امتیاز موضوع:
  • 14 رأی - میانگین امتیازات: 4.29
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

آرشیو گروه "نسیم حیات" (گروه خانم ها) (غیر فعال)

...........
 سپاس شده توسط
Hanghead


یادمه راهنمایی که بودم بیشتر بچه های کلاسمون تو یه گروه بزرگ بودن که اکثرشون دوس پ داشتن
و بخاطر همین زیاد کسی رو تو گروهشون قبول نمیکردن چون میترسیدن که تو مدرسه لو برند و براشون مشکل به وجود بیاد
من متوجه میشدم که وقتی میرفتم نزدیکشون دیگه حرف نمیزدند و  سعی میکردند دوری کنند
بخاطر همین زیاد باهاشون نمیگشتم

اون سال خیلی تنها بودم و این برام عذاب آور بود حتی بعضی شب ها کلی گریه میکردم
اما نه میخواستم و و نه جراتی داشتم برای این جور دوستی ها
اون موقعها نوجوون بودم و فوق العاده حساس

الان هم خوشحالم که تو اون سن حساس آلوده این جور دوستی ها نشدم حتی اگه بیشترش هم بخاطر ترس و غرور بود

ولی یه چیزی مدت هاست ذهنمو مشغول کرده
اینکه خیلی هم دوست ندارم به سبک سنتی ازدواج کنم چون انتخاب برام خیلی سخته
ترجیح میدم یه آشنایی قبلی داشته باشم

اما آشنایی با یه پسر هم مشکلات و مسائل خودشو داره

حالا شما نظری ندارید
 سپاس شده توسط
(1395 خرداد 8، 21:39)Queen نوشته است: Hanghead


یادمه راهنمایی که بودم بیشتر بچه های کلاسمون تو یه گروه بزرگ بودن که اکثرشون دوس پ داشتن
و بخاطر همین زیاد کسی رو تو گروهشون قبول نمیکردن چون میترسیدن که تو مدرسه لو برند و براشون مشکل به وجود بیاد
من متوجه میشدم که وقتی میرفتم نزدیکشون دیگه حرف نمیزدند و  سعی میکردند دوری کنند
بخاطر همین زیاد باهاشون نمیگشتم

اون سال خیلی تنها بودم و این برام عذاب آور بود حتی بعضی شب ها کلی گریه میکردم
اما نه میخواستم و و نه جراتی داشتم برای این جور دوستی ها
اون موقعها نوجوون بودم و فوق العاده حساس

الان هم خوشحالم که تو اون سن حساس آلوده این جور دوستی ها نشدم حتی اگه بیشترش هم بخاطر ترس و غرور بود

ولی یه چیزی مدت هاست ذهنمو مشغول کرده
اینکه خیلی هم دوست ندارم به سبک سنتی ازدواج کنم چون انتخاب برام خیلی سخته
ترجیح میدم یه آشنایی قبلی داشته باشم

اما آشنایی با یه پسر هم مشکلات و مسائل خودشو داره

حالا شما نظری ندارید

من هم مثل تو عزیزم
تا به امروز که اصلا با کسی نبودم حتی توی دوره ی دانشجوییم هم با وجود مجردی زندگی کردنم در شان خودم نمیدیدم با کسی ول بچرخم و به اصطلاح دوست باشم
ولی از ازدواج سنتی متنفرم
هیچ شناخت نسبی توش به دست نمیاد و دو طرف هم فقط برای هم فیلم میان و خانواده ها هم دنبال حق و حقوق و گرفتن امتیاز هستن ! انگاری که دارن جنس میخرن یا به قول دوستانم ماشین اومدن بخرن !
از این طرف هم من هم دنبال اینم حداقل شش ماه تا یک سال و نیم با کسی آشنا بشم و بعد ازدواج و توی این مدت هم همه جوره رعایت کنم و طرفم هم شعور این رو داشته باشه و رعایت کنه و این مجردیم تموم بشه
عقیده ات رو دوست دارم چون خودمم نگاهم به ازدواج اینطوریه 53
[تصویر:  500x890_1467400547823899_1_.jpg]

شک نکن...
درست در لحظه آخر
در اوج توکل و در نهایت تاریکی
نوری نمایان میشود
معجزه ای رخ میدهد
خدا از راه میرسد....

لطفا با احتیاط نا امید شوید , معجزه خبر نمیدهد ...

[تصویر:  u2kig0x2xk6igwj759y.jpg]
 سپاس شده توسط
سلام جیگریا
خجالت ک نمیکشید حرف از ازدواج و شوهر میزنید. ما اون روزا حرف ازدواج پیش میومد میرفتم توی 100 تا پستو خودمونو قایم میکردیم از خجالت 4chsmu1

خب جیگرا فعلن ببینید اصلن تو این بازار کمبود شوهر خاستگار پیدا میشه ک سنتی باشه یا امروزی Gigglesmile
شوخی میکنم انشالله همه خوشبخت بشیم.
عرضم بحضورتون من دوستیای مختلف زیاد دیدم. ی سریا واقعن دنبال همسر خوب و نجیب میگردن و البته ب سبک سنتی هم آشناا نمیشن و موفق هم میشن. ولی ی سریا دنبال چیزای دیگه هستن توی این روابط. صرفا دوست میشن ک جند روزی رو خوش بگدرونند و خرج مانتو و لباس و غذاشونو دربیارن. اوناییم ک مثل خودم سنتی بودن ک دیگه مشخصه.
این آشنایی های قبل ازدواج ک دارید ازش صحبت میکنید خیلی خوبن و خیلی کارساز البته اگه احساسات بر منظقتون غلبه نکنه. و حتمن با اطلاع خانواده ها صورت بگیره. و رفت و آمدها و حد و خدودا مشخص باشه.و قبلش با مشاور صحبت کنید ببینید باید ج کارایی بکنید یا چ سوالاتی بپرسید ک جواب واقعی رو پیدا کنید.تا بتونید ب شناخت خوبی برسید. راستی اجازه ندید فامیل و اقوام و اینا خبردار بشن چون یا ی جوری سنگ میندازن جلوی پاتون یا اگر ب توافق نرسیدید برای موارد بعدیتون با مشکل برخورد میکنید.
این دوستاییتونم ک میبینید 100 تا بی اف دارن مطمین باشید با این دوستاشون ب جایی نمیرسن مگه بی آبرویی و پشیمونی. الانم ک خیلی زیاد شده و روابط در حد ناجوری هست.
ب خدا توکل کنید. از خدا بخایند ک شرایط رو فراهم کنه تا در حریمی بدون گناه با کیس مورد نظرتون آشنا بشید و تصمیم درستی بگیرید. مطمین باشید وقتی نیتتون خیره و واقعا دنبال این هستین ک سنت پیامبر رو بجا بیارید خدا حتمن کمکتون میکنه.
خوشبخت بشید الهی 49-2 49-2
 سپاس شده توسط
میشه یه سوال بپرسم ؟
اینکه شما معیاراتون برای ازدواج چی هست ؟
خیلی کلی نگید

خداهمراهمونه تو چی تو شوهرت دیدی که انتخابش کردی ؟
چه خصوصیات رفتاری و ظاهری داشت؟
 سپاس شده توسط
کویین گلی من خر حرفاش شدم Khansariha (13) خوش سرو زبون بود منم برا همین قبول کردم 4chsmu1
ن شوخی میکنم. البته خب همین سر و زبونش عامل بزرگی بود ولی اینکه تحقیق کردیم پسر خوبی بود. کاری و زحمت کش. حس کردم آینده شغلیش خوب باشه. مهربون بود و چاشنی بلفای مادرشوهر عزیزم باعث شد انتخابش کنم ک بعدا فهمیدم خالی میبسته Khansariha (13)
کویین اینکه قدیمیا میگن دیندار باشه واقعن خیلی مهمه و من خیلی بعد از ازدواج حس کردم این موضوع رو. البته من فکر میکردم همسر بیشتر از اینا پایبند باشه ولی خب در همین حدشم خوبه.
شغلش و اینکه مدیریت مالی داشته باشه خیلی مهمه. ببین دوستاش کیان. از روی دوستاش خیلی چیزا دستگیرت میشه. اگه دیدی ب پدر و مادرش احترام میذاره ناراحت نشو و فکر نکن ک بچه ننه ایه. اتفاقا اگه ب اونا احترام بذاره مطمین باش ب تو هم احترام میذاره.
ادب و متانتم مهمه. لوده ای نباشه.
خانوادش خیلی خیلی مهمه. چون بیشتر رفتاراش و عقایدش شبییه خانوادشه. دروغگو نباشه.
ببین برای آیندش چ تصمیماتی داره.
بقیه شم بعد میگم باز. چیز دیگه ب ذهنم نمیرسه 4chsmu1
نکنه خبریه ملکه خانوم؟ 4chsmu1
 سپاس شده توسط
میتونم بپرسم تحصیلات همسرت چیه ؟
یا یه اشاره به شغلش بکنی ؟

4chsmu1
9
نه خبری نیست
میترسم بگم اینجا کویین گلی. ببخشید
از این لپای قرمزت مشخصه ک ی شیرینی افتادیم Confetti
 سپاس شده توسط
(1395 خرداد 8، 22:47)خدا همراهمونه نوشته است: میترسم بگم اینجا کویین گلی. ببخشید
از این لپای قرمزت مشخصه ک ی شیرینی افتادیم Confetti

اره کویین ؟
برم جار بزنم یا اعتبارمو میدی؟ Swear1
53 برنامه ریزی روزانه  53 

در این دنیا اگر غم هست
صبوری کن خدا هم هست
 سپاس شده توسط
Gigglesmile
نه بابا دلتو صابون نزن

اون شکلک برا این بود که مثلا دارم خجالت میکشم 4chsmu1
(1395 خرداد 8، 22:51)Queen نوشته است: Gigglesmile
نه بابا دلتو صابون نزن

اون شکلک برا این بود که مثلا دارم خجالت میکشم  4chsmu1

من نمیدونم خبر تازه شنیدم اگه اعتبارمو ندی میرم جار میزنم 4chsmu1
53 برنامه ریزی روزانه  53 

در این دنیا اگر غم هست
صبوری کن خدا هم هست
 سپاس شده توسط
(1395 خرداد 8، 22:51)پیچک نوشته است:
(1395 خرداد 8، 22:47)خدا همراهمونه نوشته است: میترسم بگم اینجا کویین گلی. ببخشید
از این لپای قرمزت مشخصه ک ی شیرینی افتادیم Confetti

اره کویین ؟
برم جار بزنم یا اعتبارمو میدی؟ Swear1

ای بابا فقط سوال پرسیدم

از اعتبار هم خبری نیس Swear1
(1395 خرداد 8، 22:54)Queen نوشته است:
(1395 خرداد 8، 22:51)پیچک نوشته است:
(1395 خرداد 8، 22:47)خدا همراهمونه نوشته است: میترسم بگم اینجا کویین گلی. ببخشید
از این لپای قرمزت مشخصه ک ی شیرینی افتادیم Confetti

اره کویین ؟
برم جار بزنم یا اعتبارمو میدی؟ Swear1

ای بابا فقط سوال پرسیدم

از اعتبار هم خبری نیس  Swear1

پس منتظر شایعه باش Swear1
مثل بمب تو شبانه صدا میکنه Khansariha (13)
53 برنامه ریزی روزانه  53 

در این دنیا اگر غم هست
صبوری کن خدا هم هست
 سپاس شده توسط
خخخخخ آره پیجگ برو شایعه کن ک ی شیرینی بهمون بده Khansariha (13)
بچه ها من برم بخابم کم کم. شاد باشید
شب خوش 2uge4p4
 سپاس شده توسط
(1395 خرداد 8، 22:56)پیچک نوشته است:
(1395 خرداد 8، 22:54)Queen نوشته است:
(1395 خرداد 8، 22:51)پیچک نوشته است:
(1395 خرداد 8، 22:47)خدا همراهمونه نوشته است: میترسم بگم اینجا کویین گلی. ببخشید
از این لپای قرمزت مشخصه ک ی شیرینی افتادیم Confetti

اره کویین ؟
برم جار بزنم یا اعتبارمو میدی؟ Swear1

ای بابا فقط سوال پرسیدم

از اعتبار هم خبری نیس  Swear1

پس منتظر شایعه باش Swear1
مثل بمب تو شبانه صدا میکنه Khansariha (13)

Swear1 Swear1 Swear1

موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 5 مهمان