1392 آذر 21، 20:23
یا عباس
نقل قول: آقا این ورا دیگه گل و شیرینی بردن منسوخ شده
(1392 آذر 21، 20:30)Kimia نوشته است: چرا همیشه تو شبانه روزی بحث عروسیه؟؟
(1392 آذر 21، 17:16)darling نوشته است: یعنی این پست بابای منه
آقا من با می تی موافقم
پسرا هم خیلی سطح انتظاراتشون بالا رفته
حالا سطح انتظاراتو بیخیال
پسرا شده تا حالا دست خالی برید خواستگاری؟؟؟؟
یا شده با لباس غ رسمی یعنی شلوار جین و سیوشرت برید خواستگاری؟؟؟
آقا هفته پیش 5 شنبه یکی واسه من اومد ک خواهرش خیلی از ایمان ایشون میگفت
اینکه ما زمزمه قرآنش بیدار میشیم و......
من ک کلی استرس گرفته بودم
به مادر میگفتم : مامان نکنه سوالای دینی از من بپرسه مثلا بگه نماز قفیله چن رکعته ؟؟؟
در این حد خواهرش از ایمانش گفته بود..............
مامانم گیر داد ک این پسرا بنظر هم با ایمانه هم خونه و ماشین داره درکل اوضاع مالیش خوبه
شاید پدرت این یکیو قبول کنه
خلاصه قبول کردیم ک بیاند
پسره با جین و سیوشرت و بدونه ی کیلو شیرینی با خواهرشو مادرش اومد
وقتی هم ک پدرم (دورش بگردم )قبول نکرد ک دخترو پسر صحبت کنن
وقتی پاشدنن برن پسره همینطوری ک داشت میرفت ب سمت در خروجی به پدرم دست داد و رفت ( یعنی حالت نیم رخ )
یعنی شعور و شخصیت هم چیز خوبیه ک متاسفانه اینا نداشتن
(1392 آذر 22، 12:53)be yade hagh نوشته است:به یاد حق جان وقتی خانوا ه دختر از قیافه یا .. خانواده پسر خوشش نیومد دلیلی نداره با هم حرف بزنن وقت خودشون و پسر را بگیرن(1392 آذر 21، 17:16)darling نوشته است: یعنی این پست بابای منه
آقا من با می تی موافقم
پسرا هم خیلی سطح انتظاراتشون بالا رفته
حالا سطح انتظاراتو بیخیال
پسرا شده تا حالا دست خالی برید خواستگاری؟؟؟؟
یا شده با لباس غ رسمی یعنی شلوار جین و سیوشرت برید خواستگاری؟؟؟
آقا هفته پیش 5 شنبه یکی واسه من اومد ک خواهرش خیلی از ایمان ایشون میگفت
اینکه ما زمزمه قرآنش بیدار میشیم و......
من ک کلی استرس گرفته بودم
به مادر میگفتم : مامان نکنه سوالای دینی از من بپرسه مثلا بگه نماز قفیله چن رکعته ؟؟؟
در این حد خواهرش از ایمانش گفته بود..............
مامانم گیر داد ک این پسرا بنظر هم با ایمانه هم خونه و ماشین داره درکل اوضاع مالیش خوبه
شاید پدرت این یکیو قبول کنه
خلاصه قبول کردیم ک بیاند
پسره با جین و سیوشرت و بدونه ی کیلو شیرینی با خواهرشو مادرش اومد
وقتی هم ک پدرم (دورش بگردم )قبول نکرد ک دخترو پسر صحبت کنن
وقتی پاشدنن برن پسره همینطوری ک داشت میرفت ب سمت در خروجی به پدرم دست داد و رفت ( یعنی حالت نیم رخ )
یعنی شعور و شخصیت هم چیز خوبیه ک متاسفانه اینا نداشتن
عزیزم یه سوال بپرسم؟
یعنی خانواده پسر خواستن که دختر و پسر با هم صحبت کنن بعد پدرت قبول نکردن؟ گفتن که نه؟
کلا حالا میگما... ولی خب راستش من فکر می کنم توی خواستگاری ها باید مواظب احساسات و ناراحت نشدن پسر و خانوادش هم بود خب دقیقا همون قدر که دخترا حق دارن که کسایی که میان خواستگاریش کاری نکنن که اذیت بشه همون قدر برای پسرا هم باید مواظب بود که برنخوره خدایی نکرده بهشون خب اونا هم ناراحت میشن دیگه مثل ما :( خب حالا کلا میگما نه در این مورد خاص بخوام چیزی بگم در مورد این موضوع... چون شما که تو اون شرایط بودین بهتر می دونین
ولی خب کلا به نظرم حتی فقط به خاطر اینکه ناراحتی ای پیش نیاد فقط مثلا از روی ظاهر نگیم که اصصلااا حرف زده نشه مثلا میشد حتی خیلی خیلی کم صحبت کرد... این طوری حداقلش اینه که اونا هم ناراحت نمیشن کلا به نظرم باید همگی به فکر هم باشیم :P
ولی کلا اینو قبول دارم کاملا که نباید تعریف الکی کنه معرف از کسی :P
(1392 آذر 22، 15:07)mahsa20 نوشته است:(1392 آذر 22، 12:53)be yade hagh نوشته است:به یاد حق جان وقتی خانوا ه دختر از قیافه یا .. خانواده پسر خوشش نیومد دلیلی نداره با هم حرف بزنن وقت خودشون و پسر را بگیرن(1392 آذر 21، 17:16)darling نوشته است: یعنی این پست بابای منه
آقا من با می تی موافقم
پسرا هم خیلی سطح انتظاراتشون بالا رفته
حالا سطح انتظاراتو بیخیال
پسرا شده تا حالا دست خالی برید خواستگاری؟؟؟؟
یا شده با لباس غ رسمی یعنی شلوار جین و سیوشرت برید خواستگاری؟؟؟
آقا هفته پیش 5 شنبه یکی واسه من اومد ک خواهرش خیلی از ایمان ایشون میگفت
اینکه ما زمزمه قرآنش بیدار میشیم و......
من ک کلی استرس گرفته بودم
به مادر میگفتم : مامان نکنه سوالای دینی از من بپرسه مثلا بگه نماز قفیله چن رکعته ؟؟؟
در این حد خواهرش از ایمانش گفته بود..............
مامانم گیر داد ک این پسرا بنظر هم با ایمانه هم خونه و ماشین داره درکل اوضاع مالیش خوبه
شاید پدرت این یکیو قبول کنه
خلاصه قبول کردیم ک بیاند
پسره با جین و سیوشرت و بدونه ی کیلو شیرینی با خواهرشو مادرش اومد
وقتی هم ک پدرم (دورش بگردم )قبول نکرد ک دخترو پسر صحبت کنن
وقتی پاشدنن برن پسره همینطوری ک داشت میرفت ب سمت در خروجی به پدرم دست داد و رفت ( یعنی حالت نیم رخ )
یعنی شعور و شخصیت هم چیز خوبیه ک متاسفانه اینا نداشتن
عزیزم یه سوال بپرسم؟
یعنی خانواده پسر خواستن که دختر و پسر با هم صحبت کنن بعد پدرت قبول نکردن؟ گفتن که نه؟
کلا حالا میگما... ولی خب راستش من فکر می کنم توی خواستگاری ها باید مواظب احساسات و ناراحت نشدن پسر و خانوادش هم بود خب دقیقا همون قدر که دخترا حق دارن که کسایی که میان خواستگاریش کاری نکنن که اذیت بشه همون قدر برای پسرا هم باید مواظب بود که برنخوره خدایی نکرده بهشون خب اونا هم ناراحت میشن دیگه مثل ما :( خب حالا کلا میگما نه در این مورد خاص بخوام چیزی بگم در مورد این موضوع... چون شما که تو اون شرایط بودین بهتر می دونین
ولی خب کلا به نظرم حتی فقط به خاطر اینکه ناراحتی ای پیش نیاد فقط مثلا از روی ظاهر نگیم که اصصلااا حرف زده نشه مثلا میشد حتی خیلی خیلی کم صحبت کرد... این طوری حداقلش اینه که اونا هم ناراحت نمیشن کلا به نظرم باید همگی به فکر هم باشیم :P
ولی کلا اینو قبول دارم کاملا که نباید تعریف الکی کنه معرف از کسی :P
وقبول نکردن پدر دارلینگ هم بی احترامی نبوده با احترام غیر مستقیم گفتم که پسند نکردن
(1392 آذر 22، 16:22)be yade hagh نوشته است: یه 5 دقیقه حرف زدن به نظرم ارزش به دست آوردن این موضوع رو داره