امتیاز موضوع:
  • 14 رأی - میانگین امتیازات: 4.29
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

آرشیو گروه "نسیم حیات" (گروه خانم ها) (غیر فعال)

(1391 اسفند 2، 19:22)..:: KiMiA ::.. نوشته است: دخمل ها میشه لطفا به من بگین که طی ترک کردن داشتین چی بوده ؟ و آگه از پسش بر اومدین از چه راهی رفتین؟

ممنون میشم. Khansariha (8)


من سوالو نفهمیدم .بزرگترین مشکل ؟؟؟؟!!!! 4fvfcja
سلامممم
======================================
لئا53 میتوانم53 هپی گرل53...لایک کننده هایی که منتظرم سکوتشونو بشکننKhansariha (18)

======================================

فرشته 53جون:21: پراید رو خوب اومدی:21:
خدا از دهنت بشنوه یعنی....همه حرفات حالت دعایی داشت...بهتره منم بگم آمین! 1

خدا عاقبتمون رو بخیر کنه
======================================

به به مارال53 خانوم..خانوم خانوما
از این طرفاKhansariha (18)
من که سوال رو کامل نوشتم پس چرا توی نقل قول تو نصفش پریده؟!؟!174fvfcja
آره دیگه بزرگترین مانعی که توی ترک سر راهت بوده و بهش غلبه کردی چی بوده؟!
یه توضیحی هم بدی که چطوری بهش غلبه کردی ممنونت میشم آجیKhansariha (8)
=====================================

همتونو خیلی زیاد دوست دارم...باور کنین تعارف نمیکنم. چون دردمون یکی هستش. دلم میخواد همگی مون خلاص بشیم.
این یکی از اون دعاهایی هست که همیشه از نهاد دلم بلند میشه.

میدونین کسی که زخم خورده باشه درد زخم دیگران رو میتونه بفهمه و زخم نمیزنه.

ما درد زخم همو خوب درک میکنیم اینجا53

یا علی
53
یا عباس
سلاام دخترااا Khansariha (18)Khansariha (18)Khansariha (18)Khansariha (18)
خوفین؟
چه خبرا؟

بچه ها بحثایی قبلی به کجا رسید؟
من ی مدت خیلی نشد دنبال کنم1276746pa51mbeg8j
اگر تموم شده لطفا نتیجه گیریش رو بذارین ما هم ببینیمKhansariha (8)
که میخوام در مورد ی موضوع جدید بحث کنیم ک به درد خیلی هامون میخوره317

در مورد گاهنمه نسیم حیات هم ی فکرایی دارمSmiley-happy114
ایشالله بازم منتشرش میکنیم317
بچه های قدیمی میدونن ما ی گاهنمامه نسیم حیات داشتیم
که به پیشنهاد می تی زده شدKhansariha (46)
و توش بحثای نسیم رو میذاشتیم تا کسانی ک یه مدت نبودن در جریان فعالیت های گروه باشن
که با بسته شدن پ.خ نشد دیگه ادامه بدیم
حالا ایشالله برای عید شماره جدید رو منتشر میکنیم Khansariha (48)

راستی
کیمیا جونم کسایی ک باید سنجاق بشن رو ردیف کنSmiley-face-cool-2
میام به نوبت سنجاق میکنم Smiley-face-cool-2
اول همه هم نازی

در مورد سوالت هم بعد میام نظرمو میگم

همه تون رو دوست دارم
مواظب خودتون و پاکی تون باشین
53
نا امید شدی؟!!!


[تصویر:  97496937818841963171.jpg]
سلام
من از بچگی به صورت خیلی افراطی معتاد بودم طوری که یادم میاد تو راه رفتن برام مشکل پیش اومده بود.این آخرا هم هیچ لذتی نمیبردم جز احساس گناه و اینکه این همه از زندگیم عقب افتادم بخاطر این کوفتی بوده و ترس از بی آبرویی آیندم و اینکه همسرم منو پس بزنه که هنوز این ترسو دارم
سلام
کیمیا جون ممنونم که هستی
عزیزم چی بگم؟
چن شب پیش شوهر عممو دخترش اومدن خونمون

کیمیا بدترین تهمتارو زدن و رفتن
یعنی به معنای واقعی بهم گفتن فاحشه............
وای که چقد دلم شکست .......
[تصویر:  75564740_83301426cfcbb.jpg]






صعود ممکن است دشوار باشد 

ولی



منظره بالا بسیا ارزشمند است  

سلام دخترا خوبيد ؟[تصویر:  onesmiley1.gif]
اجي كيميا جونم[تصویر:  pinkglassesf.gif] ممنونم از اين كه حواست به دخترا هست [تصویر:  4xvim2p.gif]
الان چند وقته بد جوري درگيرم[تصویر:  fingersmiley.gif] .. حرف اجي فرشترو[تصویر:  dancegirl2.gif] خوندم كه ميگفت هفته 5 6 بار .. 
منم دقيقا الان به همون وصع دچارم [تصویر:  imoksmiley.gif]
چند شب پيش با زهرا ميحرفيدم .. الهي بگردم .. هر چي عصبانيت داشتم روش خالي كردم .. [تصویر:  karate.gif]
خيلي اروم تر شدم .. [تصویر:  2uge4p4.gif]
ازش معذرت ميخوام كه همه ناراحتمو بهش انتقال دادم [تصویر:  sorrysmiley.gif]
دارينگ عزيزم .. [تصویر:  give_heart.gif]
ميدونم چه حسي داري 
چند وقت پيش همين مشكل برا دوستم پيش اومده بود . هر چند وقت يك بار پسر خالش ميومده خونشون هر چي از دهنش در ميومده به دوستم ميگفته .. نميدونم تو اين جوري .. فلاني.. ابرو خانواده مارو بردي ..در صورتي كه دوستم مثل يك گل پاكه .. [تصویر:  rosesmile.gif]
و اين كارا فقط به خاطر جواب ردي كه به پسر خالش داده .[تصویر:  brodkavelarg.gif]
متاسفانه مامانشم خيلي روش حساس شده بود ..  و كلي تو منگنه قرار داده بودش
طفلكي خيلي ناراحت بود ..[تصویر:  girl_cray2.gif]
تا اينكه وقتي دوباره پسر خالش مياد ... كلي دادو بيداد ميكنه .. مدرك ميخواد برايه اثبات حرفاش ..
و كلي دعوا واز اين حرفا ..
اما الان بهتر شده ..خداروشكر 
اجي جونم ميدونم كه خيلي سخته كه جلو پدر مادرت بهت چيزي بگن .. اما اجي  تا ميتوني حرمت خانوادگيتو حفظ كن . حرفاتو بزن اما با احترام . با پدر كمادرت صحبت كن .. 
به خدا توكل كن گلم .. ايشالله كه حل ميشه [تصویر:  4uboxsmiley.gif]
_____
مونا اجي 
گاهنامه نسيمو زودتر رديف كن [تصویر:  mistlsmile.gif]
من در جريان بحثاتون نيستم [تصویر:  pillowtalk.gif]
___
دخترا اين روزا خيلي دعام كنيد 
شديدا نياز مند دعاي سبزتونم [تصویر:  friaresmilley.gif]
[تصویر:  98886820611051912952.jpg]
 
4fvfcja
وقتي ميام كانون .. اول يك نگا به امضام ميكنم تا يك وقت كسي اون شخصيه چاخاله وسط امضامو نخورده باشه 22
خلاصه ديگه 22
چاخال و پاك باشيد 22
سلام
من تازه اومدم. فکر کنم سه روزی میشه عضو شدم ولی تو این سه روز خیلی با خودم درگیر بودم که چرا این کار رو کردم ! بعدشم که آقای علیرضا گفتند اسمم رو توی گروه نوشتند... من نمیدونم باید چیکار کنم. حالم اصلا خوب نیست. خیلی شدید درگیر این گناه لعنتیم! 12 سالی میشه ! تقریبا از دوره راهنمایی . بدجوری معتادش شدم ! وقتی فکر و وسوسه اش میاد سراغم کوچکترین اراده ای از خودم ندارم و خیلی راحت تسلیم میشم و بعدش حالم از خودم بهم میخوره . این روزها هم سر یه سری مسائل خیلی به هم ریختم و اعتیادم بهش بیشتر شده ! حتی روزی چند بار . و وقتی میخوام مقاومت کنم حتی برای چند ساعت ، حسابی بهم میریزم ! از خدا خیلی دورم ! به اندازه این همه سال گناه کردن و نماز نخوندن و فراموش کردنش. تا حالا هیچ وقت جدی به ترک کردن فکر نکرده بودم ، نمیدونم شاید چون گناه بودنش برام مهم نبود، شاید چون برام مهم نبود خدا ازم ناراحته ! چون وقتی نماز نمیخونی دیگه خیلی چیزا برات بی اهمیت میشه ! فقط به لذتش فکر میکردم ولی الان ... الان دیگه برام مهمه . از این همه عذاب وجدان و پوچی و افسردگی و نداشتن آرامش و ... خسته شدم . از دست خودم خسته شدم . از اینکه اینقدر حقیر و بدبخت و بی اراده ام . دلم برای خدا تنگ شده ! دلم میخواد صداش کنم ، باهاش حرف بزنم ولی از پستی خودم خجالت میکشم . میخوام ترک کنم ولی نمیدونم چه جوری !؟ از کجا شروع کنم !؟
دلم میخواد از دست خودم خلاص شم. چه جوریش برام مهم نیست. اینقدر از دست خودم خسته ام که دلم میخواد راحت ترین  و سریع ترین راه رو انتخاب کنم ! این روزها هزار جور فکر احمقانه از سرم میگذره که ... بی خیال . ببخشید اگه زیاد حرف زدم یا اگه حرفایی بود که اینجا نباید میزدم ! این روزها خیلی داغونم. ببخشید.
[img=0x0]http://www.ehda.ir/StaticPages/Pictures/468X60-1.gif[/img]

تنها با شهرت نیست که میتوان جاودانه شد ... این است راز جاودانگی...

اينک خسته تر از پروانه ، سالهاست گرد روياهاي سرخ باغچه خويش پر مي زنم و هنوز غربت تلخ هميشه را مزه مزه مي کنم . من خسته ام و حاجتي به تائيد هيچ پروانه اي نيست ...
خسته ام و به انتظار فردایی که شاید هرگز نباشد و نیاید نشسته ام .
غمگین و تنها ...
از غم نفس هایی که به شماره افتاده است و چهرهء مادری که خسته است ... و کودک اش را می بیند که هر چند دیگر کوچک نیست اما ناتوان تر از دیروز های دور در گوشه ای افتاده است و نفس های آخر را می کشد.
و  آیا به راستی تو با خود می اندیشی کسی پیدا می شود که مرهم دردهای من باشد؟
که خدا را بداند و درد را بشناسد؟
که رفتنی ست و خواهان ماندن است؟

53بیا ما هم جاودانه شویم . ما می توانیم 53

به اینجا سر بزن : اهدای زندگیKhansariha (8)
نقل قول: سلام
من تازه اومدم. فکر کنم سه روزی میشه عضو شدم ولی تو این سه روز خیلی با خودم درگیر بودم که چرا این کار رو کردم ! بعدشم که آقای علیرضا گفتند اسمم رو توی گروه نوشتند... من نمیدونم باید چیکار کنم. حالم اصلا خوب نیست. خیلی شدید درگیر این گناه لعنتیم! 12 سالی میشه ! تقریبا از دوره راهنمایی . بدجوری معتادش شدم ! وقتی فکر و وسوسه اش میاد سراغم کوچکترین اراده ای از خودم ندارم و خیلی راحت تسلیم میشم و بعدش حالم از خودم بهم میخوره . این روزها هم سر یه سری مسائل خیلی به هم ریختم و اعتیادم بهش بیشتر شده ! حتی روزی چند بار . و وقتی میخوام مقاومت کنم حتی برای چند ساعت ، حسابی بهم میریزم ! از خدا خیلی دورم ! به اندازه این همه سال گناه کردن و نماز نخوندن و فراموش کردنش. تا حالا هیچ وقت جدی به ترک کردن فکر نکرده بودم ، نمیدونم شاید چون گناه بودنش برام مهم نبود، شاید چون برام مهم نبود خدا ازم ناراحته ! چون وقتی نماز نمیخونی دیگه خیلی چیزا برات بی اهمیت میشه ! فقط به لذتش فکر میکردم ولی الان ... الان دیگه برام مهمه . از این همه عذاب وجدان و پوچی و افسردگی و نداشتن آرامش و ... خسته شدم . از دست خودم خسته شدم . از اینکه اینقدر حقیر و بدبخت و بی اراده ام . دلم برای خدا تنگ شده ! دلم میخواد صداش کنم ، باهاش حرف بزنم ولی از پستی خودم خجالت میکشم............

سلام آجی ستاره53
خوشالم که اینجایی Welcome (1)
پستتو خوندم، منم  در ابتدای این مرحله قرار گرفتم مث تو،39روزه که ثبت نام کردم ولی خوب  الان فقط 7 روزه که پاکم4fvfcja
میخواستم بگم تو تنها نیسی و ما اگه اینجاییم واسه اینه که هممون یه مسئله ی مشترک داریم و هدف هممونم رهایی:2win:

میخواستم یه چیز دیگه ام بگه اونم این که هیچوقت واسه با خدا بودن و از خدا خواستن خجالت نکش،منم مث تو فکر میکردم وقتی گناهگار بودم رووم نمیشد از خدا چیزی بخوام یا باهاش حرف بزنم فکر میکردم انقدر پستم که لیاقت به زبون آوردن اسم خدارم ندارم چه برسه به دردودل کردن و ازش کمک خواستن،یادم وقتی به یکی از دوسام گفتم که روم نمیشه با خدا حرف بزنم یه جمله بهم گف که زندگیمو زیرو رو کرد و باعث شد منو خدا الان دوتا دوس باشیم ...Khansariha (18)
اونم این بود که خدا خودش از بندهاش خواسته حتی نمک غذاشونم ازش بخوان چه برسه به تمام خواسته های ما!
تصورشو بکن نمک غذا!!!!!!چیز به این بی ارزشی!!!!:exclamation:
خدا خودش ازمون خواسته پس حقممونه4fvfcja کافیه که هرچی که میخوایمو از خدا بخوایم همین،کافیه دوس شدن باهاشو از خودش بخوای،باورت نمیشه انقد حسسس خوبی بهت دست میده،دیگه از چیزی نمی ترسی،قوووت میگیری،من همیشه حتی با وجود خطاهام حس میکنم خدا اون بالا دسشو زده زیر چونش داره نگام میکنه و بهم لبخند میزنه،باور کن همینطوره واسه هممون همینطوره،خدا دریای رحمته و دیگر هیچ ،یعنی خدا قهرش میگیره خدا برات عذاب میفرسته و .....همش از طرف خودمون بخودمونه نه از طرف خدا...
آخه دلت  میاد سراغ همچین خدایی نری؟؟؟
باور کن سریع ترین و راحتترین راه خداست نه فکرایی که تو سرته،بیا توام مث من پرررو باش،بیا باهم ترک کنیم:x
من کلا پر چونه ام،کاریش نمیشه کرد:P-گذاشتم برنامه ی بعدیه ترکم;))شرمنده فعلا تحملم کنید مرسی53
از آسمان طلا می بارد، هر روز از هر لحاظ بهتر و بهتر می شوم، من نظر كرده خداوندم.

[تصویر:  jomlat-2.jpg]

[تصویر:  nasimhayat.png]





(1391 اسفند 5، 16:33)ستاره سهیل نوشته است: سلام
من تازه اومدم. فکر کنم سه روزی میشه عضو شدم ولی تو این سه روز خیلی با خودم درگیر بودم که چرا این کار رو کردم ! بعدشم که آقای علیرضا گفتند اسمم رو توی گروه نوشتند... من نمیدونم باید چیکار کنم. حالم اصلا خوب نیست. خیلی شدید درگیر این گناه لعنتیم! 12 سالی میشه ! تقریبا از دوره راهنمایی . بدجوری معتادش شدم ! وقتی فکر و وسوسه اش میاد سراغم کوچکترین اراده ای از خودم ندارم و خیلی راحت تسلیم میشم و بعدش حالم از خودم بهم میخوره . این روزها هم سر یه سری مسائل خیلی به هم ریختم و اعتیادم بهش بیشتر شده ! حتی روزی چند بار . و وقتی میخوام مقاومت کنم حتی برای چند ساعت ، حسابی بهم میریزم ! از خدا خیلی دورم ! به اندازه این همه سال گناه کردن و نماز نخوندن و فراموش کردنش. تا حالا هیچ وقت جدی به ترک کردن فکر نکرده بودم ، نمیدونم شاید چون گناه بودنش برام مهم نبود، شاید چون برام مهم نبود خدا ازم ناراحته ! چون وقتی نماز نمیخونی دیگه خیلی چیزا برات بی اهمیت میشه ! فقط به لذتش فکر میکردم ولی الان ... الان دیگه برام مهمه . از این همه عذاب وجدان و پوچی و افسردگی و نداشتن آرامش و ... خسته شدم . از دست خودم خسته شدم . از اینکه اینقدر حقیر و بدبخت و بی اراده ام . دلم برای خدا تنگ شده ! دلم میخواد صداش کنم ، باهاش حرف بزنم ولی از پستی خودم خجالت میکشم . میخوام ترک کنم ولی نمیدونم چه جوری !؟ از کجا شروع کنم !؟
دلم میخواد از دست خودم خلاص شم. چه جوریش برام مهم نیست. اینقدر از دست خودم خسته ام که دلم میخواد راحت ترین  و سریع ترین راه رو انتخاب کنم ! این روزها هزار جور فکر احمقانه از سرم میگذره که ... بی خیال . ببخشید اگه زیاد حرف زدم یا اگه حرفایی بود که اینجا نباید میزدم ! این روزها خیلی داغونم. ببخشید.

سلام عزیزم Khansariha (18) 

اینکه سالها چیکار کردی مهم نیست ، مهم اینه که الان ابنجایی! 
ببین من الان 5- 6 ساله میخوام ترک کنم!  ولی 42 روزه که پاکم!  منم 11 سال درگیرش بودم
البته هیچوقت نمازمو ترک نکردم
تجربه م بهم میگه وظیفه ما تلاشه ... صرف نظر از نتیجه!
یعنی شما باید تلاش کنی ... همین تلاش  روحتو پاک میکنه
به قول معروف  از تو حرکت  از خدا برکت

همینم که الان اینجایی  لطف خداست cheshmak  دست کم نگیرش
<align option="center" style="text-align: center;"><size option="medium" style="font-size: medium"><img src="http://www.ktark.com/nasimhayat.png">http://www.ktark.com/nasimhayat.png</img>[/size][/align]<br />
<br />
<br />
[align=center]<color option="#663366" style="color: #663366;">[size=medium]<font option="arial" style="font-family: Arial;"><b>هراس بی تو ماندم ادامه دارد ... </b></font></color></size></align>
از همتون ممنونم . حرفاتون خیلی آرومم کرد . حس اینکه دیگه تنها نیستم . میخوام شروع کنم . با مسابقه 10 روزه . اما یه سری سوال دارم ممنون میشم راهنماییم کنید.
چه طوری شروع کنم ؟ با توبه کردن ؟ چه طوری باید توبه کنم ؟
فیلم دیدن هم باید کنار بگذارم ؟ فکر کنم بدونید منظورم چه نوع فیلیمیه !
میخوام نماز خوندن رو هم شروع کنم.
و مهمتر از همه اینکه وقتی وسوسه میاد سراغم چیکار کنم ؟ تا حالا راهی جز تسلیم شدن رو تجربه نکردم ! چه طوری میشه از دست وسوسه ها خلاص شد ؟ من خیلی زیاد وسوسه میشم khodahafez
[img=0x0]http://www.ehda.ir/StaticPages/Pictures/468X60-1.gif[/img]

تنها با شهرت نیست که میتوان جاودانه شد ... این است راز جاودانگی...

اينک خسته تر از پروانه ، سالهاست گرد روياهاي سرخ باغچه خويش پر مي زنم و هنوز غربت تلخ هميشه را مزه مزه مي کنم . من خسته ام و حاجتي به تائيد هيچ پروانه اي نيست ...
خسته ام و به انتظار فردایی که شاید هرگز نباشد و نیاید نشسته ام .
غمگین و تنها ...
از غم نفس هایی که به شماره افتاده است و چهرهء مادری که خسته است ... و کودک اش را می بیند که هر چند دیگر کوچک نیست اما ناتوان تر از دیروز های دور در گوشه ای افتاده است و نفس های آخر را می کشد.
و  آیا به راستی تو با خود می اندیشی کسی پیدا می شود که مرهم دردهای من باشد؟
که خدا را بداند و درد را بشناسد؟
که رفتنی ست و خواهان ماندن است؟

53بیا ما هم جاودانه شویم . ما می توانیم 53

به اینجا سر بزن : اهدای زندگیKhansariha (8)
(1391 اسفند 5، 20:08)ستاره سهیل نوشته است: از همتون ممنونم . حرفاتون خیلی آرومم کرد . حس اینکه دیگه تنها نیستم . میخوام شروع کنم . با مسابقه 10 روزه . اما یه سری سوال دارم ممنون میشم راهنماییم کنید.
چه طوری شروع کنم ؟ با توبه کردن ؟ چه طوری باید توبه کنم ؟
فیلم دیدن هم باید کنار بگذارم ؟ فکر کنم بدونید منظورم چه نوع فیلیمیه !
میخوام نماز خوندن رو هم شروع کنم.
و مهمتر از همه اینکه وقتی وسوسه میاد سراغم چیکار کنم ؟ تا حالا راهی جز تسلیم شدن رو تجربه نکردم ! چه طوری میشه از دست وسوسه ها خلاص شد ؟ من خیلی زیاد وسوسه میشم khodahafez
خوب با اینکه هنو ترک نکردم ولی چون استارتشو زدم بخودم اجازه میدم که راهنماییت کنمcheshmak
برای خود من بدترین و مهمترین عامل فیلم دیدنه،من با فیلم دیدن وسوسه میشدم،شکر خدا هر چی فیلتر شکنو هرچی که تو هاردم داشتمو پاک کردم،الان وقتی دلم میخواد چیزی ببینم خوب نیس که ببینم میام کانون مطلب میخونم،همه ی انجمناش سرک میکشم،بعد وسوسه از سرم میفته برمیگردم به کار خودم میرسم،مطالعه خیلی نقش پررنگی داره،همش بیا کانون،هرروز بیا سر بزن خیلی موثره خداییش،با خدا حرف زدنم که خوب جای خود داره،بهترین درمانه،در هر شرایطی توکل و امیدتو از دس نده،ایشالا باهمدیگه  از شرش خلاص میشیم31766MuscularMuscular
از آسمان طلا می بارد، هر روز از هر لحاظ بهتر و بهتر می شوم، من نظر كرده خداوندم.

[تصویر:  jomlat-2.jpg]

[تصویر:  nasimhayat.png]





سلام دخملی ها. از همتون معذرت میخوام بابت چند روزی که نبودم.
========================================
مونا جون کسایی که باید سنجاق بشن : میتوانم...لئا...نازی.....سنا...سها...رکسانا...ماسا...زهرا...ترک...زارا4chsmu1 بازم هستا.. بگم؟!؟!
========================================
لونا جون..منم حس میکنم گاهی که از زندگیم عقب افتادم ..اما میبینم با این فکر و خیال ها الانشم دارم از دست میدم. بهتر نیس الان رو بچسبیم؟ گذشته ها هر چی بود تموم شد رفت.
========================================
دارلینگم هیچ گناهی به نظر من تو دنیا بدتر از شکست دل ادم ها نیست. و تو هم بهتره بسپری به خدا. مطمئن باش تو همین دنیا جواب کارشونو میگیرن. اما عزیزم خب چرا اون حرفا رو بهت زدن؟ میدونم دختر خیلی خوب و عاقلی هستی. اما حواستو جمع کن آتو به بدخواه ها ندی عزیزم! فکر پدر و مادرتم باش. گناه دارن به خاطر هیچی بخوان حرف بشنون. نه؟
سعی کن دلشونو بدست بیاری آجی جونم
========================================
هپی..بالاخره سکوتتو شکستی عزیزمKhansariha (48)
اما بیا جلو گوشتو بگیرم یکمی بپیچونم....چرا سی اف نیومدی؟! خودت گفتی میای حتما
و اینکه هپی تو قبلا نشون دادی تونستی خوب هم پیش بری. بازم تلاشتو بکن
اعصلب خوردی زیاد پیش میاد عزیزم..اما نذار بهت غلبه کنه. قوی باش
خیلی هم دوستت دارم 1
========================================
ستاره خانومی...به جمع دخترونه کانون خوش اومدی عزیز دلم
هم اتاقی خودم باش. 1 مطمئنم با هم میتونیم بسازیم
عزیزم خیلی خوبه که اینقدر دوست داری تغییرات تو خودت به وجود بیاری ...دوست داری نماز بخونی ..دوست داری ترک کنی
اما آجی گلم حواست باشه از اونور نیفتی...چون که نفس آدم یهو بهش فشار بیاد میترسه و اوضاع بدتر از قبل میشه.
باید قدم به قدم پیش بری
ببین اینکه این همه احساس بد تو خودت داری خیلی نشونه خوبیه.
این یعنی اینکه نفس اماره ات بیدار شده. نفسی که ادم ها رو به زشتی کارهاشون آگاه میکنه داره . اونه که داره تو رو اذیت میکنه.
اولین کاری که باید الان انجام بدی پاک کردن بدی هاست...تا اونا پاک نشه نمیشه چیز خوبی جایگزینش کرد.
بشین ببین چه عادتهای بدی داری
سعی کن بهشون غلبه کنی
مثلا منِ کیمیا : غیبت...وقت کشی..دیر از خوب بیدار شدن..باید اول بدی هامو ترک کنم. بعد بشینم کم کم چیزای خوب بجاش بیارم.

وای چقدر حرف زدم...ببخشید سرتو بردم! بازم با هم حرف میزنیم 1
=======================================
فرشته خیلی ماهی
همچین قشنگ از خدا گفتی من گفتم عجب خدای مهربونی دارم. و میدونی فرشته 7 روز خیلی عالیه؟؟ ماشاء الله
من اون اولا که کانون اومده بودم 10 روز رو نمیتونستم رد کنم!!! به روز 4...5 نکشیده خراب میکردم. مبارکت باشه عزیزم.
=======================================
هما جونم..چقدر خوشحالم اینجا میبینمت عزیززززز دل
بازم پیش ما بیای ها..وگرنه مونا باید سنجاقت کنه.4chsmu1
======================================
مراقب خودتون باشین دوستان :*
یا عباس
سلااااااااااااام به همگی
کلی وقته نتونستم بیام .خیلیم ناراحت بودم
شدییییییییییییییید دلم واستون تنگ شده بود
انقد نبودم همه جای کانون واسم غریبه!!!!!
بگذریییییییم...
از 7بهمن پاک بودم ولی من نفهم نمیدونم چرا دیشب شیطونی کردم1313131313
خیلی کوتاه بود اصلا نفهمیدم ار** شدم یا نه
الان نمیدونم هنو پاکم یا باید برم از اول1744337bve7cd1t811744337bve7cd1t8117
چه کار کنم؟؟؟؟
داغوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووونم1313khodahafezkhodahafezTearsTearsTearsTearsTears
کمکم کنید
عاقا منو ستجاق نکنید!! Smiley-happy114
[تصویر:  montada.rasoulallah.net-1315334274-U2520.gif]

«وَ اصْبِرْوا انَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ»

و صبر كنيد كه خدا با صابران است. (سوره انفاق، آيه 46).


[تصویر:  nasimhayat.png]
(1391 اسفند 6، 13:18)منم منم نوشته است: سلااااااااااااام به همگی
کلی وقته نتونستم بیام .خیلیم ناراحت بودم
شدییییییییییییییید دلم واستون تنگ شده بود
انقد نبودم همه جای کانون واسم غریبه!!!!!
بگذریییییییم...
از 7بهمن پاک بودم ولی من نفهم نمیدونم چرا دیشب شیطونی کردم1313131313
خیلی کوتاه بود اصلا نفهمیدم ار** شدم یا نه
الان نمیدونم هنو پاکم یا باید برم از اول1744337bve7cd1t811744337bve7cd1t8117
چه کار کنم؟؟؟؟
داغوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووونم1313khodahafezkhodahafezTearsTearsTearsTearsTears
کمکم کنید
سلام عزیز دلم...خوحالم بعد از مدتها اومدی کانون.

نزن اونجوری سرتو خانومی...نکوب. بیا حرف بزنیم ببینیم چی شده

بیا فرض رو بزاریم رو اینکه نشکستی

خب؟

تو پاکی اما بیا یکمی فکر کنیم..دیشب رفتی لب دره...تا مرزش رفتی...چیزی نمونده بودها!

به نظرت حتما میتونی از این بهتر هم عمل کنی. مگه نه؟

یه جوری بری که حتی به مرزش نرسی. میتونی مگه نه؟

خب اگه دوست داری بیا از اول شروع کن. جدی تر و عمیق تر

الان که اینجوری داغون و عصبی هستی، نشون میده حاضری یه جوری از جون و دلت این بار مایه بزاری که تکرار نشه.

الان بهترین کاری که میتونی بکنی اعصاب آرومه و یه شروع جدی تر. تو پاکی...اما این بار جدی تر میخوای پیش بری. خب؟
یا عباس

موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 9 مهمان