آرشیو گروه "رهروان پاکی" (گروه آقایان) (غیر فعال)

**عبد الله** · 1391 اسفند 13، 1:59

(1391 اسفند 12، 21:11)ramtin2012 نوشته است: سلام بر دوستان خودم.
يه سوال: اگه خدا بخواد ميتونه كاري كنه كه ما از همين لحظه خ.ا نكنيم، با اين كه ميدونه اين خواسته ي ماست كه ترك كنيم پس چرا اين كارو نميكنه؟

سلام مستر
اگه خدا بخواد ما ترک کنیم و خودمون نخوایم چی؟
وقتی من نگاهمو کنترل نکنم فکر مو کنترل نکنم چیزی عوض نمیشه مگه خدا نمی گه شما حرکت کنید من کمکتون میکنم
مثلا من 90 درصد بدبختیام حموم بود رفتم یه سرچ کردم کلی مطلب براش اومد و راهاش الان دیگه مشکلی ندارم
یکی میبینی مشکلش پای کامپیوتره
در هر صورت باید مشکلو پیدا کرد راهاشو بلد شد ودرمانش کرد

**اهورا** · 1391 اسفند 13، 12:51

(1391 اسفند 12، 21:11)ramtin2012 نوشته است: امروز داشتم با خودم به يه موضوعي فكر ميكردم و اونم مرگ يا زندگي بود.
با خودم گفتم زندگي نكردن بايد حق هر كسي باشه. چرا اين اختيارو ازمون گرفتن؟
به خودم خنديدم و گفتم در جهاني كه پايه و اساس اون بر بي عدالتي بنا شده نبايد انتظار اين چيزها رو داشته باشي!
يه سوال: اگه خدا بخواد ميتونه كاري كنه كه ما از همين لحظه خ.ا نكنيم، با اين كه ميدونه اين خواسته ي ماست كه ترك كنيم پس چرا اين كارو نميكنه؟

سلام رامتین جان
چند تا نکته اول تو همین چند خط بالا دادا کل اختیلر انسان را بردی زیر سوال که!! اگر یزدان الان ما را مجبور به ترک می کرد(یا همون یک کاری می کرد که ما کلا خ.ا نکنیم) دیگه اختیار معنا نداشت .

کلی نوشتم بعد دیدم من توصیه نکنم سنگین تره پاک کردم همش را

فقط از ناامیدی دوری کن.

**حمید خان** · 1391 اسفند 13، 13:36

سلام دوستان
ممنون از ابراز محبت های تک تک شما
بخشید وقت نشد دونه دونه تشکر کنم

داش کامران خیلی خوش اومدی به خونه ی خودت
حتما می تونی ترک کنی شک نکن

داش رامتین
امیدتو از دست نده
اینو بدون ک درد همه ی ما اینجا مشترکه
اگه یه عده تونستن ترک کنن پس شک نکن ک شما هم میتونی

داش امین
منم خوشبختم از آشنایی با شما

داش الکس
کجا به سلامتی
ما رو هم از دعای خیرتون بی نصیب نزارید

راستی کسی از عمو سعید خبری نداره؟

در ضمن
پاکیم هنوز

رامین؟ کجایی؟

**mohsen22**

سلام بچه ها تجربیات یکی دیگه از بچه های خوب کانون یعنی خانم ترک رو در اختیارتون میزارم لطفا کامل بخونید و استفاده کنید

جنسیت
زن

زمان ابتلا
5،6 سال پیش

دلایل ترک
خب اوایل که این کارو میکرم واقعیتش نمیدونستم این کارم خودارضاییه! بعدش که فهمیدم و در موردش جستجو کردم متوجه شدم که چقدر به خودم و روح و جسم خودم آسیب زدم خب دلایلم زیاد بودن از جمله اینکه: این کار نوعی گناه محسوب میشه، ضررهای روحی و روانی هم داره، به جسم آسیب میزنه، و خیلی عوارض دیگه ای که داره و در واقع یه جورایی میخواستم جبران کنم...

مدت پاکی
از مرداد89 پاک بودم ، یک سال بعدش یعنی مرداد 90 شکستم.... بعدش دوباره تا یک سال پاک بودم و متاسفانه شهریور 91 شکستم و تا الان پاکم..

عامل موفقیت
پررنگ کردن حضور خدا تو لحظه لحظه های زندگیم
توجه بیشتر به نماز
قرآن خوندن و کمک خواستن از خدا

ورزش کردن
جایگزین یه عادت دیگه برای این کار
اراداه و همت

مشکلاتی ک در ترک داشتید چی بود؟
خب مشکلات که اوایل زیاد بود ولی با گذشت زمان به نسبت کمتر شد..

تحریک شدن
وسوسه شدن

و ...

برای پیشگیری از لغزش و یا جلوگیری از شکست در موقع وسوسه چیکارا کردید؟
اولش که اصلا نباید بذاریم کار به جایی برسه که وسوسه بشیم ولی اگه تو همچین شرایطی قرار گرفتیم خب من وقتی وسوسه میشدم، ذهنم رو به جای دیگه ای میبردم! یعنی فکر و ذهنم رو کاملا از اون موضوع منحرف میکردم.. به چیزهای دیگه و کارهای دیگه فکر میکردم... نباید به افکار هوس آلود و وسوسه انگیز دامن بزنیم و ادامه دارش کنیم، بلکه باید یه جوری فکرمون رو به جای دیگه ای منحرفش کنیم...

واکنشتون در مواقع خطر
تغییر موضع دادن

رفتن تو جمع
فکر نکردن به اون موضوع

و ...

عواملی ک در ترکتون موثر بود
نماز خوندن به موقع

ذکر گفتن
ورزش کردن
درگیر زندگی شدن! یعنی اینکه سعی کنیم بیکار نباشیم... یه جورایی وقتمون رو پر کنیم(با کار کردن، کلاس های مختلف رفتن، ورزش کردن و خیلی کارهای دیگه)

اثراتی ک ترک در زندگیتون داشته، بررسی تمام ابعاد ب طور خلاصه
تو بعد عبادی ، خیلی موثر بوده یعنی واقعا چشمگیر بوده..باعث شده نمازهام رو اکثر مواقع اول وقت بخونم، به نمازام اهمیت بیشتری بدم... قرآن خوندن رو به طور مداوم شروع کنم، و اعمال مستحبی هم در کنار اعمال واحب انجام بدم..

تو بعد مادی هم ، باعث شده اعتماد به نفسم فوق العاده بره بالا، از استرس و اظطرابم هم کم شده...

و مهمتر از همه اینکه خودم ، از خودم به یه رضایت نسبی رسیدم... [تصویر: wink.gif]

حرف آخر شما، خلاصه
حرف آخر اینکه، ترک کردن یه گناه کار سختی نیست، شدنیه فقط کافیه که اراده کنیم و خودمون بخواییم که این گناه رو ترک کنیم... در واقع به یه باور قلبی برسیم... [تصویر: 1.gif]

با تشکر فراوان از ایشان

**رامتین** · 1391 اسفند 13، 15:29

نيو ميلاد
سلام ميلاد جان.
از بس من از اول شروع كردم الان تو اين قضيه ركورد دارم ديگه!
تو رو كه قبول دارم، اما خودمو نه! مطمئنم اگه اين دفه هم تلاش كنم اوضاع فرقي نمي كنه.
نميدونم چي كار كنم.

شيرين و فرهاد
سلام دوست عزيز.
اگه ما بخوايم و خدا نخواد چي؟
اگه من نگاهمو كنترل كنم، نماز رو سروقت بخونم، فكر رو هم كنترل كنم آيا اوضاع عوض ميشه؟ حتما نشده ديگه!
من كه مشكلو پيدا كردم، هر كاري كردم، آخرش دوباره برگشتم خونه ي اول.

هماي رحمت
سلام داداش.
ميخوام اصن اختيار معنا نداشته باشه. مهم اونه كه ما خ.ا نميكنيم.
بعدشم چرا توصيه ها را پاك كردي؟
من بيشتر از هركسي به توصيه نيازمندم.
و بلد نيستم چطوري از نااميدي دوري كنم!
بايد اسم منو ميذاشتن منفي باف! چرا كه هيچ وقت مثبت انديش نبودم.

**soheil70** · 1391 اسفند 13، 17:10

تا نماز و اعتقاداتمون درست...قرص و محکم ...نشه.....خوداررضایی ترک نمیشه....اگرم بشه جاش یه چیز بدتر میاد....

رفقا زحمت میکشن این تجربیاتو میذارن تو گروه....

نگاه کنین میبینین....

من ندیدم کسی بنویسه.....من بدون نماز سر وقت.....بدون این داستانا تونسته باشم ترک کنم....

چند روز پیش که با یکی از رفقا بحث میکردیم....خودش ترک کرده....

میگفت.....کل داستان تو کنترل ذهنه.......میگفت.....تا بهش فک نکنی که به سمتش نمیری!!....

شما یا من فرقی نداره...به محض اینکه یه فیلم داستان دار میبینیم.....اوولین چیزی که به ذهنمون میاد چیه؟؟؟؟که الان وقت خودارضایی کردنه......

ترکش از ترک مواد هم سخت تره....ولی خب شدنیه....

البته بحثی تو شدنو نشدنش نی.....

بحث تو خواستن و نخواستنشه............

رامتین .....الان شروع کنی دیگه اول محسوب نمیشه......سعی کن تعداد روزا رو بیشتر کنی.....به خدا و دعا و این داستانا بیشتر برسی.....تاثیر داره......مشغول باشی.....ذهنتم تو مواقع مورد دار پرت کنی.......

به بی عدالتی و این فازا هم زیاد فک نکن.......به فکر الانت باش........

حضرت علی هم خوب میگه......غصه ی فرداتو نیار تو امروزت.......بی خیال بعدا......بی خیال توهم بی عدالتی و این فازا....

یه خورده پروسه ی ترک لوث شده.......لا مصب اینقده شکستیم پاشدیم ....کمر درد گرفتیم.... 4fvfcja

آدمیزاد با آدمیزاد فرق میکنه......
من خودم احساس میکنم یکی باید رو در رو باهام صحبت کنه.....

یکی رو میبینی همین که فهمید خ.ا ضرر داره ...بوسید گذاشتش کنار...

یکی به عشقه خدا پاکی رو انتخاب کرد...

یکی تو کانون... جمع رو دید...جو گرفتش ترک کرد

یکی رفت پیش روانشناس....(یاده مکتوب بخیر.....)

محمد رضا.....

راستی موزیسین شدی یا نه؟؟؟ 4fvfcja

.....بیا همینجا دور همو عشقه....

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ولی در کل در هر حالی هم که باشه من خیلی اعتقاد دارم که همبستگی کمک میکنه ترک کنیم.......

فقط اینکه یه خورده زود کم میاریم......

نمونه ش من خودم حمید رو دو در کردم.....

یه خورده رو اعصابمون مسلط باشیم اونم میشه کنترل کرد...

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یه جمله خیلی درد دار:

22 سالته.......دیگه بزرگ شدی.....بذارش کنار..

من که دردم گرفت.....یعنی هنوز بچه م؟؟؟؟؟!!!!!

**abtin** · 1391 اسفند 13، 18:22

سلام به تمام بروبچ رهروان
خوبین داداش رامتین ما چطوره داداش مطمینم که با همتی که داری میتونی دوباره از شر خ.ا خلاص بشی. شک نکن به خدا توکل کن شروع کن یاعلی ما هم پشتتیم یه یاعلی بگو وشروع کن

**سپهر پاک** · 1391 اسفند 13، 21:16

(1391 اسفند 12، 0:18)حمید خان نوشته است: سلام

مخلص همه ی بچه های با مرام رهروان
اگه اون ته مه ها جایی مونده ما رو هم جا بدین
آره...برگشتم
یعنی نمیخواستم برگردم چون فک میکردم فایده نداره برگشتنم
این اواخر خیلی راحت زیر فشار شهوت زانو میزدم...تحملش برام سخت شده بود
ولی خب....
با کمک و اصرار دوست عزیزمون( دوستان).....
برگشتیم ببینیم چه میشه کرد با این

اول سلام و عرض و ادب
دوم
هیییییییی ببین کی ایجاست .حمید داداش. چطوری پسر . پس تو کچایی خبری ازت نیست.؟ (البته خودم هم خیلی وقته تو جنگجویان ...ببخشید رهروان نیومدم.)
خب تعریف کن مشتی ؟؟
کجا بودی رفیق؟

**سپهر پاک** · 1391 اسفند 13، 21:45

(1391 اسفند 12، 21:11)ramtin2012 نوشته است: سلام بر دوستان خودم.
يه مدت نبودم... درسته...
ولي اگه بدونيد تو همين ده پونزده روز چي بهم گذشت...
ديگه شديدا معتاد خ.ا شدم... يه معتاد به تمام معنا...
به خودم نگاه ميكنم حسرت اون روزاي پاكيمو ميخورم...

با خودم گفتم زندگي نكردن بايد حق هر كسي باشه. چرا اين اختيارو ازمون گرفتن؟

يه سوال: اگه خدا بخواد ميتونه كاري كنه كه ما از همين لحظه خ.ا نكنيم، با اين كه ميدونه اين خواسته ي ماست كه ترك كنيم پس چرا اين كارو نميكنه؟

سلام عزیزم .
ببین در درجه اول ؛ این احساسی که شما دارید ...فقط وفقط برای افزایش خود ار شماست. من هم وقتی تعداد (خود ار )در ماه زیاد میشه ؛ میخوام بمیرم . میخوام که دیگه زنده نباشم.
توصیه من به تو اینکه فعلا ...به رویاهای که بهشون نرسیده یا میخوای بهشون برسی فکر نکنی . یه مدت اروم باش بعد شروع کن.

در مورد سوال اولت: اول بستگی داره به این که تعریف شما از حق چی باشه . اگه حق ما بود که به دنیا بیایم .؟ اگه حق ما بود که این پدر و مادر رو انتخاب کنیم؟. اگه حق ما بود که تو این کشور زندگی کنیم ؟
من فکر می کنم که حق من بود که یه شاهزاده بود م...چرا نیستم ؟ 4fvfcja

پی خیلی چیز در اختار ما نیست . در رابطه با این موضوع که چرا زندکی می کنیم و چرا باید زندگیکنیم یا آیادر اختیار ما هست که زندگی کینم ....گنده تر از من و تو در علم و عرفان نتونستند پاسخ بدن. گااهی وقتا جواب سوال هامدن رو وقتی می گیرم که اون سوال رو فراموش کردیم و سن و سالمون خیلی زیاده شده.

در رابطه با سوال دومت:
عزیزم تعریف تو از خدا چیزه....
یه موجودی که روی سنگ با شکوه نشته و داره از عرش به بنده هاش نگاه نگاه میکنه تا هر کدوم کار خوب کرد بهش پاداش بده یا اگه کارخ بدی کرد ؛ عذابشش کنه.
یا اگه کسی دچار مشکل شد .... بیاد پایین تا مشکل اون بنده رو رفع کنه..
نه رفیق.
پروردگار برای این جهان یکسری قانون گذاشته . یکی از اون ها ..قانونی که به عنوان قانون دوم نیوتن میشنایم. عمل و عکس العمل.
ببین داداش خود ار... چیزی هست که تقریبا تو همه جوامع سرزنش شده ... تو بد بودنش شکی نیست .....
آره .....من و تو دچار این بد هستیم و باز هم طرفش میریم ....ولی کاره نفرت انگیزه
پس توقع نداشته باش وقتی انجامش میدیم ، هیچ تغیری تو زندگی ما رخ نده . تمام زندگیم تحت تاثیر گذاشته ...
تا حالا فکر کردی چرا خدا به بد بخت و گرسنه آفریقایی کمک نمی کنه . چرا خدا مشکل فقر جهانی رو حل نمی کنه ... چرا خدا به اون زنی از فقر خود فروشی میکنه رو .... کمک نمی کنه .؟
ببین داداش ..خیلی چیزها دست ماست . دست خود ما .
پس بسم الله
شروع کن
بوس cheshmak

**آزاد** · 1391 اسفند 13، 22:42

(1391 اسفند 12، 19:43)kamran70 نوشته است: درود بر دوستان

پس از سال ها تصمیم جدی به ترک گرفتم . امیدوارم امروز به عنوان آخرین روزش باشد . تو تایپیک مخصوص پسرها اومدم که حسابم از دختر ها جدا باشه ! لطفا راهنمایی ام فرمایید از کجا شروع کنم ، نمیخوام این امید را از دست بدم که آخرین امیدم هست ... لطفا کمکم کنید

سلام کامران جان خیلی خوش اومدی . خیلی خوبه که تصمیم گرفتی و اولین قدم روی برداشتی ،فقط باید حواست باشه که در این مسیر قدم های بعدی رو محکم برداری ، از پانشینی و خودتو قوی تر کنی و ادامه بدی . من بهت توصیه میکنم حتما قسمت تجربیات موفق ترک مخصوصا ترکچه رو بخونی ، خیلی کمکت میکنه و راه رو بهت نشون میده . موفق باشی

**حمید خان** · 1391 اسفند 13، 23:10

سلام بکس جنگجو

به به داداش سپهر
منم خوشحال شدم که برگشتم ...یعنی برگشتین

به به داداش سهیل
آقا یه مدت ستاره سهیل شدین
آدم قال میزارین..خخخخخخ

**mohsen22** · 1391 اسفند 13، 23:17

بابا بچه های قدیمی کلی با هم حال میکنین ها ما جدیدا رو دریابید دیگه:16:

**آرمین** · 1391 اسفند 14، 0:29

سلام بر همه ی دوستان گل 303

(1391 اسفند 13، 23:17)mohsen22 نوشته است: بابا بچه های قدیمی کلی با هم حال میکنین ها ما جدیدا رو دریابید دیگه:16:

داداش محسن cheshmak

ما این جا قدیم و جدید نداریم که.
همه این جوری هستیم: [تصویر: 5.gif]

راستی، اون تجربیات خانم ترک هم که گذاشته بودی، خیلی عالی بود. دستت فراوان درد نکنه. Khansariha (8)

در ضمن...
دوستانی که برای خلاصه ها متعهد شده بودن، حتما روشون کار کنند.
خیلی مطالب خوبی درشون نهفته است.
واقعا کمک و راهنمای خوبی میتونن باشن...

**حمید خان** · 1391 اسفند 14، 0:40

(1391 اسفند 13، 23:17)mohsen22 نوشته است: بابا بچه های قدیمی کلی با هم حال میکنین ها ما جدیدا رو دریابید دیگه:16:

فدات بشم محسن جون Khansariha (18)

بیا یه کم از خودت بگو بیشتر آشنا شیم
این امضات [تصویر: itrolldanceplz.gif?3]

تو حلق بنده 4fvfcja

**mohsen22** · 1391 اسفند 14، 0:45

قربون داش حمید و آرمین عزیز
من محسن چند روز دیگه تولد 22 سالگیمه
امروز آخرین کتاب لیسانسمو پاس کردم
متاسفانه یه 6 سالی خ -ا داشتم
خاکی
چاکر بچه های خوبم هستم
اون پست هم فقط واسه ایجاد رابطه بود داداش های عزیز که البت حاصل شد

دیگه سوال هست من درخدمتم 303