امتیاز موضوع:
  • 18 رأی - میانگین امتیازات: 4.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

آرشیو گروه "رهروان پاکی" (گروه آقایان) (غیر فعال)

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم

تا شب اگه اتفاقی نیفته
12 روزه که پاکیم
خداروشکر

بازم می گم ، تعهد نامه کتبی که نوشتم
و البته تا وقتی که عمل کنم

شکستی در کار نیست.

التماس دعا53
[تصویر:  %D8%AD%D8%B1%DA%A9%D8%AA-%DA%86%D8%B1%D8...7-6-62.gif]
ورزش دشمن خـ . ا

« اگر لذتِ تَرک لذتِ را بدانی/ دگر لذتِ نفس را، لذت نخوانی»
(1392 آذر 3، 21:08)همساده نوشته است: اهورا  اینی که من و دیاموند و بعضی از بچه ها این حرفتو که خ.ا در حد معمول باشه ضرر جسمی نمیزنه قبول نداریم خیلی سادست:
رفیق ما این مسائل رو با پوست و خونمون درک کردیم...
اینجور نیست ندونیم چی به چیه؟
میگن اگه میخوای مضرات مواد مخدر رو بدونی هیچ جا نرو فقط برو با یه مصرف کننده حرف بزن...
قضیه کاملا واضحه خ.ا در هرشکلی در هر بازه زمانی که انجام بشه اثر روحی و جسمی میزاره(بلاشک)
ما اینو لمس کردیم....دیگه اگه من نتونم حتی تو این مورد با قاطعیت نطر بدم که فایده نداره...

Khansariha (46)
منم میخوام ابراز موافقت کنم!!!

البته صادقانه بگم. من نه خیلی به عوارض جسمی خ.ا باور دارم، نه خیلی اونها رو نگران کننده دونستم حداقل در این یک مورد خودم.

اما قطعا با عوارض روحی خ.ا همیشه همیشه در گیر بودم. همیشه عذابم داده. من رو از پیشرفت و از رهایی دور کرده. من رو از خودی که آرزوش رو دارم دور کرده و به مسیر دیگه ای کشونده.

خ.ا چیزی نیست که تعدادش در بازه های زمانی باعث بشه روح آدم درگیرش بشه. خ.ا یه جور تفکر پشت خودش داره یه جور سبک زندگی. یه چیزی که می‌تونم بهش بگم لذت طلبی یا شهوت پرستی. یه چیزی که آدم رو از «هست طبیعی» خودش به محیطی موهوم و نادرست میکشونه. چیزی که میشه بهش گفت تسلیم امیال حیوانی شدن.

باور من اینه که این مسئله محدود به عمل خ.ا نیست. که حتی توی آینده ی ما حتی توی روابط جن/سی با همسر خودمون هم می تونه مسئله ساز باشه. اون چیزی که ما اینجا در موردش بحث می‌کنیم توی کشورهای غربی تحت عنوان s3x addiction میشناسن و محدودش نمی کنن به خ.ا بلکه افراط در روابط جن.سی رو هم از این دسته میدونن. خب ما توی دنیای دیگه ای زندگی می کنیم اما توی کشورهای غربی در بعضی طبقات اجتماعی و بعضی گروه ها روابط متعدد جن.سی خارج از ازدواج مرسومه اونجا واقعا این مسئله خیلی واضح به شکل یه سبک زندگی بروز می‌کنه.

حالا توی این دیدگاه واضحه که مهم نیست چند بار خ.ا رخ بده در سال یا چند بار در روز. مهم اینه که من بر نفس خودم چیره باشم یا نه. و وقتی که می‌دونم غلط هست پس انجام ندم حتی یه بار! خب این خیلی ایده آله ولی واقع بینانش اینه که بتونم ادعا کنم تمام مدت با این ضعفم جنگیدم و ایستادم جلوش و نمی خوام بپذیرمش.
مسئله این نیست که چقدر می‌تونی مشت بزنی؛
مسئله اینکه چقدر می‌تونی مشت بخوری و باز ادامه بدی.
چقدر زمین بخوری و باز پاشی وایسی.
آدم اینجوری برنده میشه!
 

[تصویر:  05_blue.png]
بابا بزرگ من میترسم از مدیران دیگه سوال کنم...حرفایه آدمو به منظور میگیرن...
اما تو فرق داری حداقل واسه منKhansariha (18)
میشه بگی این جریان فعال شدن یا نشدن اکانتهای کاربران جدید چی هستش؟
من میرم تو لیست جدیدترین اعضا میبینم فعال نیستن؟

راستی رفقا یه اعلام پاکی کنید...
من که پاکم53
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
سلام به داداشای گلم303

خوبید؟

منم خدارو شکر پاکم
[img=0x0]http://www.ktark.com/05_blue.png[/img]
سلام بر همه. من هم همچنان پاکم. 317
به نام یگانه خدای هستی
ارادتمند شما

diamond111

[تصویر:  8.gif]
 
سلام دوستان.

خوبید؟ خوش می گذره؟

همچنان پاکیم... امیدوارم که شما هم سبز باشید...
وسوسه هایی میان و میرن... اما نباید بهشون توجهی کرد وگرنه آخرش آدمو به زمین می کوبن...

همساده
نه... برا من این طور نمیشه داداش...
منم قضیه رو باز می کنم:
ببینید، کسایی که خ.ا می کنن از دو روش استفاده می کنن برای انجام این کار... که فکر هم نمی کنم به غیر از این دو روش، روش دیگه ای هم باشه...
خب... روش متداول‌تر با دسته... که همه هم می دونیم...
اما... روش دیگه... نمی دونم درست هست بگم یا نه... می ترسم باعث شکست کسی بشم...
خب... روشی که تعداد اندکی انجام میدن: خوابیدن روی شکم و مالیدن آلت به زمین، تشک و هر چیز دیگه...
مقصود از گفتن اینا این بود که بگم توی خواب یه همچین مشکلی برام پیش میاد...
که نمیشه جلوشو گرفت... البته نه همیشه... بعضی وقتا هم تو خواب با دست هست که اونو بهتر می تونم کنترل کنم...
این یکی از مشکلات بزرگ منه که از اول ترک تا همین لحظه باهاش مواجه بودم...

همای رحمت
سلام داداش اهورا.
مگه میشه تو رو از یاد ببریم؟

دوستان، جمله ای رو میگم که شاید بارها و بارها به افراد مختلف گفتم: «تعصب آدم رو به گمراهی می کشونه.»
الان من اومدم اینجا و پُست داداش اهورا رو خوندم...
بعدش دیدم چند نفری که به این پُست پاسخ دادن (به غیر از داداش آرشام) تعصبات رو هم درگیر قضاوت و استنتاج خود کردن.
که این کار درست نیست...
البته من پُست داداش اهورا رو تصدیق و یا تأیید نمی کنم... چون که هیچ تخصصی در این زمینه ندارم و ممکنه نظر اشتباه بدم...
اما تعصب رو قاتی فکر کردن کنیم درواقع داریم فکرمونو محدود می کنیم... فکری هم که محدود باشه به نتیجه ی درست نمی رسه... چون نمی تونه آزادانه فکر کنه...
[تصویر:  05_blue.png]
سلام خوبید
خدا رو شکر پاکیم4fvfcja
دوستان کسی از بابابزرگ و آرمین و آبتین خبری نداره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟دلمون براشون تنگ شده
دنيا کثيفه ، با اشکاي توام تميز نميشه مادر
<<اکبر عبدی
>>

دروغـــگــو دشـمـن خـداسـت ،آآآخ چـقـدر دشـمـن داري خـــدا ، دوسـتات هـــم کـــه مـاييــم يه مـشــت عــاجــز و عــلــيــل و نـاقـــص الــعــقـل کــه در حــقـشـون دشــمــنــي کردي....!
<<بهروز وثوقی>>

داش‌آکل: کمر مردو هيچي تا نمي‌کنه، جز زن. من بودم و يه طوطي. حالا هم باز منم و يه طوطي. اما ديگه نه اون طوطيه و نه من داشی
<<بهروز وثوقی>>

زندگي به من آموخت هر چيز قيمتي دارد ، پنير مجاني فقط در تله موش يافت مي شود
<<مایکل جکسون>>

شايد درد من، دليل خنده کسي شود؛
اما خنده ي من، هرگز نبايد باعث درد کسي شود.
«چارلي چاپلين»

بعد مرگت يه روز چشاتو وا مي کني و ميبيني توي همين اتاق، با همين آدماي دور و برتي، اونوقت مي فهمي که بردنت جهنم!
<<سرپيکو >>

سلام داداش رامتین

فکر بدون تعصب درسته.

وقتی آدم راه درست رو پیدا کرد،بعدش باید بر مبنای راه درست به مسائل دیگه فکر کنه.

اگه بخوای همیشه به همه چیز فکر کنی دائم توی یه نقطه می مونی و جلوتر نمی ری.

وقتی فکرت راه درست رو پیدا کرد باید ادامه بده و دوباره برنگرده.


اسارت نفس،اراده را قوی می کند

فهمیدم هنگامی که فقط نصف نون می خورم ارادم قوی تره تا موقعی که هر چی دلم بخواد می خورم

برای نا امید شدن دلیلی وجود ندارد

[تصویر:  final%201.png][تصویر:  05_blue.png]
(1392 آذر 4، 21:44)رامتین نوشته است: سلام دوستان.

خوبید؟ خوش می گذره؟

همچنان پاکیم... امیدوارم که شما هم سبز باشید...
وسوسه هایی میان و میرن... اما نباید بهشون توجهی کرد وگرنه آخرش آدمو به زمین می کوبن...

همساده
نه... برا من این طور نمیشه داداش...
منم قضیه رو باز می کنم:
ببینید، کسایی که خ.ا می کنن از دو روش استفاده می کنن برای انجام این کار... که فکر هم نمی کنم به غیر از این دو روش، روش دیگه ای هم باشه...
خب... روش متداول‌تر با دسته... که همه هم می دونیم...
اما... روش دیگه... نمی دونم درست هست بگم یا نه... می ترسم باعث شکست کسی بشم...
خب... روشی که تعداد اندکی انجام میدن: خوابیدن روی شکم و مالیدن آلت به زمین، تشک و هر چیز دیگه...
مقصود از گفتن اینا این بود که بگم توی خواب یه همچین مشکلی برام پیش میاد...
که نمیشه جلوشو گرفت... البته نه همیشه... بعضی وقتا هم تو خواب با دست هست که اونو بهتر می تونم کنترل کنم...
این یکی از مشکلات بزرگ منه که از اول ترک تا همین لحظه باهاش مواجه بودم...

همای رحمت
سلام داداش اهورا.
مگه میشه تو رو از یاد ببریم؟

دوستان، جمله ای رو میگم که شاید بارها و بارها به افراد مختلف گفتم: «تعصب آدم رو به گمراهی می کشونه.»
الان من اومدم اینجا و پُست داداش اهورا رو خوندم...
بعدش دیدم چند نفری که به این پُست پاسخ دادن (به غیر از داداش آرشام) تعصبات رو هم درگیر قضاوت و استنتاج خود کردن.
که این کار درست نیست...
البته من پُست داداش اهورا رو تصدیق و یا تأیید نمی کنم... چون که هیچ تخصصی در این زمینه ندارم و ممکنه نظر اشتباه بدم...
اما تعصب رو قاتی فکر کردن کنیم درواقع داریم فکرمونو محدود می کنیم... فکری هم که محدود باشه به نتیجه ی درست نمی رسه... چون نمی تونه آزادانه فکر کنه...
منم قبلنا اینجوری بودم ولی واسه من وقتی بیشتر میشد که از چشام و ذهنم مراقبت نمیکردم...یعنی با دست انجام نمیدادم ولی تو خواب همون چیزی که تو میگی اتفاق میفتاد...

و دوم اینکه؟میشه بگی منظوت از تعصب دقیقا چیه؟تعصبات رو درگیر کردیم یعنی چکار کردیم؟فکرمونو محدود کردیم یعنی دقیقا چی؟دوست دارم بدونم اینو!!!!

به نظر من:
وقتی میتونیم بگیم این حرف از روی تعصبه که من بیرون قضیه باشم با شنیده هام با تلقینات خودم یا اطرافیانم یه سری باور درست کنم و بشن خط قرمزم به این میگن تعصب یعنی بدون فکر بدون دانش بدون توجه راجع به یه موضوعی نطر بدی و نخوای کوتاه بیای....

اما من همساده ی نوعی نه بیرون قضیه بودم نه با شنیده هام میگم نه به خودم تلقین کردم نه اطرافیانم تو مغزم فرو کردن :این یه نظر افراطی و از سر تعصب نیست....این نتیجه تلف کردن بهترین سالهای عمرم با این اعتیاد لعنتی هستش که میگم:
...خ.ا در هر بازه زمانی به هر شکلی به هر شیوه ای در هر سنی چه مذهبی باشی چه نباشی چه بنیه جسمی و روحی داشته باشی چه نداشته باشی اثر مخرب داره...

البته اینو بگم نظریاتم تغییر کرده در بعضی موارد ها:
قبلا میگفتم خ.ا اثر جسمی نداره الان مطمئنم که داره...(برخلاف نظر آرشام)
قبلا میگفتم با ازدواج حل میشه الان مطمئنم ترک نکرده وارد زندگی مشترک بشی به مشکل جدی  میخوری...
قبلا فکر میکردم با ترک خ.ا همه عوارض از بین میره بعد یه مدت الان ولی.....17

ودر پایان پست آرشام خیلی جالب بود راجع به اثرات روانی که بعد ازدواج میزاره...من کلی مطلب انگلیسی و فارسی خوندم و فیلم دیدم راجع به این قضیه اگه وقتش بشه میگم...

احسان دیدی سلام ما رو هم بهشون برسون نیستشون کلا مخصوصا دوتای آخری رو53
 جدی دمتون گرم که پاکین و روحیه میدین ماشاا... رهروان
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
مرده متحرک دیدید? الان نمونش منم.
نه هیجان دارم نه شوری دارم نه شوقی.
اصلا هیچ احساسی ندارم نه اندوه نه شادی بی احساس.
حس می کنم ذهنم بیابانبی برهوت هست.

خب دلم می خواد جوانی کنم دوباره جوون شم اما نمی دونم چی کار کنم? چه طور شور و هیجان را به زندگیم بر گردونم?
راستش واقعا به راهنمایی نیاز دارم و بازم اینجا تنها چاییه که می تونم بحرفم مشکلاتم را بگم.و...
ک
الا ای پیر فرزانه مکن عیبم ز میخانه
سلام همای رحمت

اول این که نعمت های از دست رفته گذشته رو فراموش کن.

دوم این که خودت رو در زمان حال ببین.

سوم زمان حالت رو مبنا قرار بده برای پیشرفت.

چهارم خودت رو به تغافل بزن و مشکلات رو ندیده بگیر گویی اتفاق نیوفتاده.

پنجم کارهای امروزت رو به فردا ننداز.

ششم صبر داشته باش.دنیا دائم دگرگون میشه،نه همیشه خوشیه و نه همیشه غم.


اسارت نفس،اراده را قوی می کند

فهمیدم هنگامی که فقط نصف نون می خورم ارادم قوی تره تا موقعی که هر چی دلم بخواد می خورم

برای نا امید شدن دلیلی وجود ندارد

[تصویر:  final%201.png][تصویر:  05_blue.png]
پشتکار جان
مشکل اینجاست که مشکلی نیست.
خدا را شکر فاز رشتم راضیم از دانشگاهم راضیم کلا مشکلی نیست.
ولی انگار بی حسم.شاد نیستم غمگین هم نیستم همه چیز داره بی اهمیت می شه.
الا ای پیر فرزانه مکن عیبم ز میخانه
حال رو باید از خدا خواست.

ذکر هم داریم .

قرآن ازش بخوای بهت میده.

بن بستی نیست.

فقط اینو بدون که دنیا جای ساخته شدنه.

غم و شادی با هم مخلوطه.

در کنار لذت ،غصه هم هست.

اگه می خوای خوش باشی،لذاتت رو کم کن .


اسارت نفس،اراده را قوی می کند

فهمیدم هنگامی که فقط نصف نون می خورم ارادم قوی تره تا موقعی که هر چی دلم بخواد می خورم

برای نا امید شدن دلیلی وجود ندارد

[تصویر:  final%201.png][تصویر:  05_blue.png]
155روز پاكيم
داده ام دل به حسن سر به اباعبدالله
پدرم گفت به دلدادگیت ایول الله
(1392 آذر 5، 0:16)همای رحمت نوشته است: پشتکار جان
مشکل اینجاست که مشکلی نیست.
خدا را شکر فاز رشتم راضیم از دانشگاهم راضیم کلا مشکلی نیست.
ولی انگار بی حسم.شاد نیستم غمگین هم نیستم همه چیز داره بی اهمیت می شه.
اهورا میدونی منم این حسو تجربه کردم
به نظر من دلیلش این بود واسم که اینقدر تو شرایط بد و استرس زا بودم وقتی اوضاع ردیف میشه هنوز فکر میکنم یه مشکلی هست.یعنی باورم نمیشد بابا الان دیگه وقت لذت بردن و شاد بودنه....
راههکارهایه پشتکار که گفت عالیه ها
اما من اون موقع ها:
یه کار که میکردم هی به خودم میگفتم من شادم....مثلا جملات شادی آور و امید آور مینوشتم تو دید خودم قرار میدادم...یا با افراد شاد میگشتم...یا ببخشید ها قشنگ میزدم تو فاز اسکل بازی  و با همه چی شوخی میکردم...به زور و بی دلیل  میخندیدم...آهنگ غمگین تعطیل مستر بین میدیدم فیلمهای شاد و طنز آب دوغ خیاری میدیدم تو هر صحنه طنزش از ته دل میخندیدم
و اینکه رو من جواب دادKhansariha (46)
من الان یک جوکر بالفطره شدم...
حالا کانون برا خلوت منه برا دلتنگیامه...اون رویه احساسی و عقلانی من غلبه داره تو این محیط...cheshmak
ولی بیرون317
اگه بچه مشهد بودی وجدانی کاری میکردم که روت نشه با من بیای خیابون6

(1392 آذر 5، 13:36)abtin نوشته است: 155روز پاكيم
ای ول حلال زاده ای ها احسان گفت دلش واست تنگ شدهKhansariha (18)
دیر میای ولی شیر میایKhansariha (8)
خدایی کی میگه نمیشه ترک کرد این آبتین که از فضا نیومده؟نکنه اومده باشی  آبتین4fvfcja
الان 5 ماهه پاکه پس ما هم میتونیم53
امروز هم پاک گذشت317
هر کی پاک بوده بیاد یه اعلام کنه اگه حوصله و حسش رو داره یه کم روحیه بگیریمclapping
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53

موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 5 مهمان