یک عمر موفقیت وخوشبختی ارزش چند ماه تمرین وپشتکار را ندارد را ندارد؟ زندگیت را طوری بساز که گذشته ات جلوت اینده ات زانو بزند..........
پییییییییییییییییییش به سوی موفقیت
✨?✨?✨?
?
✨
?
✨
نجات
???روزی تعدادی موش آزمایشگاهی رو به استخر آبی انداختند
و زمان گرفتن تا ببینن چند ساعت دوام میارن،
حداکثر زمانی رو که تونستن دوام بیارن 17 دقیقه بود.
سری دوم موش ها رو با توجه به اینکه حداکثر 17 دقیقه
می تونن زنده بمونن به همون استخر انداختن،
اما این بار قبل از 17 دقیقه نجاتشون دادن.
بعد از اینکه زمانی رو نفس تازه کردن
.
دوباره اونها رو به استخر انداختن. حدس بزنی .
.
چقدر دوام آوردن؟ 26 ساعت!
.
پس از بررسی به این نتیجه رسیدن که علت زنده بودن
موش ها این بوده که اونها امیدوار بودن
تا دستی باز هم اونها رو نجات بده.
.
"امیدوار بودن" ساده ترین کاری که می تونی انجام بدی.
پس "امیدوار" باش.
شاید با امیدواری دیر به نتیجه برسی ولی مطمئن باش با ناامیدی هیچ وقت به نتیجه نمیرسی
تو تو کانون عضوی این یعنی اینکه خدا باور داره که ترک میکنی که آوردتت اینجا خیلیا هستن که گرفتارن ولی اینجا نیستن پس تو میتونی
روزیی دانشمندی یک آزمایش جالب انجام داد... اون یه اکواریم شیشه ای ساخت و اونوبا یه دیوار شیشه ای دو قسمت کرد . تو یه قسمت یه ماهی بزرگتر انداخت و در قسمتدیگه یه ماهی کوچیکتر که غذای مورد علاقه ی ماهی بزرگه بود .
ماهی کوچیکه تنها غذایماهی بزرگه بود و دانشمند به اون غذای دیگه ای نمی داد... او برای خوردن ماهیکوچیکه بارها و بارها به طرفش حمله می کرد، اما هر بار به یه دیوار نامرئی می خورد. همون دیوار شیشه ای که اونو از غذای مورد علاقش جدا می کرد .بالا خره بعد از مدتیاز حمله به ماهی کوچیک منصرف شد. او باور کرده بود که رفتن به اون طرف اکواریوم وخوردن ماهی کوچیکه کار غیر ممکنیه . دانشمند شیشه ی وسط رو برداشت و راه ماهیبزرگه رو باز کرد اما ماهی بزرگه هرگز به سمت ماهی کوچیکه حمله نکرد. اون هرگز قدمبه سمت دیگر اکواریوم نگذاشت . میدانید چرا؟ اون دیوار شیشه ای دیگه وجود نداشت،اما ماهی بزرگه تو ذهنش یه دیوار شیشه ای ساخته بود. یه دیوار که شکستنش از شکستنهر دیوار واقعی سخت تر بود اون دیوار باور خودش بود.
باورش به محدودیت. باورش به وجود دیوار. باورش به ناتوانی .