1396 مهر 23، 23:47
احوالات عالی چطوره ؟
می توانم / هفته یکی به آخر / قرمز
گزارش هفته ای که رفت : در اون هفته من کلی برنامه داشتم برای خودم ولی مشکلم این بود که کلی کار فوق برنامه برامون پیش اومد واسه همین هی نمی شد انجام بدم کارای شخصیم رو اما سعی کردم که تا جایی که تونستم و وقت خالی کردم برم سراغشون یه کمی هم گوشی کمتر استفاده کردم اما درباره برنامه ی ورزش فعلا تا زمانی برنامه هام درگیر برنامه های سایرینه نمی تونم خیلی بهشون فک کنم
گزارش هفته ای که توشیم : تو این هفته من می خواستم یه سری کارهای اداری رو انجام بدم که یکیش کامل شد یکیش احتمالا کامل شد و یکیش رو باید برم به یه اداره دیگه سر بزنم تا مرحله آخر تموم شه ولی یکیش کلا موند! اون رو شاید چهارشنبه برم یا این یکی کاره تموم کنم و بیام . از لحاظ کارای اداریم واقعا عالی بودم خودم گفتم باریکلا تو یه روز حتی سه تا اداره رفتم که رکورد خوبی واسه خودم بود.
این هفته خیلی تو دلم برای خودم نالیدم به خاطر پول چون موجودیم بعد از مدتها برای اولین بار کاملا صفر می شد! و من می خواستم سفر هم برم که در واقع اصلا پولی براش نداشتم .
یه کار خیلی با حال هم کردم که یه بخشی از محصولهای حیاط برادرم رو که دادن به ما و نمی خواستیم بردم عطاری و فروختم چهل تومن اینا شد ولی خوب بود دیگه مونده بود یه گوشه مام نمی خوردیمشون ولی فکر کنم پولش باید مال خواهرم باشه چون اون زحماتشو کشیده . درستشم همینه . خوشم اومد از این کار .
برای ادامه این هفته به جز اتمام کارهای اداریم می خوام یه مصاحبه کاری برم و یه سری کار درسیم رو انجام بدم و البته در کارهای خانوادگی که اخیرا داریم بیشتر کمک کنم چون فهمیدم مامان دستش درد گرفته و خسته شده خیلی طفلک .
و برای هفته آینده هم قصد دارم کلا بیشتر به خواهرام هر دو تاشون کمک کنم شاید یه روزایی اصلا برم خونه شون که کمکشون کنم و تنها نباشن گلام .
بچه ها یه درد دلی دارم که خودمم گیج کرده : گاهی یه چیزایی تکرار مکرراتن اگر اثر داشتن باید پیشاپیش اثر می کردن