون دارم
امیدوارم اگه برگشتم دست پر بیام 
و اگه نیومدم منو از دعای خیرتون بی نصیب نزارید

فدای همه پسرای پرتلاش 
حلالم کنید من پیرشدم یکم
303

سلام برادر 53 
امیدوارم ما رو حلال کنی. شما هم همگروهی خوبی بودی.
کلا از گروهی که توش بودم خیلی راضی ام. بچه ها تلاش خودشون رو کردن. گرچه می تونستیم بهتر باشیم.
البته هر خداحافظی یه سلامی هم داره. منتظر هستیم.

یا علی 53
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط
Thumbs Up 
تازگی به یه چیز عجیب توجهم جلب شده  4chsmu1
من یک ماهه که مرتب با یک کلمه برخورد میکنم "توجیه"
یک ماهه که چنتا از رفیقام و آشنایان بی دلیل به من توهین میکردن و من در جواب دلیل میاوردم که این جور نیست که شما فک میکنید و در جوابه حرف من میگفتن "فقط توجیه می کنی" 
من فک میکردم توجیه خوبه و یعنی"متوجه کردن دیگری"  106
تازه فهمیدم طرف مقابل علاقه ای به متوجه شدن نداره فقط دوست داره اشعار خودشو تلاوت کنه و این که توجیه یعنی"سعی در موجه جلوه دادن کار یا حرف نابجا"
اوه چییی؟ 24   خوب جلوه دادن بد  53258zu2qvp1d9v یعنی هر کسی از حقش دفاع کنه ؟؟؟ Gigglesmile 
به نظر من دنیا عجیبه Khansariha (66)
Khansariha (48) Khansariha (48) Khansariha (48)

 ایلی ایلی لما سبقتنی ؟
 سپاس شده توسط
سلام دوستان خوبین سلامتین؟!
راستش حال من چند وقتی هست که اصلا خوش نیست و در بدترین وضعیت روحی روانی هستم
خودم فکر میکنم افسرده شدم مخصوصا این شکست اخری که دیگه بد حالمو گرفته .
حس میکنم به بد بن بستی رسیدم و هر کاری میکنم نمیتونم ازش بیرون بیام واقعا نمیدونم چه مرگم شده
واقعا فشار های لعنتی امونم رو بریده. همهچی برام تکراری شده هیچی حس و حال نداره واقعا حالم بده
کسی تجربه داره این وضعیت مزخرف رو؟! چطور میتونم ازش بیرون بیام واقعا دارم دیوونه میشم دیگه
[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
(1396 تير 12، 21:41)meep نوشته است: سلام دوستان خوبین سلامتین؟!
راستش حال من چند وقتی هست که اصلا خوش نیست و در بدترین وضعیت روحی روانی هستم
خودم فکر میکنم افسرده شدم مخصوصا این شکست اخری که دیگه بد حالمو گرفته .
حس میکنم به بد بن بستی رسیدم و هر کاری میکنم نمیتونم ازش بیرون بیام واقعا نمیدونم چه مرگم شده
واقعا فشار های لعنتی امونم رو بریده. همهچی برام تکراری شده هیچی حس و حال نداره واقعا حالم بده
کسی تجربه داره این وضعیت مزخرف رو؟! چطور میتونم ازش بیرون بیام واقعا دارم دیوونه میشم دیگه

سلام میپ جان(تا آخر بخون!)...من این حالت که شما دارین رو چند سال داشتم و نمی تونستم هیچ راهی واسش پیدا کنم Hanghead
به سختی درد میکشیم و تحمل می کردم،بعضی وقتا فشارو روی اطرافیانم تخلیه می کردم واین نتیجه اش خیلی بد میشد چون اطرافیانم از من دوری می کردن وبهم فشار چند برابر وارد میکردن...احساس میکردم مخم خالی شده...از همه چی متنفر میشدم...بعضی وقتا هم پ و ر ن میدیدم و یا خ.ا می کردم تا شاید حالم خوب شه...چند لحظه فشارها کم میشدن ولی بعد از اون چند لحظه فشارها چند برابر میشدن..بعضی وقتا موزیک گوش میدادم، همه نوعشو..ولی فقط روحم بیشتر اذیت میشد...خدا نیاره اون روزا رو...احساس افسردگی شدیدی رو دارم...از پستام معلومه که چقدر حس نا امیدی دارم...
چند ماه بیش بود دیگه داشت کاملا دیوونه میشدم...نا خودآگاه رفتم یه کلیپ صوتی قرآن گوش دادم تا آخر نزدیک 1ساعت و نیم...نمی دونستم تاثیر داره یا نه فقط احساس میکردم حداقل فشار دیگه ای اضافه نمی شه...بعد از چندساعت قرآن گوش دادن ذهنم آرووم شد و تو قلبم تغییراتی احساس کردم...احساس کردم دلم به شدت گرفته بود و بعد کامل آزاد شده...اون موقع زیاد به قرآن اعتقاد نداشتم...به خیلی چیزا مشکوک بودم...ولی خیلی بهتر شدم...یه چیز دیگه هم بگم هر موقع تونستی برو یه جای خلوت و تو طبیعت چند ساعت همون جا بمون و به هیچی فکر نکن...هر چند وقت یه بار اینکارو بکن..مطمئنم اگه چند بار امتحان کنی بهتر میشی...تو همین ساعت منم خیلی فشار روحی روانی روم بود...داشتم از کنترل خارج میشدم... دارم قرآن گوش میدم...دارم بهتر میشم Confetti نباید این فشارها رو تحمل کنی...چون مث من داغون میشی...بعضی وقتا تعجب میکنم هنوز کارم به تیمارستان کشیده نشده Shy
 قرآن1
قرآن2

اینا رو چندین بار گوش بده و به هیچی فکر نکن...باید انقدر اینا رو گوش بدی که این فشارها کم کم تاثیرشون از بین بره...دراز کشیدن موقع اینکار خیلی بهتره 128fs318181



دادش عاشق و داداش رضا ممنون بابت جواب هاتون...صحبت هاتون کاملا متینه...خودمم به این نتیجه رسیدم که خدا واسه اینکه ما از توانایی هامون حداکثر استفاده رو ببریم این مشکلاتو پیش رومون میاره...خود من به سبب همین کار خیلی تو سختی افتادم...خیلی ضربه دیدم ولی خیلی تجربه کسب کردم...صبرم خیلی زیاد شده...خیلی مطالعه کردم...اگه خ.ا نبود من حاضر نبودم برای هیچ هدفی انقدر تلاش کنم...ولی چون مشکل بزرگی تو زندگیمه مجبورم حلش کنم و فقط خودمم که میتونم خودمو نجات بدم Khansariha (69)
 سپاس شده توسط
(1396 تير 12، 21:41)meep نوشته است: سلام دوستان خوبین سلامتین؟!
راستش حال من چند وقتی هست که اصلا خوش نیست و در بدترین وضعیت روحی روانی هستم
خودم فکر میکنم افسرده شدم مخصوصا این شکست اخری که دیگه بد حالمو گرفته .
حس میکنم به بد بن بستی رسیدم و هر کاری میکنم نمیتونم ازش بیرون بیام واقعا نمیدونم چه مرگم شده
واقعا فشار های لعنتی امونم رو بریده. همهچی برام تکراری شده هیچی حس و حال نداره واقعا حالم بده
کسی تجربه داره این وضعیت مزخرف رو؟! چطور میتونم ازش بیرون بیام واقعا دارم دیوونه میشم دیگه

من دقیقا میفهمم چی میگی. این حالت نا امیدی که میگی و این که هیچی دیگه انگار حس و حال نداشت، بعد از خ.ا ، سراغم میومد. آخرین بار 10 فروردین امسال بود که توی یه همچین حس و حالای بدی بودم. همون روز هم گفتم دیگه بسه. و ترک رو شروع کردم. انصافا این که میگن آدم با خ.ا انگیزه ش میره و ازلحاظ روحی ضعیف میشه واقعا درسته. چون من الان بعد از حدود 60 روز که از شروع ترکم میگذره، دیگه اون حالتام از بین رفتن و الان خدا شاهده انگیزه ی زیادی دارم واسه برنامه های پیشِ روم.

درضمن بچه ها اَپِ اندرویدیِ کانون رو بریزین. من دیشب ریختم و اعلام وضعیتمو از اونجا کردم. دستِ سازنده های برنامه درد نکنه 49-2 49-2 4chsmu1
شاید آن نور که از پنجره می آید خداست.
                                                   شاید آن قهقهه ی کودک و آن عطر خوش یاس خداست
شاید آن چشمان تو وقتی نگاهم میکنی
                                                   معجزه، آن لحظه های نابِ عشق، اینها خداست
او سر آغاز من است، جان من است
                                                   در تمام لحظاتم، حامی و حاضر  خداست
دارم از عمق وجودم میفشانم عشق او
                                                   آرزویم بَرِ پردیس، درآن عرشِ خداست
زندگی را زندگی خواهم نمود
                                                   هرچه من دار و ندارم، همه از لطف خداست
 سپاس شده توسط
سلام دوستان ببخشید وقتتون رو میگریم
من با امروز52 روزه ترک کردم ولی دوستان احساس خستگی شدیدی میکنم و دیگه حال خوبی ندارم و دوست دارم تنها باشم و علاقه شدیدی به خوابیدن دارم و به هیچی دیگه علاقه ندارم
احساس میکنم خیلی افت کردم اگر تجربه ای در این مورد دارین خوشحال میشم بدونم ممنون
[تصویر:  355b0c83-680a-44de-b22b-8fa226123a99-7457402.png]
 سپاس شده توسط
(1396 تير 13، 12:23)mohammad_93 نوشته است: سلام دوستان ببخشید وقتتون رو میگریم
من با امروز52 روزه ترک کردم ولی دوستان احساس خستگی شدیدی میکنم و دیگه حال خوبی ندارم و دوست دارم تنها باشم و علاقه شدیدی به خوابیدن دارم و به هیچی دیگه علاقه ندارم
احساس میکنم خیلی افت کردم اگر تجربه ای در این مورد دارین خوشحال میشم بدونم ممنون

آقا محمد شما علاوه بر اینکه ترک کردید، احیانا سر به سایتا ( عکس و فیلم ) های پ.ورن میزنید؟ یا دست ورزی میکنید؟ این میتونه تاثیر بذاره تا احساس خوشِ ترک ازتون گرفته بشه. اگر هیچکدوم از این موارد رو ندارین، فکر میکنم مشکل مربوط به ترک یا خودارضایی نباشه
شاید آن نور که از پنجره می آید خداست.
                                                   شاید آن قهقهه ی کودک و آن عطر خوش یاس خداست
شاید آن چشمان تو وقتی نگاهم میکنی
                                                   معجزه، آن لحظه های نابِ عشق، اینها خداست
او سر آغاز من است، جان من است
                                                   در تمام لحظاتم، حامی و حاضر  خداست
دارم از عمق وجودم میفشانم عشق او
                                                   آرزویم بَرِ پردیس، درآن عرشِ خداست
زندگی را زندگی خواهم نمود
                                                   هرچه من دار و ندارم، همه از لطف خداست
(1396 تير 13، 12:23)mohammad_93 نوشته است: سلام دوستان ببخشید وقتتون رو میگریم
من با امروز52 روزه ترک کردم ولی دوستان احساس خستگی شدیدی میکنم و دیگه حال خوبی ندارم و دوست دارم تنها باشم و علاقه شدیدی به خوابیدن دارم و به هیچی دیگه علاقه ندارم
احساس میکنم خیلی افت کردم اگر تجربه ای در این مورد دارین خوشحال میشم بدونم ممنون

خب راستش منم زمانایی که خ.ا میکردم این حسو داشتم و همشو مینداختم گردن خ.ا . ولی بعضی وقتا که حتی یه مدت از پاکیم میگذره مثلا الان که یک ماه میگذره بعضی روزا این حسو دارم. یخورده که بهش فکر کردم دیدم خ.ا به این حالت دخیله و خیلیم ارتباط داره ولی یه بخشیش بر می گرده به تغذیه ای که دارم. بعضی وقتا حوصله غذا خوردن حتی ندارم 22 .
واسه همین یه کاغذ برداشتم که همیشه همراهمه و اونو به قسمت های دوساعتی تقسیم کردم و هر 2ساعت باید برم یه چیزی بخورم. بعد یه مدت کم کم احساس میکنم که بهتر و پر انرژی ترم. راستی چند وقت قبل که برای یه مدت طولانی این حالتو داشتم یه آزمایش هم دادم که معلوم شد ویتامینD بدنم کم بوده و از علائم کمبود ویتامینD در بدن :احساس خستگی، کوفتگی،‌بی حوصلگی و... اینا هست. به شما هم پیشنهاد میکنم یه چک آپ کامل بدید. 303
         
                             اگر از میان جهنم می گذری به راهت ادامه بده.
                                                       
(1396 تير 13، 14:02)rezaKy نوشته است:
(1396 تير 13، 12:23)mohammad_93 نوشته است: سلام دوستان ببخشید وقتتون رو میگریم
من با امروز52 روزه ترک کردم ولی دوستان احساس خستگی شدیدی میکنم و دیگه حال خوبی ندارم و دوست دارم تنها باشم و علاقه شدیدی به خوابیدن دارم و به هیچی دیگه علاقه ندارم
احساس میکنم خیلی افت کردم اگر تجربه ای در این مورد دارین خوشحال میشم بدونم ممنون

آقا محمد شما علاوه بر اینکه ترک کردید، احیانا سر به سایتا ( عکس و فیلم ) های پ.ورن میزنید؟ یا دست ورزی میکنید؟ این میتونه تاثیر بذاره تا احساس خوشِ ترک ازتون گرفته بشه. اگر هیچکدوم از این موارد رو ندارین، فکر میکنم مشکل مربوط به ترک یا خودارضایی نباشه

اقا رضا ممنون جواب دادین 53 ....نه من بعد تصمیمم نگاه نکردم (البته منهای فیلم های سینمایی که بعضا بعضی قسمتش صحنه دارن) و اون مورد دیگر که فرمودید متاسفانه انجام میدم ونمیدوستم میتوانه تاثیر گذار باشه حتما کنار میزارشم ممنونم از راهنمایتون

(1396 تير 13، 14:37)engineer نوشته است:
(1396 تير 13، 12:23)mohammad_93 نوشته است: سلام دوستان ببخشید وقتتون رو میگریم
من با امروز52 روزه ترک کردم ولی دوستان احساس خستگی شدیدی میکنم و دیگه حال خوبی ندارم و دوست دارم تنها باشم و علاقه شدیدی به خوابیدن دارم و به هیچی دیگه علاقه ندارم
احساس میکنم خیلی افت کردم اگر تجربه ای در این مورد دارین خوشحال میشم بدونم ممنون

خب راستش منم زمانایی که خ.ا میکردم این حسو داشتم و همشو مینداختم گردن خ.ا . ولی بعضی وقتا که حتی یه مدت از پاکیم میگذره مثلا الان که یک ماه میگذره بعضی روزا این حسو دارم. یخورده که بهش فکر کردم دیدم خ.ا به این حالت دخیله و خیلیم ارتباط داره ولی یه بخشیش بر می گرده به تغذیه ای که دارم. بعضی وقتا حوصله غذا خوردن حتی ندارم 22 .
واسه همین یه کاغذ برداشتم که همیشه همراهمه و اونو به قسمت های دوساعتی تقسیم کردم و هر 2ساعت باید برم یه چیزی بخورم. بعد یه مدت کم کم احساس میکنم که بهتر و پر انرژی ترم. راستی چند وقت قبل که برای یه مدت طولانی این حالتو داشتم یه آزمایش هم دادم که معلوم شد ویتامینD بدنم کم بوده و از علائم کمبود ویتامینD در بدن :احساس خستگی، کوفتگی،‌بی حوصلگی و... اینا هست. به شما هم پیشنهاد میکنم یه چک آپ کامل بدید. 303

سپاس راهنمایت عالی بود...من بعد دوران ترکم زیاد به تغذیه بها نمیداد(در واقع اون میل به غذا اینا رو نداشتم) ممکنه مشکلم از همین باشه منم همین برنامه مثل شما رو برای خودم درست میکنم..حتما ازمایشم میدم ممنون
[تصویر:  355b0c83-680a-44de-b22b-8fa226123a99-7457402.png]
این بی حسی و بی حالی به خیلی چیز ها می تونه ربط داشته باشه.
تغذیه یه موردشه. عدم برنامه داشتن مورد دیگه هست.
عقب انداختن کار ها ، شروع نکردن کار ها ، از همه مهم تر نداشتن تفریح مناسب ، نداشتن رابطه معنوی  و ...
اوه چقدر دلیل آوردم. 4chsmu1

ولی برای من یکی که اثر خ.ا کردن توی بی نشاط بودن اثبات شده است.
ولی هر چی باشه ، ترک کردن دلیلش نیست.

محمد جان ۵۳ روز ترک خیلی خوبه. 302
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط
(1396 تير 13، 12:23)mohammad_93 نوشته است: سلام دوستان ببخشید وقتتون رو میگریم
من با امروز52 روزه ترک کردم ولی دوستان احساس خستگی شدیدی میکنم و دیگه حال خوبی ندارم و دوست دارم تنها باشم و علاقه شدیدی به خوابیدن دارم و به هیچی دیگه علاقه ندارم
احساس میکنم خیلی افت کردم اگر تجربه ای در این مورد دارین خوشحال میشم بدونم ممنون

سلام داداش خوش اومدی
اول اینکه حواست باشه این وسوسه نیفته به جونت بگه دو ماه ترک کردی زندگیت بهتر نشد اصلا و تغییری نکردی و بدترم شدی!!!حواستو خوب جمع بکن گول نخوری
دوم اینکه داداش به نظر من به دو چیز میتونه مربوط باشه کمبود یه ویتامینی چیزی توی بدنت که با یه آزمایش مشخص میشه یا اینکه از لحاظ روحی شاید افسرده خفیف شدی که اونم با انجام یه سری اقدامات و برنامه ریزی ها مثل کار و تفریح و سینما و پارک و جمع دوستان و این چیزا رفع میشه.
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
سلام به همه.
بنظر شما نوشتن مشکلات یا دغدغه ها و... روی کاغذ بهتر جواب میده یا روی لبتاب؟
هرکسی تجربه ای در این مورد داره ممنون میشم راهنمایی کنه
         
                             اگر از میان جهنم می گذری به راهت ادامه بده.
                                                       
 سپاس شده توسط
(1396 تير 14، 15:11)engineer نوشته است: سلام به همه.
بنظر شما نوشتن مشکلات یا دغدغه ها و... روی کاغذ بهتر جواب میده یا روی لبتاب؟
هرکسی تجربه ای در این مورد داره ممنون میشم راهنمایی کنه
این موضوع به نظرم شخصیه. مثل این میمونه که یکی کتاب خوندن رو توی PDF دوس داره یکی دوس داره کتاب دستش بگیره و کاغذو حس کنه. من خودم دوس دارم موارد، مشکلام و هرچیزِ دیگه رو روی کاغذ بنویسم و بچسبونم به دیوارِ کمدم
شاید آن نور که از پنجره می آید خداست.
                                                   شاید آن قهقهه ی کودک و آن عطر خوش یاس خداست
شاید آن چشمان تو وقتی نگاهم میکنی
                                                   معجزه، آن لحظه های نابِ عشق، اینها خداست
او سر آغاز من است، جان من است
                                                   در تمام لحظاتم، حامی و حاضر  خداست
دارم از عمق وجودم میفشانم عشق او
                                                   آرزویم بَرِ پردیس، درآن عرشِ خداست
زندگی را زندگی خواهم نمود
                                                   هرچه من دار و ندارم، همه از لطف خداست
 سپاس شده توسط
سلام

برای دور بعد اعلام آمادگی می کنم ... 128fs318181

یاعلی 53
[تصویر:  147.gif]
[تصویر:  ImamMahdi_mahdiyar_ir_Psd_7.jpg]
[تصویر:  05_blue3.png]
 سپاس شده توسط
سلام همگی .. خوبین ؟
آقا دیدین دوم شدیم ، با اختلاف چقد کم .. 
شرمنده ، به هر حال منم یه ذره رو مود نبودم این سری ،
و اینکه تشکر کنم از بچه های گروه جهاد ، زیاد پیش نیومد با هم حرف بزنیم ، 
و مهم تر از همه تشکر از عاشق !! 
(عاشق باورت نمیشه چقد دوست دارم ، ندیدمت ها ، ولی دل به دل راه داره .. باور کن چندین دفعه تو این دور تا دم شکست رفتم ولی یاد تو افتادم و برگشتم)
و پیشنهادم واسه دور بعد ( مثل همه دفعه های قبل ) اینه که یه کاری کنیم بچه ها با هم رابطه و رفاقت بیشتری داشته باشن ( که البته با این طرح 6 هفته ای شدنی تره ؛ و اینکه فکر میکنم این یه مقدار بستگی به خود بچه ها داره ) !
اینجوری خیلی خیلی بیشتر کمک میکنه به طرح
[تصویر:  u0o_%D9%BE%D8%A7%DA%A9%D8%A7%D9%86_%D9%8...D9%842.jpg]
[تصویر:  05_blue.png]

موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 9 مهمان