1391 بهمن 6، 21:31
1391 بهمن 6، 21:35
بازي نبود ك!
ما تخمه خورديم .. خيلي بهمون خوش گذشت.. اينقدر ك غافلگير شديم تا بازي تموم شد..: D
و
ارادت!
ياعلي.
1391 بهمن 6، 22:59
(1391 بهمن 6، 1:39)abolfazl.tgh نوشته است: امشب چه شب سوت و کوریه...
دوس دارم بزنم از خونه بیرون ...
برم واسه خودم بگردم تو خیابونا...
یا مثلا کاش آرشام امیر حسین و خوشحال و ...
میومدن باهم میرفتیم فوتبال ...
نصفه شبی هوس فوتبال کردم...
چرا کانون را سکوتی غریب فر گرفته است؟!
اصلن یه وضعی...
منم یه تریپ دلم هوایی شده واسه بسکت!
ابول چی شده آواتارت انقد رمانتیک شده بابا!!! یعنی تناسب در حد تناسب پنگوئن جنگلهای هارهای با کروکدیل سواحل قارهی جنوبگان!!
مسئله این نیست که چقدر میتونی مشت بزنی؛
مسئله اینکه چقدر میتونی مشت بخوری و باز ادامه بدی.
چقدر زمین بخوری و باز پاشی وایسی.
آدم اینجوری برنده میشه!
1391 بهمن 6، 23:02
ویرایش شده
(1391 بهمن 6، 22:59)آرشام نوشته است:ای کاش بودم پیشتون(1391 بهمن 6، 1:39)abolfazl.tgh نوشته است: امشب چه شب سوت و کوریه...
دوس دارم بزنم از خونه بیرون ...
برم واسه خودم بگردم تو خیابونا...
یا مثلا کاش آرشام امیر حسین و خوشحال و ...
میومدن باهم میرفتیم فوتبال ...
نصفه شبی هوس فوتبال کردم...
چرا کانون را سکوتی غریب فر گرفته است؟!
اصلن یه وضعی...
منم یه تریپ دلم هوایی شده واسه بسکت!
ابول چی شده آواتارت انقد رمانتیک شده بابا!!! یعنی تناسب در حد تناسب پنگوئن جنگلهای هارهای با کروکدیل سواحل قارهی جنوبگان!!
میومدیم با هم فوتبالی بسکتی چیزی میزدیم!
سنت وای میستم ریباند میکنم هلو! تو هر سری بازی قدیما شیرین یکی دو تا از بچّه ها رو مصدوم میکردم!
(1391 بهمن 6، 1:39)abolfazl.tgh نوشته است: امشب چه شب سوت و کوریه...ای کاش از خونه میزدی بیرون و تا نماز صبح تو خیابونا میگشتی ، نماز صبح رو هم میرفتی یه مسجدی...
دوس دارم بزنم از خونه بیرون ...
برم واسه خودم بگردم تو خیابونا...
یا مثلا کاش آرشام امیر حسین و خوشحال و ...
میومدن باهم میرفتیم فوتبال ...
نصفه شبی هوس فوتبال کردم...
ای کاش...
فَوَعِزَّتِكَ مَا أَجِدُ لِذُنُوبِی سِوَاكَ غَافِراً وَ لاَ أَرَى لِكَسْرِی غَیْرَكَ جَابِراً
به عزتت سوگند براى گناهانم جز تو آمرزنده اى نيابم و براى شکستگيم جز تو شکسته بندى نبينم
(بخشی از مناجات التّائبین مناجات خمس عشره)
1391 بهمن 6، 23:10
ویرایش شده
(1391 بهمن 6، 22:41)darling نوشته است: عطسه دختر: عتسی .....
عطسه پسر : هاتشو بیسخلبوهوووووووووطراش
آقا اینجوریم نیست!!!
ما یه دختره یه بار سرکلاسمون عطسه زد! بعد هیچی دیگه! مجبور شدیم یه تیم امدادشیم بچه ها رو یکی یکی از زیر آوار بیاریم بیرون...
دختره بعدا رفت برق قدرت...
تازه شم من یه رفیق داشتم عطسه ش در این حد بود که فقط یه تغییر موقت در چهره ش ایجاد میشد همین... کلا سایلنت عطسه میزد!
.
.
اینجوری نگام نکنین فقط یه ذره اغراق کردم!
(1391 بهمن 6، 23:02)Amirhossein18 نوشته است: ای کاش بودم پیشتون
میومدیم با هم فوتبالی بسکتی چیزی میزدیم!
سنت وای میستم ریباند میکنم هلو! تو هر سری بازی قدیما شیرین یکی دو تا از بچّه ها رو مصدوم میکردم!
سنت! :21: من کلا گارد راسم! باس یه بار یه دس با هم بزنیم...
بسکته دیگه!! شطرنج که نیست!!
منم یه بار یکی از بچه ها رو زدم بیچاره فردا باند پیچی اومد!!! آخه ما نا سلامتی رو آسفالت استریت بال میزدیم... کلا خونی مالی خونه میرفتیم... یادش بخیر!
.
.
.
ابول چیزیش شده من خبر ندارم؟! /
نکنه!!! نه! یکی به من بگه نه!!!
مسئله این نیست که چقدر میتونی مشت بزنی؛
مسئله اینکه چقدر میتونی مشت بخوری و باز ادامه بدی.
چقدر زمین بخوری و باز پاشی وایسی.
آدم اینجوری برنده میشه!
1391 بهمن 6، 23:21
چقد دلم تنگ شده بود
یه روزو نصفی نبودما
ببین بدون من اعلاناتو تغییر دادن:smiley-yell:
1391 بهمن 6، 23:26
(1391 بهمن 6، 14:17)darling نوشته است:خدایا به من عشق بده تا شوهرم را دوست بدارم؛ صبر بده تا بتوانم تحملش كنم؛ اما قدرت نده كه می زنم لهش می كنم! ...:mos:
محض رضای خدا یه نفر به اون شادوماد خوتیپه یه اخطار بده داره با زندگیش چی کار میکنه!!
مسئله این نیست که چقدر میتونی مشت بزنی؛
مسئله اینکه چقدر میتونی مشت بخوری و باز ادامه بدی.
چقدر زمین بخوری و باز پاشی وایسی.
آدم اینجوری برنده میشه!
1391 بهمن 6، 23:31
ویرایش شده
(1391 بهمن 6، 23:10)آرشام نوشته است:یادش به خیر ، ما هم معمواا استیریت میزدیم(1391 بهمن 6، 22:41)darling نوشته است: عطسه دختر: عتسی .....
عطسه پسر : هاتشو بیسخلبوهوووووووووطراش
آقا اینجوریم نیست!!!
ما یه دختره یه بار سرکلاسمون عطسه زد! بعد هیچی دیگه! مجبور شدیم یه تیم امدادشیم بچه ها رو یکی یکی از زیر آوار بیاریم بیرون...
دختره بعدا رفت برق قدرت...
تازه شم من یه رفیق داشتم عطسه ش در این حد بود که فقط یه تغییر موقت در چهره ش ایجاد میشد همین... کلا سایلنت عطسه میزد!
.
.
اینجوری نگام نکنین فقط یه ذره اغراق کردم!
(1391 بهمن 6، 23:02)Amirhossein18 نوشته است: ای کاش بودم پیشتون
میومدیم با هم فوتبالی بسکتی چیزی میزدیم!
سنت وای میستم ریباند میکنم هلو! تو هر سری بازی قدیما شیرین یکی دو تا از بچّه ها رو مصدوم میکردم!
سنت! :21: من کلا گارد راسم! باس یه بار یه دس با هم بزنیم...
بسکته دیگه!! شطرنج که نیست!!
منم یه بار یکی از بچه ها رو زدم بیچاره فردا باند پیچی اومد!!! آخه ما نا سلامتی رو آسفالت استریت بال میزدیم... کلا خونی مالی خونه میرفتیم... یادش بخیر!
.
.
.
ابول چیزیش شده من خبر ندارم؟! /
نکنه!!! نه! یکی به من بگه نه!!!
تو مدرسه هم که میزدیم آسفالت بود
یکی از بچّه ها خیلی ریز جثّه بود ولی خیلی فرز بود ، همیشه میرفت زیر دست و پاماز لذّت بخش ترین کارهای عمرم بلاک کردن این بنده خدا بود
چه شلوار ها که پاره نشدن در این راه
ابول....
یه نگاه به آخرین ارسالش بنداز...
فَوَعِزَّتِكَ مَا أَجِدُ لِذُنُوبِی سِوَاكَ غَافِراً وَ لاَ أَرَى لِكَسْرِی غَیْرَكَ جَابِراً
به عزتت سوگند براى گناهانم جز تو آمرزنده اى نيابم و براى شکستگيم جز تو شکسته بندى نبينم
(بخشی از مناجات التّائبین مناجات خمس عشره)
1391 بهمن 6، 23:59
ویرایش شده
(1391 بهمن 6، 23:10)آرشام نوشته است: ابول چیزیش شده من خبر ندارم؟! /نه
نکنه!!! نه! یکی به من بگه نه!!!
(1391 بهمن 6، 23:26)آرشام نوشته است:الان داداش کدوم طرفی هستی؟ طرف خواهرت؟ یا شوفرش!؟؟(1391 بهمن 6، 14:17)darling نوشته است:خدایا به من عشق بده تا شوهرم را دوست بدارم؛ صبر بده تا بتوانم تحملش كنم؛ اما قدرت نده كه می زنم لهش می كنم! ...:mos:
محض رضای خدا یه نفر به اون شادوماد خوتیپه یه اخطار بده داره با زندگیش چی کار میکنه!!
صعود ممکن است دشوار باشد
ولی
منظره بالا بسیا ارزشمند است
1391 بهمن 7، 0:09
(1391 بهمن 6، 23:59)darling نوشته است: الان داداش کدوم طرفی هستی؟ طرف خواهرت؟ یا شوفرش!؟؟
طرف اونیم که داداشاشو به یه خوشتیپ نمیفروشه!
بعدشم من فقط به خاطر انسانیت گفتم...
مسئله این نیست که چقدر میتونی مشت بزنی؛
مسئله اینکه چقدر میتونی مشت بخوری و باز ادامه بدی.
چقدر زمین بخوری و باز پاشی وایسی.
آدم اینجوری برنده میشه!
1391 بهمن 7، 0:11
(1391 بهمن 7، 0:09)آرشام نوشته است:خب پس طرف منی(1391 بهمن 6، 23:59)darling نوشته است: الان داداش کدوم طرفی هستی؟ طرف خواهرت؟ یا شوفرش!؟؟
طرف اونیم که داداشاشو به یه خوشتیپ نمیفروشه!
بعدشم من فقط به خاطر انسانیت گفتم...
الان این انسانیتی که گفتی یعنی چه!؟؟
صعود ممکن است دشوار باشد
ولی
منظره بالا بسیا ارزشمند است
1391 بهمن 7، 0:18
یعنی جمعه شبم سکوته...
ابول بگم چی نشی! زود بیا مرد...
چرا بعضی ملت 3-4 صبح میان سک سک می کنن میرن؟...
مسئله این نیست که چقدر میتونی مشت بزنی؛
مسئله اینکه چقدر میتونی مشت بخوری و باز ادامه بدی.
چقدر زمین بخوری و باز پاشی وایسی.
آدم اینجوری برنده میشه!
1391 بهمن 7، 0:31
آبدارچی مون هم نیس یه چای بیاره برامون:11: