امتیاز موضوع:
  • 34 رأی - میانگین امتیازات: 4.15
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن شبانه روزی

برای جشن پاکی؟؟
مگه خبر دارن؟

[تصویر:  nasimhayat.png]
(1394 مرداد 30، 18:09)طاهر نوشته است:
(1394 مرداد 30، 17:14)تـــواب نوشته است: سلام کسی تو کانون هست که در زمینه مهندسی نفت ، فرآیند ، مهندسی شیمی اطلاعات و رفرنس داشته باشه ؟

انگار باید برم سراغ ارشد با لیسانس جایی کار نمی دن  20

عزیز چی میخوای بدونی در مورد نفت؟
فعلا ک نفت به گِله
نمیدانم عزیز اوستاس منم شاگرد. بگو کمکی از دستمون بر بیاد دریغ نمیکنیم...

از دست تو طاهر  Khansariha (13)

ممنونم از محبت های بی دریغ شما کانونیا  Khansariha (48)

یکم داره حالمو بد می کنه این درس خوندنِ چرا که مانع می شه برای ازدواج ، ازدواجم می ره برای 3 یا 5 سال دیگه اون وقت می شه 29 سالم  20

عجب زمونه ای شده من تو ده روزِ گیر کردم ولی اینجوری باید تا 5 سال حداقل تازه با این موضوع سر و کله بزنم . 
نقل قول: عجب زمونه ای شده من تو ده روزِ گیر کردم ولی اینجوری باید تا 5 سال حداقل تازه با این موضوع سر و کله بزنم . 
این یعنی فرصت برای یک افتخار بزرگ! قدرشو بدونید....

کارای سخت تر هم هست...

[quote]
[color=%2
نقل قول: عجب زمونه ای شده من تو ده روزِ گیر کردم ولی اینجوری باید تا 5 سال حداقل تازه با این موضوع سر و کله بزنم . 
این یعنی فرصت برای یک افتخار بزرگ! قدرشو بدونید....

کارای سخت تر هم هست...

نقل قول: خانوادم قرار برای جشن پاکیم برام کامپیوتر خفن بخرن 

17
آقا من برگشتم یکی بیاد یکم ازم استقبال کنه 4
فکر کردم دیدم اصلا به صلاح نیست فعلا از کانون برم خصوصا الان که وضعیتم بحرانیه 17
کلا حرفامو جدی نگیرین عصبی بودم یه چیزی گفتم نمیخوام برم asabani من که به بقیه حرفام عمل نکردم به اینم نمیخوام عمل کنم Smiley-face-cool-2
(1394 مرداد 30، 21:56)asma نوشته است: آقا من برگشتم یکی بیاد یکم ازم استقبال کنه 4
فکر کردم دیدم اصلا به صلاح نیست فعلا از کانون برم خصوصا الان که وضعیتم بحرانیه 17
کلا حرفامو جدی نگیرین عصبی بودم یه چیزی گفتم نمیخوام برم asabani من که به بقیه حرفام عمل نکردم به اینم نمیخوام عمل کنم Smiley-face-cool-2

کار درست رو شما کردین بانو 128fs318181

خیلی خوش برگشتین 4fvfcja Khansariha (8)
پروردگارا، اگر فراموش كرديم يا به خطا رفتيم بر ما مگير

پروردگارا، هيچ بار گرانى بر دوش‏ ما مگذار؛ همچنان كه بر دوش‏ كسانى كه پيش از ما بودند نهادى

پروردگارا، و آنچه را که توان و طاقت آن را نداريم بر ما تحميل مكن‏؛ و از ما درگذر

و از ما درگذر؛ و ما را ببخشاى و بر ما رحمت آور؛ سرور ما تويى‏؛ پس ما را بر گروه كافران پيروز كن‏.


ترجمه آیه 286 سوره بقره

[تصویر:  profile800_lgvv.jpg]
(1394 مرداد 30، 21:56)asma نوشته است: آقا من برگشتم
خوب کردین Khansariha (48)
[تصویر:  15624161_425888184424770_624179248140753...%3D%3D.2.c]
برای یافتن چیزی
باید به جستجوی آنچه نیست، بروی...
53

[تصویر:  Untitled.png]
ممنونم از شما ابجی لبخند وبرادر طاهر
آره بابا کجا میخوام برم همینجاااااا جام خوبه فقط رفتم هوا بخورم 128fs318181
اینا همه برای اسما خانم
53 53 53 53 53 53 53 53

خیلی خوشحالم که تو کانون هستین.  303
ایشالا خانم مهر خدا هم به زودی میاد 
14 صلوات فرستادم واسشون 
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
(1394 مرداد 30، 22:07)همساده نوشته است: اینا همه برای اسما خانم
53 53 53 53 53 53 53 53

خیلی خوشحالم که تو کانون هستین.  303
ایشالا خانم مهر خدا هم به زودی میاد 
14 صلوات فرستادم واسشون 

ممنونم ولی من دست از سر مهرانا برنمیدارم تو این چند ساعت فهمیدم تنهایی نمیتونم دووم بیارم امکان لغزش واسم هست امیدوارم مهرانا شرایطش مثل من نباشه
سلام به همه دوستان

خوبین؟ خوشین؟ سلامتین؟

ممنون سنا خانم

اوضاع خوبه بچه ها؟ پاکی خوب پیش میره؟
[img=0x0]http://www.ktark.com/05_blue.png[/img]
سلام آقا عطا
بله بله بله
شما چی؟
خانم چطورن؟

[تصویر:  nasimhayat.png]
سلام می توانم خانم
ممنون
خانم هم خوبه، پاکی هم خوبه
[img=0x0]http://www.ktark.com/05_blue.png[/img]
من میتوانم به خودم توجه کنم در عین حال مراقب و عاشق دیگری نیز باشم.
من نمیتوانم نسبت به فرد مورد علاقه ام که از ابتدا به بیماری شهوت مبتلا یا از اثرات ان در رنج است مهربان باشم بی انکه در رابطه با خودم بی توجه باشم.
تشویق و مهربانی نسبت به دیگران یک راه مهربانی با خودمان است.
من مجبور نیستم خودم را قربانی کنم.


 اسما خانم روی هرکمکی از دست من بر میاد برای کم کردن رنجش  مهر خدا خانم، حساب کنید 303
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
(1394 مرداد 30، 15:05)می توانم نوشته است: من قبلا وقتی ظهر میخواستم چرت بزنم صدای بچه های همسایه نمیذاشت
.
.
.
امروز صدای خواهر زاده و برادر زاده م نمیذاره بخوابم

نکته: بچه های آقای همساده نه ها
خانم میتوانم اگرم نکته شو نمیگفتین کسی به بچه های من شک نمیکرد:
1- بچه های من خیلی با ادبن 128fs318181
2- بچه های من همیشه تو خونه خودمون و در کوچه خودمون با صدای آروم  بازی میکنن bliss
3- بچه های من کلاس های فوق برنامه نوشتمشون خیلی سرشون شلوغه میرن کلاس کامپیوتر و زبان و اینا اصلا وقت سر و صدا ندارن :highfive:
4- بچه های من تو خونه هم همش با پلی استیش بازی میکنن با صدای آروم و کتاب مطاله میکنن گاهی هم به مادرشون کمک میکنن 53258zu2qvp1d9v
5- دیوارها و پنجره های خونه ما عایق صداست. صدامون بیرون نمیره ;))
6- یه نکته هم هست زیاد مهم نیست ولی من میگم کسی با دلایل بالا قانع نشده شاید با این شد آقای همساده بچه نداره اصلا 1276746pa51mbeg8j
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 14 مهمان