1392 آذر 23، 19:57
داده ام دل به حسن سر به اباعبدالله
پدرم گفت به دلدادگیت ایول الله
پدرم گفت به دلدادگیت ایول الله
1392 آذر 23، 22:16
ویرایش شده
دوری تنهایی فاصله گرفتن از کانون مثه زهره
بعد از آخرین شکستم روم نشد دیگه کانون بمونم
و حالا مشکلاتی که برام پیش اومد 3-4 ماه نبودم
فک کردم میتونم تنهایی از پسش بر بیام ولی بهتر که نشد
بدترم شد شکست پشت شکست... خیلی بد بود
ته بدبختی بودم
اگه کانون بودم اینطوری نمیشدالهی قربونت برم در حق خودت اینکارو نکن...
به جون خودم یکم محکم وایسیم از پسش برمیایم
سختیش یه ماهه اوله بقیه ماهای بعد باید مراقبت کنی
ولی فشارش مثه اولش نیس
منم تازه شروع کردم ... دیگه هم میرم یه تیکه تا تهش
دیگه شکست برام معنایی نداره دیگه میرم که پاک بشم
فقط یه راه وجود داره اونم رسیدن به پاکیه ...
پس بلند شو یه یا علی بگو
محکم شروع کن ؛ این دفه کمر شیطون رو جوری خرد کن
که بفهمه چند مرده حلاجی...
داداش سرسری رد نشو ببین واقعا مشکلت کجاس
نقاط ضعفت رو ببند نذار شیطون از اونجا وارد شه
مواظب خودتم باش
یا علی
.gif "Khansariha (8)")
زندگی ات را با اراده خودت تغییر بده
هر روز یه قدم
هر چند کوچک
به سمت آرزو هات بردار ...
هر روز یه قدم
هر چند کوچک
به سمت آرزو هات بردار ...
1392 آذر 24، 9:45
همچنان پاك
امروز كه از خواب پاشدم
ديگه عزيز خوبيام باهام نبود
لعنت به اين سال92
اين سومين داغه
داده ام دل به حسن سر به اباعبدالله
پدرم گفت به دلدادگیت ایول الله
پدرم گفت به دلدادگیت ایول الله
1392 آذر 24، 11:53
[/b]
چه تلخ است.
علاقه ای که عادت شود.
عادتی که باور شود.
باوری که خاطره شود.
و خاطره ای که درد شود...
ازدواج بخاطر خ.ا !!!!؟؟؟
ببخشید اما آدم های احمقی باید باشن که این کار انجام بدهند!اول راه ، بعد همراه .
آقا مجتبی شما که چیزایی می فهمی وقت و حوصله داری،به کسانی که توی نادانی و جهالتشون به سر می برند توضیح بده تا امر به معروف و نهی از منکر بشه
البته حرف زدن با آدم هایی که تفکراتشون را از منشا نادرست سرچشمه گرفته و روی تفکرات نادرستشون تعصب بیجا دارند،مثل تزریق آمپول مولتی ویتامین به بدن یه آدم مرده می باشد.
________________________________________________________________
و در آخر مرام نامه ی ما:
دنباله رو و پيرو، رياکار است.خودت باش .رهبر و مرجع ورئيس باطل است.
به مذهب و سياست و مليت و سنت شک کن.اينها چيزي در حد آدامس هستند ونه غذا
مهم نيست چقدر مي داني،بدان که چگونه از دانسته هايت استفاده کني
بدون انتظار مهربان باش،اما تنها براي کساني که لايقند و جواب محبت را چند برابر بده
پاسخ سيلي ،مشت است.تنها ضعيفان رحيمند.
هميشه در ابتدا گفتگو کن،اما تا جايي که شرفت زير سوال نرود
نسبت به خويش و جهان اطرافت متعهد باش وبيش و پيش از آن، به خودت
هيچگاه خود را از حيوانات شريف تر وبرتر مپندار
ميان ذلت و لذت مرز باريکي ست.بزرگ ترين گناه ،باور به گناه است.
هميشه شک کن تا اعتمادت شکسته نشود.به همه دست بده،اما با دستکش
هيچ زني لايق آن نيست که تنها براي خوابيدن با او در برابرش خوار شوي.
هيچ مردي لايق آن نيست که تنها براي جلب محبت اش با او بخوابي
با ميهمان ابله ،بي رحم و بي ادب باش
کودکان طبيعي ترين،پاک ترين و غريزي ترين شکل انسانند.دوستشان بدار
هيچ انساني شايسته ي آن نيست که تو را از خواسته هايت محروم کند.در غير اين صورت يا ضعيفي يا نمي خواهي
دشمنان کوچک، دوستان بزرگ فردايند و دوستان کوچک، دشمنان بزرگ فردا
دوست داشتني ترين چيزها اگر تورا ضعيف کنند،خطرناک ترين چيزهايند
کساني که سوال مي کنند،نمي فهمند.نفهميدي،حدس بزن.تنها وقتي سوال کن که حدس زده باشي و بعد بگو مي دانستم حتي اگر نمي دانستي
عقرب باش،در بن بستِ سوزنده با نيش خويش بمير
شاهين باش ،ديده شو ولي از دور.لانه ات را بر بلندي ها بساز
گرگ باش.دشمن را بدر. دوست را بليس.
در برابر سگان ولگرد بي تفاوت باش.آنها با پارس کردن هاي بيهوده زنده اند
فروتنان يا فريبکارند و يا از ضعفا.مغرور باش.خودخواه نباش. مدعي باش،متظاهر نباش
تنها يک قانون ثابت است:هيچ قانوني ثابت نيست
یا حق
1392 آذر 24، 17:13
به نام یگانه خدای هستی
ارادتمند شما
diamond111
![[تصویر: 8.gif]](http://www.ktark.com/images/smilies/8.gif)
diamond111
1392 آذر 24، 19:17
***آبجی‌های محترم کانونی***
اگر به طور اتفاقی به این تاپیک آمدید خواهشمندم این پست را نخوانید
در این پست مطالب «پسرانه» مطرح شده است.
توجه توجه
خیلی خب بچه‌ها برنامه اینه که میخوایم واسه پارازیت یه سوژه اساسی بسازیم.
دقت کنین که در مورد این پست توی پ.پ ها به طور مستقیم حرفی نزنید و به این پست اعتبار ندید.
خب ببینید فرض من اینه که هیچ یک از دخترای کانونی نمیاد اینجا و این پست‌ها رو نمی‌خونه و اگر هم بخونه اجبارا به روی خودش نمیاره چون به ضررش تموم میشه.
حالا برنامه اینه که قراره طی «هفته‌ی جاری» منتهی به «شب یلدا» یکی یکی‌مون بیایم و توی تاپیک‌های دیگه مثل شبانه‌روزی و پله پله تا ازدواج و دردودلها و غیره جوری رفتار کنیم که انگار هممون داریم زن می‌گیریم و قراره بعد از ماه صفر هممون دوماد بشیم بریم! خب؟!
ببینید بچه‌ها میخوایم یه سوژه‌ی خوب و خنده‌دار دربیاد پس خوب هنرهاتونو نشون بدید!!!!!!! هنر بازیگری و طنز!!!!! ایده‌ی باحال درست کنید!!!
خواهشم اینه که طبیعی رفتار کنید!!! فک کنید اگر واقعا قرار بود ازدواج کنید چه پست‌هایی می‌داید!!! اول به خودتون بگید دارم زن میگرم پس توی کانون چی مینویسم؟! بعد برید سراغ نوشتنتون!
یه جوری رفتار نکنید که تابلو بشه که دارید سرکار میزارید! همه‌تون هم همین امشب پست در این مورد ندید! بعضی ها فردا بعضی ها پس فردا!
خواهش دیگه‌ام اینه که همکاری کنید!!! باید تعدادمون زیاد باشه که خنده دار بشه! مثلا فرض کنید که یهویی 15 تا از پسرا دارن داماد میشن! حتی بیشتر!!! اون موقع احتمالا واکنش آبجی‌ها باحال میشه!!!
هرچی به آخر هفته و چاپ پارازیت نزدیک میشیم بار شوخی بودن قضیه رو بیشتر کنید!!
قراره توی پارازیت معلوم بشه که همه‌ی اینا سر کاری بوده خب؟ پس تا اون موقع تابلو نکنید ولی حسابی موضوع رو خنده‌دار کنید.
خواهشی هم که از شما آبجی عزیز دارم! اگه تا اینجای قضیه رو خوندید! لطفا تابلو نکنید! بزارید برای پارازیت یه سوژه‌ی اساسی بشه خب؟؟
در پایان از دوستام میخوام که دقت کنید این قضیه کلش فقط یه شوخیه که خنده دار باشه! به روحیه‌ی ما کمک کنه! پس دو تا چیز ازتون میخوام یه وقت کاری نشه که کانون بهم بریزه! و در ضمن این مدت حدود یه هفته که سر این شوخی باز شده بیاین جدی توی این مدت ترک کنیم تا پارازیت بیرون میاد همه‌‌مون پاک باشیم و با شوخی و خنده تا شب یلدا پیش بریم.
باشه بچه‌ها؟ روتون حساب می‌کنم!
.gif "Khansariha (48)")
ببینید ایده‌ی خود من اینه: الان توی تاپیک شبانه‌روزی نوشتم که دخترخانمی که رفتیم خواستگاریش جواب مثبت داده
بعد جند روز میام مینویسم که: حسابی خراب شد و قبل از اینکه اینا جواب بدن ما یه جای دیگه رفتیم خواستگاری و اونا هم جواب مثیت دادن! حالا موندم کدومشون رو انتخاب کنم!
ایده‌های دیگه می‌تونه این باشه که مثلا:
آقا ما رفتیم خواستگاری و جواب مثبت دادن قراره فردا بریم آزمایش بدیم. حالا فرداش در میاد که طرف معتاده!!!
یا اینکه دختره جواب مثبت داده قرار شده برای آشنایی تو پارک همدیگه رو ببینید که دختره سوار موتور سیکلت اومده و مامانشم ترک موتور بوده شما هم در رفتی!
یا یه مدتیه که رفتید خواشتگاری و جواب مثبت گرفتید اما امروز خبرشو تو کانون میدید چون یه رقیب عشقی دارید که زنگ زده که شما رو میکشه اگه باهاش ازدواج کنید. بعد چند روز بعد هم میاید مینویسید که طرف با تفنگ و آر.پی.جی و اینا در اومده در خونه‌تون!!
یه عالمه میشه ایده زد! خب؟! پس فقط باحالش کنید! و طبیعی!!!
مسئله این نیست که چقدر می‌تونی مشت بزنی؛
مسئله اینکه چقدر می‌تونی مشت بخوری و باز ادامه بدی.
چقدر زمین بخوری و باز پاشی وایسی.
آدم اینجوری برنده میشه!
![[تصویر: 05_blue.png]](http://www.ktark.com/05_blue.png)
1392 آذر 24، 19:24
به خیر و خوشی و اینا
هرچند حال و روز زمین و زمان بد است \ یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی فرشته ای که به پابوس آمده \ انگار بین رفتن و ماندن مردّد است
اینجا مدینه نیست، نه اینجا مدینه نیست \ پس بوی عطر کیست که مثل محمد است؟
حتی اگر به آخرخط هم رسیده ای \ اینجا برای عشق شروعی مجدد است
جایی که آسمان به زمین وصل می شود \ جایی که بین عالم و آدم، زبانزد است
هر جا دلی شکست به این جا بیاورید \ اینجا بهشت، شهر خدا، شهر مشهد است
![[تصویر: 87267819991958480523.jpg]](http://upcity.ir/images2/87267819991958480523.jpg)
حسین ارام جانم، حسین روح و روانم
بیا نگار اشنا، شب غمم سحر نما
مرا به نوکری خود، شها تو مفتخر نما
1392 آذر 24، 19:29
مرسی ارشام
نظرتون چیه برم الان تاپیک قدم ب قدم بنویسم رفتنی شدم؟
.gif "Khansariha (46)")
![[تصویر: a7f963e5e050.gif]](http://s7.picofile.com/file/8379635092/a7f963e5e050.gif)
تاخودت کاری نکنی چیزی تغییر نمیکنه ..
1392 آذر 24، 19:35
مسئله این نیست که چقدر می‌تونی مشت بزنی؛
مسئله اینکه چقدر می‌تونی مشت بخوری و باز ادامه بدی.
چقدر زمین بخوری و باز پاشی وایسی.
آدم اینجوری برنده میشه!
1392 آذر 24، 19:39
ویرایش شده
راستی ... تو پروفایل همه نوشتی بیا جنگجویان . هر کی بیاد شک میکنه خبری بوده
هر کی پ.پ شو خوند برو ویرایشش کن
تاخودت کاری نکنی چیزی تغییر نمیکنه ..
1392 آذر 24، 19:52
البته با رعایت جوانب وسکرت
داده ام دل به حسن سر به اباعبدالله
پدرم گفت به دلدادگیت ایول الله
پدرم گفت به دلدادگیت ایول الله
1392 آذر 24، 19:57
ویرایش شده
خب اینجوری که تابلو میشه
یهو همه باهم بختشون باز بشه
و قبلا ازین حرکت ها زدیم منو هادی و ارمان
برا همین یکم باورش برا بچه ها سخت میشه اون به کنار و بچه ها یادمه خیلی ناراحت شده بودن که سر کار گذاشته بودیمشون
ارشام همه جوانب کار رو در نظر بگیر
و منم خداروشکر 84 روزه پاکم
یا علی
.gif "Khansariha (121)")
آثار هنری به دو دلیل ارزشمندند، اول اینکه توسط استادان به وجود آمده اند. دوم اینکه تعدادشان کم است .شما گنج پر ارزشی هستید، زیرا توسط بزرگترین استاد خلق شده اید و فقط یکی هستید. 
1392 آذر 24، 20:04
من اول شبانه رو خوندم ، بغضم گرفته بود بخاطرت
ولی علی راست میگه ، یه جوری نقشه رو بریزین تابلو نشه
منم پاکم یاعلی
شگفتا هر چه ترا به يادم بياورد، زيباست .
بوی نمور کوچه و کلمات ..
نگاه مورب کسی که از انتهای بن‌بست باز آمده است ..
و دستها، دامنه‌ها، روزنامه‌های عصر، پتوی کهنه‌ای بر هره‌ی ديوار ...
هرچه ترا به يادم بياورد، زيباست.
![[تصویر: 0607.jpg]](http://s3.picofile.com/file/8224223550/0607.jpg)
بوی نمور کوچه و کلمات ..
نگاه مورب کسی که از انتهای بن‌بست باز آمده است ..
و دستها، دامنه‌ها، روزنامه‌های عصر، پتوی کهنه‌ای بر هره‌ی ديوار ...
هرچه ترا به يادم بياورد، زيباست.
1392 آذر 24، 20:05
ما نسل‌های جدید کارمون درسته!
حالا ببین! :P
مسئله این نیست که چقدر می‌تونی مشت بزنی؛
مسئله اینکه چقدر می‌تونی مشت بخوری و باز ادامه بدی.
چقدر زمین بخوری و باز پاشی وایسی.
آدم اینجوری برنده میشه!
1392 آذر 24، 20:14
یه مدینه،یه بقیعه،یه امامی که حرم نداره،
سینه زنهاش،کسی نیست تا،روی قبرش یدونه شمع بذاره،
دل بی تاب،دیگه شد آب،که توو آفتاب نه سایبونی داره،
نه یه خادم،نه یه زائر،نه کنارش یه روضه خونی داره،
امون ای دل،امون از غریبی...
سینه زنهاش،کسی نیست تا،روی قبرش یدونه شمع بذاره،
دل بی تاب،دیگه شد آب،که توو آفتاب نه سایبونی داره،
نه یه خادم،نه یه زائر،نه کنارش یه روضه خونی داره،
امون ای دل،امون از غریبی...