امتیاز موضوع:
  • 34 رأی - میانگین امتیازات: 4.15
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن شبانه روزی

منم گاهی اعتبار میگیرم ولی تعدادش ثابت میمونه اصلنم نفهمیدم این کاربر کیه 17
تک آور که نبودین؟ Khansariha (13)
در مورد اینکه اعتبار میگیرین ثابت میمونه من قبلا رفتم ته و توش رو در اوردم Muscular
اون ثابت موندن واسه اینکه بهتون میان تو پروفایل اعبتار میدن. کسی ک یبار تو پروفایل اعتبار بده بار دوم دیگه اعتبارش تو پروفایل اثر مثبتی نداره 128fs318181
و اما چرا اعتباره ابدون اعتبار منفی دارن کم میشن هنوز برام سواله 17
هل من معین یعیننی؟
اقا من عربیم خوب نیستا
ولی حال کردم الان با این عبارت من در اوردی
ایا کسی هست ک منو از این بُهت در بیاره؟
حال چ ربطی به تک اور داشت؟ 42
[تصویر:  15624161_425888184424770_624179248140753...%3D%3D.2.c]
برای یافتن چیزی
باید به جستجوی آنچه نیست، بروی...
53

[تصویر:  Untitled.png]
Gigglesmile
گفتم که هندسه ام خوب بود

مهرانا خانوم یچی بگین دیگه
اشتی؟
[تصویر:  15624161_425888184424770_624179248140753...%3D%3D.2.c]
برای یافتن چیزی
باید به جستجوی آنچه نیست، بروی...
53

[تصویر:  Untitled.png]
(1394 مرداد 31، 21:37)بهشتی نوشته است: سلام دوستان امروز
از خیابون که میرفتم یه خانوم رو دیدم که ظاهرش برام خیلی عجیب بود ایشون تا جایی که تونساه بودن خودشون رو فشن کرده بودند من رومو برگردوندم و بهش نگاه کردم شاید با نگاهم بهش حالی کنم این چه کاریه که کرده و یا لا اقل حالتشو بفهمم و واقعا بدونم چرا یک انسان در خیابان همچین لباسهایی می پوشه که همه ی آدما نگاش کنن اما متاسفانه مقداری الان شهوت ناک هم شدم 20
اما الان میخوام که کمکم کنید چرا واقعا باید اینطور باشه و ما باید چه واکنشی در این مورد باید داشته باشیم
سلام

چند تا نکته رو بگم:
1-شیطان میاد ی کار مهم رو خیلی زیادی مهم جلوه میده ک ما از اهم غافل بشیم..
نگاه شما ب اون خانم ب نیت نهی از منکرشون مهم بوده.. اما نه ب مهمی کنترل نگاهتون...
اولویت ما باید خودمون باشیم..
خدا ب آدمهای معمولی رسالت تذکر و بشارت نداده..
و بی تعارف ما معمولی هستیم..1

2-توی کانون بخش فعالیت های گروه های مذهبی  مسابقه کنترل نگاه و ذهن داریم..
حتما و حتما شرکت کنین اونجا تا بهانه ای باشه برای تمرین و حفظ نگاهتون.. تنها چاره ما تو مواجه با این موارد همینه.. نگاه بگیریم!
منتظر حضورتون هستیم.. سرپرست های خوبش هم توضیح میدن چند و چونش رو..53258zu2qvp1d9v

3-اون خانم و امثال اونها نه جایگاهشون رو میدونن تو هستی و نه زشتی کارشون رو و نه اثری ک میذاره...
خدا هدایتمون کنه..
و ان شاء الله حرکت های درستی برای جهت دهی ب این وضعیت انجام بشه..1



مشتاقانه منتظر حضورتون هستیم.. بهشتی باشین ان شاء الله..1
در پناه خدا..
یاعلی.53
[تصویر:  07c49977111e42a28fd6.jpg]

مگه خانم نگفتن تمومش کنین یا تمومش کنم؟
یا فقط وقتی ما حرف میزنیم باید تمومش کرد!

[تصویر:  nasimhayat.png]
سلام دوستان امروز
از خیابون که میرفتم یه خانوم رو دیدم که ظاهرش برام خیلی عجیب بود ایشون تا جایی که تونساه بودن خودشون رو فشن کرده بودند من رومو برگردوندم و بهش نگاه کردم شاید با نگاهم بهش حالی کنم این چه کاریه که کرده و یا لا اقل حالتشو بفهمم و واقعا بدونم چرا یک انسان در خیابان همچین لباسهایی می پوشه که همه ی آدما نگاش کنن اما متاسفانه مقداری الان شهوت ناک هم شدم oooya
اما الان میخوام که کمکم کنید چرا واقعا باید اینطور باشه و ما باید چه واکنشی در این مورد باید داشته باشیم
ی حرف جالبی که اخیرا شنیدم اینه که بیماری شهوت یه چیزایی رو برای مبتلاهاش با دلایل غیر متطقی توجیح میکنه
مثلا همین نکته
آخه شما نگاه اون خانم کنی کمکی میکنه به حجابش؟
نه دیگه

حالا اصلا از این بحث میگذریم که آیا همه باید مثل هم فک کنن؟

شمام دیگه بهش فک نکن یه بار نگاه کردی فهمیدی اشتباه کردی باز داری با تکرار چند باره اون حرفا و فکرا آتش رو باد میزنی

[تصویر:  nasimhayat.png]
نقل قول: من رومو برگردوندم و بهش نگاه کردم شاید با نگاهم بهش حالی کنم این چه کاریه که کرده و یا لا اقل حالتشو بفهمم

این کار فکر کنم تشویقش میکنه که کارشو ادامه بده.... نباید اصلا نگاه کرد..هم برای خودتون خوبه...هم برای اون...

وقتی تیریپ جلف رو کسی نگاه نکنه اونا هم دیگه خودشونو اون شکلی نمیکنن...

بعضی خانوما تو خونه هیچکاری نمیکنن ولی وقتی میخوان برن بیرون 20 کیلو لوازم ارایش استفاده میکنن! بیچاره شوهره!

نقل قول: باز داری با تکرار چند باره اون حرفا و فکرا آتش رو باد میزنی
128fs318181
(1394 مرداد 31، 18:13)Alireza 68 نوشته است: سلام

خوبین؟

دماغ ها چاقه؟

ی خبر خوب دارم براتون

آرمان رو یادتون میاد؟ مدیر ارشد سابق که به دلیل مزدوج شدن رفت

خبر اومده که تا چند ماه دیگه بابا میشه


سلام داداش عزیز 53 
بابابزرگ بزرگوار کانون Khansariha (8)
ممنون به خاطر خبر خیلی خوبت, [تصویر:  thankyou.gif]

ان شاءالله خبر بابا شدن خودت رو هم بهمون بدی  53
........................................


[تصویر:  f9ba6c20b26326d8d5851629f363b9a9d38bed05.jpg]

[تصویر:  1422821955864497.jpg]

53  طرح ختم قرآن 53

 .
   از دسـت و زبان که برآید   ---   کز عهده‌ی شکرش به درآید
.
اوه بابابزرگ اینجا بوده؟ 1744337bve7cd1t81

این خبرارو میاد میده سریع میره من نمیبینمش...

مبارک باشه Khansariha (48)

این عکسی که سها خانوم گذاشته بود رو به بابام نشون دادم نیم ساعت داشت میخندید!




[تصویر:  IMG_%DB%B2%DB%B0%DB%B1%DB%B5%DB%B0%DB%B4...%DB%B0.jpg]

بهش میگم بیا ببین عروسکتونم ساختن! Gigglesmile 

تیریپش عین خودشه...ریش هم ندارن برای ماسک ضد گازه 128fs318181

ای جاااان....
چه خوب
پسر و پدر همیشه در جنگ با هم خندیدن

[تصویر:  nasimhayat.png]
سلام به همه ی بر و بچز،

خدا رو شکر خانم میتوانم هم دوباره هستن 1

خوش برگشتین.
ممنون از خانم سها برای این لطفشون

(1394 مرداد 31، 22:24)سها نوشته است: سلام
وقتی گروه پسرا اسمشونو گردان کمیل گذاشتن.. خیلی ذوق کردم.. انتخاب هوشمندانه ای بود.. 53258zu2qvp1d9v
و
وقتی این عکس رو دیدم فوری ب ذهنم رسید گردان کمیل شاید این شکلی باشن.. 128fs318181 303


بچه های گردان کمیل:

[تصویر:  IMG_%DB%B2%DB%B0%DB%B1%DB%B5%DB%B0%DB%B4...%DB%B0.jpg]

ترتیب ایستادنشون رو هم فرمانده باید بگن..303

در پناه خدا..
یاعلی.53



هر چند من نفر آخر گردانم؛
اما اینجوری به ذهنم رسید؛
اول خواستم بگم اون که ایستاده، نمیدانمه که بزرگتر ماست؛
اما بعدش فکر کردم اونی که نصفش تو عکس برادر نمیدانمه! که نصف هست و نصف نیست! 4chsmu1 و رو به دریاهای جنوب هم داره. هر وقت که میاد یه روج تازه ای در گردان دمیدن میگیره.
سربندش هم تا جایی در عکس افتاده؛
نفر بعدی که ایستاده هم فرمانده ی گردان، برادر قاصدکه،
نفر آخر هم معاون فرمانده ی گردان، حاج طاهره، که ته صف ایستاده تا نظم ستون رو حفظ کنه و سوق دهنده است در واقع.
نفر کناری فرمانده هم کماندوی گردان، بردر رزمجوئه، که آماده به فرمانه بره دشمن رو نفله کنه برگرده.
نفر کناریش هم آر پی جی زن گردانه، فعلا نشسته، فرمانده دستور بده، خرچنگا دود میشن میرن رو هوا. 
(1394 شهريور 1، 0:06)بهشتی نوشته است: سلام دوستان امروز
از خیابون که میرفتم یه خانوم رو دیدم که ظاهرش برام خیلی عجیب بود ایشون تا جایی که تونساه بودن خودشون رو فشن کرده بودند من رومو برگردوندم و بهش نگاه کردم شاید با نگاهم بهش حالی کنم این چه کاریه که کرده و یا لا اقل حالتشو بفهمم و واقعا بدونم چرا یک انسان در خیابان همچین لباسهایی می پوشه که همه ی آدما نگاش کنن اما متاسفانه مقداری الان شهوت ناک هم شدم oooya
اما الان میخوام که کمکم کنید چرا واقعا باید اینطور باشه و ما باید چه واکنشی در این مورد باید داشته باشیم

سلام حرف خانم میتوانم رو کاملا به جا میدونم این پست رو تو تالار خودمونم زده بودی. اونجانظرمو گفتم( تالار کنترل نگاه و ذهن رو میگم 4)

اما خبر خبر به کسایی که اهل امر به معروف و نهی از منکر هستن clapping clapping

یه دوست دارم یه مدت باهاش بیرون میرفتم اوایلش خجالت میکشیدم ولی آخرش برام عادی شد. 
اهل امر به معروف و نهی از منکر بود روش کارشو بهتون میگم:
فکر کن داشتیم تو خیابون با هم میرفتیم و با من حرف میزد یهو از جفت یه خانم بد حجاب که رد میشدیم بدون اینکه توقف کنه و بدون اینکه زل بزنه به چشماش این جمله رو میگفت: خواهرم حجابتو درست کن.
طرف تا میومد متوجه بشه که کی بهش چی گفت ما چند متر ازش فاصله گرفته بودیم و داشتیم ادامه حرفامون رو میزدیم. اینجوری تذکر لسانی رو میداد با کمترین هزینه ممکن.
فکر میکنم ده درصد همه افراد جامعه که نه ده درصد افراد مذهبی هم که نه ده درصد افرادی که حجاب کامل رو دوست دارن هم نه فقط ده درصد این آدمهایی که دم از امر به معروف میزنن  واقعا این کار رو میکردن وضع خیلی بهتر از الان بود.

یه نکته هم راجع به اینکه من قبلنا میگفتم کهجامعه خیلی حجابش بد شده و دلیل شهوترانی ما جامعه ست. 
یه دوست همدرد بهم اینجوری گفت:
خوب یه لحظه فکر کن یه بورس شغلی یا تحصیلی بهت خورده و قراره چند سال بری خارج از کشور بری مثلا نیویورک 4fvfcja
برای نگاه شهوت آلود هیچ توجیهی نیست چون اختیار چشم ما دست خودمونه میتونیم زل نزنیم به فرد بدحجاب اختیار پلکها دست خودمونه میتونیم گاهی ببندیمشون اختیار کله مبارک هم دست خودمونه میتونیم سرمون رو به طرف زمین یا به سمت مخالف فرد بد حجاب بچرخونیم.اختیار پاهای مبارک هم دست خودمونه میتونیم بعضی جاها رو نریم اختیار زبانمون دست خودمونه میتونیم با خدا حرف بزنیم تو اون موقعیت اختیاز ذهنمون هم دست خودمونه میتونیم به عواقب نگاه شهوت آلود فکر کنیم.
مااااااااااااااااااااااااااااا قدرتتتتتتتتتتتتتتت انتخااااااااااااااب دارییییییییییییییییممممممممممممممممممم 317
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
نقل قول: هر چند من نفر آخر گردانم؛
اما اینجوری به ذهنم رسید؛
اول خواستم بگم اون که ایستاده، نمیدانمه که بزرگتر ماست؛
اما بعدش فکر کردم اونی که نصفش تو عکس برادر نمیدانمه! که نصف هست و نصف نیست! [تصویر:  4.gif] و رو به دریاهای جنوب هم داره. هر وقت که میاد یه روج تازه ای در گردان دمیدن میگیره.
سربندش هم تا جایی در عکس افتاده؛
نفر بعدی که ایستاده هم فرمانده ی گردان، برادر قاصدکه،
نفر آخر هم معاون فرمانده ی گردانه، که ته صف ایستاده تا نظم ستون رو حفظ کنه و سوق دهنده است در واقع.
نفر کناری فرمانده هم کماندوی گردان، بردر رزمجوئه، که آماده به فرمانه بره دشمن رو نفله کنه برگرده.
نفر کناریش هم آر پی جی زن گردانه، فعلا نشسته، فرمانده دستور بده، خرچنگا دود میشن میرن رو هوا. 
الان من کجام؟ Vamonde
[تصویر:  15624161_425888184424770_624179248140753...%3D%3D.2.c]
برای یافتن چیزی
باید به جستجوی آنچه نیست، بروی...
53

[تصویر:  Untitled.png]


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 6 مهمان