امتیاز موضوع:
  • 34 رأی - میانگین امتیازات: 4.15
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن شبانه روزی

(1394 مرداد 19، 20:21)همساده نوشته است: فرزاد من به تو ایمان آوردم یه خرده از نبوغت بگو برامون
مثلا چه کارایی بلدی
مثه تسلا هستی یا نه؟

مثلا میتونم از تو حلقه آتیش بپرم 22
(1394 مرداد 19، 20:30)همساده نوشته است: اینا که جزء کارهایی نیست که بشی در حد مدرک و نشان نابغه....فوق فوقش میشی در حد مدرک سیکل 

مثلا بلدی با دماغت غذا بخوری؟
یا آبلیمو بریزی تو حلقت از گوشت در بیاری؟
یا تورم 50 درصدی تو یه سال درست کنی؟

نه ولی زبونمو میتونم پهن کنم اندازه یه کف دست :zapon:
اطرافیان شاهدن  4
خدایا ی عقل درست حسابی به این دوتا اخوی ما اطاع کن 1276746pa51mbeg8j
همیشه آغاز راه دشوار است

عقاب در آغاز پرواز، پَر می ریزد

اما در اوج

حتی از بال زدن هم بی نیاز است
آره 1
الان میان دعوامون میکنن 4
(1394 مرداد 19، 20:35)Mehdi.R نوشته است: خدایا ی عقل درست حسابی به این دوتا اخوی ما اطاع کن 1276746pa51mbeg8j

شما اول یه فکری به حال سوتیت بکن بعد به عقل ما Khansariha (13)


اینجا
اوه چی نوشتم بحث رفت کجا vayy

تسلا میتونسته با یه اسیلاتور که ساخت خودش هم بوده با تطابق فرکانس وسایل ازمایشگاهشو بفرسته هوا....عین اینه که توی یه مسجد تیراهن 14

استفاده کرده باشن با عرض 10 متر! شما هی بپری و تشدیدش کنی تا ساختمونو بیاری پایین! 

اینکه میگم توی سال 2001 میشده 150-160 سالش منظورم این نبوده که اینقدر عمر کرده....به نظرم اگه یه نفر تونسته  توی زمان سفر کنه اون تسلا

بوده....

خودمو با اون مقایسه میکنم میبینم خلاقیتم کمتره!  هوشم کمتره! و از همه مهمتر درجه ی شجاعتم خیلی کمتره!

ادم باید خیلی روح بزرگی داشته باشه که تا اخر عمرش تمام وقت و انرژیش رو بذاره برای علم.....حتی ازدواج هم نکرده...

نمیگم خدایا شجاعت اونو به منم بده....

خیلی دعای بیریختیه!

باید خودم شجاعت رو توی وجودم پرورش بدم...بعضیا میگن بابا اون زمان فرق داشت.... اصلا هم فرق نداره...

اینکه به نتیجه فکر کنم یا خستگیه راه فقط کار ادمای ضعیفه....

اینکه میگم میتونم یا نمیتونم نشونه ی ضعفه....

وقتی عالی هستی که بری جلو....حتی اگه بهت بگن احتمال موفقیتت 1 درصده! 

و ازون مهمتر اینکه پای اعتقادت وایسی...

یه عمر با اعتقاد به علم بری جلو....

بعضیا که تنها هدفشون اینه که پولدار بشن جلو این و اون کلاس بزارن....بعضیا جلوترن و میگن ای کاش ماهم یه کاره ایی میشدیم!

بعضیا باز یکم جلوترن    یه لحظه حرکت میکنن ولی ترس جلوشونو میگیره....بعدش ادمایین که مقداری بیشتر حرکت میکنن ولی اطرافیان  موفق 

میشن جلوشونو بگیرن....

فقط شاید 1 نفر توی هر صد سال پیدا بشه که کل زندگیش رو بزاره برای علم واقعی....

هر کدوم از ماها میتونیم اون یک نفر باشیم...ولی ایا واقعا میخواییم؟!
امروز یه چیز جدید یاد گرفتم.
همیشه میگم راه هوشیاری و بهبودی درد داره.مثلا ترک هر عادتی درد داره.
ولی الان  به این نکته برخورد کردم امروز خیلی خوشمزه بود گفتم بنویسم همه استفاده کنیم در راه ترک خودارضایی:

آن چیزی که درد دارد بهبودی نیست، مقاومت در برابر بهبودی است. 53258zu2qvp1d9v
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
 سپاس شده توسط
راستی بچه ها فردا تولدمه 4fvfcja امسال بر خلاف پارسال خیلی شادترم...

میخواستم امسال با شما مشورت کنم تا برای هدف بعدی درست تصمیم بگیرم...کسیرو ندارم که راهنماییم کنه...هر سال موقع تولدم تصمیمات مهممو

میگیرم...

میخوام یه چیز عالی باشه....

کمکم میکنید؟ Khansariha (18) اینکه فقط ترک کنیم کافی نیست...باید توی زندگی عالی باشیم....

با ترک کردن فقط عادی میشیم...باید سطحمون خیلی خیلی بالاتر ازین حرفا باشه...

مرسی... 53
داداش درخشنده ، چند جمله می نویسم یه خرده تلخه ، قول بده ناراحت نشی.
 
هدف انسان خیلی مهمه ، هدفت چیه؟ هدف اینه که دیگران برات کف بزنن و به چشم یه قهرمان بهت نگاه کنن؟
همین طور که الان مثلا تسلا رو قهرمان می دونن و براش فیلم می سازن و در مورد داستان پردازی می کنند؟

هدفت اینه که 150 سال دیگه یه درخشنده ی دیگه بیاد بگه:


نقل قول: خودمو با اون مقایسه میکنم میبینم خلاقیتم کمتره!  هوشم کمتره! و از همه مهمتر درجه ی شجاعتم خیلی کمتره!
 
اگر هدفت اینه توصیه برادرانه بهت می کنم که یه مقدار تجدید نظر کنی.
گاهی کمک کردن به مادر پیرت خیلی خیلی باارزش تره ، نه کسی می بینه ، نه کسی کف می زنه.

ولی یه حالت دیگه هم هست ، این که واقعا هدفت از علم شناخت باشه ، کاربرد باشه ، کمک به بشریت باشه. این طوریه که یکی می شه تسلا ، یکی می شه نیوتن و ... این طوریه که آدم می تونه روز و شبش رو کار کنه و به مادر پیرش هم بگه ،‌ مادر من تو رو خیلی دوست دارم ، ولی من اگر بتونم این لامپ رو بسازم ، خونه خیلی ها روشن می شه و خیلی ها از تنهایی در می آن.
اگر  هدف این نباشه ، خیلی هم تلاش کنی تهش می ری بمب اتم می سازی
قربانت
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

همساده جان درست میگی...اونو گذاشتم اول ولی خیلی کمه.....

-------------

عاشق چرا ناراحت بشم؟ خیلیم خوب گفتی...منم خودمو میشناسم.میدونم برای تشویق بقیه کار نمیکنم...

خود تسلا هم وقتی مرد فقیر بود بدهی هم داشت....الانم همه ادیسون رو میشناسن نه ایشونو...بیشتر تلاش ها برای نیکولا تسلا بود ولی کمترین

تشویق ها نصیبش شد!!!

Khansariha (8)
همساده نمیتونم امروز بهت پیام بدم نمیدونم چش شده!...همینجا مینویسم...

جشن تولد و اینچیزا مهم نیست..همین که نوشتم تولدمه بسه Gigglesmile 128fs318181

----------

یه چیز الان عاشق گفت منم یادم افتاد بگم اینه که من زیاد در مورد رکوردام  و موفقیتم میگم چون میخوام امید توی کانون بیشتر بشه...

اگه دقت کنید میبینید از شکستام زیاد نمیگم شدم شبیه از خودراضیا! Gigglesmile اینا برای تشویق شدگی نیست 128fs318181 

اگه امید نباشه توی کانون خیلی وضعیت خراب میشه

شب همگی بخیر Khansariha (8)

53
نقل قول:
اگه امید نباشه توی کانون خیلی وضعیت خراب میشه

 اره واقعا منم موافقم 128fs318181
فکر کن ی روز امید تو کانون نباشه اون وقت چی میشه؟
باید بیشتر مراقب خودم باشم که طوریم نشه و هر روز بتونم بیامKhansariha (13)
کاش اون یکی امیدم الان بود
نمیدونم نصف امید کانون کجا گذاشته رفته Vamonde
[تصویر:  15624161_425888184424770_624179248140753...%3D%3D.2.c]
برای یافتن چیزی
باید به جستجوی آنچه نیست، بروی...
53

[تصویر:  Untitled.png]
امشب انگار شهادت بوده
اونم شهادت امام جعفر صادق.
من تقویمم رو نگاه کرده بودم زده بود چهارشنبه.
این همه مسخره بازی و طنز درآوردم و تبریک گفتم. 
اعصابم خرد شد.
خدایی نمیدونستم رنجش گرفتم از دست خودم شدید. نه تلویزیونی نه  رادیویی نه سایت دیگه ای بجز کانون. اینجا هم که خبری نبود.
یه پست تو پروفایل یکی میزاری صدتا اخطار میگیری 
به پست راجع به هوشیاری میزاری نود نفر میان نقدت میکنن 
یه اعتبار میدی صدتا تذکر میگیری
بعد با بقیه کاری ندارم هر کی مسئوله رفتار خودشه ولی یکی نمیاد به همساده بگه به خرده مراعات کن. 
یکی پیدا نشد یه چیزی بگه تلنگری چیزی یه اشاره کوتاهی
شایدم دغدغه هیچ کس نیست.

[تصویر:  1.jpg]

شهادت امام جعفر صادق ( علیه السلام) رو به امام زمان  تسلیت میگم.


انشاالله به حق این شب و روز عزیز دست هممون رو بگیره و پاکمون کنه.
یاعلی 53
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
سلام
یادتونه بهتون گفتم گاهی تمرکز رو ی چیزی غفلت از چیزای دیگه رو ممکنه داشته باشه؟!؟

همین حکایت ی نمونه اس..1

منم تسلیت میگم این روز رو..
ان شاء الله ی ذره از دریای معرفت امام  صادق علیه السلام رو بچشیم..


و
امروز تشیع شهدا بود اینجا...
خیلی فضا عالی بود..
جای همه خالی..

بچه های کانون شدید تو ذهنم بودن.. آقای ک مداحی میکردن مدام شهید گمنامی رو نشون میدادن ک 21 ساله بود..
و میگفتن میشه گناه نکرد! اینم سند!!

دیدم واقعا میشه گناه نکرد ..

خدا قلبمونو واسه خودش نگه داره..

یاعلی.53
[تصویر:  07c49977111e42a28fd6.jpg]

(1394 مرداد 19، 22:09)درخشنده نوشته است: همساده جان درست میگی...اونو گذاشتم اول ولی خیلی کمه.....

-------------

عاشق چرا ناراحت بشم؟ خیلیم خوب گفتی...منم خودمو میشناسم.میدونم برای تشویق بقیه کار نمیکنم...

خود تسلا هم وقتی مرد فقیر بود بدهی هم داشت....الانم همه ادیسون رو میشناسن نه ایشونو...بیشتر تلاش ها برای نیکولا تسلا بود ولی کمترین

تشویق ها نصیبش شد!!!

Khansariha (8)
آره اولش یه چیزای ناراحت کننده نوشتم ، پاکشون کردم.

می دونی چرا این رو گفتم؟ نه به خاطر این که تو قصدت این بوده ها. اتفاقا من که از انرژی تو انرژی می گیرم.
اصلا به خاطر تعریف های تو از ورزش کردنت بوده ، دلم می خواد برم بدَوَم. این از این.

دلیلش این بوده که من خودم این جوری فکر می کردم و خودم هم نمی فهمیدم. از اول زندگیم می گفتم هدفم رضای خداست ، اما تا الان که نگاه می کنم ، خیلی جاها صرفا برای تشویق دیگران زندگی کردم. برای این که در نظر دیگران بالاتر به نظر برسم.
می دونی تناقض کارم کجاها معلوم شد؟ اون جا ها که مثلا با درس خوندن مادرم ناراحت می شد. چطور؟ مثلا مادرم می گفت برو بیرون دنبال خواهرت ، من می گفتم درس دارم نمی رفتم. یا جاهایی که به خاطر درس استرس می گرفتم.یا جاهایی که مغرور شدم و فخر فروختم. این ها همه نشونه این بود که من هدفم رضای خدا نبوده ، هدفم لذت و شهوت بوده. می گفتم نکنه نمره ام کم بشه ، فلانی بفهمه. نکنه این تلاشی که می کنم به نتیجه نرسه ، نکنه من نشم یه دانشمند خوب ، نکنه ... و این نکنه باعث آزار و استرس من می شد.
ولی نشانه های بهبودی رو مشاهده می کنم. الحمد لله. شب که می خوابم می گم خدایا فردا می خوام برای تو کار کنم ، برای خلق تو زحمت بکشم ، از نعمت دنیا هم راضی ام به اون چه که می دی. این طوری آروم ترم ، خوش حال ترم ، بازدهیم بیشتره ، بیشتر کار می کنم.
بی انگیزه نیستما ، اتفاقا انگیزه ام خیلی بیشتره. ولی آرامش و اطمینان قلبی دارم.

اینا رو گفتم به عنوان یه تجربه ی شخصی.

 
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 3 مهمان