امتیاز موضوع:
  • 14 رأی - میانگین امتیازات: 4.29
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

آرشیو گروه "نسیم حیات" (گروه خانم ها) (غیر فعال)

بازم فکرایی که نباید
از همون جای همیشگی داره نفوذ میکنه تو دلم

[تصویر:  nasimhayat.png]
امشب اومدم ک حرف بزنم


منم ۳۱ خرداد صفر شد....لعنتی....
هزاران بار شکستم
بلند شدم
ضعیف شدم
امید دادم ب خودم
که چی.....باز دوباره...
دارم توی یه باتلاق دستو پا میزنم
کاش میشد اومد بالا....
اما....
راهی نیس
این بار هم باز شکستم...
اول تیر باز شد روز اول پاکیه یاسمین
اولین روز تابستون....
خسته شدم از این بازیه اعداد....
خسته شدم از این صفرو یک شدنا....خسته...خسته از همه چی
نبودم این شکل....اما بی دلیل این شکلی شده یاسمین
هیچ راه روشنی نمیبینم بدجور موندم
میترسم از آینده ای که جلومه....
خیلی میترسم
یاسمین بانو نبینم ناامید بشی ها:smiley-yell:


به قول مرمربانو ناامیدی ممنوووووووووووووووعclapping


نگو کاش میشد.. بگو حتمـــــا میشهKhansariha (48)


نگو راهی نیست .. راهی بســـازKhansariha (69)


نگو شکستم .. بگو یه تجربــــه ی جدید به تجربه های قبلیم اضافه شد128fs318181


نگو خسته ام ..بگو من همچنان پرانــــــرژی ادامه میدمMuscular


نگو میترسم از آینده ..بگو امیـــــــد دارم به آینده و رحمت خــــدای مهربونKhansariha (48)


و مطمئن باش یاسمین بی دلیل اینطوری نمیشه .. حتما دلیلی داره
با برنامه ریزی و ارزیابی گذشته و حال میتونی نقطه ضعف هات رو متوجه بشی


شاید هم مشاوره با یه مشاورخوب بتونه کمکت کنهKhansariha (18)
آگهی استخدام :
حتما حتما بخوانید 4chsmu1
به یک نفر خانمم مجرب جهت تبلیغات در زمینه ی مسابقه ی بهترین آواتار نیازمتدم
نمی ددونم ششایدم گروهی بشه
مثلا یه گگروه تتشکیل بدین برین واسم گروهی تبلیغات کنین
مییییییییییییییی تتوانم میشه؟
متقاضیان دستا بالا4chsmu1
4chsmu1
خوب نفر اول تبسم Khansariha (48)Khansariha (48)Khansariha (48)

نفر دوم می توانم Khansariha (48)Khansariha (48)Khansariha (48)

نفر بعدی :؟؟؟؟Khansariha (98)Khansariha (98)Khansariha (98) شاید سنا باشد

می دونم که همگی به خوبی از پس این امر مهم برمیاین ، بیاین اینجـــــــــــــــــــا
Khansariha (57)Khansariha (57)Khansariha (57)

حامیان مسابقه ی بهترین آواتار به پا خیزیدKhansariha (18)Khansariha (18)

یا علی بگین و حماسه ای بسازین دوباااااااررههههههه4fvfcja128fs318181
سلام
خوبین؟
اقا فکر کنم تبلیغ باید انفرادی باشه

[تصویر:  nasimhayat.png]
سلام

دخترا لطفا بفرمایین اشتراک تجربه در تالار دخترانه...128fs318181

کسایی هم ک رمز رو ندارن لطفا از این طریق ب من میل بزنن تا براشون ارسال کنم رمز رو..1

در پناه خدا..
یاعلی.53
[تصویر:  07c49977111e42a28fd6.jpg]

[تصویر:  3120.gif][تصویر:  3120.gif][تصویر:  3120.gif]

[تصویر:  5.gif][تصویر:  5.gif]حامیان مسابقه ی بهترین آواتار به پا خیزید[تصویر:  5.gif][تصویر:  5.gif]

[تصویر:  128fs318181.gif]یا علی بگین و حماسه ای بسازین دوباااااااررههههههه[تصویر:  128fs318181.gif]

Khansariha (98)منتظریم همچنانKhansariha (98)
سلام ممنونم سنا جان

اما من....
نمیدونم 
باز امروز شکستمvayy

میدونین چیه...حس میکنم خیلی بی اراده شدم
با دیدن یه چیز ناخواسته همه چیو به باد میدم

درموندم که چیکار کنم
راه های زیادی امتحان کردم اما باز هم در یه بازه های خاص میشکنم

شیطونه میگه کلا بیخیالش بشمو فراموش کنم....

فراموش کنم که دوساله فهمیدم چیکار میکردم اما هنوز نتونستم بذارمش کنار
فراموش کنم همه ی اون تلاش هایی که کردمو نشد

نمیدونم...نمیدونم.....یه حس مبهمو پوچی دارم
بدجور قاطی کردم
اصلا نمیدونم چیکار کنم
نمیدونم تقاصه چیو دارم این جور پس میدم
میترسم... دارم کم کم از ازدواج هم میترسم...
اگه مشکلی پیدا کنم چی....
اگه خوشبخت نتونم بشم چی....
واییییییییییی نمیدونممممممم
دلم میخواد برم یه جای بلندو خلوتو فقط داد بزنم 
از ته دلمHanghead

الان که دارم این پستمو میبینم پر شده از نمیدونم هاییی که هیچ جوابی براش ندارم....
هیچیه هیچی

بچه ها میشه یکی یکم منو از این سردرگمی نجات بده
واقعا ممنونش میشمTears
چند سال پیش در یک روز گرم تابستان پسرکوچکی با عجله لباس هایش را در آورد خنده کنان به داخل دریاچه شیرجه رفت.مادرش از پنجره نگاهش می کرد و از شادی کودکش لذت می برد.مادر ناگهان تمساحی را دید که به سوی فرزندش شنا می کند.مادر وحشت زده به سمت دریاچه دوید و با فریاد پسرش را صدا زد.پسر سرش را برگرداند ولی دیگر دیر شده بود... تمساح با یک چرخش پاهای کودک را گرفت تا زیر آب بکشاند.مادر از راه رسید و از روی اسکله بازوی پسرش را گرفت.تمساح پسر را با قدرت می کشید ولی عشق مادر به کودکش آن قدر زیاد بود که نمی گذاشت پسر در کام تمساح رها شود.کشاورزی که در حال عبور از آن حوالی بود صدای فریاد مادر را شنید.به طرف آنها دوید و با چنگک محکم بر سر تمساح زد و او را فراری داد.پسر را به بیمارستان رساندند... دو ماه گذشت تا پسر بهبود یابد.پاهایش با آرواره های تمساح سوراخ سوراخ شده بود. و روی بازو هایش جای زخم ناخن های مادرش مانده بود. خبرنگاری با کودک مصاحبه می کرد.از او خواست تا جای زخم هایش را به او نشان دهد.پسر شلوارش را کنار زد و با ناراحتی زخم ها را نشان داد!سپس با غرور بازو هایش را نشان داد و گفت:این زخم ها را دوست دارم،این ها خراش های عشق مادرم هستند! گاهی مثل یک کودک قدر شناس،خراش های عشق خداوند را به خودت نشان بده.خواهی دید چه قدر دوست داشتنی هستی.

اصـــــــــــــــــــــلا نیاین22
سلام دوستای خوبم
خوبید؟
دلم براتون یه کوچولو شده
تا دیر وقتو نزدیک افطار سرکارم
فداتون بشم
مراقب خودتونو دلای مهربونتون باشید
اینقده دلم تنگ شده برا ماه رمضون 91 تمام وقتمو کانون بودم شبا تا سحر
یادش بخیر
اما حالا برا یه ساعت بودنش باید کلی برنامه بریززم که وقت کنم بیام
خداجونم شکرت هرچی تو بخوای
Khansariha (8)Khansariha (18)53
ﺗﻮ ﺭﺍ نمی ﺩﺍﻧﻢ
ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺳﺖ
ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﺗﻔﺎﻗﻬﺎی ﺧﻮﺏِ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻣﺎﻧﺪﻩ
ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ روزهای ﺷﻴﺮﻳﻦ ﻧﻴﺎﻣﺪﻩ
ﺑﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪی ﻛﻪ یک ﺭﻭﺯ ﺑﺮ ﺩﻟﻤﺎﻥ می ﻧﺸﻴﻨﺪ
ﺑﻪ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﺷﺪﻥ ﺩﻋﺎﻫﺎﻳﻤﺎﻥ
ﺑﻪ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﺷﺪﻥ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﻳﻤﺎﻥ
ﺑﻪ ﻣﺤﻮ ﺷﺪﻥ ﻏﻢ های ﺩﻳﺮﻳﻨﻪ ﻣﺎﻥ
ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺳﺖ
روزی ﺍﺯ ﺭﺍﻩ می ﺭﺳﺪ
ﻭ ﻣﺎ برای یک ﺭﻭﺯ ﻫﻢ ﻛﻪ ﺷﺪﻩ
آنچنان ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ زندگی ﻣﻴﻜﻨﻴﻢ
ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺭﻭﺷﻦ است.. 2uge4p4 53258zu2qvp1d9v
 قرار عاشقی...
asabani گلبرگ درحال دعوا کردن کسایی که نیمدن مسابقه
20بر همگان مبرهن و واضح است

Vamonde گلبرگ در انتظار آمدن شما

Khansariha (98)گلبرگ در حال تهدید شما

Khansariha (8) گلبرگ در حال تقدیر از امدن شما

Muscular گلبرگ در حال نشان دادن قدرتش

varzesh گلبرگ می داند که شما هم اکنون دوان دوان می آیید مسابقه

:smiley-yell: بیاین دیگه دهه،والا
سلام

دخترای خوب نسیم ، توو این روزای خوب ، مخصوصا موقع افطار

ازتون می خوام گلبرگ رو خیلی دعا کنین

که آرامش برگرده به خانواده

هر صبح چشمای مامان رو گریون دیدن و دیدن بابا که هر
بعدازظهر از خونه میره بیرون و وقتی برمی گرده

سعی می کنه که لبخند رو لباش باشه ولی

به چشماش که نیگاه می کنی می فهمی چقدر نگرانه

دعا کنین خدا آروم کنه دل این پدر مادر رو

و داداش گلبرگ واسه همیشه آزاد شه و
باشه پیشمون

دلم براش تنگ میشه وقتی میبینمشو فکرم میره به سمت اینکه شاید...

التماس دعا
ممنونم و
یا علی
سلام بر همگان
آبجی گلبرگ ایشالله هرچه زود تر داداشت آزاد شه و برگرده به آغوش گرم خانواده اش.
آبجی ایشالله هر جا که هستین سالم و سلامت باشین.
جایی برای اشک هایمان نمانده که نرفته باشند.
به هر طرف می نگرم، قطره اشکی می یابم
قطره اشکی که اذانِ چشمانی زیبا هستند
چشمانی که خالقی زیبا دارند
خدایا خودت بهمون کمک کن
دوباره به روزای اوجم بر میگردم
[تصویر:  6mdh_11.png]

ﺩﯾﮕﻪ ﺩﻟﻢ ﻧﻪ ﭘﻮﻝ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﻧﻪ ﺁﻏﻮﺵ ﻧﻪ ﻣﻬﻤﻮﻧﯽ ﻧﻪ ﺣﺘﯽ ﺁﯾـــــــــــﻨﺪﻩ .... ﺩﻟﻢ ..... . . . . . . . . . . ﺑﭽـــــــــــــــــــﮕﯿ ﻤﻮ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ! ﺧﻮﻧﻪ ﺳﺎﺣﻠﯽ ﺑﺎ ﺁﺗﯿﺶ ! ﭘﺎﻫﺎﯼ ﺷﻨــــــــــــﯽ ﺩﺳﺘﺎﯼ ﮐﺎﮐﺎﺋﻮﯾﯽ! ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻼﻝ ﻣﯿﺨﻮﺭﻡ ﮐـــــــﻞ ﺻﻮﺭﺗﻢ ﺯﻏﺎﻟﯽ ﺷﻪ ! 100 ﺑﺎﺭ ﯾﻪ ﺳﺮﺳﺮﻩ ﯼ 1 ﻣﺘﺮﯼ ﺭﻭ ﺑﺮﻡ ﺑﺎﺯﻡ ﺧﺴﺘﻪ ﻧﺸﻢ ! ﭼﺎﯾﯽ ﺭﻭ ﺑﺎ 10 ﺗﺎ ﻗﻨﺪ ﺑﺨﻮﺭﻡ ! ﺑﺴﺘﻨﯽ ﻭ ﭘﻔﮏ ﻭ ﻟﻮﺍﺷﮑﻮ ﺑﺎﻫﻢ ﺑﺨﻮﺭﻡ ! ﺳﺮﭼﯿﺰﺍﯼ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﺍﻧﻘﺪ ﺑـــــــــــــــﺨﻨﺪﻡ ﺑﯿﺎﻓﺘﻢ ﮐﻒ ﺍﺗﺎﻕ ! ﺑﺎ ﺧﻂ ﻟﺐ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﺑﺮﺍ ﺧﻮﺩﻡ ﺳﯿﺒﯿﻞ ﺑﮑﺸﻢ! ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﻣﺚ ﺑﭽﮕﯿﺎ ﺑﻮﯼ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﺣﺎﻟﻤﻮ ﺑﺪ ﮐﻨﻪ ... ﺁﺩﺍﻣﺲ ﺑﭽﺴﺒﻮﻧﻢ ﺯﯾﺮ ﻣﯿﺰ ﮐﻼﺳﺎ ! ﻋﯿﺪﯾﺎﻣﻮ ﺑﺮﯾﺰﻡ ﺗﻮ ﺍﻭﻥ ﻗﻠﮏ ﭼﻮﺑـــــﯿﻪ !ﻣﻮﺭﭼﻪ ﻫﺎﺭﻭ ﺑﮑﺸﻢ !ﻏﺮﻭﺑﺎﯼ ﺟــــــــــــــــــﻤﻌﻪ ﻓﻘﻂ ﻣﻨﺘﻈﺮ "ﻓﻮﺗﺒﺎﻟﯿﺴﺘﺎ" ﺑﺎﺷﻢ ﻭ ﺗﺎ ﺷﺐ ﺧﻮﺩﻣﻮ ﺑﺎ ﭘﻠﯽ ﺍﺳﺘﯿﺸﻨﻢ ﺑﮑﺸﻢ !ﻣﺎﺩﺭﻡ ﮐﻪ نماز ﻣﯿﺨﻮﻧﻪ ﺑﺮﻡ ﺟﻠﻮﺵ ﺍﻧــــــﻘﺪ ﺍﺩﺍ ﺩﺭﺑﯿﺎﺭﻡ ﺗﺎ ﺑﺨﻨﺪﻩ ﻧﻤﺎﺯﺷﻮ ﺑﺸﮑﻨﻪ ﻭ ﺑﻌﺪﺵ ﻓـــــﺮﺍﺭ ﮐﻨﻢ ... ^_^ . . . ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﻢ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺁﺭﺯﻭ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﻢ! ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺁﺩﻡ ﺑﺰﺭﮔﺎ ﺧﯿـــــــــــــــﻠﯽ ﺳﺮﺩ ﻭ ﺗﻨﻬﺎﺱ ! ﺩﺭﮔﯿﺮ ﻗﻠﺐ ﻭ !.... ﺍﻩ!
-------------------------------------------------------
*** ز دست و ديده و دل هر سه فرياد ***
-------------------------------------------------------
گاهی وقت ها دلم واسه خودم تنگ میشه
مواظب خودتون و خوبی هاتون باشید؛ دنیا به  لــبـــخـــنـــد و خوبی های شما نیاز داره
یه روز خوب میاد؛ اینو می دونم
در پناه حق
یا علی
535353
[تصویر:  nasimhayat.png]

موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 7 مهمان