آرشیو گروه "رهروان پاکی" (گروه آقایان) (غیر فعال)

[gedaye-zahra]

سلام داداش محسن.
انشالله هرچه زودتر شفا پيدا كنن.موفق باشي داداش.

[EHSAN-BEST]

سلام محسن خانامیدوارم هر چه زودتر مادربزرگ عزیزت شفا پیدا بکنه و خودتم زودتر بیای و به جمع ما به پیوندی.موفق باشی رفیق

[mani]

سلام به همه پسرای گل
چطورین؟
خوش میگذره؟
نمیدونم منو میشناسین یا نه، من مانی ام یکی از اعضای سابق گروه پرواز. یه مدت بود به دلایلی کانون نیومده بودم تا اینکه چند وقت پیش بخاطر شکستام که زیاد شده بودن و غیر قابل کنترل تصمیم گرفتم دوباره بیام البته فقط به مسابقه ماهانه سر میزدم که اونجا داداش گلم رند به دادم رسید و کمکم کرد که یخورده روحیم بهتر بشه، بخاطر همینم خیلی ازش ممنونم. اومدنم به اینجا هم به خاطر اونه.
قصدم از زدن این حرفا این بود که بگم در حال حاضر اصلا وضعیتم خوب نیست یجورایی برگشتم به روزای قبل از ورودم به کانون، شکستام سریالی شدن، کلا دارم امیدمو از دست میدم. میخوام ازتون خواهش کنم بهم کمک کنین که باز بتونم پاک باشم . . . . . . . . .
ببخشید با حرفام سرتونو درد آوردم.

[Mojтaba ρiloт]

سلام به همه پسرای گل
چطورین؟
خوش میگذره؟
نمیدونم منو میشناسین یا نه، من مانی ام یکی از اعضای سابق گروه پرواز. یه مدت بود به دلایلی کانون نیومده بودم تا اینکه چند وقت پیش بخاطر شکستام که زیاد شده بودن و غیر قابل کنترل تصمیم گرفتم دوباره بیام البته فقط به مسابقه ماهانه سر میزدم که اونجا داداش گلم رند به دادم رسید و کمکم کرد که یخورده روحیم بهتر بشه، بخاطر همینم خیلی ازش ممنونم. اومدنم به اینجا هم به خاطر اونه.
قصدم از زدن این حرفا این بود که بگم در حال حاضر اصلا وضعیتم خوب نیست یجورایی برگشتم به روزای قبل از ورودم به کانون، شکستام سریالی شدن، کلا دارم امیدمو از دست میدم. میخوام ازتون خواهش کنم بهم کمک کنین که باز بتونم پاک باشم . . . . . . . . .
ببخشید با حرفام سرتونو درد آوردم.

ماني كبير ... شبت خوش رفيق ...  ..

خيلي خوشحالم ... اميدوارم حسين و مبين و شاهين و تنديس و .. هم زود بيان تا دوباره دركنار هم و دركنار بچه هاي و رفقاي كچل اينجا  بجنگيم... با همشون حرف زدم كم وبيش ..ميان روزي بالاخره ، بعضيا زودتر و بعضيا ديرتر ...

و اينكه خودت استادي ديگه ... الگوي ما بودي بزرگ مرد يه زماني ... پاشو مرد

[EHSAN-BEST]

سلام به همه پسرای گل
چطورین؟
خوش میگذره؟
نمیدونم منو میشناسین یا نه، من مانی ام یکی از اعضای سابق گروه پرواز. یه مدت بود به دلایلی کانون نیومده بودم تا اینکه چند وقت پیش بخاطر شکستام که زیاد شده بودن و غیر قابل کنترل تصمیم گرفتم دوباره بیام البته فقط به مسابقه ماهانه سر میزدم که اونجا داداش گلم رند به دادم رسید و کمکم کرد که یخورده روحیم بهتر بشه، بخاطر همینم خیلی ازش ممنونم. اومدنم به اینجا هم به خاطر اونه.
قصدم از زدن این حرفا این بود که بگم در حال حاضر اصلا وضعیتم خوب نیست یجورایی برگشتم به روزای قبل از ورودم به کانون، شکستام سریالی شدن، کلا دارم امیدمو از دست میدم. میخوام ازتون خواهش کنم بهم کمک کنین که باز بتونم پاک باشم . . . . . . . . .
ببخشید با حرفام سرتونو درد آوردم.

سلام به مانی خان گل
خوبی؟
خوش اومدی رفیق منم مثل تو برگشتم به کانون تا دوباره شروع کنم ایشالا که در کنار هم کمر شیطون رو خورد میکنیم و پاک میمونیم
راستی یه هفته اس که پاکم

---

سلام به داداشای عزیز
اگر بر گران بودیمو رفتیم
اگر نا مهربان بودیمو رفتیم
دیگه خدافظ تا 29ام یا 30ام
التماس دعا دارم داداشا
یا علی

خوش به حالت حسام
به نظر من بهترین جای دنیا داری میری
منم یه بار قسمتم شد رفتم
خدا کنه  دوباره قسمت من و هم قسمت همه دوستان بشه که برن کربلا

[اهورا]

شکستم
امروز پریروزروز قبل از پریروز
5 بار شکست در یک هفته افرین نوبری اهورا! حیف اهورا که اسم تو باشه کجای تو زندگی بخش و هستی بخشه که اسمت شده اهورا!!
اسم من باید غرور باشه باید اسم من اهریمن باشه باید اسم من .... .
اصلا حیف انسان و انسانیت که به تو نسبت بدن ...

[عبد الله]

شکستم
امروز پریروزروز قبل از پریروز
5 بار شکست در یک هفته افرین نوبری اهورا! حیف اهورا که اسم تو باشه کجای تو زندگی بخش و هستی بخشه که اسمت شده اهورا!!
اسم من باید غرور باشه باید اسم من اهریمن باشه باید اسم من .... .
اصلا حیف انسان و انسانیت که به تو نسبت بدن ...

 سلام
اهورا جان میدونی علت خیلی از شکستها همین عدم اعتماد بنفس و سرزنش و روحیه خرابه؟
کاری که تو داری با خودت میکنی فقط روحیاتت رو ضعیف میکنه

برای مقابله با خود ارضایی فقط یک تصمیم کافی نیست

این گناه یجورایی با روحیات ارتباط داره

سعی کن کارایی رو در روز انجام بدی که استرستو پایین بیاره شادت کنه

اونوقته که کمر این گناه شکستی

موفق باشی

[آرمین]

سلام به همه ی بچه های گل رهروان 

حال و احوال خوبه؟ 

اول از همه، آرزوی بهتر شدن هر چه سریع تر حال مادربزرگ داداش عزیزمون، محسن جان رو دارم... 

و بعد هم دوست دارم به داداش همساده عزیز بابت 180 روز پاکیش، تبریک بگم... 

و در ادامه، به داداش گل دیگمون، مانی خان بابت ورود دوبارشون، خیر مقدم بگم... 

و همین طور، سفر به خیر خدمت داداش حسام گل که ان شالله ما رو از دعاشون بی بهره نذارن...

و اما ظاهرا یه داداش خسته داریم که باید بهش کمک کنیم... 

شکستم
امروز پریروزروز قبل از پریروز
5 بار شکست در یک هفته افرین نوبری اهورا! حیف اهورا که اسم تو باشه کجای تو زندگی بخش و هستی بخشه که اسمت شده اهورا!!
اسم من باید غرور باشه باید اسم من اهریمن باشه باید اسم من .... .
اصلا حیف انسان و انسانیت که به تو نسبت بدن ...

سلام اهورا جان 

آخه این حرفا چیه داداشم؟ 
وجود عزیزت رو این قدر راحت داری میبری زیر سئوال؟

ما آدما، خیلی فراموش کاریم، خیلی... 
یادمون میره چه کارهایی میتونیم انجام بدیم...
و تا زودی به یه مشکل میخوریم، فکر میکنیم که چقدر ضعیفیم و ناتوانیم و بی ارزشیم و ... 

شکی ندارم که قدرت وجودیت خیلی بیشتر از این حرفاست...  
اما این قدرت رو نمیبینیش... 
و من دوست دارم که این قدرت رو ببینی... 

داداشم، چرا یه بررسی نمیکنی ببینی مشکل کارت کجاست؟

مطمئن باش تا زمانی که یه جای کارمون نلنگه...
بی دلیل و بی جهت اتفاقی برامون نمی افته...
و شکستی هم برامون رخ نمیده...
فقط باید گره کارمون رو پیدا کنیم...
که بعضی وقتا این گره ها یکی دو تا هم نیست...

بذار در مورد گره های خودم بگم:
1- من خیلی وقتا یادم میرفت اصلا چرا میخوام ترک کنم؛ چند روز که میگذشت، اتفاقی که نباید می افتاد، می افتاد...
2- هر وقت ناراحت و عصبی میشدم، تمام عصبانیتم رو از این راه خالی میکردم...
3- هر وقت شکست میخوردم، با خودم لج میکردم؛ مدام با تکرارش، حالم رو خراب و خراب تر میکردم...
4- به خاطر روزهای پاک گذشتم، از خودم و خدای خودم یادم میرفت تشکر کنم...
5- عادت کرده بودم...

اما این دفعه، نشستم خوب با خودم فکر کردم و جواب تمام مشکلاتم رو درآوردم:

1- همون روز اول نشستم هدف هام رو نوشتم... 
اصلا واقعا میخوام ترک کنم یا نه...
و اگر میخوام، واقعا دوست دارم به چی برسم که الان ندارم؟
خب وقتی من هدفی برای انجام کاری نداشته باشم، خب معلومه که وسط راه درجا میزنم...
برای خودم تو یه برگه، با جزئیات کامل این هدف هامو نوشتم...

---

2- به خودم اینو فهموندم که این کار نه تنها استرس و ناراحتی که از طریق درس و کار و ... بهم وارد شده، دفع نمیکنه؛
بلکه بعد از انجامش، داغون ترم میشم...

برای همین، حالا هر وقت از چیزی تو زندگی ناراحت میشم...
به جای این که استرس و ناراحتیم رو با این کار بیشتر کنم... 
به خودم میگم: بی خیال اون ناراحتیم، بذار از پاک بودن خودم خوشحال باشم و لذت ببرم... 
چرا بیام مشکلم رو 2 تا کنم؟

---

3- این رو به خودم فهموندم که موقعی که شکست میخورم...
به جای اینکه با خودم لج کنم... :smiley-yell:
یا دیوونه بازی دربیارم و بخوام به سیم آخر بزنم... 
از شکستم درس بگیرم...

هرچند دوست نداشتم شکست بخورم...
اما آدم عاقل هم از یه لونه که دو یار نیش نمیخوره...

مثلا اگه میدونم بشینم فلان فیلم یا فلان عکس رو ببینم، حتما اون اتفاق برام می افته...
خب دیگه بیمار نیستم که بازم برم ببینم و بعدشم به چه کنم، چه کنم بیافتم...
وقتی میدونم یه چیزی بده، اون قدر باید جسارت داشته باشم که ازش بگذرم... 

---

4- من تو روزهایی که پاک بودم، هیچ وقت تشکر نمیکردم... 
انگار که این اراده از هوا اومده باشه! 
و باد آورده رو هم باد ببره... 

اما فهمیدم تو روزهایی که پاکم...
هم باید از خدای خودم تشکر کنم که این قدرت رو بهم داده تا بتونم پاک بمونم...
و همین تشکر، به من یه انرژی مضاعف برای ادامه ی راه بده...
و قوی و قوی تر بشم... 

هم از خودم تشکر کنم که بابا عجب کاری کردم کارستون!!!
هر شب علاوه بر تشکر از خدا، به خودم تبریک میگم که تونستم قدرت پنهان شده ی وجودمو بروز بدم...
چیزی که فقط رؤیام بود و فکر میکردم مال دیگرونه...
حالا توی وجود خودم پیدا کردم...
این واقعا جای تبریک نداره؟ 

حتی الان بعضی وقتا یه چیزی که از سوپرمارکت برای خودم میخرم...
به خودم میگم: مثلا این خوردنی، به مناسبت پاکی چشمگیری که خود خودم باعثش شدم... 
لطفی که خودم به خودم کردم تا هم خودم رو خوشحال کنم، هم خدای خودم رو... 

---

5- خیلی وقتا که واقعا حتی هیچ حسی هم برای این کار نداشتم... 
فقط چون عادتم بود، انجامش میدادم...
برا همین، تصمیم گرفتم عادتمو عوض کنم...

به خودم گفتم: از امروز همچین کاری توی لیست امور روزمرم نیست...
به جاش باید قرآن بخونم، آهنگ گوش کنم، تلویزیون نگاه کنم یا هر چیز دیگه ای؛ جز این کار ...

---

داداش عزیزم، مطمئنم اگه یه بررسی دقیق بکنی، به خیلی چیزا میرسی که شاید هیچ موقع بهشون فکر نکردی...
فقط کافیه که واقعا بدونی چی بخوای...
و بعدشم پیدا کنی مشکل کارت کجاست...
اگر به این مشکلات پی ببری، باور کن هر جوری شده، به هر کجا چنگ میزنی تا برطرفشون کنی...

من الان وقتی یه وسوسه ی گذرا میاد سراغم...
وقتی میبینم 47 روز پاک بودم، باور کن تنم میلرزه که بخوام کاری بکنم که این پاکی رو از بین ببرم...
کافیه یه نگاه به هدف هایی که برای خودم تو اون برگه نوشتم بکنم...
وقتی میبینم هیچ انگیزه ای برای شکست ندارم...
هیچ سودی هم نصیبم نمیشه...
واقعا چرا انجامش بدم؟
دو دقیقه مثلا لذت، اما در عوض چندین و چند روز آه و افسوس و پشیمونی...

در ضمن، یه ضرب المثل ژاپنی هست که میگه:
هفت بار به زمین بخورید، اما هشت بار از زمین بلند شوید.

و یه جمله ی زیبا هم از «دونا کاردیلو» هست که میگه:
منفی بودن و انگیزه نداشتن آسان است؛ اما مثبت بودن و انگیزه داشتن به تلاش احتیاج دارد.
هرچند نمی توان با یک دکمه، جنبه های منفی را در خود خاموش کنیم؛ اما می توانیم به جای منفی ها، به مثبت ها چشم بدوزیم.

موفق باشی 

[abtin]

سلام بچه ها
حالتون خوبه
سلامتید
متاسفانه مادربزرگ محسن دچار سکته مغزی شده ودربیمارستانه ازهمتون درخواست میکنم درایام ولادت بزرگ پرچمدار کربلا. حضرت زینب کبری ودرآستانه سال نو مادربزرگ محسن عزیز وهمه بیماران رو از دعای خیرتون محروم نکنید

[حمید خان]

سلام دوستان
حال مال چطوره
اوضا موضا ردیفه؟

داش اهورا
امیدتو از دست نده
یه باد دیگه تلاش کن
اگه بازم شکست خوردی دوباره بلند شو

داش آبتین
عههههههههه
خیلی بد شد این دم عیدی
ایشالله خدا هر چه زودتر شفاش بده

داش آرمین مخلصیم
چه راهکار های خوبی گفتی
یادم باشه منم همین کارارو بکنم
آخه هنوز به نظرم دارم لنگ میزنم
درسته نمیشکنم ولی........

داش حسام خوش بگذره
مارو هم دعا کن


داش مانی گل
خیلی خیلی خوش اومدی
اینجا هم مثل پرواز
بچه هاش گل طلا ..هر چی ک فکرشو بکنی
ایشالله که از همین جا به ترک همیشگی برسی

داش محسن22
انشالله که مریض شما هم هر چه زودتر خوب بشه
و سایش بالا سر خانوادش باشه


احسان بست عزیز
خیلی مخلصیم ها

راستی داش میلاد هم به حامی ها اضافه شدن
از همین تریبون بهشون تبریک میگم

امروز رو بابابزرگ گفتن روزه بگیر منم روزه گرفتم
آخ ک چقد گشنمه

[milad+]

سلام بچه ها
اهورا جان همه چی رو داداش ارمین به طور مفصل گفتن که همگی استفاده کردیم
فقط یه سوالی برام پیش اومده 
تو که داری درس میخونی مگه از درس خوندت راضی نیستی؟
مگه هدف برای خودت مشخص نکرد ی؟ که همون قبولی تو رشته دلخواهت هست 
مگه به اینده امید نداری ؟ 
خوب علتش چیه که اینطوری شد ؟ 
چون ادم وقتی به سمت خ.ا میره که  هدفی مشخصی نداشته باشه وبه اینده ناامید باشه و یا احساس پوچی کنه
فقط میخوام بگم این خ.ا بی ارزش باعث نشه که به هدف بزرگت لطمه وارد کنی و خدایی ناکرده وقتی متوجه بشی که نتونی کاری کنی جز حسرت این روز ها رو خوردن
برات ارزوی موفقیت دارم

داداش حمید خیلی ممنونم
امیدوارم که بتونم  وظیفم رو بخوبی انجام بدم و کمکی کرده باشم
من کوچیک همتون هستم
در ضمن خیلی خوشحالم که پاک میبینمت و به حرف بابابزرگ گوش کردی و روزه گرفتی

[mohsen22]

بچه های گل ممنونم از همتون

[رند]

سلام به همه پسرای گل کانون،

سلام داداش مانی:22:
خیلی خوش اومدی داداشی
حیف شد که تازه رفتم حجامت کمرمرو بستم و الا اینقدر به افتخار ورودت حرکات موزون میومدم که نگو
موفق باشی داداشی


راستی داداشا
چند وقت یک بار حجامت هم انجام بدیم بد نیست حس و حال آدم عوض میشه
من اولین بارم بود رفتم حجامت تا ببینیم چی میشه

[حمید خان]

اوه
حجامت نه
یادمه یه بار انجام دادم
هنوز نصف استکان خون نکشیده بود که افقی شدیم
البته برا افرادی ک کم خونی ندارن خوبه
برا همه خوب نیس

[رند]

اوه
حجامت نه
یادمه یه بار انجام دادم
هنوز نصف استکان خون نکشیده بود که افقی شدیم

با اون سیبیلات چطوری آب قند بهت دادن؟
حتمی ده دقیقه دنبال دهنت میگشتن

نوبت لیزیکمونم که رسید و ما نمیرسیم بریم عمل ای روزگار

راستی این قولنامه رو عشق است:22:

پاکم
موفق باشین