امتیاز موضوع:
  • 18 رأی - میانگین امتیازات: 4.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

آرشیو گروه "رهروان پاکی" (گروه آقایان) (غیر فعال)

سلام

اومدم باب آشنایی رو باز کنم .. 4chsmu1
بچه های گروه خوشحالم از بودن با شما . ان شالله فصل خوبی رو بگذرونیم و با هم همکاری همفکری همراهی داشته باشیم و برای بهترین ها تلاش کنیم . ان شالله .....

این روز ها بشدت تحت فشارم و تا استانه شکست هم رفتم و برگشتم ولی خدا رو شکر سبز بودم ..
میخوام از فردا بگیرم دور درس تا از این حال و هوا دور بشم ...
التماس دعا دارم از همگی 53
گروه دوم 49-2 49-2
rezaKy
Saeed1396
قاصدک
aliunknown
[تصویر:  147.gif]
[تصویر:  ImamMahdi_mahdiyar_ir_Psd_7.jpg]
[تصویر:  05_blue3.png]
 سپاس شده توسط
(1396 دي 11، 16:21)drift نوشته است: سلام به شازده عزیز 53 و عاشق عزیز  53 خیلی خوشحالم که در یک گروه قرار گرفتیم , 
عاشق جان ما که مکالمه طولانی با هم داشتیم انشالله که از این به بعد سرپا شی و 6 هفته خیلی خوب در کنار هم باشیم,
شازده جان افتخاری کنار شما باشم,
خب خدا راشکر از اول همین هفته شنبه بجز یک مورد که دیشب نماز مغرب عشاء رو نخوندم بقیه رو همه رو خوندم و راضی ام و یک پیشرفت بوده نسبت به هفته های پیش , انشالله همینطوری ادامه بدم. Khansariha (69) Khansariha (69) Khansariha (69)

خیلی صحبت های خوبی بود دریفت...
من نکات مثبت و خوبی که دیشب یاد گرفتم رو این جا می گم. تا مرور شه برای هممون...
اول این که زیادی حساس نباشیم.
این انتظار زیادیه که همه چی کامل و سر جاش باشه. دنیا پر از مشکلات و درد سر و ناقصیه.
می خوای شام املت درست کنی، اول می بینی مثلا تخم مرغ نداری. میری می خری، می بینی گوجه نداری.
شروع می کنی به رنده کردن، دستت رو می بری، موقع پختن دستت رو می سوزونی، آخرش هم غذات بی نمک از آب در میاد. vayy 
تو می تونی به این اتفاق ها بخندی و املتت رو با اشتیاق بخوری، می تونی زنگ بزنی از بیرون شام بیارن، می تونی ....
یا این که همین رو یه معضل کنی و بری سمت خودارضایی.
دوم این که برای مشکلات چاره اندیشی کنیم، فرار نکنیم ازشون.
دندونت درد گرفته،‌ خب برو دندون پزشکی. نمره ات کم شده، ترم بعد جبران کن. ارشد قبول نشدی، خب سال بعد بیشتر بخون.
حقوقت پایینه، ببین چه کاری می تونی در کنار کار فعلیت انجام بدی. بازارت کساده، ببین کجا رو کم کاری کردی.
بله، هر کاری رو بخوای شروع کنی، هر تغییری بخوای ایجاد کنی، باید هزینه بدی. باید ریسک کنی، باید زحمت بکشی و خون دل بخوری..
بهشت رو به بها می دن نه به بهانه
سوم این که خودم متوجه شدم، جدیدا هی دیگران رو قضاوت می کنم، یا این که اون ها رو با خودم مقایسه می کنم. این اشتباهه
هر کسی زندگی خودش رو داره، اونی که گناه علنی می کنه از کجا معلوم توبه نکنه و اونی که عارف و مومنه، از کجا معلوم منحرف نشه؟
تو وظیفه ات این هست که امر به معروف و نهی از منکر کنی.. نه قضاوت، نه چیزی دیگه...
ما ظاهر زندگی دیگران رو می بینیم، این که می بینیم خوش حالن، پولدارن، موفقن و خوشبختن از ته دلشون خبر داریم؟
شاید هم اون ها به زندگی ماغطبه بخورن. شاید جلوی ما فیلم بازی کنن. شاید ...
تو باید اهداف خودت رو بچینی و برای اون ها تلاش کنی و نقاط ضعف خودت رو برطرف کنی.
فعلا همین ها رو یادم مونده بود 4chsmu1 
آهان، یه چیز دیگه هم به ذهن خودم رسید..
از تن پروری فرار کنیم.
ریشه ی خیلی از مشکلات ما توی تن پروریه، در این مورد بحث خیلی زیاده... ولی فکر می کنم تا جایی که می شه باید با خواسته های نفس مقابله کرد.
اما، اما و اما نباید به حالت انزجار برسیم. یعنی دائم آدم باید خودش رو چک کنه که الان چه حالی داره، خسته شده یا نه ...
ولی اگر این نکته رو توجه کنیم، هر چی کمتر به خواسته های نفسمون (مخصوصا به ناحقش) توجه کنیم بهتره.
منظورم از خواسته های به ناحق چیزهایی هست که عقل سلیم هم اون ها رو مضر می دونه.
پرخوری، چیپس و پفک، نوشابه، سیگار، تجملات، خرید های اضافی، کم کاری، پر خوابی و ....
این جا نقاط خوبی هستن که انسان جلوی نفسش وایسته... حالا این نظر منه ها، ممکنه یکی بگه نه آدم باید کلا به نفسش برسه.

همین ها دیگه.. طولانی شد 4chsmu1  ان شاء الله حداقل یه چهل روزی به این ها عمل کنیم. 128fs318181
(1396 دي 11، 20:29)قاصدک نوشته است: سلام

اومدم باب آشنایی رو باز کنم .. 4chsmu1
بچه های گروه خوشحالم از بودن با شما . ان شالله فصل خوبی رو بگذرونیم و با هم همکاری همفکری همراهی داشته باشیم و برای بهترین ها تلاش کنیم . ان شالله .....

این روز ها بشدت تحت فشارم و تا استانه شکست هم رفتم و برگشتم ولی خدا رو شکر سبز بودم ..
میخوام از فردا بگیرم دور درس تا از این حال و هوا دور بشم ...
التماس دعا دارم از همگی 53
گروه دوم 49-2 49-2
rezaKy
Saeed1396
قاصدک
aliunknown
سلام داداش،‌ آره درس خیلی خوبه برای درگیر شدن ذهن.
به شرطی که واقعا درگیرش بشی، نه این که از روی اجبار بخونی. از روی علاقه و با اشتیاق. درس خیلی کمک می کنه.
هم به آدم ارامش می ده که وقتش داره مفید می گذره، هم ذهنت درگیر می شه.

البته این که می گی تازگی وسوسه می شی باید ببینی علتش کجاست 53258zu2qvp1d9v 

یا علی!
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط
عالی بود عاشق جان لذت بردم واقعا لذت میبرم که اینقدر خوب این صحبتها ها تجزیه تحلیل کردی و چکیده تقریبا 1ساعت و نیم صحبت رو اینجا گذاشتی,

چند نکته من اضافه میکنم که یادمه همساده گفته بود :

1-قضاوت دیگران تاثیری بر زندگی من ندارد.
2-مردم وظیفه ندارند من را درک کنند.
3-از کسی در برابر لطفی که به اون میکنم توقعی ندارم وگرنه این لطف را در حق او نمیکردم.
4-دنیا بزرگتر از آن است که موفقیت کسی راه موفقیت من را تنگ کند.
5-ملاک من رفتار شرافتمندانه و انسانی است و نه مقابله به مثل.
 سپاس شده توسط
به به واقعا آدم لذت میبره از اینهمه چیزای قشنگ که میگین..
راجب قضاوت کسی، اینو بگم که برای اینکه کسیو قضاوت کنی، اول باید زندگی اون شخص رو زندگی کرده باشی تا شرایطشو بدونی. این جمله، واقعا توی دو سه تا از کتابایی که از داستایوفسکی خوندم، قشنگ مشهوده. شخصی رو توی داستانِ قهرمانِ قصه وارد میکنه و اول توصیفش میکنه. اینجا تو میگی اَ نگا کن طرف چه بدبخت و بیچاره س و زندگیش داغونه و فلان
بعد اون شخصِ توی داستان که قصه ی خودشو برای شخصیت اصلیمون تعریف میکنه، میبینی شایدم طرف حق داشته و خود ما هم اگه جای اون بودیم، بهتر از اون نمیشدیم.
این ویژگیِ چندصداییِ داستانای داستایوفسکی، بنظر من به ما میگه که ندونسته کسیو قضاوت نکنیم. چون هم نشان از غرور داره و هم خود بزرگ بینی.


(1396 دي 11، 20:29)قاصدک نوشته است: سلام

اومدم باب آشنایی رو باز کنم .. 4chsmu1
بچه های گروه خوشحالم از بودن با شما . ان شالله فصل خوبی رو بگذرونیم و با هم همکاری همفکری همراهی داشته باشیم و برای بهترین ها تلاش کنیم . ان شالله .....

این روز ها بشدت تحت فشارم و تا استانه شکست هم رفتم و برگشتم ولی خدا رو شکر سبز بودم ..
میخوام از فردا بگیرم دور درس تا از این حال و هوا دور بشم ...
التماس دعا دارم از همگی 53
گروه دوم 49-2 49-2
rezaKy
Saeed1396
قاصدک
aliunknown


یه حسی بهم میگه این دوره شدیدا به هممون خوش میگذره. فک کن آخر مسابقه ی گروهی، هممون 42 روز خوب بهمون اضافه میشه.
سعید میشه 42 روز خوب
علی میشه 90 روز خوب
قاصدک میشه 50 روز خوب.
منم میشم 60 روز 
واقعا بیاین برسیم به این عددا. سخته ولی فقط اولش. به قول سوره انشراح "فان مع العسر یسراً" 

راسی بچه های گروه دوم:
برای کار روی تفسیر آیه طیِ این شیش هفته چقدر وقت دارین؟ میخام ایندفه با قدرت هممون انجام بدیم
شاید آن نور که از پنجره می آید خداست.
                                                   شاید آن قهقهه ی کودک و آن عطر خوش یاس خداست
شاید آن چشمان تو وقتی نگاهم میکنی
                                                   معجزه، آن لحظه های نابِ عشق، اینها خداست
او سر آغاز من است، جان من است
                                                   در تمام لحظاتم، حامی و حاضر  خداست
دارم از عمق وجودم میفشانم عشق او
                                                   آرزویم بَرِ پردیس، درآن عرشِ خداست
زندگی را زندگی خواهم نمود
                                                   هرچه من دار و ندارم، همه از لطف خداست
 سپاس شده توسط
(1396 دي 12، 10:53)aliunknown نوشته است:
نقل قول: یه حسی بهم میگه این دوره شدیدا به هممون خوش میگذره. فک کن آخر مسابقه ی گروهی، هممون 42 روز خوب بهمون اضافه میشه.
سعید میشه 42 روز خوب
علی میشه 90 روز خوب
قاصدک میشه 50 روز خوب.
منم میشم 60 روز 
واقعا بیاین برسیم به این عددا. سخته ولی فقط اولش. به قول سوره انشراح "فان مع العسر یسراً" 

راسی بچه های گروه دوم:
برای کار روی تفسیر آیه طیِ این شیش هفته چقدر وقت دارین؟ میخام ایندفه با قدرت هممون انجام بدیم
Confetti مث یه رویای زیبا میمونه . 
Hanghead امیدوارم هفته ی اینده بخاطر اتفاقی که قراره امروز بیوفته کار دست خودم ندم .....
همینطور امیدوارم بخاطر خراب کردن امتحانا به شهوت و این لعنتیا پناه نبرم .... نه نه اصن فکرشم نباید بکنم . از هر چی ترسیدم تا حالا به سرم اومده ...
من میگم هفته اول هر چی تو دلمون سنگینی میکنه و تا حالا به کسی نگفتیم رو اینجا با هم به اشتراک بزاریم بعدش هم رو نقاط ضعفمون کار کنیم بعدش رو تفسیر آیه کار کنیم . ( چقدر طولانی  Hanghead )
الان حس گندی Hanghead  دارم بیشتر از این نمیتونم بنویسم . انشاالله فردا بیشتر مینویسم ....

من می تونم یه نظر بدم برای گروه شما؟ 4chsmu1

تاریخ ختم صلوات ها مشخص شده. به صادقین گفتم تاریخ هاش رو عوض کنه....
وقتی تاریخ های درست در اومد، اون روز ختم صلوات خودتون رو حفظ کنید و برای اون روز آماده باشید.
وقتی روزتون شد، ازش درست استفاده کنید. و هر چی توی ذهنتون هست رو اون روز خالی کنید.
بچه ها هم توجه کنن و جواب بدن.... و حداقل حداقل حداقل اینه که صلوات بفرستن. ۱۴ تا یا کمتر حتی. حتی یک عدد.
همین یک عدد صلوات یعنی من پست شما رو خوندم و حرفات رو شنیدم. یعنی همدردی 53258zu2qvp1d9v

منظورم این بود میون برنامه هاتون این رو هم در نظر بگیرید.
انتهای پیام بازرگانی 4chsmu1
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط
سلام رفقا

نقل قول: یه حسی بهم میگه این دوره شدیدا به هممون خوش میگذره. فک کن آخر مسابقه ی گروهی، هممون 42 روز خوب بهمون اضافه میشه.
سعید میشه 42 روز خوب
علی میشه 90 روز خوب
قاصدک میشه 50 روز خوب.
منم میشم 60 روز 
واقعا بیاین برسیم به این عددا. سخته ولی فقط اولش. به قول سوره انشراح "فان مع العسر یسراً" 

راسی بچه های گروه دوم:
برای کار روی تفسیر آیه طیِ این شیش هفته چقدر وقت دارین؟ میخام ایندفه با قدرت هممون انجام بدیم
حست بهت راست میگه ... Khansariha (69)
ان شالله همینطوری که میگی بشه .. قاصدک 50 روز خوب  Khansariha (69)

من خیلی فکر کردم این روزا و روزای فبل . در مورد چرایی تکرار این عمل خ ا ..
دلیلش اینه که خودمون هم نمیخواییم . یا اگر بخواییم بعد از اون عمله که دیگه کار از کار گذشته ..
شما راهکاری دارید که این خواستن رو در خودمون بوحود بیاریم ؟

و
من یکی دیگه از فانتزیام این بوده که تفسیر کار کنم .. پس خوشحال میشم و برای این کار وقت در نظر می گیرم .
سوره ای مد نظرتون هست ؟ روش خاصی دارید ؟ یکم بیشتر توضیح میدی ؟
سوره یس چطوره ؟
و
اسم گروه به کجا رسید ؟


نقل قول: من می تونم یه نظر بدم برای گروه شما؟ [تصویر:  4chsmu1.gif]

تاریخ ختم صلوات ها مشخص شده. به صادقین گفتم تاریخ هاش رو عوض کنه....
وقتی تاریخ های درست در اومد، اون روز ختم صلوات خودتون رو حفظ کنید و برای اون روز آماده باشید.
وقتی روزتون شد، ازش درست استفاده کنید. و هر چی توی ذهنتون هست رو اون روز خالی کنید.
بچه ها هم توجه کنن و جواب بدن.... و حداقل حداقل حداقل اینه که صلوات بفرستن. ۱۴ تا یا کمتر حتی. حتی یک عدد.
همین یک عدد صلوات یعنی من پست شما رو خوندم و حرفات رو شنیدم. یعنی همدردی [تصویر:  53258zu2qvp1d9v.gif]

منظورم این بود میون برنامه هاتون این رو هم در نظر بگیرید.
انتهای پیام بازرگانی [تصویر:  4chsmu1.gif]
میبینم که از گروه رقیب رفیق نظر میدن برای ما 4chsmu1

خیلی هم خوب .. پیشنهاد خوب جواب نداره .. 
من که موافقم ..

نقل قول: [تصویر:  confetti.gif] مث یه رویای زیبا میمونه . 
[تصویر:  hanghead.gif] امیدوارم هفته ی اینده بخاطر اتفاقی که قراره امروز بیوفته کار دست خودم ندم .....
همینطور امیدوارم بخاطر خراب کردن امتحانا به شهوت و این لعنتیا پناه نبرم .... نه نه اصن فکرشم نباید بکنم . از هر چی ترسیدم تا حالا به سرم اومده ...
من میگم هفته اول هر چی تو دلمون سنگینی میکنه و تا حالا به کسی نگفتیم رو اینجا با هم به اشتراک بزاریم بعدش هم رو نقاط ضعفمون کار کنیم بعدش رو تفسیر آیه کار کنیم . ( چقدر طولانی  [تصویر:  hanghead.gif] )
الان حس گندی [تصویر:  hanghead.gif]  دارم بیشتر از این نمیتونم بنویسم . انشاالله فردا بیشتر مینویسم ....
ما ها رویا هامونو می سازیم ..
اره اصلا فکرشم نکن .. کلا هم همینطوره از هرچی بترسی سر ادم میاد ..
صدقه دادن خیلی تاثیر داره .. حرفای مثبت خیلی تاثیر داره ..
[تصویر:  147.gif]
[تصویر:  ImamMahdi_mahdiyar_ir_Psd_7.jpg]
[تصویر:  05_blue3.png]
 سپاس شده توسط
قاصدک جون.
راجب تفسیر سوره ی یس خیلی هم خوبه. شما یاس رو وردار. علی هم اگه سوره ای در نظر نگیره، من شانسی یه سوره میدم بهش. (البته سوره های کوچیک) خودمم یه سوره انتخاب میکنم. حالا این کار گروهی اینشکلی هست که هر کدوم تا آخر هغته ششم وقت داریم تفسیرای این سوره هارو گیر بیاریم.  وقتی که موقع اعلام وضعیت هفته شش رسید، تفسیرایی که نوشتیم، خلاصه ش رو در 7 یا 8 خط(بسته به تعداد آیه ها) زیرِ اعلام وضعست قرار میدیم. در نهایت هم نتیجه ای که خودمون از آیه گرفتیم، مینویسیم و بعد، از بچه های دیگه میخایم تا نظرشون رو بگن. شاید دیدی این وسط بحث و تبادل نظری شکل گرفت. هدف از این کار چنتاس:
1. دعوت به قران
2. دعوت به تفکر
3. درگیر شدن ذهن و بازتر کردن دید. 
4. بحث(به قول معروف برخورد اندیشه ها)  
5. تحقق حدیثِ  «یک ساعت تفکر، برتر از 70 سال عبادت» 
راجب راهکاری که برای خاستن گفته بودی، خاستن تنها چیزیه که هیچ کدوم از ما نمیتونیم کاریش کنیم و شخص باید خودش قلبا اول نفرتشو از این گناه حس کنه. اما خبر خوب اینه که همه ی ماها که توی این سایت عضو هستیم، میخایم که تغییر کنیم و تنفر از خ.ا رو شک نکن که هممون داریم. این ینی خاستن رو داریم. الان به ارسالای آقای رزمجو که نگاه کنی میبینی 900 روز پاک بوده. خب چرا قاصدک یه روز نتونه 900 روز پاک باشه. رزمجو ابرقهرمان نیس و تو هم ناتوان نیستی. رزمجو فقط اراده ای داشته که ما توی کمتر کسی سراغ داشتیم. کارای بزرگ اراده های بزرگ میخاد. اما قدمهات نیاز نیس بزرگ باشه. اونارو باید کوچیک ولی پیوسته برداریم. 
شاید آن نور که از پنجره می آید خداست.
                                                   شاید آن قهقهه ی کودک و آن عطر خوش یاس خداست
شاید آن چشمان تو وقتی نگاهم میکنی
                                                   معجزه، آن لحظه های نابِ عشق، اینها خداست
او سر آغاز من است، جان من است
                                                   در تمام لحظاتم، حامی و حاضر  خداست
دارم از عمق وجودم میفشانم عشق او
                                                   آرزویم بَرِ پردیس، درآن عرشِ خداست
زندگی را زندگی خواهم نمود
                                                   هرچه من دار و ندارم، همه از لطف خداست
 سپاس شده توسط
امروز روز خوبی بود.
صبح زود بلند شدم ... رفتم به کارهام رسیدم.
چندین بار و چندین جا، ذهنم داشت اشفته می شد.
نمی دونم چرا، ولی جدیدا همین جوری الکی ذهنم آشفته می شه.
همش احساس عذاب وجدان دارم، احساس گناهکار بودن، احساس این که دارم کم کاری می کنم و ....
دائم خودم رو با دیگران مقایسه می کنم. توی زمینه های مختلف،‌ معنوی و مادی
می گم ببین فلانی از تو بهتره، یا می گم ، نگاه کن فلانی از تو بدتره و تو بهتری....

امروز خدا رو شکر حواسم بود که دچار این حالت ها نشم یا کمتر بشم....
این آشفتگی درست نیست و زندگی رو ناآروم می کنه...آرامش ...  آرامش ... آرامش...

منم یه بنده‌ی خدام، عین خیلی از بنده های دیگه‌اش. فرقش اینه که گناهم بیشتره...ظاهرم و باطنم یکی نیست....
اما می خوام تلاشم رو بکنم که بهترم بشم، جلو برم،‌حرکت کنم.

امروز سعی کردم به صدای بدنم گوش بدم... اگر گرسنه هست،‌ اگر سیره، اگر خوابش می آد و ...
و تلاش کردم که مقابل نفس اماره ام بایستم....
مثال می زنم، وسط درس خوندن خوابم گرفت. از دانشگاه اومدم خونه، دو ساعت خوابیدم، بعدش انرژی گرفتم رفتم تا شب درس خوندم 4chsmu1

اون خط اصلی و اون هدف اصلیم رو نباید فراموش کنم. این که دارم چی کار می کنم....

بچه های گروه ما

دریفت  53 و شازده کوچولو 53

و بچه های گروه مقابل
رضاکی 53 و علی 53  و و سعید 53 ۱۳۹۶

دعت رسمی می کنم ازتون که توی برنامه ی نماز شب شرکت کنید. اینجا
این برنامه اگر جمعی اجرا بشه، خیلی می تونه تاثیر بذاره
ساعت بذاریم و بیدار شیم و حتی شده دو رکعت، حتی شده یه رکعت، حتی یه حمد و سوره .... اگر هم که کامل خوندیم چه بهتر...
اگر ثبت نام نکنید با جارو می افتم دنبالتون ها 4chsmu1
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط
نقل قول: من خیلی فکر کردم این روزا و روزای فبل . در مورد چرایی تکرار این عمل خ ا ..
دلیلش اینه که خودمون هم نمیخواییم . یا اگر بخواییم بعد از اون عمله که دیگه کار از کار گذشته ..
شما راهکاری دارید که این خواستن رو در خودمون بوحود بیاریم ؟
باهات موافقم شدید. 53 
من هم هر چی فکر کردم، نهایت به این نتیجه رسیدم که مشکل اصلی من ذهنیه.
تا ذهنم درست نشه، هر کار دیگه هم کنم فایده نداره. ورزش کنم، درس بخونم، نت رو کنترل کنم و .... اثر موضعی و کوتاه مدت داره.
حالا این که می خوایم ترک کنیم یا نه هم مربوط می شه به ذهن.

من پیشنهاد می کنم نیم ساعت یا یک ساعت وقت بذاریم....
و تمام ضررهایی که خ.ا به ما زده رو یادداشت کنیم یه جا.
مثلا این که شب بیداری کشیدیم، یا توی درس عقب افتادیم، یا از خدا فاصله گرفتیم و ....
بعد تمام دلایلمون رو برای ترک بنویسیم
بعد بنویسیم که بعد از ترک خ.ا چیکار می خوایم بکنیم.
مثلا من اگر ۳ ۴ ماه ترک کنم، می رم دنبال ازدواج 4fvfcja 
این کار شاید کمک کنه.
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط
سلام 
متاسفانه امروز روز بیخودی بود برام،صبح با کوبش به جدول ساعت ۷ از خواب پریدم،و استحمام و از همین اول صبح خوابم ناقص بود و خواب آلود بودم،یکم فشار مالی زیاد شده و تو خونه هم یک بحث جزئی ،خیلی ناراحت بودم که باز اخبار شلوغی رو دیدم و بدتر شدم و ساعت ۴ عصر خوابیدم تا ۶:۳۰ اتفاقا اونجا هم خواب چرند و پرند میدیدم که با سریالی که چند روز پیش دیدم قاطی پاتی بود و شبیه کابوس بود،الانم که تو کانونم ، یکم روحیه ام خسته است،
فقط امروز بیشتر ساکت بودم و چیزی نگفتم،حتی حوصله حرف زدنم نداشتم،یک شام سردستی زدم و تموم.
بالاخره این جور روزها هم تو زندگی وجود داره...
بیایید فرض کنیم الان ازدواج کردیم و دوران شیرین نامزدی هم گذشته و چندساله زندگی میکنیم و مستقل هستیم , حالا یک بچه هم داریم و یکم بزرگ شده , دیگه اون شور و شوق اولیه زن داشتن رو نداریم , بچه دار شدنم لذتشو چشیدیم , از بیرون رفتن و تفریح کردن هم ارضا شدیم ,
خب پس چکار باید کرد که ضمن طی کردن مراحل شیرین مختلف زندگی که هر مرحله مزش از بین میره در طول کل زندگیمون از زندگی کردن لذت ببریم؟؟

اگر مقدماتی نیاز داره بنظرتون الان وقتش نیست اون فردا رو برای خودمون بسازیم؟ یکی با کارش , یکی شاید دوست داشته باشه یک کتابخانه بزرگ داشته باشه , هرکس دل خوشی هایی در زندگی داره , بهتره که تا زمان داریم و سرمون شلوغ نشده و وارد زندگی نشدیم یک فکری برای روزهای تکراری فردا بکنیم.
 سپاس شده توسط
(1396 دي 13، 22:37)drift نوشته است:
بیایید فرض کنیم الان ازدواج کردیم و دوران شیرین نامزدی هم گذشته و چندساله زندگی میکنیم و مستقل هستیم , حالا یک بچه هم داریم و یکم بزرگ شده , دیگه اون شور و شوق اولیه زن داشتن رو نداریم , بچه دار شدنم لذتشو چشیدیم , از بیرون رفتن و تفریح کردن هم ارضا شدیم ,
خب پس چکار باید کرد که ضمن طی کردن مراحل شیرین مختلف زندگی که هر مرحله مزش از بین میره در طول کل زندگیمون از زندگی کردن لذت ببریم؟؟

اگر مقدماتی نیاز داره بنظرتون الان وقتش نیست اون فردا رو برای خودمون بسازیم؟ یکی با کارش , یکی شاید دوست داشته باشه یک کتابخانه بزرگ داشته باشه , هرکس دل خوشی هایی در زندگی داره , بهتره که تا زمان داریم و سرمون شلوغ نشده و وارد زندگی نشدیم یک فکری برای روزهای تکراری فردا بکنیم.



دقیقا رضاجان. چیزی رو اشاره کردی که کمتر کسی ممکنه بهش عمیقا فکر کنه. به نظر کلمه ی "عشق" چیزیه ورای تصور ما. عشق چیزیه که اگه نا درست انتخاب بشه، به معنای واقعی هلاک کننده س. شما فرض کن یه پسری، رسیدن به خانومی رو هدفی میدونه که بالاتر از اون براش وجود نداره. یا اصن این نه، یکی هدفش سفر دور دنیاس. خب اینو اگه انجام دادیم و رسیدیم بعدش چی؟ 
میشه همون زندگی تکراریِ بعد از رسیدن به هدفِ کوتاه مدت.

میخام بگم لذت بردن از تک تک ثانیه های زندگی بستگی به این داره که عشقِ چیو در سر داری. اگه اون چیز، خاسته ی جسم باشه آسیبه ولی اگر آرمان باشه، لذت بخشه. گرچه هیچوقت به اون عشقمون (که یه هدف آرمانیه) نمیرسیم، اما با هر قدمی که توی اون مسیر برمیداریم، از نفس کشیدن هم لذت میبریم. چه برسه بقیه چیزا.
شاید آن نور که از پنجره می آید خداست.
                                                   شاید آن قهقهه ی کودک و آن عطر خوش یاس خداست
شاید آن چشمان تو وقتی نگاهم میکنی
                                                   معجزه، آن لحظه های نابِ عشق، اینها خداست
او سر آغاز من است، جان من است
                                                   در تمام لحظاتم، حامی و حاضر  خداست
دارم از عمق وجودم میفشانم عشق او
                                                   آرزویم بَرِ پردیس، درآن عرشِ خداست
زندگی را زندگی خواهم نمود
                                                   هرچه من دار و ندارم، همه از لطف خداست
 سپاس شده توسط
سلام رضا جان بیشتر منظورم این بود که یک چیزی رو در زندگی پیدا کنیم و در کنار مسیر زندگی ازش لذت ببریم این چیز لزوما حتما نباید معنوی باشه , اصلا چرا به این نکته اصرار کنیم که "آخرش چی ؟" مگه قراره آخرش چی بشه , مثلا همین موسیقی که خودت تمرین میکنی , مگه تموم میشه ؟ مگه انتها داره ؟ میشه در کل زندگی ازش لذت برد اگر کسی استعدادشو داشته باشه , اهداف معنوی و خدایی و آرمانها همه جای خود , یکمی هم به خواسته های جسم توجه کنیم , یکی از ورزش سیر نمیشه , منظورم این بود که الان بجای اتلاف وقت سر دیدن چیزهایی که نباید ببینیم وقت باارزشمون رو صرف ساختن زیربنایی کنیم که فردا در زندگی فرصت ساختنش نیست وهرچقدر که بزرگ میشیم میبینیم وقت کم میاریم , یک زمان از صبح تا شب سریال میدیدم و تا ظهر خواب بودم هیچ کی نمیگفت بالای چشمت ابروئه,درصورتی که اون موقع میشد کارایی کرد که الان بهره اش رو برد , ولی الان میبینم باید حتما زمانی رو صرف کار کنم چون نمیتونم بی پول بمونم , پس زمان اندکی برام باقی میمونه که اگر از این زمان درست استفاده حداقل فردا که وارد زندگی میشیم : میتونیم از نتیجه این زحمت استفاده کنیم ,
مثال بزنم مثل یک فرمول سنگین ریاضی که 2 صفحه اثبات داره ولی هربار نیاز نیست از اول تا آخر بریم تا به فرمول برسیم , یکبار اثبات میکنیم و دفعه های بعد از نتیجه اش استفاده میکنیم ,
الان وقتیه که یکبار موسیقی رو به فرض مثال یاد میگیریم چون وقت داریم , 4 روز دیگه تو زندگیمون برای پر کردن خلاء هایی که با زن و بچه و مسافرت و ... پر نمیشه میشه چند لحظه ای با خودمون خلوت کنیم و از زندگی با نواختن قطعه ای موسیقی لذت و ببریم و روحمون شاداب بشه تا بتونیم به اطرافیانمونم انرژی بدیم , این میشه یک دلخوشی , اگر فردا همین دلخوشی نباشه آدم به چی پناه ببره , حالا این دلخوشی ممکنه برای یکی یادگیری زبان انگلیسی باشه که فردا تو تنهاییش با دیدن یک فیلم زبان اصلی کلی کیف کنه و انرژیشو به دیگران هم منتقل کنه , آیا فردا برای یادگیری زبان انگلیسی وقتی هست ؟ پس الان بجای افکار بیهوده و کشتن وقت بیایم زمان رو صرف چیزهایی کنیم که فردای روز دلخوشی هایی داشته باشیم , بازم میگم مسائل و آرمانها و اهداف والا همه جای خودش , توجه به مسائل شخصی و رسیدن به خودمون هم مهمه .
نظر شخصی بود .

مثلا من دیروز از صبح تا شب حالم خراب بود ,
امروز نسبتا خوب بودم و نمازهامو خوندم  و فردا هم نیت کردم نماز صبح بیدار شم اگر خدا خواست و کارهای مختلفی انجام دادم  ولی در کنار همه اینها  یک وقتی صرف کاری کردم که دوست داشتم و لذت بردم , نگذاریم جای این لذت فردا خالی باشه , جای لذتی که فقط خودمون میتونیم برای خودمون به ارمغان بیاریم.
 سپاس شده توسط
(1396 دي 14، 0:01)aliunknown نوشته است: دارم به این فکر میکنم که دیگه تا یه مدت طولانی خبری از این اتفاقایی که تو این سه هفته برام افتاد نیست ...
چقدر غم انگیزه . ولی با وجود این نمیدونم چرا خوشحالم ....
یجورایی دریفت حرفی که الان تو دلم میپیچه رو زد  Hanghead
چی بگم خدا ....
دادشش من که نفهمیدم چی بوده و چی شه و چی از دست رفته. 4chsmu1 
ولی هر چی که هست، نگرانش نباش... درست می شه. Khansariha (69) 
(1396 دي 14، 0:11)drift نوشته است: سلام رضا جان بیشتر منظورم این بود که یک چیزی رو در زندگی پیدا کنیم و در کنار مسیر زندگی ازش لذت ببریم این چیز لزوما حتما نباید معنوی باشه , اصلا چرا به این نکته اصرار کنیم که "آخرش چی ؟" مگه قراره آخرش چی بشه , مثلا همین موسیقی که خودت تمرین میکنی , مگه تموم میشه ؟ مگه انتها داره ؟ میشه در کل زندگی ازش لذت برد اگر کسی استعدادشو داشته باشه , اهداف معنوی و خدایی و آرمانها همه جای خود , یکمی هم به خواسته های جسم توجه کنیم , یکی از ورزش سیر نمیشه , منظورم این بود که الان بجای اتلاف وقت سر دیدن چیزهایی که نباید ببینیم وقت باارزشمون رو صرف ساختن زیربنایی کنیم که فردا در زندگی فرصت ساختنش نیست وهرچقدر که بزرگ میشیم میبینیم وقت کم میاریم , یک زمان از صبح تا شب سریال میدیدم و تا ظهر خواب بودم هیچ کی نمیگفت بالای چشمت ابروئه,درصورتی که اون موقع میشد کارایی کرد که الان بهره اش رو برد , ولی الان میبینم باید حتما زمانی رو صرف کار کنم چون نمیتونم بی پول بمونم , پس زمان اندکی برام باقی میمونه که اگر از این زمان درست استفاده حداقل فردا که وارد زندگی میشیم : میتونیم از نتیجه این زحمت استفاده کنیم ,
مثال بزنم مثل یک فرمول سنگین ریاضی که 2 صفحه اثبات داره ولی هربار نیاز نیست از اول تا آخر بریم تا به فرمول برسیم , یکبار اثبات میکنیم و دفعه های بعد از نتیجه اش استفاده میکنیم ,
الان وقتیه که یکبار موسیقی رو به فرض مثال یاد میگیریم چون وقت داریم , 4 روز دیگه تو زندگیمون برای پر کردن خلاء هایی که با زن و بچه و مسافرت و ... پر نمیشه میشه چند لحظه ای با خودمون خلوت کنیم و از زندگی با نواختن قطعه ای موسیقی لذت و ببریم و روحمون شاداب بشه تا بتونیم به اطرافیانمونم انرژی بدیم , این میشه یک دلخوشی , اگر فردا همین دلخوشی نباشه آدم به چی پناه ببره , حالا این دلخوشی ممکنه برای یکی یادگیری زبان انگلیسی باشه که فردا تو تنهاییش با دیدن یک فیلم زبان اصلی کلی کیف کنه و انرژیشو به دیگران هم منتقل کنه , آیا فردا برای یادگیری زبان انگلیسی وقتی هست ؟ پس الان بجای افکار بیهوده و کشتن وقت بیایم زمان رو صرف چیزهایی کنیم که فردای روز دلخوشی هایی داشته باشیم , بازم میگم مسائل و آرمانها و اهداف والا همه جای خودش , توجه به مسائل شخصی و رسیدن به خودمون هم مهمه .
نظر شخصی بود .

مثلا من دیروز از صبح تا شب حالم خراب بود ,
امروز نسبتا خوب بودم و نمازهامو خوندم  و فردا هم نیت کردم نماز صبح بیدار شم اگر خدا خواست و کارهای مختلفی انجام دادم  ولی در کنار همه اینها  یک وقتی صرف کاری کردم که دوست داشتم و لذت بردم , نگذاریم جای این لذت فردا خالی باشه , جای لذتی که فقط خودمون میتونیم برای خودمون به ارمغان بیاریم.
من باهات صد درصد موافقم...
خیلی مهمه آدم در کنار کارهای مختلفی که می کنه یه تفریح فردی داشته باشه که توی فقط خودش باشه و خودش.
برای هر کی هم فرق می کنه، یکی ورزش، یکی موسیقی، یکی زبان، یکی مطالعه کتاب و ....
پیشنهاد می کنم همین الان یه موردی رو انتخاب کنی و بری سمتش، خیلی هم سخت نیست. 49-2

اما حرف رضا رو هم تایید می کنم. این که آدم هدف داشته و در مسیر اون هدف حرکت کنه و هر روز هر چی بیشتر در جهتش تلاش کنه.
مطمئنا داداش شما الان هم همین طوری هستی. 53258zu2qvp1d9v
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط
خب بچه های گروه دوم، اسامی ای که پیشنهاد شد، باید رای گیری کنیم و اسم گروه رو انتخاب کنیم. هر کس چهار تا رای داره و به اسمای پیشنهادی خودتون هم میتونین رای بدین. تکراری هم میتونین بگین. 
لینک اسامی پیشنهادی
رای من:
در محضر خدا(2)
زنده دلان(1)
جنگجویان (1)
شاید آن نور که از پنجره می آید خداست.
                                                   شاید آن قهقهه ی کودک و آن عطر خوش یاس خداست
شاید آن چشمان تو وقتی نگاهم میکنی
                                                   معجزه، آن لحظه های نابِ عشق، اینها خداست
او سر آغاز من است، جان من است
                                                   در تمام لحظاتم، حامی و حاضر  خداست
دارم از عمق وجودم میفشانم عشق او
                                                   آرزویم بَرِ پردیس، درآن عرشِ خداست
زندگی را زندگی خواهم نمود
                                                   هرچه من دار و ندارم، همه از لطف خداست
 سپاس شده توسط

موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 5 مهمان