1391 بهمن 6، 0:03
ویرایش شده
(1391 بهمن 5، 23:50)خوشحال نوشته است:وای چشتون روز بد نبینه دیشب تا صبح بالا آوردماین آبجی ما برا اولین بار دست به کفگیر شدن
مادر خونه نبود اومد غذا بپزه برا من
دیگه دلم نیومد بهش بگم نمیخورم به زور دادم پایین چقدم تشکر کردم که حال کنه
ولی خداییش غذاشو بلا نسبت سگ نمیخورد
هی میگفت اگه بد شده نخور میریزم دور ولش کن
ولی دلم نیومد بگم نمیخورم اخه 10 ساعت درگیر بود بیچاره
خواهرایه کانون:
جون عزیزتون غذا رو به خورد پدر و داداش بدبختتون ندید
چون اگه بدم شده باشه دلشون نمیاد بگن بهتون.
داداش روی برادارا آزمایش نکنن میزنن کلیه ی دستگاه گوارشی شوفراشونو روز اول سرویس میکنن که!!!
مدیونین اگه فک کنین که واسه اینه که خودم خواهر ندارم اینو میگم
(1391 بهمن 5، 23:34)marall نوشته است: نه داداش آرشام وقتتون رسیده.
باید کم کم به فکر باشین. پسر 25 شد باید انداخت بیرون.
مگه آدامسه!!!
مسئله این نیست که چقدر میتونی مشت بزنی؛
مسئله اینکه چقدر میتونی مشت بخوری و باز ادامه بدی.
چقدر زمین بخوری و باز پاشی وایسی.
آدم اینجوری برنده میشه!