آرشیو گروه "نسیم حیات" (گروه خانم ها) (غیر فعال)

[darling]

سلام
من اومدم
والا این سال 92 هم خوب بود هم بد
ولی بدیاشم خوب بود
تجربه های جدید کسب کردم
موفقیتم بیشتر شد تو درس
 و چیزی ک چن سال واسش زجمت کشیدم داره به نتیجه میرسه
ولی حرف زیاد دارم ازش
میام واستون میگم

[ستاره سهیل]

سلام

امسال برای من سال ... بود. ( خوب یا بد نمیدونم )

خوب بود چون برای اولین بار تو زندگیم حس کردم که با وجود همه بدی هام خدا بازم  میتونه منو دوست داشته باشه.

خوب بود چون نماز خوندم، روزه گرفتم و برای اولین بار حس کردم یه گوشه کوچیک از آغوش خدا میتونه برای من باشه.

خوب بود چون با نزدیک شدن به خدا یه جور حس آرامش رو که قبلا نداشتم تجربه کردم.

خوب بود چون با کانون آشنا شدم و بعد بیشتر از 10 سال تصمیم گرفتم ترک کنم.

خوب بود چون اینجا با فرشته های زندگیم ( فرشته و الون ) آشنا شدم که بیشتر از همه دنیا دوستشون دارم.

خوب بود چون سعی کردم همه رو دوست داشته باشم بدون اینکه انتظار داشته باشم کسی منو دوست داشته باشه.

خوب بود چون زحماتم در زمینه درس نتیجه داد و فوق لیسانسمو گرفتم.

خوب بود چون ...   

اما

بد بود چون تو دل فرشته مهربونم کلی غم بود و من حتی نمیدونستم چطوری میتونم کمکش کنم یا آرومش کنم.

بد بود چون  خیلی راحت تسلیم وسوسه هام شدم و تو خیلی از موارد خیلی راحت به شیطان جواب مثبت دارم. ازین بابت از خودم و خدا شرمنده ام.

بد بود چون نتونستم توی ترک موفق باشم.

بد بود چون حس میکنم دل یه نفرو که برام همه چیز بود، دوست، استاد و ... شکوندم. حس میکنم رنجوندمش و به خاطر این موضوع تا آخر عمرم خودمو نمیبخشم. نمیدونم دلیلش چی بود، خودخواهی، لجبازی، غرور یا هردلیل دیگه. خیلی مدیونش بودم و به هیچ دلیل حق اینکارو نداشتم. کاش منو ببخشه.
بد بود چون با تنهایی ها و کم حرفی ها و گوشه گیری هام باعث رنجش خیلیا شدم.
بد بود چون رابطه ام با خانواده ام خوب نبود و بازم ازشون دورتر شدم .
بد بود چون دکترا قبول شدم و انصراف دادم و برای امسالم شرکت نکردم.

بد بود چون به کار و شغلی که میخواستم نرسیدم.

بد بود چون خیلی وقتا تکلیفم با خودم مشخص نبود.

بد بود چون  ...

خوبی و بدی زیاد داشت که خیلیاشو نمیتونم اینجا بگم  .


ببخشید زیاد حرف زدم

[تبسم92]

نمیخوام ناشکری کنم اگه امسال بد بود تنها دلیلش خودم بودم
بد بود چون من بد بودم
چون ذهن و روحو داغون کردن
از خدا خیلی خیلی دور شدم
روحمو سیاه کردم از فطرت انسانیم دور شدم و عزت نفسمو با این کار له کردم
بد بود چون زندگی کردن یادم رفت
چون نتونستم برای خودم هدفی ( هرچند کوچک ) تعیین کنم و به خاطر همین کلا تلاش کردن رو فراموش کردم
بد بود چون رتبه اول تنبلی رو گرفتم، چون عملا هیچ کار مفیدی انجام ندادم هیچی هیچی. به معنای واقعی کل سال رو فقط وقت تلف کردم
بد بود چون هنوزم نتونستم هیچ هدف بزرگی برای خودم پیدا کنم.
میخوام امسال واقعا پاک بشم واقعا واقعا
میخوام ذهنمو کنترل کنم
میخوام دیگه از کاه کوه نسازم واسه خودم و روحمو بیشتر از این خسته نکنم چون واقعا دیگه طاقت ندارم .
میخوام دیگه غصه نخورم، خودخوری نکنم و مسئله ای رو که شده سوحان روحم و فکرش روحمو میخوره رو به خدا واگذار کنم که خودش هرجوری صلاح میدون حلش کنه
میخوام به همه محبت کنم بدون چشم داشت. میخوام آرامش پیدا کنم، به خدا نزدیک تر بشم، وقتی میگم خدایا توکل به تو این توکل از ته قلبم باشه نه فقط زبونی.میخوام بیشتر مراقب واجباتم باشم و شوخی نگیرمشون.
میخوام تو درسم جدی تر باشم با اینکه هنوزم هیچ انگیزه ای برای درس خوندن ندارم( کار کردن رو دوست ندارم، نمیدونم چرا. مخصوصا تو رشته ی خودم)
میخوام تو کلاسایی که بهشون علاقه دارم ثبت نام کنم( کلاسای فرح بخش)
و از همه مهم تر میخوام خودمو بسپرم دست خدا.
ان شاء الله که بتونم

[سنــا]

سلام


فقط بدی هاشو نبینید بچه ها!!


امکان نداره سالی که گذشت هیچ خوبی و منفعتی برامون نداشته باشه
هر چند کوچیک...

ناشکری نکنیم و بابت اونا هم سپاس گذاری کنیم از خدا
تا نعمت هامون زیاد تر بشه

همین که سال پیش سلامت بودم
همین که تو کانون گرم خانوادم بودم
همین که لحظه های خوب و خوشی هم کنار لحظه های غم و ناراحتی داشتم
همین که سرکار میرفتم و یه منبع درآمدی داشتم
همین که تجربه های زیادی کسب کردم
همین که امسال برف زیبایی رو دیدیم
همین که از فرصت هام خوب استفاده کردم و براش برنامه ریختم
و .......... خیلی چیزای دیگه که شاید الان یادم نباشه 

خــــــــــــــــــــدارو شکرت به خاطر این اتفاقای خوووووووووووووب

[تبسم92]

یه سوال دارم ولی نمیدونم کجا بپرسم
فهمیدم که برادر 16 سالم میره تو سایتای اونجوری خودش نمیدونه که من فهمیدم. نمیدونم چیکار کنم واقعا نمیدونم، شاید تقصیر خودمه که کنجکاوی کردم. خواستم فیلتر شکنو از رو لب تاپ پاک کنم ولی چون اکثرا دست برادرم هست اونم تو سنیه که زود از کوره در میره و خوب بازم میتونه دانلود کنه. واقعا نمیدونم چیکار کنم نمیخوامم بفهمه که من فهمیدم اینجوری خوب سعی میکنه آدرسا رو پاک کنه و مخفی کارتر میشه، واقعا موندم

[مهدیه]

سلاااااام دخترا
همگی خوب هستید؟
خب من اول یه پیام دیگه نوشته بودم
بعد حذفش کردم
تصمیم گرفتم موج منفی ندم
ولی واقعا نمیدونم این همه امواج منفی اطرافم رو چطوری دور کنم

[می توانم]

سلام
خوی اومدی دوست جونم
پیام تبلیغاتی مو گرفتی؟

عزیز اگر دکتر گفته افسرده ای که حتما دارو ها تو بخور و حرفایی ک گفته رعایت کن
ولی اگر هنوز دکتر نرفتی باور نکن
بگو هیچیم نیست
:d

[مهدیه]

ممنونم عزیزم
آره گرفتم پیامت رو
خب نه دکتر نرفتم هیچ وقت
نمیخوام هیچ کلام منفی بنویسم
اگه راهکاری به نظرتون میرسه که چطوری شاد باشم بهم بگید لطفا

[تبسم92]

سلام به همگی
خدا رو شکر فکر کنم مشکل برادرم داره حل میشه. لب تاپ رو به بهونه ای از اتاقش آوردم بیرون و فعلا دست خودمه. یکم درمورد نماز باهاش حرف زدم، خدا رو شکر یه کم به حرفای من گوش میده. امروز صبح قبل از اینکه بره مدرسه وضو گرفت تا نماز صبحشو بخونه گفت میخوام از امروز نمازامو بخونمخدا رو شکر
---------------------------------------------
مهدیه جان ببین این به درد میخوره
http://moshaver.kashanu.ac.ir/fa/contents/shadzistan/%D8%B4%D8%A7%D8%B0.html

[می توانم]

فرناز جون
تو شبکه های عصبی ی مبحثی هست که خیلی خوبه
شما بهش توجه کن
می گه که اموزش هیچ گاه یکباره صورت نمی گیره و بهترین اموزش در دراز مدت اتفاق می افته
هم باید  از نتایجی که از فرد گرفتی بازدید کنی و اونا رو دوباره بررسی کنی و حاصلشونو روی رفتار خودت اعمال کنی
هم باید دائما به اموزش ادامه بدی
یادت باشه همین روزا واسش یه تسبیح یا جانماز خوشگل یا سجاده بگیری
حتی یه تسبیح 500 تومنی
به عنوان جایزه
ول نکن اموزشتو
دمت گرم
خیلی اجی خوبی هستی

[هما بانو]

سلام سلام گل دخملا 

دلم تنگ شده بود براتووووون  

اصن منو یادتون هست؟؟   ینی ممکنه آلزایمر تا این حد؟  

(شوخی کردم )

[سمیه]

سلام دوستان
تااینجای کار پاک بودم
شرمنده م بابت جواب ندادن ها

[گل سرخ]

سلام

هما جون. خوش برگشتی

========================

دوستان یه همگروهی جدید داریم

خانم ریما عزیز

 ریما

[b][/b]

به نوبه خودم بهون خوش آمد میگم

ریما جون به جمع دخترونه ما خوش اومدی

[ریما]

سلام دوستان

من ریما هستم، 19 سالمه و ترم 2 دانشگاهم
حدود 3 سالی هست که این کار بد رو میکنم که هیچوقت هم به طور جدی تصمیم نداشتم ترکش کنم. همش تصمیم ترک یهویی میگرفتم و زودی هم فراموشش میکردم ولی الان دیگه نمیخوام ادامه بدم اول از همه به خاطر خودم و گناهی که مرتکب میشم و دوم به خاطر اثرات بدی که داره، ایشالا که در کنار شما موفق میشم.
 چند ماه پیش هم اتفاقی اینجا رو پیدا کردم و از چند روز قبل که فعالیتم رو شروع کردم فهمیدم که چه جای خوبی رو پیدا کردم. خیلی از اینجا و بچه ها خوشم اومده. امیدوارم منم بتونم دوست خوبی براتون باشم

راستی من الان حدود یه هفتس که پاکم، نمیتونم تومسابقه ها شرکت کنم؟؟!!
مرسی از گل سرخ به خاطر معرفی

[mahsa20]

سلام دوستان

من ریما هستم، 19 سالمه و ترم 2 دانشگاهم
حدود 3 سالی هست که این کار بد رو میکنم که هیچوقت هم به طور جدی تصمیم نداشتم ترکش کنم. همش تصمیم ترک یهویی میگرفتم و زودی هم فراموشش میکردم ولی الان دیگه نمیخوام ادامه بدم اول از همه به خاطر خودم و گناهی که مرتکب میشم و دوم به خاطر اثرات بدی که داره، ایشالا که در کنار شما موفق میشم.
 چند ماه پیش هم اتفاقی اینجا رو پیدا کردم و از چند روز قبل که فعالیتم رو شروع کردم فهمیدم که چه جای خوبی رو پیدا کردم. خیلی از اینجا و بچه ها خوشم اومده. امیدوارم منم بتونم دوست خوبی براتون باشم

راستی من الان حدود یه هفتس که پاکم، نمیتونم تومسابقه ها شرکت کنم؟؟!!
مرسی از گل سرخ به خاطر معرفی

سلام ریما عزیزم
خداراشکر مدت زیادی مبتلا نبودنی پس حتما میتونه با جزم اراده موفق بشی
به گروه نسیم نسیم که جمعی دخترانه است خوش اومدی
اینجا راحت باش چون همه با هم دوستیم

در مورد سوالت مسابقه 10 روزه باید بگم بهت پیشنهاد میکنم اول با محیط کانون خوب خوب اشنا بشو
و به تاپیک های دیگه سر بزن
تو مسابقات و فعالیت ها شرکت کن
تا انشا ا.. یه برنامه منظم بچینی و بعد وارد مسابقات بشی
این دفعه یه تصمیم ناگهانی نگیر
ارام و پیوسته حرکت کن تا موفق بشی
کمکی خواستی در خدمتم
قربانت