امتیاز موضوع:
  • 18 رأی - میانگین امتیازات: 4.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

آرشیو گروه "رهروان پاکی" (گروه آقایان) (غیر فعال)

پاکممممممممممممممممممممممممم
خداروشکررررررررر53
53
53
53
317
317
317
Muscular
عاقبت این عشق هلاکم کند

درگذر کوی تو خاکم کند......

[تصویر:  07165097414216144584.jpg]
[تصویر:  05_blue.png]
سلام
اقا همچنان درپاکی بسر میبرم
داده ام دل به حسن سر به اباعبدالله
پدرم گفت به دلدادگیت ایول الله
سلام Khansariha (18)

21 روز پاکم 53
[img=0x0]http://www.ktark.com/05_blue.png[/img]
سلام
همچنان پرچم بالاستKhansariha (48)Khansariha (48)Khansariha (48)
داده ام دل به حسن سر به اباعبدالله
پدرم گفت به دلدادگیت ایول الله
ثبت نام عمره دانشجویی ، البته چون روز اول یه کم طول میکشه سایت لود شه 1 ( دعا کنین اسم منم در بیاد)



[تصویر:  75695203938362816554.jpg]


[تصویر:  05_blue.png]
فعلا
پاک
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
سلام بر دوستان گلم
امیدوار خوب و سلامت باشید303
شکر خدا 110 روز پاک هستم317317317
یا علی
[تصویر:  u0o_%D9%BE%D8%A7%DA%A9%D8%A7%D9%86_%D9%8...D9%842.jpg]
[img=0x0]http://www.ktark.com/05_blue.png[/img]
سلام
همچنان پاکیم
بزام دعا کنید
داده ام دل به حسن سر به اباعبدالله
پدرم گفت به دلدادگیت ایول الله
سلام

خداروشکر

36 روزه پاکیم

وسوسه ها همچنان ادامه دارند که از کوتاهی خودمه و میدونم که باید ی کار اساسی کنم53258zu2qvp1d9v

ی سوال وقتی که لذت ی گناهی میوفته تو دلتون تاحالا تجربه شو داشتید که بهش غلبه کنید؟ اگه اره چطوری؟ میشه یکم توضیح بدید؟

یا مغیث
Khansariha (121) آثار هنری به دو دلیل ارزشمندند، اول اینکه توسط استادان به وجود آمده اند. دوم اینکه تعدادشان کم است .شما گنج پر ارزشی هستید، زیرا توسط بزرگترین استاد خلق شده اید و فقط یکی هستید. Khansariha (121)


سلام پسرا

منم در عالم پاکی به سر می برم
خدارو شکر53


یه مقاله در باره لواط

یکی از دوستان طلبه آماده کرده

گفتم به درد همه مون می خوره

خدا نکنه هیچ کس به این گناه آلوده بشه

اگرم کسی آلوده شده
ان شاءالله هر چه زودتر توبه کنه و پاک بشه

لینک دانلود
[تصویر:  %D8%AD%D8%B1%DA%A9%D8%AA-%DA%86%D8%B1%D8...7-6-62.gif]
ورزش دشمن خـ . ا

« اگر لذتِ تَرک لذتِ را بدانی/ دگر لذتِ نفس را، لذت نخوانی»
سلام.
پاکم... یادم رفته چند روز شده ولی قطعا از ۵۰ روز بیشتره و نزدیک دوماهه...
هنوز کمی تو حالت دیپرس (افسرده) هستم... ولی از قبل بهترم...
باید هدفم از پاکی روفراموش نکنم...
از این که تا این جا رو برای چه پاک موندم... و برای چه می خوام ادامه دار بشه...

(1392 آبان 3، 21:01)Alireza 68 نوشته است: سلام

داداش رامتین ممنونم ازت

خداروشکر که خوبی

میشه اول تعریفتو از قسمت بهمون بگی؟42

قسمت از نگاه من شاید باشه تقدیری که خدا در نظر گرفته

مگه میشه خدا خوبی و پاکی کسی رو نخواد؟

لطفا خودتو با این حرفا گول نزن Khansariha (18)


اگه قسمتت پاکی نبود که کلا با اینجا نباید اشنا میشدی

و اصلا هم نباید از اول به فکر ترک میوفتادی53258zu2qvp1d9v

به قصدت توجه کن و به این افکار ناامید کننده توجه نکن

به منم میگفت که به بیست روز برسی میشکنی چون یک ساله اینجوری بودی!

خداروشکر به لطف و کمک خدا تونستم بیست رو هم رد کنم

تو هم توجه نکن به حرفاش و همراهیش نکنKhansariha (18)

خداروشکر ما هم 33 روزه پاکیم

یکم میزان تحریکات و وسوه ها زیاد شدن امیدوارم که خدا بازم کمکم کنه53

یا علی
 
گفتم که... اعتقادی اصن بهش ندارم... پس تعریفی هم براش ندارم...
تقدیر رو آره... تقدیر درسته...
اما یه باوری که در بین مردم افتاده تا کوچکترین چیزی پیش میاد رو به قسمت ربط میدن... اینو قبول ندارم و فک می کنم هرچه که به قسمت ربط میدن رو می شده یه جوری جلوشو گرفت... اما جلوی تقدیر رو نمی شه گرفت...
به همین خاطر گفتم اعتقادی بهش ندارم...
این درسته: نباید به این افکار فکر کنم...
ممنون..

(1392 آبان 6، 20:25)Alireza 68 نوشته است: سلام

خداروشکر

36 روزه پاکیم

وسوسه ها همچنان ادامه دارند که از کوتاهی خودمه و میدونم که باید ی کار اساسی کنم53258zu2qvp1d9v

ی سوال وقتی که لذت ی گناهی میوفته تو دلتون تاحالا تجربه شو داشتید که بهش غلبه کنید؟ اگه اره چطوری؟ میشه یکم توضیح بدید؟

یا مغیث
 
من اکثرا در این مواقع به بعدش (نتیجش) نگاه می کنم...
اگه نتیجه ی زیان‌باری داشت... خب... خود به خود اون لذت از دلم میره...
ولی تاحالا تجربه نداشتم که لذت گناهی به دلم بیفته و نتیجش هم در نظرم خوب باشه...
قطعا اگه یه روزی این طور شد یه ترفندی براش می زنیم...
1
[تصویر:  05_blue.png]
سلام

در پاسخ به سوال پدر بزرگ عزیزم

بر اساس احادیث و قرآن،بدون یاد خدا امکان آرام کردن قلب و هدایت آن،امکان پذیر نیست.

چون که،الا بذکر الله .... تنها با یاد خدا دل ها آرام می گیرد.و یه جای دیگه خدا فرموده هر کسی که ایمان آورد خدا قلبش را هدایت خواهد کرد.بر اساس احادیث ایمان و عمل و علم با هم همیشه همراه هستند،یعنی هر کدوم که بودند دیگری هم هست.و بر اساس احادیث،سرچشمه ی همه ی آن ها از یک جا شروع میشه و اون ذکر الله است.پس کسی که ایمانش رو در عمل نشون بده،این شخص بر اساس قرآن و اهل بیت ایمان دارد.پس در نتیجه این میشه که هر شخص با ایمانی موقع وسوسه خود را نگه دارد و به خدا پناه ببرد،خدا قلبش را آرام می کند و هدایت می کند.مصادیق ذکر الله چیزهای زیادی است که اطاعت کردن هم جزء آن هاست.منشاء همه ی گناهان هم جهل است،مسلما هر جا که علم نباشه جهل است.علم نباشه یعنی بقیه هم نیستند،ایمان و عمل.

پس توصیه من به پدربزرگ عزیزم این هست که هر وقت وسوسه اومد به خدا پناه ببرد.طبق آیه قرآن.

این کار ایمان است به خدا که پناه دهنده است و قدرت دارد،هم علم به این موضوع است،هم خودش عمله،پس ذکر الله هم هست.پس در نتیجه قلب آرام میشه و هدایت میشه.به مرور این جهل نسبت به گناه از بین میره.چون علم قاتل جهل است.و جهل که از بین بره در امان خواهید بود.چون علم یعنی فهم و درک و دیدن حقیقت عمل.و قطعا حقیقت عمل زشت خیلی بد است.علت این که اولیاء خدا گناه نمی کنند به خاطر داشتن علم به حقیقت عمل گناه است.

هر وقت وسوسه اومد،برو سمت قرآن و ازش کمک بخواه و مدتی بخوان.

من خودم هر وقت ازش برای دوری از گناه کمک خواستم،نتیجه گرفتم.از این رو به اون رو شدم.

با فضیلت ترین ذکر هم قرآن است.


اسارت نفس،اراده را قوی می کند

فهمیدم هنگامی که فقط نصف نون می خورم ارادم قوی تره تا موقعی که هر چی دلم بخواد می خورم

برای نا امید شدن دلیلی وجود ندارد

[تصویر:  final%201.png][تصویر:  05_blue.png]
سلام بر همه. من هم یه چیزی بگم. من هر وقتی وسوسه میشم ذکر زیاد میگم. نماز اول وقت میخونم. با عشق میخونم. به خدا دیگه شیطون نمی یاد طرفم. تا میاد میگم بسم الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم

کلا شیطونه میره و دیگه نمیاد. گفتم شابد بدردتون بخوره. 

اگه هم دیدید دیدگاهم قدیمیه بهم بگید تا پاک کنم این پست رو
به نام یگانه خدای هستی
ارادتمند شما

diamond111

[تصویر:  8.gif]
 
یه چیز دیگه این که،بر اساس احادیث ،راه نفوذ به قلب از طریق شنوایی است،منظورم فقط گوش ظاهری نیست.

مثلا وسوسه،خوب اگه قلب ما دشمن رو ببینه که گول نمی خوره،بهش تلقین میشه که گول می خوره.وسوسه از طریق گفتن است.در جهالت ما که تاریکی است پناه میشه و از اون جا با قلب ما صحبت می کنه.

مثلا فکر کردن یه جور صحبت کردن درونی است و قلب این فکرهایی که می کنیم رو میشنوه.

ایمان و علم از طریق شنوایی به قلب نفوذ می کنه.

شنیدین که می گن با حضور قلب نماز بخونین یا ذکر بگین.یعنی با توجه به آنچه که می گین به قلبتون نفوذ کنین و با خودتون همراهش کنید.مسلما آنچه که می گین رو حتما میشنوید.اگه فکر هم که سخن درونی است رو همراه نماز یا ذکر کنید.اون وقت تمام آنچه که قلب میشنود فقط نماز و ذکر است.پس به ناچار حضور قلب ایجاد میشود.و قلب همراه میشود با شما.

شنیدین که خدا می گه هر وقت قرآن می خونن،ساکت باشین و گوش بدین،شاید مورد رحمت قرار بگیرین.

پس روی گوش باطنی خودتون کار کنید،مسلما هر چیزی رو نباید شنید.

شنیدید که میگن شنونده غیبت مثل خود غیبت کننده است؟چون کسی که غیبت می کنه علاوه بر تاثیرش بر قلب خودش،شنونده هم قلبش تاثیر می پذیره.

مشرکان مکه هر وقت پیامبر قرآن می خواند،توی گوش هاشون پنبه میزاشتن تا نشنون.چون شنیدن قرآن تاثیر داشت.آن ها خود پیامبر رو میدین ولی از شنیدن هراس داشتن.

خدا به موسی گفت،وقتی پیش فرعون میری با او نرم سخن بگو.

چهار قل با چی شروع میشه؟قل.بگو. چهار قل.بگو بگو بگو بگو. تا وقتی گوش کنه و تاثیر کنه.تا وقتی که قلب گوش کنه.تا وقتی خود قلب هم به سخن بیاد.

هر چیزی ارزش شنیدن و فکر کردن نداره،چون هر کدوم قلب رو به خودشون مشغول می کنن.و از توجهی که به نفعش هست دور میشه.

چرا خدا گفته که آیاتش را بخوانید و در آن تفکر کنید؟بهتر از این مگه میشه قلب رو تحت تاثیر قرار داد؟!!

همیشه دو تا چشم داریم دو تا گوش داریم،ولی یک زبان گوینده ما را کفایت می کند.

اوایل انسان ها با کشیدن تصاویر منظور خود را می رساندند.ولی با پیشرفت اشکال جای خود را به سخن و نوشتن داد.

هر پیشرفتی بوده،پشت آن تفکری بوده.

آیا ما خود چهره اهل بیت را دیده ایم که به آن ها محبت داریم؟یا این محبت از طریق احادیث آنها و خواندن سیره زندگی آنها و شنیدن ایجاد شده؟

نیازی نیست خدا را با چشم سر ببینی.بلکه کلامش را با گوش دل بشنو.و با چشم دل او را ببین.

یه چیز دیگه این که،بر اساس احادیث ،راه نفوذ به قلب از طریق شنوایی است،منظورم فقط گوش ظاهری نیست.

مثلا وسوسه،خوب اگه قلب ما دشمن رو ببینه که گول نمی خوره،بهش تلقین میشه که گول می خوره.وسوسه از طریق گفتن است.در جهالت ما که تاریکی است پناه میشه و از اون جا با قلب ما صحبت می کنه.

مثلا فکر کردن یه جور صحبت کردن درونی است و قلب این فکرهایی که می کنیم رو میشنوه.

ایمان و علم از طریق شنوایی به قلب نفوذ می کنه.

شنیدین که می گن با حضور قلب نماز بخونین یا ذکر بگین.یعنی با توجه به آنچه که می گین به قلبتون نفوذ کنین و با خودتون همراهش کنید.مسلما آنچه که می گین رو حتما میشنوید.اگه فکر هم که سخن درونی است رو همراه نماز یا ذکر کنید.اون وقت تمام آنچه که قلب میشنود فقط نماز و ذکر است.پس به ناچار حضور قلب ایجاد میشود.و قلب همراه میشود با شما.

شنیدین که خدا می گه هر وقت قرآن می خونن،ساکت باشین و گوش بدین،شاید مورد رحمت قرار بگیرین.

پس روی گوش باطنی خودتون کار کنید،مسلما هر چیزی رو نباید شنید.

شنیدید که میگن شنونده غیبت مثل خود غیبت کننده است؟چون کسی که غیبت می کنه علاوه بر تاثیرش بر قلب خودش،شنونده هم قلبش تاثیر می پذیره.

مشرکان مکه هر وقت پیامبر قرآن می خواند،توی گوش هاشون پنبه میزاشتن تا نشنون.چون شنیدن قرآن تاثیر داشت.آن ها خود پیامبر رو میدین ولی از شنیدن هراس داشتن.

خدا به موسی گفت،وقتی پیش فرعون میری با او نرم سخن بگو.

چهار قل با چی شروع میشه؟قل.بگو. چهار قل.بگو بگو بگو بگو. تا وقتی گوش کنه و تاثیر کنه.تا وقتی که قلب گوش کنه.تا وقتی خود قلب هم به سخن بیاد.

هر چیزی ارزش شنیدن و فکر کردن نداره،چون هر کدوم قلب رو به خودشون مشغول می کنن.و از توجهی که به نفعش هست دور میشه.

چرا خدا گفته که آیاتش را بخوانید و در آن تفکر کنید؟بهتر از این مگه میشه قلب رو تحت تاثیر قرار داد؟!!

همیشه دو تا چشم داریم دو تا گوش داریم،ولی یک زبان گوینده ما را کفایت می کند.

اوایل انسان ها با کشیدن تصاویر منظور خود را می رساندند.ولی با پیشرفت اشکال جای خود را به سخن و نوشتن داد.

هر پیشرفتی بوده،پشت آن تفکری بوده.

آیا ما خود چهره اهل بیت را دیده ایم که به آن ها محبت داریم؟یا این محبت از طریق احادیث آنها و خواندن سیره زندگی آنها و شنیدن ایجاد شده؟

نیازی نیست خدا را با چشم سر ببینی.بلکه کلامش را با گوش دل بشنو.و با چشم دل او را ببین.


اسارت نفس،اراده را قوی می کند

فهمیدم هنگامی که فقط نصف نون می خورم ارادم قوی تره تا موقعی که هر چی دلم بخواد می خورم

برای نا امید شدن دلیلی وجود ندارد

[تصویر:  final%201.png][تصویر:  05_blue.png]
(1392 آبان 4، 23:26) ata نوشته است: سلام Khansariha (18)

21 روز پاکم 53

علما می فرمایند
برای ترک یک رذیله ی اخلاقی یا عادت به گناه،۴ تا ۶ هفته وقت لازم است. ( خود داری از ان گناه) 
البته این موضوع فرق داره، بنظر من توبه از این گناه هیچ وقت تمام نمی شه، البته با گذشت دو سه ماه خیلی راحت میشه، ولی هیچ وقت تموم نمیشه، بهر حال  dear ata دقیقا وسط راهی و نصف دوم رفتنش راحت تره.
به خدا توکل کن واز وسوس های نفس ، نفس و شیطان بر حذر باش
موفق باشی
یا الله

(1392 آبان 6، 20:25) Alireza 68 نوشته است: سلام

خداروشکر

36 روزه پاکیم

وسوسه ها همچنان ادامه دارند که از کوتاهی خودمه و میدونم که باید ی کار اساسی کنم53258zu2qvp1d9v

ی سوال وقتی که لذت ی گناهی میوفته تو دلتون تاحالا تجربه شو داشتید که بهش غلبه کنید؟ اگه اره چطوری؟ میشه یکم توضیح بدید؟

یا مغیث
دقیقا می دونم چی میگی، من همیشه این مشکلو دارم، یه جوری خاطره و لذت گناه ادمو رها نمیکنه
حضرت علی یکی از مراحل توبه را، چشاندن شیرینی عبادت همانند شیرینی که گناه داشته ، می شمارند،
بایدبرم بپرسم، ان شا الله بهم کمک می کنیم

راستی منم ۱۴ روزمه
التماس دعا
یا الله
h

موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 6 مهمان