امتیاز موضوع:
  • 18 رأی - میانگین امتیازات: 4.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

آرشیو گروه "رهروان پاکی" (گروه آقایان) (غیر فعال)

سلام

خوبید که؟

یه اعلام وضعیت بخام بکنم ...
می شه به عبارتی 11 روز نگه داشتن چشم و 18 روز هم پاکی.
با تشکر از خدا

گروه ها هم که شکل گرفتند.
ولی دوستمون "شمشیر" چون دیر اومد،
حق ش بود بشه نخودی! Gigglesmile
هر دو گروه ازشون بهره بجویند

اسم سرخ پوستی که دوستمون "روزی نزدیک" گفتند هم قشنگ ه: ایستاده در باد با صفحه کلید! cheshmak 
اصلن تو مرام م نیست بخام کلمات غیر فارسی رو با حروف فارسی بنویسم Khansariha (8)
یا "باد در موهای ش" برای امثال من که موهاشون داره می ریزه
راستی اینجا کی ا دارن کچل می شند!؟
کلن ما رو یاد فیلم "رقصنده با گرگ" انداختی ها.

و آقای "همساده"
این جلساتی که می ری چیه؟ بیشتر توضیح می دی؟
همون جلسات معتادین مواد مخدر هست یا چیزی مختص امورات جنسی؟

به نطرم اینجا بستر مناسبی هست برای بیان تجربیات؛
ولی فکر کنم خیلی مجالی نباشه برای گفتگو و بحث روی یک موضوع.
نظر پشت نظر توی صفحات متعدد، بعد هم پیدا کردن سر و ته قضیه سخت می شه.

با همساده و رضا.د موافق م.
امکان گفتگو ی (بخوانید چت) زنده هم چیز خوبی ه
مثلن گاهی اوقات آدم کلن حوصله ش سر می ره،
با بچه های اینجا صحبت کردن بهتر از ولگردی توی اینترنت هست.
اینجا آدم نسبت به هم شناخت پیدا می کنه دیگه بعد یه مدت،
خب مثلن می شه بچه ها برای هم بنویسند؛
حالا از ترک و ما یتعلق به و یا کلن صحبت های معمولی

قبلن ها اینجا می شد ایمیل به اشتراک گذاشت و توی مسنجری جایی گپ زد
الان ها هم شاید بشه از طریق مدیران این کار رو کرد.
الان ه که یاهو مسنجر پکیده، با اسکایپ ی چیزی مقدور هست.
خلاصه من م موافق Khansariha (69)
لیکن تصمیم با بالا هاست دیگه. 303

و یه موضوع ی که این وسط هست،
می مونه حریم خصوصی یا همون privacy
در این رابطه هر کس نظر خودش رو داره و این خودش هست که مسول حفظ حریم ش هست.
اینجا ما همه به یه اسم کاربری هم و می شناسیم
بعضی ها اسم واقعی شون هم گفتند، شهرشون یا رشته تحصیلی شون و ...
بعضی ها هم نه
یادم ه یکی تو صندلی داغ از یکی پرسیده بود: چند تا بچه اید تو خونه؟
جواب که: هم خواهر دارم، هم برادر! 
می گم باز کردن حریم خصوصی یه چیز شخصی ه.
همین دیگه؛ امیدوارم منظور م رسونده باشم

و یه مطلب آخر،
بچه ها این مبحث "احتلام" رو نگذارید زمین بمونه!
هاها،
حیف ه به خدا!
به نظر شما شیرین ترین احتلام ها کدوم ها هستند؟
4fvfcja
می خواستم برم بخوابم ، گفت برای بار آخر بیام ببینم کانون چی می گه. از این جمله نتونستم بگذرم.  4fvfcja

به نظر شما شیرین ترین احتلام ها کدوم ها هستند؟


اونی که صبح پامیشی می بینی اذان صبح رو گفتن و باید تو دمای -20 درجه بری حموم.  Vamonde
انتقال از زیر پتو به حموم مثل انتقال نفت از چاه نفت به پالایشگاه می مونه لامصب از بس سخته  4fvfcja
سلام رضا من باز هم پایه بودن خودم رو اعلام میکنم.شروع کن دیگه یه کاریو بسه دیگه مقدمه چینی...با دو نفرم خیلی کارا میشه کرد زیاد تو بحث یار کشی و اینا نباشیم گروه رهروانه پسرونه هم هست هر کی خواست شرکت میکنه هر کی هم حال نکرد شرکت نمیکنه.استارت بزن دیگه
درود خدا به محمد رضا مرد بزرگ مرسی بعد این همه مدت اومدی و با این اعلام پاکی کلی انرژی مثبت دادی....مرسی همه جوره...
داداش نمیدونم بهترینشو نمیدونم
ولی پریشب اینقدر خسته بودم سرمو گذاشتم مثه خرس خوابیدم.بعد فردا نماز ظهر فهمیدم که محتلم شدم....
یعنی واسه نمازایی که خوندم و باید قضا بشه واسه کلی لباس که بیخودی کثیف شد دق خوردم ولی کلا تا الان این حالت واسم پیش نیومده بود اینقدر حال داد که نگو یعنی اصلا نفهمیدم و بدن طبیعی رفتار کرد اونم سر شب....
داداش نمیدانم ببخشین ولی من اجازه ندارم راجع به گروه حضوری حرفی بزنم.
یه سوء تفاهم شده هر چی هم اینجا میگم راجع به مشارکتها معمولا مشارکتهایه دو نفره بین خودمو دوستان هم دردم بوده.یا مشارکتهایه اسکایپی بوده.یا از روی کتابها و پم فلتها خوندم.من یه مدتی هم با تلفن با دوستایی که تو کانون پیدا کرده بودم ارتباط داشتم البته الان هیچ کدومشون اینجا نیستن.اونم خیلی آموزنده بود واسم.
وگرنه یادم نمیاد حرفی راجع به جلسات حضوری زده باشم.
الان یه چیز خیلی بزرگ یاد گرفتم به صورت کاملا ناخودآگاه بعضی جاها اشاره هایی کردم به این جلسات که  اشتباه بوده.از این به بعد اصلا کلمه ای به اسم جلسه رو به کار نخواهم برد.
همش هم دلیلش همون حرفی هست که شما زدی:حفظ حریم شخصی
و به تعبیر ما گمنامی
تجربیات یکسال و نیم گذشته مو حتما انتقال میدم.اصلا من نمک خورده کانونم باید دینمو ادا کنم.ولی دیگه جلسه و گروه و اینا اصلا و ابدا نباید حرفی بزنم.
خدا رو شکر اینو زود فهمیدم.
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
سلام

دقت کردین رهروان چه ضربتی کار می کنه؟
دیشب اومدم هیچ خبری نبود... بعد یهو از دیشب تا حالا چند تا پست دادن بچه ها...

ان شالله همگی توپ باشین...
مو خوشوم خوشوم خوشوم... مو به عشق تو خوشوم...  4fvfcja

محمدرضا کجا بودی داداش این همه مدت؟
کلــــــــــــــــــی خوشحال شدم دیدمت... 317
9 ماه پاکی که دیگه جای هیچ حرفی نداره... احسنت داداش جون...  Khansariha (18)

داداش رضای گل
به شدت منتظر طرح اصلاحی که گفتی هستیم...  هم شما و هم باقی دوستان اگه نظری دارن...  Khansariha (18)

داداش نمیدانم
من تعداد احتلام هام به اندازه یه کف دست هم نمیشه... لذا همه شون واسم شیرین بودن...  4fvfcja
البته دروغ چرا... محتوای خواب هایی که دیدم اصلا خوب نبوده... کاش دیگه هیچ وقت از اون خوابا نبینم...
(کاش می تونستم بیشتر بگم و درد و دل کنم 1

همساده، عزیز دل برادر هم که ماشالله پایه همه چیزه...  Khansariha (18)
داداش زین پس همه ی مسئولیت های گروه به عهده ی تو...  4
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

داداش آرمین خدا وکیلی من از همون نوجونی پایه همه کار بودم پایه هر آدمی هم بودم.اصلا پایه بودن تو ذاتم بود.البته الان آدم شدم پایه نیستم اونم پایه مسئولیت!!!!!!!!!!!!!!!
خوب اسپم گذاشتن کار بس زشت میباشد.برای اینکه اسپم نباشه
داش آرمین اسم گروه همون خشم بروسلی خوب بود به نظرم.
دوم اینکه الان 8 ماهه قلیون نمیکشم.حتی به صورت تفننی
سوم اینکه دو ماهه لب به سیگار نزدم.
چهارم اینکه هر چی به هم اتاقم میگم پیش من از دختر و اینا حرف نزنه تو کتش نمیره.میزنم لهش میکنم.
پنجم اینکه این روزا خیلی داره خوب میگذره الحمدلله.وسوسه ها هستن ولی هوشیاری هم هست.خدا رو شکر بابت همه چیز
در پایان مو خوشوم خوشوم خوشوم... مو به عشق تو خوشوم...
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
سلام
محمد رضا خوش اومدی .
و خوشا بحالت ... 53258zu2qvp1d9v
بزرگترین آرزوی این چند سال اخیرم این بوده که به عدد 40 برسم . آخرین بار سال 91 بود 40 روزه شدم .


نقل قول: بچه ها این مبحث "احتلام" رو نگذارید زمین بمونه!
هاها،
حیف ه به خدا!
به نظر شما شیرین ترین احتلام ها کدوم ها هستند؟

یعنی از بیخ و بن سرطانه بخصوص وقتی که صبح باید پاشی بری جایی . سر وقت پامیشی میبینی باید بری حموم vayy
همین ترم 3-4 باری کلاس های صبح رو غیبت خوردم بخاطر همین موضوع 42
یادش بخیر ... اوایل که اومده بودم کانون احتلام رو التحام میگفتم ؛ داداش نمیدانم اومد روشنم کرد اسمش اینه نه اون 4chsmu1


نقل قول: محتوای خواب هایی که دیدم اصلا خوب نبوده... کاش دیگه هیچ وقت از اون خوابا نبینم...

خداییش دلت میاد ؟ 4chsmu1
خب لامصب این که کلا همه چیش سرطانه و دردسر ؛ حداقل بذار خوابشو ببینیم 4fvfcja
ولی من کلا خیلی کم خواب میبینم . کلا شاید دو سه بار موقع محتلم شدن خواب دیدم بقیش دیگه کلا خواب ندیدم فقط محتلم شدم ... همینجور خشک خشک 22
تازه خوابام هم کیفیت ندارن همونایی هم که دیدم سیاه سفید بود . کلا از خواب هم شانس نیاوردم 4chsmu1
ملت خواب فول اچ دی میبینن با جنیفر ؛ ما هر چی خواب دیدیم یاد فیلمای دهه 60 افتادیم 4chsmu1
ولی کلا خواب خوب نیست . تا چند روز تو ذهن میمونه و اذیت میکنه .
[تصویر:  a7f963e5e050.gif]
‌‌‌‌
تاخودت کاری نکنی چیزی تغییر نمیکنه ..
عاشق جان،
کاش یه اسم ی به ما بگی هر وقت خواستیم عزیز ی، جان ی، داداش ی چیزی بذاریم این ور اون ور ش؛ راحت تر باشه Khansariha (18)

بعد هم که از چاه نفت گفتی و کردی کبابُ م
هاها
چاه نفت زدن هم داستان ها دارد،
دفعه قبل چه قدر زمین اذیت کرد.
نمی گذاشت سوراخ ش کنیم cheshmak 

احتلام ها که کلن مایه زحمت اند،
منظورم از شیرین بشتر به موقع بود.
من قبلن که تو سایتای ناجور می رفتم و آخرش به خ.ا. ختم نمی شد؛
(فعل گذشته رو دارید، یعنی که دیگه چشام رو پاک نگاه خواهم داشت ایشالا 128fs318181 )
دل م می خاست صبح ش احتلام کنم. یه جورایی فشار ترخیص می شد! هاها

آرمین رو،
آقا این قده کم احتلام شده که مورد و خواب مربوطه رو یادشه. ایــــ ول داری 317 
اگه خواب های مربوطه خنده داره؛ خب بگو.
ادخال سرور کن در قلوب مومنین خسته!

راستی بچه ها تو انگلیسی به "احتلام" می گویند:
wet dreams یا همون خواب های خیس.
خب همساده اومده با یه طرح از امروز به بعد مصادف با اولین روز مسابقات ترک گروهی من هر روز میام اینجا یه مطلب جدید مینویسم راجع به مشکلات و مسائلی که ما با اون درگیریم.تا فردا که من میام یه مطلب جدید میزارم همه داداشا میتونن نظر یا احساس یا تجربه شخصیشون رو راجع به متنی که نوشتم بزارن.این اصلا به این معنا نیست که پست متفرقه نزارین این فقط یه پیشنهاده هر کس دلش خواست شرکت کنه هر کس نخواست نمیکنه نوکرشم هستم .کاملا شرکت اختیاری است.
نکته بسیار مهم و حیاتی:اگر صحبتهایه کسی به نظرتون ایراد داشت و اشتباه بود حق هیچ اظهار نظری ندارین مگه اینکه فرد مشارکت کننده در متنش به وضوح نظر بقیه رو خواسته باشه.روی حرفهایه کسی لطفا نظر ندین.فقط از نظر و احساس و تجربه شخصیتون بگین اگه حرفتون درست بود خود شخصی که اشتباه حرف زده متوجه میشه.پس مشارکتهایه همو نقد نمیکنیم.
نکته مهم دوم:هر یک از دوستان که نظری نداشت راجع به متنی که گذاشتم ولی دوست داشت ما رو همراهی کنه میتونه حس و حال روزانه شو بگه از اینکه چطوری روز رو گذرونده.
نکته مهم سوم:هر گونه نظری دارین یا پیشنهاد راجع به بحث یا عوض کردن موضوع از طریق پیام پروفایل به بنده اطلاع بدین.جای نقد طرح و پیشنهاد موضوع فقط در پروفایل بنده.
ممنونم 53
به نام خدا
جلسه اول مشارکت گروهی رهروران
جنبه های عمومی اعتیاد
تجربیات ما سه جنبه از وضعیت ما یعنی" ناگیرایی،خودداری و خماری"را که به طور معمول مشخص کننده انواع اعتیاد هستند،نشان میدهد.اگر فردی یکی از این سه پدیده را در زمینه هایی از زندگی تجربه کرده باشد،عموما عنوان یک معتاد شناخته میشود.وقتی ما این معیار را موردخودمان کار میگیریم،تشخیص میدهیم به شهوت،سکس رابطه جنسی یا گونه ای از  اینها معتاد هستیم.
ناگیرایی(tolerance)
 وازه ناگیرایی اشاره دارد به گرایش فرد برای هموار کردن مقدار بیشتری از دارو یا فعالیت اعتیادگونه برخود.در این روند فرد از  مصرف لذت کمتری میبرد و در نتیجه برای حفظ تاثیر دلخواه و تجربه دوباره لذت آن ،نیاز به افزایش میزان فعالیت اعتیادگونه  دارد.در مورد اعتیاد به چیزی غیر از مواد مخدر ناگیرایی به معنای افزایش میزان نیاز به  اشتغال فکری،تعاملات و فعالیتهای اعتیاد گونه است که البته با اثرات کمتر و کمتر این عوامل همراه میباشد. بطور خلاصه ما هر چه بیشتر به دارویمان پناه میبریم،لذت و رضایت کمتری کسب میکنیم. وقتی ما میبینیم که چگونه شهوت و فعالیتهای جنسی مان در طول سالیان روند تصاعدی را طی کرده است،متوجه میشویم که چگونه این موارد درباره ما صدق میکند و اینکه چگونه این مرزها یکی پس از دیگری هم در فکر ما و هم در رفتارمان شکسته شد.به عنوان مثال خیال پردازیهای اولیه توام با خود ارضایی های تفننی،درابتدا برای ما کافی بودند. ولی ما به تدریج به جستجوی نمونه هایی قویتر و موثرتر پرداختیم و اگر به تصاویر وابسته بودیم،به تدریج خود را در حال جستجوی تصاویر هرزه تر یافتیم. اگر با یک قرار عاشقانه شروع کردیم،کارمان به روابط بی بندو بار و هرزه  بیشتری کشیده شد. استفاده از خیالپردازی به انجام آن در انظار عمومی تبدیل شد.ما به مقدار بیشتر و بیشتری از دارویمان نیاز پیدا کردیم.
خودداری(Abstinence)
اصطلاح خودداری اشاره به پدیده ای دارد که در آن، معتاد به نوعی برای قطع استفاده از ماده یا فعالیت اعتیاد گونه تلاش میکند.شاید بهتر باشد نام این پدیده را "پرهیز یا مبادرت به پرهیز" بنامیم.ما بارها و بارها برای پرهیز،سوگند خوردیم.
ندایی در درونمان فریاد می کرد که باید متوقف شویم.چند بار به خودمان گفتیم که باید رفتارمان را ترک کنیم؟بعضی از ما با هر بار شهوترانی کردن تصمیم میگرفتیم ترک کنیم.واقعا چند بار برای ترک رفتارهایمان تلاش کردیم؟تنها بعضی از ما "متوقف شدند" البته بعد از مرگ
خماری(withdrawal)
اصطلاح "خماری" اشاره دارد به نشانه هایی که یک معتاد در زمان محرومیت از دارو یا فعالیت اعتیاد گونه،ممکن است تجربه کند.چنین نشانه هایی میتواند جسمی،احساسی و یا هر دو باشد.این نشانه ها باعث فرو افتادن به این دام غلط میشوند که ما باید حتما  رابطه جنسی داشته باشیم.اما در حقیقت،معتاد جنسی هیچ تفاوتی با یک معتاد با مواد مخدر ندارد که احساس میکند بدون استفاده از مسکنش میمیرد و صحت نداشتن این باور،کاملا مشخص است. در واقع غذا ندادن به گرسنه جنسی ما را نمیکشد.
بعضی از ما به تجربیات اولیه پاکی خود به شکل یک شوک نگاه میکنیم که در آن حالت،کل وجود ما داشت آرام آرام از یک زخم خودساخته عاطفی بهبود پیدا میکرد.هوشیاری شامل یک شیوه جدید و نا آشنای زندگی است،درست مثله اینکه بدون آشنایی با زبان و آداب یک کشور خارجی در آن کشور رانندگی کنیم.هوشیاری یک سفر کاملا جدید است.بدون پناه بردن به دارویمان،آنچه را که حقیقتا در درون ما میگذرد احساس میکنیم.
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
نقل قول: خداییش دلت میاد ؟ [تصویر:  4.gif]
خب لامصب این که کلا همه چیش سرطانه و دردسر ؛ حداقل بذار خوابشو ببینیم [تصویر:  e.gif] 
ولی من کلا خیلی کم خواب میبینم . کلا شاید دو سه بار موقع محتلم شدن خواب دیدم بقیش دیگه کلا خواب ندیدم فقط محتلم شدم ... همینجور خشک خشک [تصویر:  22.gif] 
تازه خوابام هم کیفیت ندارن همونایی هم که دیدم سیاه سفید بود . کلا از خواب هم شانس نیاوردم [تصویر:  4.gif]
ملت خواب فول اچ دی میبینن با جنیفر ؛ ما هر چی خواب دیدیم یاد فیلمای دهه 60 افتادیم [تصویر:  4.gif] 
ولی کلا خواب خوب نیست . تا چند روز تو ذهن میمونه و اذیت میکنه .

اقا اینقدر در مورد احتلام و التحام میگید ما نمیفهمیم چیه 42   من یه سال هم پاک بودم یه بار هم نشدم ببینم چطوریه! الانم نزدیک 80 روز شده

سعادت دیدنشو نداشتیم!!! 17
بچه های هم گروهی ما...
اگه همگی موافقید، اسم گروه رو خشم بروسلی بذاریم...
اکیه؟

همساده داداش رسماً ای ول داری...
تو این چند وقته چقدر تو زمینه های مختلف پیشرفت کردی...
کاش ما هم همت تو رو داشتیم... 1


نقل قول: اقا اینقدر در مورد احتلام و التحام میگید ما نمیفهمیم چیه [تصویر:  p.gif]   من یه سال هم پاک بودم یه بار هم نشدم ببینم چطوریه! الانم نزدیک 80 روز شده
داداش من اولین احتلام رو تو سن 24 سالگی تجربه کردم...
هنوز جا داری...  4fvfcja

و
آقا خوابایی که من دیدم نشونه ی بیماریمه...
از اون خوابا که شما فکر می کنین نیست...  53258zu2qvp1d9v
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

مشارکت رضا
رضا هستم معتاد، یک هفته هست که پاکم.
امسال به یکی از دوستام اومدم مدرسه جدید، تنها دوست صمیمی که داشتم. امروز خودشو نشون داد. همیشه حسود بود اما من به روم نمیاوردم و چیزی نمیگفتم.
تا جاییکه امروز باعث شد کاری کنه که امتحان شفاهی مو خراب کنم.
باور کنید برای من اصلا مهم نبود که امتحانو خراب کنم ولی اینکه از نزدیکترین دوستت ضربه بخوری خیلی خیلی ناراحت کنندس. هر جور فک میکنم نمی تونم خودمو توجیح کنم پس به همین خاطر دوستیمو کات میکنم.
من همیشه تعداد دوستام کم بوده یعنی جز دو سه نفر با کسی حرف نمیزدم اما الان فقط یدونه دوست دارم. اونم فقط تو مدرسه با همیم.
کلا به این نتیجه رسیدم که دوست حقیقی بدرد نمیخوره عشق است دوست مجازی.

امروز بعد مدرسه با خانواده رفته بودیم یه جایی به همراه یه بنا. اونجا ساخت و ساز داشتیم.
خلاصه دست بکار شدیم و دو دیقه نگذشته بود این استاد شروع کرد به سیگار کشیدن.
ازش فاصله گرفتم حالمو بد کرد.
سیگار پشت سیگار مجبور بودم برم کنارش اما سعی میکردم فاصله بگیرم. درسته وسوسه ای نداشتم ولی مطمئنن اگه اشتیاق نشون میدادم لغزش میکردم.
 الان هم دوش گرفتم و اینقدر خسته ام که نگو.

دغدقه هایم
یکی این که هنوز درگیر عشقم هستم. مثل اینکه این رویای 5 ساله قرار نیست تموم بشه.
حالا نمیدونم هنوز رویاست یا روزی قراره تبدیل به واقعیت بشه.

در جستجوی خدا دور و برمو نگاه میکنم. خیلی خیلی از رفتارمو اصلاح کردم.
اما بازم نگرانم نگران عاقبتمم.
نگران اینکه چطور با احساساتم رفتار کنم.
ممنون که هستید در کنارم. با سپاس  53
نمی دانم ، مخلص شما محمدم.  128fs318181
به نام خدا
سلام دوستان
همساده هستم یک دوست در حال بهبودی(البته یه اسم دیگه داشتم از امشب شدم دوست بهبودی)
خوب راجع به این پست قبلی که گذاشتم همه سه آیتم در مورد من صدق میکنه.برای ناگیرایی من اگه بخوام مثال بزنم من میرفتم فیلم سانسور نشده زبان اصلی از ویدیو کلوپ میخریدم اولش ماهی یکبار میرفتم این اواخر شد شبی یکبار اوایل یه حلقه فیلم بود اواخر 7 الی 8 تا...یعنی تمام پول تو جیبیم یه مدت سر همین قضیه میرفت....من هی بیشتر و بیشتر میخواستم تا آروم بگیرم...برای خودداری هم که هر بار بعد از خودارضایی توبه میکردم و میگفتم این بار آخره صدها بار تو ماه رمضون و ایام قدر و محرم و صفر تو حرمهای مذهبی گریه میکردم و زار میزدم و میگفتم این بار آخره هر بار تصمیمات جدی میگرفتم ولی موفق نمیشدم دست رو قرآن میزاشتم نماز شب میخوندم چله میگرفتم دارو میخوردم ولی متوقف نمیشدم....برای خماری هم که راستش اوایل اصلا باورم نمیشد دووم بیارم یعنی همین الانم با خودم میگم آخه چطوری میخوای بدون خودارضایی بدون رابطه با جنس مخالف زندگی کنی؟راستش واسم خیلی فضایی هستش زندگی تو عالم پاکی درست مثه این متن مثه رانندگی تو یه مملکت بیگانه میمونه.البته الان فهمیدم من بی این دارو نمیمیرم.بعضی وقتها ناخودآگاه درد میکشم از اینکه شهوترانی نمیکنم ولی این درد کشنده نیست...
راجع به حال و هوای این روزام خیلی خوب نیست ولی بدم نیست...الحمدلله
ممنونم که به حرفام گوش دادین.
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
 سپاس شده توسط
نقل قول: مو خوشوم خوشوم خوشوم... مو به عشق تو خوشوم...  [تصویر:  e.gif]
ماشالاه همه گوش میدادن رو نمیکردن! Gigglesmile

نقل قول: دوم اینکه الان 8 ماهه قلیون نمیکشم.حتی به صورت تفننی
سوم اینکه دو ماهه لب به سیگار نزدم.
چهارم اینکه هر چی به هم اتاقم میگم پیش من از دختر و اینا حرف نزنه تو کتش نمیره.میزنم لهش میکنم.
قلیون هم میکشیدید؟ 1744337bve7cd1t81

سیگار؟! :smiley-yell:

 Gigglesmile 

بزن لهش کن! والا!

نقل قول: داداش من اولین احتلام رو تو سن 24 سالگی تجربه کردم...
هنوز جا داری...  [تصویر:  e.gif]

دوستام از 16 سالگی اینطوری میشدن!  1744337bve7cd1t81  ایشالاه که ما نشیم!
سلام

از همساده ی عزیز ممنونم که برنامه های مدونی برامون در نظر گرفته...
و می خواد اینجا رو یه تکون اساسی بده...  Khansariha (18)

همساده داداش این لفظ «دوست بهبودی» خیلی زیباتر و بهتر از لفظ «معتاد» و این جور واژه هاست...
راستش منم اصلا حس خوبی نسبت به این جور واژه ها ندارم... 1

مشارکت آرمین:

ناگیرایی(tolerance)
وقتی به گذشته بر می گردم، می بینم که چقدر زیاد در مورد من صدق میکنه...
دیگه فرقی نداشت کجا باشم... تو چه حال و احوالی... تو یه جای عمومی یا تو یه جای خصوصی...
هر بار دوست داشتم به شکل متفاوت تری کارم رو انجام بدم...
اون اواخر حتا قصد آسیب زدن به خودم داشتم... صرفاً برای یک تجربه ی جدید!

خودداری(Abstinence)
بارها به خودم گفتم که این آخرین باره... این یکی دیگه آخریشه...
اما برخلاف خواسته ام هر بار قدم برداشتم و به عادت قبلی برگشتم...
این یکی هم در مورد من صدق میکنه...

خماری(withdrawal)
حالت خماری رو من نداشتم...
یادم نمیاد درد کشیده باشم از اینکه چرا نمی تونم مسکن خ.ا رو استفاده کنم...
برعکس روز به روز که پاکیم بیشتر میشده، حس و حالم هم بهتر شده...
حس کردم آدم موفق تری ام و زندگی بهتری رو پیش رو دارم...


و
داداش درخشنده من همه چی گوش میدم... 4fvfcja
یکی منو هدایت کنه... 42


و
نمی دونستم سورد میشه شمشیر...
مرسی از نمیدانم جان که این واقعیت علمی رو در ذهنم حک کرد...  4


و
فکر کنم مرد مجاهد گروه رو تحریم کرده... اصن تحویل نمیگیره ما رو...
باید از دلش در بیارم...  53258zu2qvp1d9v
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明


موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان