امتیاز موضوع:
  • 34 رأی - میانگین امتیازات: 4.15
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن شبانه روزی

خب پس شکر خدا خوش میگذره

یعنی تمرینا و پروژه های دانشجوها رو انجام می دی هزینه ش رو میگیری؟

زبان انگلیسی می ری؟

سریالتو نمی بینی؟
)البته منم نمی بینم)



من دارم هلاک می شم که بخوابم منتظرم یه پیام از یکی از دوستان برسه
کلاس زبان در این هوا چه فازی می دهد


بقیه چرا ساکتن؟

[تصویر:  nasimhayat.png]
 سپاس شده توسط
آره انگلیسی.

نه سریالمو 4chsmu1 پخش و پلا چند قسمتشو دیدم. خیلی مبهم فهمیدم داستانش چی بود تا جایی که کیمیا ازدواج کرد..دیگه ندیدم



کلاس تو این هوا فازش خیلی خوبه 2uge4p4 2uge4p4 ...عاشق اینم روزای برفی برم بیرون 2uge4p4 2uge4p4 پنجشنبه عصر هم باشه دیگه هیچی 317

امیدوارم پیام دوستت زودی برسه
یا عباس
 سپاس شده توسط
آفرین که درس خوبه می تونی واسه استادت کار کنی

اون جکه رو شنیدی استاده میگه اگه دانشجوهای من ساخته باشنش اصلا پا نمی شه ... اون مصداق منه
خوش باشی

[تصویر:  nasimhayat.png]
 سپاس شده توسط
خابم میاد 29 مهتاب لالاالالالالااردک خابیده مهتاب لالالا
 سپاس شده توسط
به نام خدا
پیام بهبودی
"خودارضایی ما را اسیر خود کرد. ما زندانی ذهن خود بودیم و با احساس گناه خود محکوم شده بودیم."
احساس گناه یکی از موانع مشکل آفرین در بهبودی است که به طور معمول با آن مواجه میشویم. یکی از انواع شناخته شده تر احساس گناه، خودبیزاری است که وقتی سعی در بخشش خود میکنیم اما احساس بخشودگی نمیکنیم، حاصل میشود. 
چگونه میتوانیم خود را ببخشیم تا این بخشش را احساس کنیم؟ ابتدا به خاطر میسپاریم گناه و شکست حلقه های زنجیری جدانشدنی نیستند. گاهی اوقات متوجه میشویم انتظارات ما بسیار بالا بوده است. به جای انگشت گذاشتن بر مشکلات، تمایل خود به پیدا کردن راه حل را افزایش میدهیم. 
جایی در طول مسیر به اینکه واقعاً چه کسی هستیم، پی میبریم. معمولاً متوجه میشویم نه موجودات مطلقاً کاملی هستیم و نه موجودات کاملاً ناقصی که تصور میکردیم. لازم نیست بر اساس توهمات خود یا بر خلاف آنها زندگی کنیم؛ تنها باید در واقعیت زندگی کنیم. 
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
 سپاس شده توسط
نقل قول: پ.ن:  یادم نمیاد کی بود که خیلی در مورد این موضع درس و دانشگاه  با هم بحث کردیم قبلا.
جدی یادت نمیاد ؟؟؟؟
اول بحث در مورد کنکور و این چیزا بود بعد من گفتم چرا درس میخونین ؟
بعدش شما و امید فردا اومدین منو به راه راست هدایت کنین ولی من ممانعت میکردم 4chsmu1 

آخرش هم بحث کشید به شعر و شاعری ...
صبر کنین پستاش رو الان پیدا میکنم در بازه ی زمانیه کمتر از سه سوت .
نقل قول: یه بار آخه من و رامین در مورد اینکه درس و دانشگاه چقدر اهمیت داره به گیس و گیس کشی افتاده بودیم [تصویر:  gigglesmile.gif] که یادم نمیاد کی بود و جزییاتش چی بود

اینم کل ماجرا ...
فکر کنم قشنگ از تاریکی ظلمت رهانیدمت 4chsmu1 

_--_--_--_--_--_--_--_--_--_--_--_--_--_--_--_--



همش از این پست شروع شد :

(1393 فروردين 10، 23:45)بی ادعا نوشته است:
(1393 فروردين 10، 23:38)حسین چار دو دو نوشته است: بچه ها نتایج ارشد کی میاد؟
من بی صبرانه منتظرم از اخبار بیان باهام به عنوان نفر بر تر مصاحبه کنن
داداش ارشد دادی؟ نیمه دوم اردیبهشت میاد رشتت چیه؟ چطوری زدی؟

128fs318181

(1393 فروردين 11، 22:36)رامین. نوشته است:
ای عزیزان درگیر در تاپیک کنکور
آخر تا به کی ملتهب و رنجور ؟

غرق بحر اسپم در حال گریه و شیونید که چه ؟
عضو گروه ملتمسین معجزه میشوید که چه ؟

تالار مطالعه و تاپیک تحصیلات تا کی؟
پست های گل سرخ و تست های بسیار تا کی؟

گیریم اصلاً حسین 422 به طور مثال
کشکی، از بخت خوش و به فرض محال

زد به زور شانس و کاملا نامعقول
ختم صلوات و معجزه اثر گرفت و شد قبول 

تا به لیسانس که جز شب امتحانمان در شبانه روزی گذشت
شب امتحان نیز تاپیک درد و دل بود و به دلسوزی گذشت

حال که گرفته ایم با درایت و شانس
به کمک استاد مدرک فوق دیپلم و لیسانس

عایا بس نیست ؟؟؟؟؟ آخر سودش چه؟
اصلاً گیریم ارشد هم بدین منوال گذشت ، بعدش چه؟

تازه از بعد آنهمه بیخوابی و گرفتاری
نوبت سربازیست و سپس بیکاری

آنچه در آن روز برای ما حکم تاپیک میخوایی بخندیــ ست
گشتن به دنبال کار و لایک صفحات نیازمندیــ ست

گیریم باز معجزه اثر گرفت و کار پیدا شد با بهترینه روزی
به هنگام گزینش چه میدانیم جز فعالیت مستمرِ در شبانه روزی ؟

پس عزیزان حرص و جوش ارشد رو دگر کنید تعطیل ؛ به کل
خوش باشیم ؛ اسپم بزنیم تا از سفر برنگشته است مدیر کل 317

پ.ن : در این قسمت از برنامه مدیر کل در سفر مشهد به سر میبرن 128fs318181

..............

در قسمت بعد مدیر تالار مورد نظر وارد عمل میشن :

(1393 فروردين 12، 17:27)گل سرخ نوشته است: 4

یه روزی روزگاری

یه رامین باحالی

یه شعری گفت موندگار

برای بچه های بی کار

اونا که کار ندارن

حقوق و شغل ندارن

حالِ تست و درس ندارن

504 رو دوست ندارن

گفت نشین هی درس بخون

برو فیسبوک و کانون

همه چی رو لایک بکن

شادی و خوشحالی کن

ای حسینِِِ کنکوری

اگه شدی اولی

بعدش شدی ارشدی

فوقش شدی دکتری

تهش چی میشی حالا؟

برو بچسب به دنیا

دلار و پول و خونه

ماشین و یه کارخونه

زندگی رو میسازه

نه اینکه هی بخونی

بری تالار کتابخونه


من به تو میگم ای رامین!

بترس از خدای ورامین! ( قافیه چون به تنگ آید شاعر به جفنگ آید!)

درس نخونی ، زن نمیدن ، عذب میشی!

سرباز بشی ، صفر میشی ، بعدش میری اسیر میشی!

ای مدیرِ بازنشسته

یه عمری از تو گذشته4

باید که نصیحت بکنی

بچه رو سر به راه کنی

براشون جایزه بخری

مداد و پاک کن بگیری4

از من به تو نصیحت

این گل سرخ  دل رحم

همه تونو دوس داره

یه تالار خوب دارهKhansariha (56)

توش شوکولات پخش میکنن

همه رو حیرون میکنن@-)

از بس که درس پخش میکننGigglesmile

حتی بابابزرگ پیرمون

با اون عصا و سن شون

در پی درس و خوندن ان

504 از هممون جلوترن

نگاه نکن که پیره

یه تنه همه رو حریفه

تو هم بیا توبه کن

خدا رو دوباره صدا کن

بر و بچ رو پیدا کن

بیار  توی کتابخونه

خوش بگذرون ، صفا کن

Khansariha (69)

و این هم سرپرست تاپیک مربوطه :

(1393 فروردين 14، 0:33)اميد فردا نوشته است: ز هرجا بي خبر دوش بوديم گرد درس
بيامد خبر كه رامين برما برتافته بس

زجا همچو فيلسوفان به پا خواستم
همي در انديشه جوابِ چرا خواستم

چرا او؟چرا حالا؟چرا با ما چنين؟
مگر جز به او فارسي دان بود چنين؟

كسي چون او لغط ننوشت درست
كنون شعر بر ضد ما،اين درست؟

خبر كرديم انيشتين و فارابي،داروين را
آييد و بينيد اين دسته ي گل،رامين را

او كه روزي پي دانشگه،ناگه و بيگه ببود
كنون ضد ما،پي تخريب هركه دانشمند بود

آري ز تاپيك تحصيلات چون گويى
همانند آن كه تو با سپاهي رو در رويى (Muscular128fs318181)

زان براي ما تحصيلات نيست فقط:bababozorg:
مرا هست ارزش،علم و دانايي فقطSmiley-face-thumb

خواه از سازمان حقوق ملل،كه ياري كنند پس
فرار مغزها نخواهند ملل،رامينِ آنان هست بس!
4Khansariha (69)

بعد از این سرودن ها تموم نمیشه و همچنان فرد مورد نظر بر عقاید خودش پایبنده : 128fs318181

(1393 فروردين 14، 7:19)رامین. نوشته است:
شب از نیمه نگذشته بود و همه چشم به راه فردا
که بیامد خبر از گل سرخ و امید فردا


شعر میسرودن همگی بر ضد رامین
که چرا از تاپیک بد گفتی ؛ بر تو باد نفرین


همه گرد هم از جمله امید فردا ؛ گل سرخ و گل لاله
میگفتن که رامین بود در فکر تخریب تاپیک مطالعه


میگفتن که نَشنو از رامین شیطان صفت و اهریمن
بیا تاپیک ؛ درس بخون و تست بزن ؛ بقیش با من 


میگفتن درس بخون ؛ ارشد قبول شو ؛ برو دانشگاه و بشو دانشجو
غافل از اینکه همه اهل دانشگاهیم ؛ ولی کو دانشجو ؟؟؟


میگفتن بیایین تالار مطالعه درس بخونیم بگیریم نمره ی بیست
20 از 12 بیشتره ؟ پس گشتم نبود ؛ نگرد نیست 


میگفتن اگه نیایی تالار ؛ درس نخونی میوفتی 
هر چه بادا باد ... دیگه حس و حال درس یوخدی


امید میگفت همه بچه های تاپیک یه تیمیم که با هم میریم جلو
اینجا شبانه روزیه درس و مشق اینجا غریبه ان ؛ تیمتو وردارو برو Gigglesmile

باز یبار دیگه مدیر تالار میکروفون رو گرفت و رفت رو سن 4

(1393 فروردين 14، 9:21)گل سرخ نوشته است: رامین 

چیه؟ چیزی شده؟

چرا ساکتی؟

دوست داری کتابخونه نباشه

تا جای اون باشه چی؟

شنیدم از کتابخونه ، دلسرد شدی به تازگی

شادی ها تو تقسیم میکنی با شبانه روزی4

دیگه که رو شبانه روزی خیلی حساسی4

روش داری عقاید خیلی شیک و وسواسی

اینقدر اینجا هستی

که

 اگه تاپیکی از کتابخونه آپ بشه ، نشناسی!4

گفتم غرور مدیریت رو بزارم زیر پاهام له بشه

برم بیارمش بلکه این پسر کمی سر به راه بشه

تو عین بی استعدادیم4

واسه تو هر شعری گفتم

اما ای از درس فراری!

حتی نیومد به چشمت

هر چی امید واست حرف زد

شد نقش بر آب

مدیر سابق

آخه دانشگاه چی کار کرده باهات؟

کاری کردی که بازدید شبانه روزی رفته بالا

بگو بینم کدوم تاپیک روی بورسه الان؟

شبانه روزی هم مثل ما درس یاد میده به تو؟

دوست داره پیشرفت بکنی و تموم کنی اون درساتو؟

مثل کتابخونه ، حاضره بیشتر هم بکنه یکی یکی همه اون اعتباراتو

نگو برعکس، که درس خوندن بی ارزشه

بگو چیکار کرده ؟ که این رفتارت حقشه؟

که درسو نکوهش کردی تو توی  همه شعرها

مگه نمیگفتی خاطره داری با هم خوابگاهی هات؟

تو اونا رو فراموش کردی مو به موشو

بیا با درس خوندن هم کمی رو به رو شو

بدون مدیر کتابخونه ، خوبتو میخواد و

پیشرفت تو رو دوست داره ببینه بیشترشو


4

این شعر آرمین خیلی باحال بود واقعا . هنوز هم میخونم خنده م میگیره Gigglesmile

بعد این پست هنوز ارشاد ها ادامه داشت و باز هم سرپرست تاپیک مربوطه اومد رو سن 4

(1393 فروردين 14، 10:34)اميد فردا نوشته است: تو اي كه گويى ز درس و دانشگاه،شو بهوش
تو كز سوداي نمره و ارشد دم ميزني،باش گوش

اميدي كه اكنون بيني روبروت،من
همان كز بشد تحصيلات را سرپرست،باز من (!4)

نپرسيدي كو كجاست؟كنكورش چه شد؟
اجراي برنامه و كارنامه ي بيستش چه شد؟

فدا كردم عمر بدين سال سه
شدم رياضي يازده و كنكور..هِه (Gigglesmile)

مرا عشقِ زيست همي برداشت بس
نى پيِ نمره و كنكور،مرا پس علم بس

حال اين من با اين وضع و حال
كه هست،گر نباشم جزء چل دم آخر،زار حال

چو بيني چند غلط نيمه شب در شعر ما
مشو خوش،وقت هست تنگ،نيست تقصير ما

آمدندم تا كه گويم با تو وضع خود و علم
تا كه شايد دور ز اسپم،راه آيى،تحصيل وعلم

بشنو از من،داداش من
علم و دانايي
گاه كنكور
گاه نمره
گاه ارشد
نيست اينها23..هست زيبا،هست زيبا

و در آخر هم مشاهده شد که فرد خاطی به اشتباه خودش پی برد و رفت نشست درس خوند  Khansariha (69)
[تصویر:  a7f963e5e050.gif]
‌‌‌‌
تاخودت کاری نکنی چیزی تغییر نمیکنه ..
سلام خوبین بچه ها؟  317

اومدم یه خبر بد بدم
جناب خان یک ماهی نمیتونه بیاد کانون  Hanghead
میدونم دوریم واستون سخت و طاقت فرسا و جان گدازه  4
اما دیگه تحمل کنین Khansariha (70)

دوستتــــــــــــــون دارم 49-2

خدافظ  Smiley-happy114
53
به به
البته الانم موسم امتحانات است و وقت طلا!!!

دست شما درد نکند مستر رامین

الان گل سرخ خانم میاد شکفت زده می شه

جناب خان؟ تریپ جدیده؟

خدا همراهمونه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
از حالااااااااااااااااااااااااا؟
چه خبره انقدر می خوابی؟
سرما خوردی؟


اقای همساده این که می نویسید ما درگیر بودیم
اکثرا همین طوری می نویسید
یعنی این پیام ها مال بعد از ترکه
برای یکی که تازه اون کار رو انجام داده اینا صدق نمی کنه؟شایدم نمی کنه؟ نمی دونم

[تصویر:  nasimhayat.png]
 سپاس شده توسط
جناب خان جاتون خالی نباشه 53

دقیقا می توانم خیلی سوپرایز شدم

رامین خدا بگم چی کارت نکنه. 1202591pu55lez1va 1202591pu55lez1va 1202591pu55lez1va  یه ساعته دارم میخندم1202591pu55lez1va...چه خجسته هایی بودیم Khansariha (13) Khansariha (13) Khansariha (13)

استعدادهامون تو شعر گفتن واقعا بی نظیره!
یا عباس
 سپاس شده توسط
به همه دوستان پیشنهاد میکنم پست رامین رو بخونن 1202591pu55lez1va
یا عباس
 سپاس شده توسط
(1394 دي 3، 18:21)رامین. نوشته است: این شعر آرمین خیلی باحال بود واقعا . هنوز هم میخونم خنده م میگیره Gigglesmile
آرمین؟

امید منظورته؟
یا عباس
 سپاس شده توسط
سلام جناب خان ایشالا خیره. دلم برات تنگ میشه مراقب خودت باش 53
...........................

سلام میتوانم خانم
مخاطبین  پیام های من  عام هستند یعنی تمام افرادی هستند که دارن درد میکشن هر چند برخی برای ترک کرده ها برخی برای در حال ترکها و برخی برای تازه وارد ها بیشتر میخوره
اما مخاطب عام این پیام ها دوست همدردیه که این ویژگی ها رو داشته باشه:
1- به نقطه ای رسیده باشه که فهمیده باشه باید متوقف بشه.؛و با شهوت رانی فعال نمیتونه زندگی رو  ادامه بده
2- بپذیره  و ایمان بیاره که راهی برای  پاک بودن وجود داره

پس وقتی میگیم ما به بهبودی رسیدیم.  ما به خانه برگشتیم. ما راهی یافتیم. حتی یه عضو یک روزه هم میتونه شامل این حرفا بشه. فقط به این شرط که در راه هوشیاری قدم گذاشته باشه  و از همه مهتر به اصول عمل کنه.

مشکل ما بیماری ما گناه ما اعتیاد ما ( با هر تعریفی که ما از خودارضایی  کنیم) قضیه ای حاد و پیچیده است. اما راه حل آسانی دارد.
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
 سپاس شده توسط
مورد اول به نظرم خیلی راحت می شه گفت درباره همه ما صدق می کنه
اما مورد دوم خیلی پیشچیده است داستانش

حسیه که ممکنه الان با فردا فرق داشته باشه

53258zu2qvp1d9v

[تصویر:  nasimhayat.png]
 سپاس شده توسط
به به علیرضا خان تشریف آوردن 49-2 49-2

فرش قرمز رو کجا گذاشتین بچه ها؟
یا عباس
خانم میتوانم میشه بگین چرا دومی  یه روز هست  یه روز نه؟
بحث بر سر این نیست که بپذیرم من میتونم یا نه؟
که همه ما صدهزار بار( بدون اغراق در عدد) به این دچار شدیم. یهو شاد و پر انرژی میگیم اینبار فرق داره این راه یه راه دیگه اس این ماه یه ماه دیگه س این تصمیم یه تصمیم دیگه س ولی باز لغزش میکنیم و میگیم نمیشه و من نمیتونم.
شرط دوم اینه که من بپذیرم و ایمان بیارم یه راهی هست برای رهایی یه اصولی هست که عمل کنم میشه و تنها راه رسیدن به این باور دیدن افراد موفق در این راهه که مثه یه چراغ میدرخشن و نشون میدن میشه.
..................
اتفاقا من مشکل رو در شرط اول میبینم راجع به خودم. گاهی فکر میکنم میشه با خودارضایی زندگی کرد. گاهی دغدغه های دیگه تو زندگیم به وجود میاد که میگم حل این مشکلات مهمتر از خودارضایی هستش. 
.......................
خانم حسنا خیلی خوش اومدین
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 4 مهمان