امتیاز موضوع:
  • 18 رأی - میانگین امتیازات: 4.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

آرشیو گروه "رهروان پاکی" (گروه آقایان) (غیر فعال)

سلام علیکم...
برادر.......من وقتی از بزرگترم بی احترامی میشنوم میدونی چیکار میکنم......

اولین کاری که میکنم اینه که نارحت نمیشم.....خودمو میزنم به خیالی...که چی؟؟؟......آهای هر کی که هستی حرفت روم تاثیر نداره......تو میخوای منو نارحت کنی ولی کور خوندی................من به روت نگاه میکنم میخندم.......


البته اگه این قضیه مربوط به پدرو مادر باشه که اول میگم خب حتما پدر و مادر یه تجربه ای دارن که یه چیزی میگن.......منم میگم خب بذار بگن..........بعضی اوقات هم بهشون حق میدم چون حرفاشون منطقی اگرم نباشه که جواب میدم!
ضمنا این داستان که همیشگی نیست......بالاخره یه روزی از خانواده جدا میشیم.........
در کل از بد شانسی یه موقع هایی آدم اعصابش خورده از یه چیزی بعد دعوا مرافه پدر مادر هم بهش اضافه میشه که غوزه بالا غوز میشه..........

ولی به قول یکی:همه چی از یه جایی به بعد درست میشه..........منم از یه سنی به بعد ایده آل خانوادم میشم........

یا علی...
[تصویر:  MuALi.png]
من فقط یه چیز بگم و خلاص
نمیدونم از کدوم معصومین بود
به پدر و مادر خود احترام بگذارید
حتی اگه کافر باشن
این مشکلاتی که میگین تا حدودی برا من هم هست
ولی باید صبر پیشه کنیم برادر




طاقت بیار رفیق....داریم میرسیم
سلام

بچه های گل و بلبل 317

خیلی وقته نیومدم اینجا

اینجا اولین خونه منه تو کانون اوایل عضویتم اینجا پاتوقم بود و یه مدت هم سرپرستش بودم یادش بخیر53258zu2qvp1d9v

و کلا اینجا حس خوبی داره

و اینکه هنوز هم بالاترین پست رو میون گروهای دیگه داره 317

یعنی اینکه بچه های این گروه همگی با انرژی و مصمم و با اراده دارن پیش میرن4141

به امید موفقیت همگی

(ببخشید وسط بحثتون پا برهنه وارد شدم4fvfcja)

یاعلیKhansariha (8)
53
ای طلیعه هشتم!
 من آمدم تا دلم را بر ضریح تو حلقه زنم و به دور کعبه عشق تو طواف دهم.
آمدم تا اشک چشمانم را دخیل سقا خانهات کنم.
آمدم تا از کبوتران حرمت گردم تا به هر صبح به دور گنبد طلائیت به پرواز درآیم
 مولایم! ای طبیب دردمندان!
53
خوش اومدی داداش ، ولی چرا این همه مدت هیچ سر نزدی؟13
ره آسمان درون است...  53
آقا میلاد که دنبال پتک میگشتی.....4fvfcja

این برادر تولد 40 رو بکن پتک بزن تو سره بقیه.........4fvfcja

برادر افتخاری واسمون..........Khansariha (18)

ستاره هات تو حلقه حمید خان...4fvfcja
[تصویر:  MuALi.png]
(1391 شهريور 16، 23:32)New milad نوشته است: سهیل جان پتک چیه عزیز؟

ارزوی ما موفقیت برای همه است42


برادر جدیدا همراهی نمیکنی...آفتاب از کدوم طرف در اومده همراهی نمیکنی....4fvfcja


صرفا لنگ انداختیم واسه برادر از خط برگشتمون......همه مثل من شربت چی نیستن همش اینجا باشن که....4fvfcja....بعضی ها میرن بعد بوقی میان هنوز پااااکن......نوش جونشون....Khansariha (18)

علی ای حال خداوند به ما خدمت بدهد به شما عزیزان توفیق کنیم.......303
[تصویر:  MuALi.png]
امروز روز خوبی بود.
تو این 7 سالی که به این بلا مبتلا شدم و هر روزش دارم برای ترک میجنگم امروز بهترین روز ترکم بود.
امروز تنها روز زندگیم بود که از خودم راضی بودم.بخاطر 12 روز پاکی بدون تحریکم یه اعتماد بنفس برای ترک برام بوجود اومده بود یه احساسی که میگفت دیگه هیچوقت به سمت شکست نمیرم.
تا چند لحظه پیش همه چی خوب بود انقدر به خودم اطمینان داشتم که دیگه شکست برام هیچ مفهومی نداشت.تا اینکه تو تاپیک درد و دل پست خانم ترک رو خوندم.
خانم ترک امروز بعد از 2 سال و 38 روز شکست.تو این مدت که تو کانون بودم این بدترین خبری بود که شنیده بودم.
واقعا تصورش برام سخت بود.هنوز هم باورم نمیشه آدمی که دوسال با نفسش مبارزه میکنه تو یک لحظه غفلت شکست میخوره.
الان دیگه احساسم به ترک کلا عوض شد.تو این 12 روز پیش خودم این احساسی داشتم که اگه کل تحریکای دنیا هم رو سرم خراب بشه بازم نمیشکنم.ولی الان فهمیدم شکست خیلی از اون چیزی که فکرشو میکنم بهم نزدیکتره.شاید چند لحظه دیگه شاید چند ماه دیگه شاید چند سال دیگه شایدم هیچوقت .....
خدایا خودت هوامونو داشته باش.

راستی تولد 40 عزیز خیلی مخلسیم303اگه مقدوره یکم بیشتر سر بزنKhansariha (8)

حرف آخر اینکه رامین پاک1276746pa51mbeg8j فعلا42


در پناه حق 53
[تصویر:  a7f963e5e050.gif]
‌‌‌‌
تاخودت کاری نکنی چیزی تغییر نمیکنه ..
ش
ک
س
ت
م




طاقت بیار رفیق....داریم میرسیم
(1391 شهريور 17، 5:52)حمید خان نوشته است: ش
ک
س
ت
م
به جون خودم خیلی ناراحت شدم
آخه مراقب باش دوست خوبم
خاهشا نزار ادامه پیدا کنه
[تصویر:  05_blue.png]
سلام

مرسی بچه ها(آمور - سهیل - میلاد - رامین - سعید - حمید).

شرمنده که نمیرسیدم بیام 1276746pa51mbeg8j

و حمید:smiley-yell:

و یه نکته

البته شاه کلید:

بگم ؟؟؟؟

شاید زیاد شنیده باشیدش ولی اینبار یه جور دیگه بهش نگاه کنید:

یادتونه بچگی هامون وقتی یه چیز از پدرمون میخواستیم مادرمون رو واسطه میکردیم تا ایشون با پدرمون درمیون بزاره؟

و اکثر مواقع هم جواب میداد

مثل پول تو جیبی زیادی گرفتن

الان هم همینطوره برا اینکه این عادت زشتمون بزاریم کنار باید یه شخصی رو که پیش خدا عزیزه رو واسطه قرار بدیم تا خدا تمام لطفش رو در حقمون بکنه

شاید لایقش نباشیم ولی به واسطه اون بزرگوار خدا بهمون کمک میکنه

به من این روش خیلی کمک کرد317

امتحان کنید حتما جواب میده و بعد بیاید نتیجه رو بگیدcheshmak

موئد بادKhansariha (8)
53
ای طلیعه هشتم!
 من آمدم تا دلم را بر ضریح تو حلقه زنم و به دور کعبه عشق تو طواف دهم.
آمدم تا اشک چشمانم را دخیل سقا خانهات کنم.
آمدم تا از کبوتران حرمت گردم تا به هر صبح به دور گنبد طلائیت به پرواز درآیم
 مولایم! ای طبیب دردمندان!
53
سلام به همگی،303 ما پاکیم
(1391 شهريور 17، 5:52)حمید خان نوشته است: ش
ک
س
ت
م


داش حمید فدای سرت ، اگه هیچکی نتونه خودشو دوباره جمع وجور کنه ،تو یکی میتونی من مطمئنم:-bd
ره آسمان درون است...  53
داداش فکر کردی ، با جت هم حرکت کنی نمی تونی مارو بگیری:!!
ره آسمان درون است...  53
2
X_X




طاقت بیار رفیق....داریم میرسیم
داش تنک گاد چاکرتیم303
(1391 شهريور 17، 11:51)حمید خان نوشته است: 2
X_X


داش حمید مارو اذیت نکن دیگه، بیا وبگو که این آخریش بود و دیگه رفت ک رفتclapping
ره آسمان درون است...  53
بساطی در کار نیست برادر
فسق و فجوری هم در کارنیست فقط از ناحیه ی فکر و ذهن ضربه میخورم
من با خ ا بزرگ شدم
از ذهنم پاک نمیشه
دیگه تنها هم که باشی قوز بالا قوز
کاشکی اون اعتبار منفی هات جواب میداد
کاشکی حضور فیزیکی داشتی و میخوابوندی زیر گوشم
سعی میکنم تو اوج ناراحتی تصمیم نگیرم
دارم فکر میکنم به یه راه دیگه یه کار دیگه
اینا که هیچکدوم جواب ندادن
از همه عذر میخوام




طاقت بیار رفیق....داریم میرسیم

موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 3 مهمان