1392 تير 3، 16:01
زندگی ات را با اراده خودت تغییر بده
هر روز یه قدم
هر چند کوچک
به سمت آرزو هات بردار ...
هر روز یه قدم
هر چند کوچک
به سمت آرزو هات بردار ...
(1392 تير 3، 9:48)رامین. نوشته است: خودمم دقیق یادم نمیاد سر چی شد رفتمخب خدا رو شکر که الان از ملکوت اعلی با ما هستی...
فکر کنم بحثمون سر خواهران جنگجو بود 4-5 تا تلفات دادیم خودمون هم شهید شدیم و رفتیم ملکوت اعلی؛ ولی در آخر گروه خانواده ی جنگجویان رو برای شما خالی از هر گونه چشمهای نامحسوس کردیم
(1392 تير 3، 11:38)soheil70 نوشته است: رای مرا پس بده.....این جا سهیل جان، همه چیز طبق قوانین دموکراسی جهانی پیش میره... رأی ها هم همه شمرده میشن...
مرد و مردونه اگه دوباره رای گیری بشه جنگجویان رای میاره.......
آقا بیاین دوباره رای گیری کنین.....یک جمع رو خوشحال کنین.....
(1392 تير 3، 12:50)رامین. نوشته است: آقا منم با سهیل موافقم. اصلا جنگجویان فقط اسمش کلی تو کانون برش داشت ...رأی گیری رو میذاریم رامین جان... لااقل به خاطر خونی که دادید سر این اسم...
کلی خون دادیم سر این اسم کلی انسان های شریف بن شدن تا جنگجویان به اینجا رسید آقا رای گیری بذارید ... منو سهیل با هم اکثریت رای رو میاریم اصلا اجازه نمیدیم کار به دور دوم کشیده بشه
(1392 تير 3، 12:59)soheil70 نوشته است: کجایین...برادر ما هستیم... هیچ جا نمیریم همین جا هستیم...
پ چرا عوض نشد....
آقا بیاین عوض کنین...من جنگجویانمو میخوام....
آرمین جان...برادر میلاد....بیاین عوض کنین.....من میخوام دوباره فعالیتمو شروع کنم...
رامین اومد...
حمیدم بیاد...
سعیدم بیاد.....
امیرحسینااا بیان..
میلاد بیاد...
همه دوباره بیان یه سه ماه فعالیت مشتی داشته باشیم...ماه رمضونم نزدیکه....
(1392 تير 3، 14:30)amoor نوشته است: سلام علک،وضعیتم افتضاحه و امیدی ندارم، فقط اومدم بگم باحرفای سهیل و رامین موافقم، بعد از تغیرات ، کانون هیچ تأثیری روی من نذاشته و روز به روز بد تر شدم ... فعلاداداش عمور عزیز... ناامید نباش، که از قدیم گفتن در ناامیدی بسی امید است...
(1392 تير 3، 16:01)lucky boy نوشته است: سلامسلام به روی ماهت... به چشمون سیاهت...
(1392 تير 3، 18:34)ما می توانیم91 نوشته است: سلام پسراما می توانیم جان، داداش روحیه رو نبازی ها...
بعد 14 روز خوب
شکستام روزانه شده
.
.
.
(1392 تير 4، 18:22)MohseN72 نوشته است: اسم منو هم بنویسینای بابا...
همین الان شکستم
فعلا اعصابم شخمیه
(1392 تير 4، 19:00)روزبه نوشته است: سلام سلامسلام به روزبه کانون
چقد بود اینجا نیومده بودما
آقا من هستم، داداش آرمین فقط این هم گروهی های ما رو خوش اخلاق بنداز
خیلیم خوبه. کلا دلم واسه همه رهروان تنگ شده بود
داداش آرمین یه چیز دیگه هم هس، بی زحمت منو سرگروه کن بعدا از خجالتت در میام
هر کی هم اعتراض کرد، شما ارجاع بده سایت بغلی
(1392 تير 4، 19:13)diamond111 نوشته است: سلام. اسم ما هم اضافه کنینسلام حتما داداش گل...