1391 تير 28، 14:26
ویرایش شده
دیشب شیطون اومده بود خودش رو لوس میکرد. من بهش خندیدم گفتم نه تو واقعاً فکر کردی به نتیجه میرسی؟
گفت نمیرسم یعنی؟
گفتم نه که نمیرسی
بعد خوابم برد بیدارم کرد گفت بیا و از ماه رمضون شروع کن دیگه
گفتم بیرون
گفت آقااا همین یه بار
گفتم صدا نمیرسه
خلاصه
این روزا هم هورمون های تو بدنم به هم ریختن هی ناراحت میشم گریه میکنم الکیاااا!
صبح تا 2 کلاس بودم الانم باید دوباره برم کلاس
حتی وقت نمیشه اینا رو رنگی رنگی و خوشگل کنم براتون
موااااظب خودتون باشیداااا. من به شیطون گفتم کلاً از نسیم حیاتیا نا امید شه
هپی جونم ما امضا به این بزرگی رو چجوری تو حلقمون جا بدیم آخه؟