انجمن شبانه روزی

**be yade hagh** · 1393 ارديبهشت 9، 22:05

با ق فکر نکنم داشته باشیم وگرنه منم کمک می کردم باران جان 4chsmu1

:p

**niaz**

(1393 ارديبهشت 9، 22:05)be yade hagh نوشته است: با ق فکر نکنم داشته باشیم وگرنه منم کمک می کردم باران جان :p

عزیزم اگه خیلی اصرار داری بفرما وسط!

بنده به عنوان منتخب مسئول اعلام میکنم حرف بعدی بــــــــ
مثل به یاد حق و بی ادعا Smiley-face-cool-2

ضمنا مرسی از باران عزیز خودش نظر مثبتشو از طرف بقیه اعلام کرد Gigglesmile

ﺑﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﻣﺸﺐ ﺗﻮﻟﺪﻣﻪ ﻫﺎﺍﺍﺍﺍ! ﮔﻔﺖ ﭘﺲ ﺑﺮﻭ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﻣﺮﺗﺐ ﮐﻦ ﺯﻧﮓ ﺑﺰﻧﻢ ﺧﺎﻟﺖ ﺍﯾﻨﺎ ﺑﯿﺎﻥ.
ﻣﻨﻢ ﺗﺮﯾﭗ ﻟﻮﺳﯽ ﺯﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻣﻦ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺍﻭﻣﺪﻡ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﻢ ﮐﻪ...
ﻣﺎﻣﺎﻧﻤﻢ ﺭﻓﺖ ﺯﯾﺮ ﭘﺘﻮ ﮔﻔﺖ ﻣﻨﻢ ﺗﺎﺯﻩ ﺯﺍﯾﯿﺪﻣﺖ ﺧﺴﺘﻢ!

آهان هم اکنون یه خاطره ی فان هم یادم اومد جا داره اینجا تعریف کنم! 4fvfcja

چن روز پیش تو ایسگاه مترو نشسته بودم منتظر
یه دختر قرتی هم کنارم بود یه پیرزن هم چن تا صندلی اون ورتر نشسته بود
یه آقای رشیدی اومدن نزدیک ما و خلاصه به برقراری ارتباط با این دختری که کنار من بود پرداختن
در همین فی مابین اون خانم پیر داشت لبشو گاز میگرفت و چش غره میرفت به این 2 نوگل شکفته!
بلخره که این خواجه اومدن شماره ی بانو رو بگیرن ناگهان پیرزن به حرف اومد و گف پسره ی چش سفید حیا کن خجالت نمیکشی؟! دختره جای خاهرته..!
و اینجا بود که من درگیر منطق این جناب آقا شدم!
برگشت به خانم پیر گفت: خانم من شماره ی خاهرمو نباید داشته باشم؟!؟ Gigglesmile

ینی میخاستم بگم اون شماره نوش جونت!
تا حالا انقد قانع نشده بودم

**be yade hagh** · 1393 ارديبهشت 9، 22:28

دستتون درد نکنه نیاز جان واقعا Khansariha (57)

:P

خندیدم بابت جکتم :P 4chsmu1

ولی خب من که نباید جک بگم که

)) آخه کسی که اسم اون فرد رو میگه باید جک بگه خب 4chsmu1

:P

من کاملا خوشحالم از این شیوه بازی... Khansariha (57)

من بازم می خوام شرکت کنم خب :P 4chsmu1

:P

خیلی قشنگه بازیش Khansariha (57)

**بی ادعا**

اغا الان من باید چیکار کنم دقیقا Smiley-face-cool-2

مثلاینکه دیر رسیدم 4fvfcja

**Alireza 68** · 1393 ارديبهشت 10، 7:22

(1393 ارديبهشت 9، 19:59)باران.. نوشته است: یعنی ببین چه داغون بازاریه که دیگه بابا بزرگم خواب نمی بینه...

سلام

بابا بزرگ خواب میبینه اما گاهی حوصله تعریف کردنشم نداره

ازدیدن خواب کشتی کج کار معروف تا دیدن خواب یکی از پسرایی که از کانون رفته و..

تو واقعیت هم خواب میبینه گاهی دیگه تو خواب که سهله

میخواییم برویم به تهران به جهت نمایشگاه تهران اما خود درگیری داریم که برویم یا نه

آخر تنهایم کسی را برای همراهی نمی یابم

و اینکه کانون خیلی من رو اذیت میکنه

خیلی وقت ها باز نمیشه یا دیر لود میشه یا میاد میگه ای پی شما به دلایل امنیتی بسته میباشد

گاهی هم برای اینکه بتونم بیام با قیلتر.بشکن میتونم بیام

فقط برای من اینجوریه یا برای همه هم هست؟

**می توانم** · 1393 ارديبهشت 10، 8:01

سلام
بله برای بقیه هم همین طوره
منم دیشب خوابای جالبی
می دیدم
فک کنم کم کم دارم به
بابا بزرگم میرم

**ترلان** · 1393 ارديبهشت 10، 9:39

این نیاز خانوم منو یاد بچه گیام تو کانون میندازه 4fvfcja

همون موقع که آواتارم همین راپونزل بود 4fvfcja

هعععی عجب روزایی بود . . از اینکه کانونو پیدا کرده بودم در پوست خودم جا نمیشدم 4fvfcja

**ساحل** · 1393 ارديبهشت 10، 16:47

سلام
میخواستم بگم فردا اول ماه رجبه و شبش هم که شب لیلة الرغائبه!
دیگه التماس دعا Khansariha (8)

**Alireza 68** · 1393 ارديبهشت 10، 20:37

سلام

تصویب شد ان شاء الله امشب راهی تهرانم و فردا صبح انجا می باشم

ساری ترمینال - تهران - تهران پارس - بی ار تی - دوازه دولت - مترو - شهر ری - شاه عبدالعظیم

شاه عبد العظیم - مترو - دروازه دولت - مصلی

و مصلی و مترو - بی ارتی - تهران پارس - ساری

اگه خدا بخواد مسیر امشب تا فردا شبمه

دعا گویتان خواهیم بود

میگویند که زیارت امامزاده شاه عبدالعظیم هم اندازه زیارت امام حسین (ع) میباشد

حلالیت میطلبیم

شاعر میگوید که ای بهار ای آسمون عیدی میرم به خونمون داد میزنم ای یار ای یار دارم میرم به تهران دارم میرم به تهران

و شاعر دگر میگوید اینجا تهرانه یعنی شهری که تو هرچی میبینی باعث تحریکه و..

شاعرین هم خل شده اند ها ادم نمیدونه کدومش راست میگه