آرشیو گروه "رهروان پاکی" (گروه آقایان) (غیر فعال)

[آرمین]

ممد68 کارت خیلی درسته رفیق... 

داداش حسین ای ول داری...
زین پس تو مشاور شماره یک رهروان خواهی بود... 
بله... بهترین پزشک هر کسی، خودشه... اولین کار هر پزشک هم اینه که علت ها و محرک ها رو شناسایی کنه...
اینکه هفته ی پیش ســـــــــــــبز بودی خبر فوق العاده ای بود برای من... 

بنده ی امیدوار
زین پس شما هم راهنمای تازه واردان خواهی بود... مرسی که کمک حال هستی... 
اوضاع بهتره داداش؟

هادی جان
من در تو کوهی از اراده برای تغییر می بینم... چرا باید ناامید باشم؟
خب اینکه به اون نتیجه ای که می خوایم نرسیم، طبیعیه... من مدام با خودم تکرار می کنم که کامل نیستم...
آدمی که کامل نیست، حقشه که اشتباه کنه...
ولی مدام به فکرم که چی کار کنم که کامل تر شم... آدم احمقه که مدام اشتباهاتش رو تکرار می کنه... 
باید به خودمون فرصت بدیم برای اصلاح... و دغدغه مند باشیم...

خدا رو شکر که هفته ات سبز بود...
اینکه تابستونت متفاوت بود عالیه! خوشحالم برات...
و اینکه جلوی نفست ایستادی، یعنی تمرین خودسازی رو شروع کردی...
امیدوارم ادامه بدی تا به نتیجه ای که می خوای برسی... 

استاد رند عزیز
خیلی مخلصیم... 
کمی برایمان از تجربیاتت بگو... تنها نذار بچه های ما رو... 
تو نیکی میکن و در دجله انداز... که ایزد در بیابانت دهد باز...
روحیاتت به بازها می خوره؟ 

[™alireza]

سلام دوستان

علیرضا تی ام
خ.ا تنها مشکل زندگی تویه؟

سلام آرمین جان
تنها مشکل نه ولی کوچکترین مشکله
باید از مشکل کوچولوها شروع کرد

ورزشم کوهنوردیست
عاشق ارتفاعاتم

سلام هادی عزیز
منم دوست دارم کوه نوردی رو ، اصفهان هم کوه زیاد داره
تنهایی کوه نوردی میکنی؟ یا عضو گروه هستی؟
اگه عضو گروه هستی میشه بگی از کجا پیداشون کردی؟ برنامه هاشون چطوریه؟
من دنبال یه گروه خوبم..

[روزبه]

سلام

روزبه کانون
کجایی پس؟ چی شده داداش؟
برامون حرف بزن... 

چی بگم آرمین خان... ینی چیزی به ذهنم نمیرسه بگم
داغون
لاشی
بزنم به تخته دیگه خ.ا داره عادی میشه... دارم به ورطه های جدید وارد میشم
این پستو که خوندی، پاکش کن... حوصله جواب دادن ندارم

[چشم های خاکستری]

سلام...
ما اومدیم که راکد نباشیم...!!!
همه ی پست ها رو میخونم
به عبارتی زیر آبی میرم
آقا کسی نیاز به روحیه داشت یه سری به ما بزنه  

[آرمین]

سلام آرمین جان
تنها مشکل نه ولی کوچکترین مشکله
باید از مشکل کوچولوها شروع کرد

خب می دونی چیه داداش؟
یک وقت ها همین مشکل کوچولویه معلول یه سری مشکلات بزرگ دیگه هست...
تا زمانی که واسه اون ها اقدامی نکنیم، این هم شاید حل نشه...
و کافیه خدایی نکرده یه جای مسیر زمین هم بخوریم، اون وقت کارمون ساخته است...

به نظرم به فکر اون یکی ها هم باش...
این جوری زودتر و بهتر نتیجه می گیری...
این طور فکر نمی کنی؟  

 
چی بگم آرمین خان... ینی چیزی به ذهنم نمیرسه بگم  
داغون
لاشی
بزنم به تخته دیگه خ.ا داره عادی میشه... دارم به ورطه های جدید وارد میشم
این پستو که خوندی، پاکش کن... حوصله جواب دادن ندارم

داداش روزبه خوب
من این پستت رو نگه می دارم
تا پس فردا روزی که اومدی یادت بمونه چه روزهای سختی رو گذرونی و به کجا رسیدی...
ما آدما خیلی فراموشکاریم...   

سلام...
ما اومدیم که راکد نباشیم...!!!  
همه ی پست ها رو میخونم
به عبارتی زیر آبی میرم  
آقا کسی نیاز به روحیه داشت یه سری به ما بزنه    

ما روحیه می خوایم یالا... ما روحیه می خوایم یالا...    
آقای الف قاطی جمع شو... زیرآبی میرآبی اینجا جواب نمیده...   
شنیده ها حاکی است که می خوای رکورد پاکی تمام اعصار کانون رو بزنی... حقیقت داره؟   

سلام
من این هفته زرد شدم
روم سیاه

سلام داداش مهدی یار

هنوز مشکل همون موضوع خواب هست؟
باعث میشه به بیداری هم کشیده بشه؟ یا فقط همونه؟

هفته پیش قرمز این هفته زرد هفته بعدی حتما سبزه...  

[™alireza]

سلام آرمین جان
تنها مشکل نه ولی کوچکترین مشکله
باید از مشکل کوچولوها شروع کرد

خب می دونی چیه داداش؟
یک وقت ها همین مشکل کوچولویه معلول یه سری مشکلات بزرگ دیگه هست...
تا زمانی که واسه اون ها اقدامی نکنیم، این هم شاید حل نشه...
و کافیه خدایی نکرده یه جای مسیر زمین هم بخوریم، اون وقت کارمون ساخته است...

من چون آدم دوری گزینی هستم و یکمی هم زودرنج و حساس ، معمولا به خ.ا پناه می برم..
در مورد دوری گزینی هم خیلی پیش روانشناس رفتم ولی خب شخصیت آدم هیچوقت نمیتونه تغییر کنه... روانشناسا گفتن میتونیم یکمی کمکت کنیم ولی توقع تغییر خیلی زیادی نداشته باش
اگه بیشتر بتونم توی جمع باشم حس میکنم این خ.ا خیلی کمتر میشه
پیش همه کسی رفتم ، فامیلمون دکتر اورولوژی بود پیش اونم رفتم ، یه قرص نوشت که میل جنسی رو کم کنه ، 1 ماه اول خیلی خوب بود ولی بعدش نسبت به اون قرصه هم مقاوم شدم

[Hossain]

دیشب داشتم پست های قبلیمو میخوندم
پارسال دی ماه عضو کانون شدم...برای اولین بار تو دوره ی ترکم تونستم 40 روز پاکی رو رقم بزنم
از اون 40 رو به بعد ترکم رو به اوفول رفت
اکثرا از 10 روز کمتر بود...
تو این 3 ماه تابستون رکورد پاکیم 5فقط روز بوده
اگه از اون موقع تا حالا از این لعنتی دور شده بودم نزدیک یکسال پاکی داشتم و این یعنی:
ذهنی قدرتمند، انرژی کافی واسه همه ی کارام، اجرای برنامه ایده آلم، استفاده از فرصت ها و....
ولی چون این لعنتی رو از خودم دور نکردم نتیجه اش شد دو ترم مشروطی، ذهنی بدردنخور، انرژی واسه هیچ کاری نداشتن،ضعف در همه چیز تمرکز فکر کردن حافظه اعصاب،حتی تو یه راه رفتن 10 دقیقه ای...
از این تابستون تقریبا هیچ استفاده ای نبردم 
فقط تونستم همه راه های تحریکم رو پیدا کنم واینکه ججوری باهاشون مقابله کنم...این خوبه ولی آینده ای نامعلوم دارم، نمی دونم می تونم ترک کنم یا باز پاییز و زمستون تموم میشن و سال 96 من هنوزم گیر خ.ا ام...  

[رند]

 

استاد رند عزیز
خیلی مخلصیم... 
کمی برایمان از تجربیاتت بگو... تنها نذار بچه های ما رو... 
تو نیکی میکن و در دجله انداز... که ایزد در بیابانت دهد باز...
روحیاتت به بازها می خوره؟ 

سلام داداش آرمین
شما لطف داری داداشی من کوچیک شمام
یه درخواست دارم میشه این استاد رو نزاری جلوی اسم ما
ممنون میشم داداشی
راستش رو بخوای به خودم گفتم مسابقات ماهانه رو که رد کردم از خودم می گم تو گروه
حالا شما اگه سوالی دارین من در خدمتما
البته حدود دو هفته ای میگذره از پاکیم فعلا اوضاع قرمز قرمز نشده امید به خدا
دارم رو ارادم کار می کنم چیزی که روزای آینده به شدت بهش نیاز دارم در کل دارم جذب نیرو می کنم برا یه درگیری بزرگ.
با بیماری میسازیم ولی ایشون با ما نمیسازه
شعر زیبا و جالبیه داداشی
باید دید بیابان از نظر خدا کجا میشه
می گن صبر کوچیک خدا چهل ساله
من متوجه نشدم روحیاتم چیه؟

از پستای گذشته ناراحت شدم برا داداش روزبه
دوس دارم شخصا کمکش کنم البته اگه دوست داشته باشه

[روزبه]

دوس دارم شخصا کمکش کنم البته اگه دوست داشته باشه

لبیک...

[razmjoo]

سلام. 

رفقایی که زیاد شکست میخورن من نمیدونم رو تغذیه شون دقت میکنن یا فقط میگن ما میخوایم ترک کنیم اما تغذیه شون رو مورد توجه قرار نمیدن.... 

تغذیه خیلی خیلی مهمه ها...... خیلی اگ ر رعایت کنید کمک میکنه ها.....از ما گفتن بود


در این رابطه اگر چیزی نمیدونید*و یا احتیاج به کمک و راهنمایی دارید هم مطلب به اندازه کافی تو کانون هست 
و هم من اگر بتونم کمکی بکنم در خدمتم....

اگر کسی بگه من تغذیه ام رو اصلاح کردم و باز نمیتونم بیشتر از چهل روز کنار بزارم تعجب*میکنم

[پارادایس]

1. عاشق شدن، تاثیری مشابه مصرف کوکایین بر مغز و اعصاب دارد.

2. باور خوش‌بینانه درمورد آینده می‌تواند آدم‌ها را در برابر بیماری‌های جسمی و روانی حفظ کند.

3. گرفتن دست کسی که عاشق‌اش هستید می‌تواند درد فیزیکی، همین‌طور استرس و ترس را کاهش دهد.

4. آدم‌هایی که اعتماد به نفس پایینی دارند تمایل دارند دیگران را “قضاوت” و آنها را تحقیر کنند.

5. خاطرات به مرور زمان تحریف می‌شوند. هر انسان به‌طور متوسط حداقل یک خاطره‌ی ساختگی دارد.

6. حدود ۸۰ درصد صحبت‌های گروهی آدم‌ها، گلایه است.

7. افسردگی نتیجه‌ی بیش‌از حد فکر کردن است. ذهن مشکلاتی را خلق می‌کند که حتی وجود نداشته‌اند.

8. بودن با آدم‌های شاد، شما را شادتر می‌کند.

9. اگر خودتان را متقاعد کنید که خوب خوابیده‌اید، مغزتان فریب می‌خورد که شما واقعا خوب خوابیده اید

10. وقتی رویداد مربوط به گذشته را به یاد می‌آورید، درواقع دارید آخرین باری را به یاد می‌آورید که آن را به یاد آوردید.

11. هرچه نامطئن‌تر باشید بیش‌تر جبهه می‌گیرید و از عقایدتان دفاع می کنید.

12. پژوهش‌گران در حال بحث روی آوردن اعتیاد به اینترنت در فهرست اختلال‌های روانی هستند.
13. مغز با طرد شدن مثل درد فیزیکی رفتار می‌کند.

14. امروزه سطح اضطراب یک نوجوان دبیرستانی به‌طور متوسط به اندازه‌ی یک بیمار روانی در دهه‌ی ۱۹۵۰ است.

15. آغوشی طولانی‌تر از ۲۰ ثانیه مواد شیمیایی در بدن‌تان ترشح می‌کند که باعث می‌شود به شخصی که در آغوش گرفته‌اید اعتماد کنید.

16. آدم‌ها در هنگام خستگی فیزیکی راستگوتر هستند. برای همین است که آدم‌ها در مکالمات آخر شب دست به اعتراف می‌زنند.

[MUTE]

سلام
6ماه از سال 95گذشت
عمر بگذشته ما باز نگردد هرگز

[آرمین]

سلام همراهان

دوست ندارد این طور باشد، اما کاری هم از دستش برنمی آید. حساس است و خیلی زود از حرف های دیگران ناراحت می شود. تصمیم می گیرد رفت و آمدهایش را کم کند، روابط اجتماعی اش را حذف می کند و در خانه می ماند تا نه از حرفی ناراحت شود و نه کسی را ناراحت کند. غافل از این که این کناره گیری کردن فقط شرایطش را بدتر می کند و موجب تشدید حساسیت هایش می شود. البته خیلی وقت ها هم دست به کار می شود و سعی می کند رفتارهای اشتباهش را تغییر دهد ولی چون این کار برایش سخت است، در همان ابتدای کار، پشیمان می شود و دوباره به همان روال قبل برمی گردد؛ یعنی حساسیت و ناراحت شدن، بعد تنهایی و فرار از موقعیت برای کم شدن این همه ناراحتی و پس از آن هم تشدید مشکل و بدتر شدن شرایط.

آن طور که این روان شناس توصیه می کند این افراد در اولین قدم باید اعتماد به نفس شان را تقویت کنند و هر کاری از دست شان برمی آید ـ مانند خود گویی های مثبت ـ برای تقویت اعتماد به نفس انجام دهند. همچنین خوب است برای تقویت اعتماد به نفس، به خود آگاهی رسیده و شناخت دقیقی از نقاط ضعف و قوت شان پیدا کنند.

داداش علیرضا
این پاراگراف چقدر در مورد تو صدق می کنه؟

به نظر من در حال حاضر قاطی شدن با جمع تو رو از خ.ا دور نمی کنه...
چون تو توی جمع احساس آرامش نمی کنی...
و مشکل زودرنجی هم در پی اون میاد و باعث میشه تو بیشتر درگیر شی...

اما اگه بتونی از جمع های یکی دو نفره شروع کنی... با دوست های خوب...
یا با ورزش که خیلی به اعتماد به نفس آدم کمک می کنه...
کم کم آماده میشی برای جمع های بزرگتر...

اون موقع قضیه فرق می کنه... تو آمادگیش رو کسب کردی و از درون بزرگ شدی...
اعتماد به نفس و آرامشی که در تو هست باعث میشه تو جمع بودن به ترک خ.ا کمک کنه...

راستی
شخصیت تو خیلی شبیه به منه...  
ژنتیک رو نمیشه تغییر داد... اما میشه رو یه سری خلقیات کار کرد تا بهبود پیدا کنه و کمتر آسیب ببینیم...
همون یه مقدار بهبود خیلی زندگی آدم رو عوض می کنه...

 ضمن اینکه مسئله ی خودآگاهی خیلی مهمه...
آگاهی از نقاط مثبت و منفی مون باعث میشه خودمون رو راحت تر بپذیریم...
از اشتباهات مون کمتر رنجش بگیریم و خودمون رو بیشتر درک کنیم...
ضمن اینکه مسیر بهبود رو فراهم می کنه...

و اینکه
چقدر خوبه مصداق های این زودرنجی و حساسیت رو پیدا کنی...
چند بار آخر تو چه موقعیت هایی بود که چنین حسی رو تجربه کردی؟

بعد تو ذهنت ارزش سنجی کنی...
واقعا ارزشش رو داشت؟ طرف من کی بود؟ من حق داشتم چنین عکس العملی نشون بدم؟
من این قدر آدم کم ارزشی ام که با یه حرف طرف به هم بریزم؟

یکی تعریف می کرد دوستم منو ترک کرد... به خاطر ناراحتی این اتفاق، سریالی شدم و دارم خودم رو با خ.ا نابود می کنم!
گفتم چرا؟
گفت دیروز 10 دق دیر سر قرار رسیدم. هر چی از دهنش در اومد بهم گفت و دیگه هم گوشیش رو جواب نمیده.
گفتم اولین بارت بود؟
گفت باور کن تمام قرارهای قبلی، این من بودم که زود رسیده بودم.
گفتم برو خدا رو شکر کن که از دست یه دوست کم عقل نجات پیدا کردی. اگه ناراحت نمیشی باید بگم تو از اون هم کم عقل تری که به جای سجده شکر، زدی تو فاز زانوی غم بغل گرفتن. این اتفاق جای جشن و پای کوبی داشت...

[Aliap]

بچه ها امروز بعد بیشتر ۲ماه پاکی دوباره...خیلی عذاب وجدان دارم . از خودم خیلی بدم میاد . لطفا کمکم کنید..

[آرمین]

دیشب داشتم پست های قبلیمو میخوندم
پارسال دی ماه عضو کانون شدم...برای اولین بار تو دوره ی ترکم تونستم 40 روز پاکی رو رقم بزنم
.
.
.
فقط تونستم همه راه های تحریکم رو پیدا کنم واینکه ججوری باهاشون مقابله کنم...این خوبه ولی آینده ای نامعلوم دارم، نمی دونم می تونم ترک کنم یا باز پاییز و زمستون تموم میشن و سال 96 من هنوزم گیر خ.ا ام...  

حسین جان
حالا که علت ها پیدا شده، بهانه چیه؟
تو میگی حتا روش مقابله رو هم پیدا کردم...
این عالیه!

من میگم روش از اقرار استفاده کن. بیا بگو مشکل من اینه و اینه.
در قبال این ها هم باید این کار رو کنم و اون کار رو.

بعد هر بار بیا گزارش بده چی شد.
تونستم و موفق شدم؟
یا نتونستم و کم آوردم؟

شاید علت ها اشتباست... شاید مقابله ها...
خودت کم کم خودت رو متعادل می کنی...