آرشیو گروه "نسیم حیات" (گروه خانم ها) (غیر فعال)

[marall]

سلام

هما جان به هر حال هر کدوم از ما به یه نحوی دچار این عادت زشت شدیم.

به نظر شخص من این مهم نیست که چطور شد که خ.ا شدیم.

مسئله ای که ما باید حلش کنیم این هستش که آیا باید این معضل رو ترک کنیم یا نه.

که با تحقیق کردن و جستجو به جواب خودمون می رسیم. و اون هم اینه که تنها راه حل ترک هستش.

حالا با کدوم روش این دیگه به خود آدم بستگی داره.

ما تو اینجا تایپیک تجربه های ترک رو داریم که به روش های زیادی اشاره شده. که می تونیم از همه اون ها استفاده کنیم.

سعی کنیم دنبال مقصر نباشیم. حتی اگه بفهمیم که کی باعث این کار شده چه سودی به نفع ما داره جز حسرت ها و ای کاش گفتنا.

ما بشر هستیم که خدا عقل و اختیار رو داده.

ما فقط باید تلاش کنیم و سختی هاش رو تحمل کنیم.
تو دنیا هیچ کاری نشد نداره .ترک عادت هم همین طور.

این که بعد از 30 - 40 روز ممکنه دوباره این کار رو بکنی شاید به این دلیل هست که شاید شرطی شدی.

کاری که می تونی بکنی این هستش که روی تقویم اولین روز پاکی بعد از شکست رو علامت بزنی و ببینی که دقیقا بعد از چن روز حس میکنی که ب خ.ا نیاز داری.

و سعی کنی اون دوره زمانی رو ازش رد بشی.

[bahar2]

دختر خوب عزیزم اینطوری فقط خودت اذیت میشیهمونطوری که دخترا گفتن بهترین کمکی که میتونی به خودت بکنی اینه که به طروق مختلف سعی در فراموش کردن اش کنی
ببین همه ی بدیهاش رو برای خودت بزرگ کن...
انشاالله که یه انگیزه قوی و بزرگ برای خودت ایجاد کنی برای ترک..


همای عزیز
میدونم گلم حتما شرایط ات سخته
اصلا به گذشته ات و به این که خانواده ات باهات همراه نیستن فکر نکن
در عوض برای رسیدن به اهداف قشنگ زندکی ات وقت بزار
بعدشم باور کن که بهترین کسی که میتونه همراهت باشه خودت هستی و اراده و عزمت بعدشم خدا
اینم بدون اکثرا آدمای بزرگ تو دنیا از دردهاشون یه اهرم ساختن برای حرکت به جلو پس تو هم میتونی 

[هما بانو]

سلام

هما جان به هر حال هر کدوم از ما به یه نحوی دچار این عادت زشت شدیم.

به نظر شخص من این مهم نیست که چطور شد که خ.ا شدیم.

مسئله ای که ما باید حلش کنیم این هستش که آیا باید این معضل رو ترک کنیم یا نه.

که با تحقیق کردن و جستجو به جواب خودمون می رسیم. و اون هم اینه که تنها راه حل ترک هستش.

حالا با کدوم روش این دیگه به خود آدم بستگی داره.

ما تو اینجا تایپیک تجربه های ترک رو داریم که به روش های زیادی اشاره شده. که می تونیم از همه اون ها استفاده کنیم.

سعی کنیم دنبال مقصر نباشیم. حتی اگه بفهمیم که کی باعث این کار شده چه سودی به نفع ما داره جز حسرت ها و ای کاش گفتنا.

ما بشر هستیم که خدا عقل و اختیار رو داده.

ما فقط باید تلاش کنیم و سختی هاش رو تحمل کنیم.
تو دنیا هیچ کاری نشد نداره .ترک عادت هم همین طور.

این که بعد از 30 - 40 روز ممکنه دوباره این کار رو بکنی شاید به این دلیل هست که شاید شرطی شدی.

کاری که می تونی بکنی این هستش که روی تقویم اولین روز پاکی بعد از شکست رو علامت بزنی و ببینی که دقیقا بعد از چن روز حس میکنی که ب خ.ا نیاز داری.

و سعی کنی اون دوره زمانی رو ازش رد بشی.

سلام  

فکر کنم اشتباه منظورمو رسوندم ... من دنبال مقصر نیستم   یعنی مقصر که روشنه کیه و چیه 

اصلا چه فرقی میکنه مقصر کی باشه 

منظورم این بود که توسط یه نفر دیگه  دقیقا با کاری شبیه خ.ا  میل جن.سی من بیدار شده  سالها بهش فکر کردمو 

توی همون زمان زندگی کردم 

به کسی نگفتم و همشو توی خودم ریختم   منظورم ازین که درونی شده این بود 

شرطی که نشدم ... ولی مشکل اینه که هنوز لذت داره واسم  

الان یک ساله که من 1-2 ماه  یه بار اینکارو میکنم!! 


در مورد پیشنهادی که دادی  به نظرم جالب بود  ممنون  

دختر خوب عزیزم اینطوری فقط خودت اذیت میشیهمونطوری که دخترا گفتن بهترین کمکی که میتونی به خودت بکنی اینه که به طروق مختلف سعی در فراموش کردن اش کنی
ببین همه ی بدیهاش رو برای خودت بزرگ کن...
انشاالله که یه انگیزه قوی و بزرگ برای خودت ایجاد کنی برای ترک..


همای عزیز
میدونم گلم حتما شرایط ات سخته
اصلا به گذشته ات و به این که خانواده ات باهات همراه نیستن فکر نکن
در عوض برای رسیدن به اهداف قشنگ زندکی ات وقت بزار
بعدشم باور کن که بهترین کسی که میتونه همراهت باشه خودت هستی و اراده و عزمت بعدشم خدا
اینم بدون اکثرا آدمای بزرگ تو دنیا از دردهاشون یه اهرم ساختن برای حرکت به جلو پس تو هم میتونی 

بهله  درسته  

امیدوارم زیر بار مشکلات نشکنیم و بزرگتر بشیم   

مرسی عزیزم 

[سنــا]

سلام

بچه ها میشه یه خواهش ازتون بکنم

من چند روزه اساسی احساس خطر میکنم
و اون خواب های بد هم دوباره شروع شدن
و تو دوران خیلی بدی هستم( دقیقا روز 14 سیکل )
خیلی تحملش سخته
خدا خودش بهم صبر بده

میشه چند روزی هوای منو داشته باشید
میخوام پااااااااااااک بموووووووووونم.

[bahar2]

سنای من قوی هس! 
هیچی نمیتونه عزم اش رو کمرنگ کنه!


این همه زحمت کشیده ، سختی کشیده 
تا برای همیشه از شر این لعنتی خلاص بشه 
تا مزه ی لذت های زندگی رو عمیق و با افتخار بچشه :22:   


میخوای فقط به خاطر یه لذت زودگذر بعدش بشی مثل اینا :smiley-yell:
نـــــــــــــــــــــه!!!!
 سنایی که من میشناسم اصلا حاضر نمیشه به خاطر فقط یه لحظه لذت زودگذر همه 
تلاشا و آرزوها و هدفهاش رو زیر پا بزاره 


آفرین سنای قهرمانم


تو میتونی


فقط کافیه این چن روز رو دوام بیاری و مقاوم بمونی


خودت میدونی بعدش خیلی آسون تر میشه 

[می توانم]

هما جون رفتن پیش روانشناس خیلی سخته درکت میکنم اما میدونی گر فکر میکنی لازمه پیگیریش کن فکر کنم شما تهران زندگی میکن؟ اگر این طور باشه دسترسی ب روان شناسای خوب و یا مراکز مشاوره خوبم میتونی پید کنی
درباره والدین هم حق رو ب تو میگم واقعا این طوری نیست ک والدین فرشته باشن یا عقلشون کامل باشه من خودم حرفتو دقیق درک میکنم
انشالله لذت پاکی برات همیشگی باشم عشقم
حالا برنامه ت چیه؟ خودت فکری واسه رها شدن از این وضغیت داری؟
میدونی من ماکزیمم روزام ی حدی بود ک بهش نزدیک میشدم میشکستم این بار قبل از رسیدنش راهی سفر شدم و چند روز بعدش برگشتم فایده داشت ولی خوب سفر ک همیشه پیش نمیاد


سنا جون هم ک شیره



کاش ی توضیحی هما جون بده ک چظوری یک ماه صبر میکنه

---

[هما بانو]

هما جون رفتن پیش روانشناس خیلی سخته درکت میکنم اما میدونی گر فکر میکنی لازمه پیگیریش کن فکر کنم شما تهران زندگی میکن؟ اگر این طور باشه دسترسی ب روان شناسای خوب و یا مراکز مشاوره خوبم میتونی پید کنی
درباره والدین هم حق رو ب تو میگم واقعا این طوری نیست ک والدین فرشته باشن یا عقلشون کامل باشه من خودم حرفتو دقیق درک میکنم
انشالله لذت پاکی برات همیشگی باشم عشقم
حالا برنامه ت چیه؟ خودت فکری واسه رها شدن از این وضغیت داری؟
میدونی من ماکزیمم روزام ی حدی بود ک بهش نزدیک میشدم میشکستم این بار قبل از رسیدنش راهی سفر شدم و چند روز بعدش برگشتم فایده داشت ولی خوب سفر ک همیشه پیش نمیاد


سنا جون هم ک شیره



کاش ی توضیحی هما جون بده ک چظوری یک ماه صبر میکنه

---

بله تهرانم 

یه بار رفتم روانپزشک  دارو داد!  ولی فایده نداشت ... 

ممنون که درک میکنی عزیزم  

برنامه ...  من میدونم که شیوه زندگیمو باید عوض کنم  میدونم که از خدا دور شدم و مشکلم هم همینجاس

ولی با این حالا نمیتونم به خودم تضمین بدم که بعد از 2-3 ماه بازم دووم بیارم! 


در مورد اینکه چطوری یه ماه صبر میکنم باید بگم که در واقع من اصلا صبر نمیکنم! 

خب درگیر درس و دانشگاهو اینام و شب کلی خسته ام  و کلا هم سعی میکنم بهش فکر نکنم و ازش دوری کنم 

اینطوری میشه که تا یه ماه مشکلی ندارم  شایدم به خودم اینو قبولوندم که تا یه ماه باید حتما صبر کنم و واسه همینم 

معمولا اتفاقی نمیوفته 

ولی رشته م یه طوریه که در روز بیشتر پسر میبینم تا دختر!  یعنی هرچقدرم که سرگرم درس باشم  بازم تحریک وجود داره 

 من خیلی خیلی باید به خدا نزدیک بشم تا بتونم برای همیشه ترک کنم ... اینو  خوب میدونم

[می توانم]

بابا روانپزشکا رو ول کن
من فکر میکنم فقط روانشاسا خوبن
مگر اینکه روان درمانی + دارو باشه
کلا میگم خوبه ادم بره پیش روانشناس بعدش ازش تکنیک یاد بگیره واسه وقتایی ک باید با مشکلش مواجه باشه حتی ریلکسیشن روزانه یا چند روز ی بار ب جای قرص

روانپزشکی خوب علمیه اما ب نظرم راهکارای عملی برای درمان هرگونه مشکلی تو ماها ک ب خودمون تسلط داریم بهتره
اخه ی عده هستن ک تسلطی ب خودشون ندارن
مثلا باور ندارن ک مشکلی دارن

مثلا فرق هست بین کسی ک میدونه وسوساس داره و کسی ک قبول نداره وسواس داره یا حاضر ب درمان نیست
مشخصه اولی با تکنیک و خواست خودش خیلی احتمال خوب شدنش هست

ب نظر من حالا ک تهرانی کم نیار و برو پیش ی روان شناس


ی موقعی منم میخواستم تهران قبول شم و بیام از دکترای اونجا کمک بگیرم!!!
ولی هیچ جا قبول نشدم چ برسه به تهران

ب نظر من اینکه پسرا روت اثر بذارن طبیعیه از این لحاظ ک طبیعی هستی هم میتونی خوشحال باشی
طبیعی بودن خیلی خوبه



خوش ب حالت ک ی ماه دیگه واست چیزی نیست انشالله خیلی زود بیای بگی دو ماهم برام چیزی نیست
میدونی اتریال و مارال ب من همینو گفتن اینکههر بار سعی کن ی روز بهتر شی
ی روز بیشترش کنی میشه ی پیروزی
واسه همین وقتی اون ی روزو زیاد کردی نسبت ب دفعه قبل حسش خیلی مثبت میشه
نمیدونم با این دیدگاه نگاه کردی یا نه ولی من وقتی این جوری ب قضیه نگاه میکنم کلی حسم خوب میشه میگم من قد ی روز قوی تر شدم



ولی میدونی الان ک ی ماهه تو ترکم درم منفجر میشم همه روز افکار ج... دارم بهم حمله میکنه
اعصابم رو واقعا متشنج کرده
مثل همین الان ک دارم میترکم
میرم بشیم پای تلوزین


هما جونم برات صلوات میفرستم
بوس بوس

[azadam]

کسی هست تو این کانون که به داد من برسه؟؟ 

[می توانم]

ازادم چی شدی؟
بگو

[be yade hagh]

سلام

آزادم جان چی شده عزیزم؟


راستش من صحبت می توانم عزیزم رو راجع به روان پزشکا قبول ندارم...

به هر حال روان پزشک ها علمی عمل می کنن کاملا و می تونن با یه تجویز خیلی خوب خییییییلی کمک کنن به طرف مقابل... بدون هیچ عوارضی واقعا... مهم دقیقا پزشکش هست... و خب موضوعش هم یه مقدار اهمیت داره...

اگر به خاطر ترک هست که نه اما اگر به خاطر استرس هست واقعا می تونن پزشک هایی که واقعا خوبن عالی عمل کنن... ما نباید این علم رو نادیده بگیریم اصلا...

مثل این می مونه که شما مرضی شده باشی جسما هی سعی کنی با تلقین و اینا خودتو خوب کنی و خب قطعا بیشتر هم زمان میبره و خب خیلی خوبه با تلقین ها! ولی مثلا اگه کسی آسم گرفته باشه آیا با تلقین خوب میشه به این راحتی؟ پس قطعا دارو می تونه درمانش کنه و بعد از مدتی اون فرد رو بی نیاز از دارو کنه... باید بپذیریم کاملا و اینو قبول کنیم که این دو دقیقا و دقیقا و باز هم دقیقا مثل هم هستند و می تونه خیلی خیلی مفید باشه برای فرد و کمکی که برای همیشه اون رو خوب کنه... به خصوص در مورد استرس واقعا توی روان پزشکی خیلی موفق بودن پزشک های دنیا... نباید اصلا نقششون رو نادیده گرفت یا نقد نا عادلانه کرد...

بچه ها شما فکر می کنین توی تهران چه خبره؟ من خودم توی تهرانم دیگه... من دیدم کسی رو که با رفتن پیش بهترین روانشناسای تهران و با وجود اینکه خودش هم قبول داشته و می خواسته خوب بشه واقعا فقط پوووووول خییییییییلی زیادی رو هدر داده...واقعا هدر داده! و همین طور زمانش رو که بسیار ارزشمند تر هست... و در نهایت پیش یه روانپزشک خوب شده

در واقع ریسک رفتن پیش روانشناسا بیشتر از ریسک رفتن پیش یه روانپزشک خوبه!

[فاطیما]

تااااااااا

[ani22]

سلام
اومدم اینجا حرف بزنم چون  کسی نیست که بتونم در این مورد باهاش حرف بزنم
چند روزه اوضاع پاکیم خرابه دارم دیوونه میشم چند بار شکست داشتم
این شکست ها عصبیم کرده
بی اراده بودنم عصبیم کرده
سست بودن در مقابل این گناه و ناتوانیم تو ترکش داره دیوونم میکنه
ناامید نیستم همونطور که قبلا تونستم مدت طولانی ترکش کنم بازم میتونم اما تازگیا کنترل اوضاع سخت شده واسم
الان کم آوردم
خدا میدونه با این گناه چه صدماتی زدم به خودم و هنوزم دارم ادامش میدم
ازدست خودم خسته شدم

[می توانم]

انی جان میتونی تا فردا صبر کنی؟
الان خطری هستی؟
یا ن فقط ی خورده انگیزه و انرژیت کم شده؟


خواستی با من درد دل کن
ولی من از تو داغون ترم
چون اون جمله قبلا تونستم پس بازم میتونم درباره م صادق نیست


ولی برای درد دل پایه ام

[ani22]

همین الان قبل اومدنم به کانون شکست داشتم

میتوانم جان میتونم ترک کنم یه مدت کوتاه  ولی دوباره برمیگردم انگار هیچ وقت نمیشه واسه همیشه از شرش راحت شم
وقتی اومدم کانون چند ماه بود اصلا نرفته بودم سراغش فقط عضو شدم چون چند نفر شبیه خودم رو پیدا کرده بودم خوشحال بودم میتونستم باهاشون حرف بزنم
اما این چند وقت دیگه نمیتونم اوضاع رو کنترل کنم
منم واقعا داغونم دارم مینویسم و گریه میکنم خسته شدم دیگه از اینهمه بی ارادگی خودم
از خودم بدم میاد