امتیاز موضوع:
  • 18 رأی - میانگین امتیازات: 4.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

آرشیو گروه "رهروان پاکی" (گروه آقایان) (غیر فعال)

(1391 اسفند 26، 21:52)amoor نوشته است: سلااام
حوصله پست زدن ندارم باز اوضاعم خرابه اما فقط به عشق عمور: سلاااااام رفیق دیگه نرو..
راستی پاکم
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
سلام 303


داداش پاک پاک 317
و
داداش آمور 317

خیلی خوش برگشتین... Welcome (1)
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

(1391 اسفند 26، 23:20)حمید خان نوشته است: گلی از خودتونه
راستی اوضاعت چطوره؟
این مدت که تو اوین بودی پاک موندی....؟/ حتما همینطوره
مگه نه؟

چاکر همه، حمید خان دروغ چرا؟ باید بگم از چندماه پیش تا حالا وضعم روز به روز بدتر شده، ولی من امیدم به خداست
ره آسمان درون است...  53
خدا هم نا امیدت نمیزاره مطمئن باش
فقط نباید به این راحتی ها جا بزنی
باید بایستی و تلاش کنی




طاقت بیار رفیق....داریم میرسیم
-----------------------------------------------

amoor  عزيز خوش اومدي دوباره به خونت

چه خبرا اين مدت رفيق ؟

ان شالله با سعي و تلاشت دوباره ات و در كنار هم بودنمون تو اين راه باعث بشه اوضاعت بهتر ميشه 1

4fvfcja


------------------------------------------------


ميلاد پلاس  گل گلاب ..تبريك ميگم رفيق حامي شدنت رو ...  ان شالله باعث خير باشي هم براي خودت و هم براي برادرات تو گروه 53


------------------------------------------------
شگفتا هر چه ترا به يادم بياورد، زيباست .

بوی نمور کوچه و کلمات ..
نگاه مورب کسی که از انتهای بن‌بست باز آمده است ..
و دستها، دامنه‌ها، روزنامه‌های عصر، پتوی کهنه‌ای بر هره‌ی ديوار ...
هرچه ترا به يادم بياورد، زيباست.


[تصویر:  0607.jpg]
سلام به همه دوستان متاسفانه دیشب رو یک اشتباه شکستم46
ولی خدا رو شکر روحیم مثل قبل خوبه و دوباره از امروز میخوام شروع کنم
واسه خودم هدف مهمی هم پیدا کردم که میدونستم اگه دیروز اون مشکل پیش نمیومد نمیشکستم
ولی باز هم خدا رو شکر میکنم که تونستم 8روز پاک بمونم
دوباره از امروز استارتش رو میزنم317
دنيا کثيفه ، با اشکاي توام تميز نميشه مادر
<<اکبر عبدی
>>

دروغـــگــو دشـمـن خـداسـت ،آآآخ چـقـدر دشـمـن داري خـــدا ، دوسـتات هـــم کـــه مـاييــم يه مـشــت عــاجــز و عــلــيــل و نـاقـــص الــعــقـل کــه در حــقـشـون دشــمــنــي کردي....!
<<بهروز وثوقی>>

داش‌آکل: کمر مردو هيچي تا نمي‌کنه، جز زن. من بودم و يه طوطي. حالا هم باز منم و يه طوطي. اما ديگه نه اون طوطيه و نه من داشی
<<بهروز وثوقی>>

زندگي به من آموخت هر چيز قيمتي دارد ، پنير مجاني فقط در تله موش يافت مي شود
<<مایکل جکسون>>

شايد درد من، دليل خنده کسي شود؛
اما خنده ي من، هرگز نبايد باعث درد کسي شود.
«چارلي چاپلين»

بعد مرگت يه روز چشاتو وا مي کني و ميبيني توي همين اتاق، با همين آدماي دور و برتي، اونوقت مي فهمي که بردنت جهنم!
<<سرپيکو >>

 سپاس شده توسط
سلام سلام 53

 
داداش amoor عزیز خوش برگشتی Khansariha (8)
انشاا...با توکل بر خدا و امیدی که داری روزهای بهتری پیش روت باشه

داداش مجتبی گل خیلی ممنونم ازت 4fvfcja
امیدوارم بتونم باعث خیر بشم
میلاد پلاس رو خوب اومدی... من منظورم از نام کاربریم همینی بود که گفتی... زدی به هدف Smiley-talk038به قول داداش الکس عزیز  right to the point

داداش EHSAN-BEST  عزیز خدا رو شکر که روحیت رو از دست ندادی317
امیدارم که این شکست باعث انگیزه بشه برای تلاش بیشتر

[تصویر:  05_blue.png]
(1391 اسفند 26، 20:18)Alireza 68 نوشته است: ی سوال جدید داشتم عرضم به حضورتون اینکه

وقتی یکی حس میکنه تهش رسیده و دیگه هیچ راه حلی نداره و همه درهارو به روی خودش بسته میبینه و کلا ناامیده چطوری میتونه اون انگیزه و اراده ای که درموردش حرف زدیم رو بوجود بیاره؟ یا اگه با این شخص برخورد کردیم چطوری میشه بهش امید داد؟

در اين زمينه نمي تونم اظهار نظر كنم. چون خودم خيلي وقته درگير همين سوالم، ولي فكر كنم پاسخ هايي كه براي اين سوال داده مي شه خيلي به درد من بخوره.
[تصویر:  05_blue.png]
سلام

چند تا حرف می خوام بزنم اول به خودم ،گنده تر از دهنم.

"آنکس که از دست روزگار به خشم آید هر چه آموخته بیهوده بوده است."
امروز خیلی مشکلات داشتم.یک میلیون یه نفر از خونه ما طلب داشت .هر روز در خونمون پلاس بود.دیگه آبرو برامون نمونده بود.خدا رو شکر امروز قضیه حل می شه انشالله.می خوایم طلبش رو بدیم.الحمدلله.

"آن قدر شکست خوردم تا راه شکست دادن را آموختم."
دارم کم کم تجربه کسب می کنم.یاد گرفتم این زمونه نباید به کسی جز خدا تکیه کرد.من دیگه امیدم رو از غیر خدا بریدم.تنها راه پیروزی من بر مشکلاتم اینه که فقط از خدا کمک بخوام.

"زندگی زیباست نه به زیبایی حقیقت"
امروزه خیلی ها کاراشون رو با دروغ جلو می برن.اما امروز بهم ثابت شد که می شه با راست گفتن هم مشکلات رو حل کرد.شاید اگه امروز به دورغ جلو می رفتم هنوز اون مشکل ادامه داشت.خدا رو شکر.

همین.هدفم هم همین بود که پست زده باشم و شما ببینید.تعداد پست هام زیاد بشه.وگر نه اون چیزهایی که بالا نوشتم من اصلا در حدش نیستم.

ممنون


اسارت نفس،اراده را قوی می کند

فهمیدم هنگامی که فقط نصف نون می خورم ارادم قوی تره تا موقعی که هر چی دلم بخواد می خورم

برای نا امید شدن دلیلی وجود ندارد

[تصویر:  final%201.png][تصویر:  05_blue.png]
شکستم
لعنت.....
سالی که نکوشت از بهارش پیداست.
الان پتانسیل این را دارم که هر کاری کنم به همین دلیل باز هم سکوت می کنم.
می ترسم حرفی بزنم بعد بمونم توش
الا ای پیر فرزانه مکن عیبم ز میخانه
همای رحمت
داداش دلیل
سریع میری غسل میکنی ها
ادامه ندی هاآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآclapping

باید دوباره شروع کنی در ضمن این انتهای سال جاریه نه ابتدای سال آتی
[تصویر:  05_blue.png] [تصویر:  itrolldanceplz.gif?3]بچه ها من میرم سربازی اول تیر ماه
                                       ببخشید چند وقته نتونستم بیام
                                       دلم واستون تنگ شده بود ان شا الله که همه عالی پیش میرید53
                    

***********************

 سپاس شده توسط
(1391 اسفند 27، 18:07)همای رحمت نوشته است: شکستم
لعنت.....
سالی که نکوشت از بهارش پیداست.
الان پتانسیل این را دارم که هر کاری کنم به همین دلیل باز هم سکوت می کنم.
می ترسم حرفی بزنم بعد بمونم توش
 
من الان نمي تونم توصيه اي كنم. چون خودم وضعيتم از تو بدتره.
ولي داداش... تا وضعيتت مثه من نشده جلوشو بگير. نذار تكرار شه.
[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
سلام علیرضا من جواب سوالتو نمیدونم اگه جواب ندادم واسه همینه....
اما مثال روشن و آشکار واسه سوالت این شما اینم اهورا...
جواباتونو بگید شاید به کارش اومد....
من دو روزه یه گیری واسم پیش اومده اول میام اینجا بگم میبینم یکی مشکل داره اول بزا به اون برسیم.
میرم قسمت درد و دل همین آش و همین کاسه.
انجمن شبانه روزی ام که همه از اوضاعش خبر دارید نصفه پستاش...... آدم حتی رغبت نمیکنه.....
بیخیال بگذریم.
من  پاکم.
................................
اهورا بخواند:

خ.ا اشتباه بزرگیه اما ناامیدی بزرگتر.خ.ا اشتباه بزرگیه اما بی احترامی به والدین از اون بزرگتر.خ.ا اشتباه بزرگیه اما کوچیک شمردن خودت بزرگتر.خ.ا اشتباه بزرگیه اما کفران نعمت بزرگتر
نکته مهههههههههههههههههههههههمممممممممممممممم:
دلیل این حال الانت اصلا و ابدا به خ.ا ربطی نداره.
شاید بگی دلیل این کارات از بیماری خ.ا اما من به این اعتقاد ندارم.
فکرتو درست کن رفیق.مشکل از اینه که میخای تمام مشکلاتتو سر خ.ا بشکونی.

من شب کنکورم خ.ا کردم اما باز از خدا کمک خواستم.شکستات ساعتی شده؟توبه هاتو ثانیه ای کن.هزار بار زیر قولت زدی؟هزارو یکبار باز پیمان ببند.
خ.ا یک مشکله  یک گناهه یه بیماریه بقیه چیزا رو باهاش قاطی نکن.
من الان مدتیه پاکم.منم مثه تو این خ.ا لعنتی واسم یه غول شده که شکستش واسم محال به نظر میرسه.بزرگترین لطمه ها رو بهم زده.امیدی هم به شکستش ندارم.
اما الان دیدم این شده بهش:اگه یک دقیقه قبل از مرگم و حساب کتاب اون دنیا باز بشکنم.اگه نفسم بالا بیاد زودی توبه میکنم جوری که وقتی فرشته ها راجع به خ.ا پرسیدن میگم کی؟ من؟ من پاکم اشتباه شده.....
گیریم اصلا نتونستی ترک کنی لااقل میدونو خالی نکن.مرد باش.بجنگ.اگه میخای ببازی مردانه بباز تسلیم نشو.
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
 سپاس شده توسط
ياد اون شب هايي كه مي زدم به جدول افتادم!!!
يادش به خير...
خيلي دلم مي خواد امشب بزنم به جدول!!! حس خوبي داره!!! اما حيف كه نمي شه!!!
نخنديد دوستان... خيلي وقته كه فراموشم شده اون پاكي هام... فراموشم شده اون به جدول زدنام... بهم حق بديد...
امروز روز خيلي خوبي بود...
همه چي بر وفق مراد پيش رفت...
خيلي وسوسه شدم...
ولي چون كه امروز رو با خوبي شروع كردم نخواستم خرابش كنم...
هر جور شد مقاومت كردم...
و الان بايد بعد از مدت ها بگم: من پااااااكم!
اما من كه فكر نمي كنم اين پاكي دوومي داشته باشه.
[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
(1391 اسفند 27، 22:47)ramtin2012 نوشته است: ياد اون شب هايي كه مي زدم به جدول افتادم!!!
يادش به خير...
خيلي دلم مي خواد امشب بزنم به جدول!!! حس خوبي داره!!! اما حيف كه نمي شه!!!
نخنديد دوستان... خيلي وقته كه فراموشم شده اون پاكي هام... فراموشم شده اون به جدول زدنام... بهم حق بديد...
امروز روز خيلي خوبي بود...
همه چي بر وفق مراد پيش رفت...
خيلي وسوسه شدم...
ولي چون كه امروز رو با خوبي شروع كردم نخواستم خرابش كنم...
هر جور شد مقاومت كردم...
و الان بايد بعد از مدت ها بگم: من پااااااكم!
اما من كه فكر نمي كنم اين پاكي دوومي داشته باشه.

53

رامتين عزيز ، خوبي  وبدي روزهامون بخش بزرگيش برميكرده به رفتار خودمون ..!

بيا و فردا هم بذار روز خوبي باشه برات ...!

روزتو خودتو زيبا كن ... و زيبا شروعش كن ...!

با بوسيدن مادر  و پدرت ...! با صحبت كردن با همه چيزهاي زنده اطرافت ...! گل ها و گياهان ...!

با تمركز كردن به صداي زيباي پرندگان ...!

با نگاه كردن به آسمون ...!

با حرف زدن با خدا ...!

با كمي ورزش ..!

با ...!


را هاي زيادي هست كه ميتوني از اطرافت انرژي بگيري  ...! وقتي انرژي بگيري روزت زيبا ميشه ..!

و اون وقته كه دلت نمياد روزتو خراب كني  رامتين كبير ..!


بيا و امتحانش كن رفيق ..!

 53

(1391 اسفند 27، 13:16)پشتکار نوشته است: "آن قدر شکست خوردم تا راه شکست دادن را آموختم."
دارم کم کم تجربه کسب می کنم.یاد گرفتم این زمونه نباید به کسی جز خدا تکیه کرد.من دیگه امیدم رو از غیر خدا بریدم.تنها راه پیروزی من بر مشکلاتم اینه که فقط از خدا کمک بخوام.


و چه زيبا گفتي پشتكار عزيز ...!

الیس الله بکاف عبده ...!

آیا خداوند برای بنده اش کافی نیست ؟

+1
شگفتا هر چه ترا به يادم بياورد، زيباست .

بوی نمور کوچه و کلمات ..
نگاه مورب کسی که از انتهای بن‌بست باز آمده است ..
و دستها، دامنه‌ها، روزنامه‌های عصر، پتوی کهنه‌ای بر هره‌ی ديوار ...
هرچه ترا به يادم بياورد، زيباست.


[تصویر:  0607.jpg]
 سپاس شده توسط

موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 16 مهمان