انجمن شبانه روزی

**جناب خان :)**

دوستان به جای ما

سها خانوم؟؟ چرا من از وقتی اعتبارام به 42 رسیده هرکی بهم اعتبار میده روی همون 42 میمونه؟

حالا هرکس دیگه ای هم میدونه جواب بده

**خانوم لبخند** · 1394 مهر 1، 18:58

(1394 مهر 1، 18:29)جناب خان :) نوشته است: دوستان به جای ما
سها خانوم؟؟ چرا من از وقتی اعتبارام به 42 رسیده هرکی بهم اعتبار میده روی همون 42 میمونه؟
حالا هرکس دیگه ای هم میدونه جواب بده

سلام

واسه اینه که از پروفایل بهتون اعتبار میدن!
اگر از پست ها اعتبار بدن اضافه میشه...

**Alireza 68** · 1394 مهر 1، 20:51

سلااااااااام

عیدتون مبارک باشههه

**صادقین** · 1394 مهر 1، 20:56

(1394 مهر 1، 20:51)Alireza 68 نوشته است: سلااااااااام

عیدتون مبارک باشههه

سلام
عید شمام مبارک عزیز

**تـــواب** · 1394 مهر 1، 20:58

عیدتون مبارک کانونیا عزیز

برای بنده حقیر هم دعا کنید

**Alireza 68** · 1394 مهر 1، 21:00

شب عیدی داستانی رو که دیروز اتفاق افتاد رو تعریف کنم

تعداد کسایی که این پست رو یادشون میاد بسیار بسیار محدود هستن

http://www.ktark.com/Thread-%D8%A7%D9%86...8#pid91978

دیشب خسته کوفته رسیده بودم خونه یهو موبایلم زنگ خورد دیدم خونه داداش بزرگمه جواب ددم دیدم زن داداشمه

با صدای وحشت زده پرسید کجایی ؟ ( گفتم باز حتما اتفاق بدی افتاده )

گفتم خونه چطوره؟ گفت اگه میتونی بیا خونمون مارمولک هست بگیرش

من :

گفتم باشه الان میام

رفتم دیدم رنگش پریده بال بال میزنه

گفتم کجاس؟ گفت اتاق خواب در بستم دیدم بچه مارمولک بود اونقد ناز بود که نگو اومدم بگیرمش نامرد فرار کرد رفت پشت قرنیز

زن داداشم ترسیده بود توروخدا بگیرش اگه نگیری من نمیتونم شبا بخوابم و..

قرنیز رو کندم و مارمولک رو گرفتم دیدم خودشو زد به موش مردگی رفتم تو خیابون ولش کردم سریع شروع کرد به دویدن

حسی که بهم دست داد چیزی تو مایه های بت من بود

به این فکر افتادم که یک ابر قهرمان بسازم به اسم lizard hunter ( شکارچی مارمولک )

)