امتیاز موضوع:
  • 34 رأی - میانگین امتیازات: 4.15
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن شبانه روزی

سرچ بزنید
ISM
یه سندرومه که در نتیجه به هم ریختن هرمونها در آقایون ایجاد می شه
معمولا ماهانه است
ولی میتونه بازه های بلندتر یا کوتاهتری داشته باشه
با رژیم غذایی مناسب می تونین اثراتشو کاهش بدید
تظاهراتش معمولا غم بی دلیل یا خشم ناگهانیه

اگه حال نداشتید تحقیق کنید در اولین فرصت دوباره سرچ می زنم تو مطالب جالب و مفید میذارم واستون

[تصویر:  nasimhayat.png]
 سپاس شده توسط
(1394 بهمن 12، 14:43)می توانم نوشته است: سرچ بزنید
ISM
یه سندرومه که در نتیجه به هم ریختن هرمونها در آقایون ایجاد می شه
معمولا ماهانه است
ولی میتونه بازه های بلندتر یا کوتاهتری داشته باشه
با رژیم غذایی مناسب می تونین اثراتشو کاهش بدید
تظاهراتش معمولا غم بی دلیل یا خشم ناگهانیه

اگه حال نداشتید تحقیق کنید در اولین فرصت دوباره سرچ می زنم تو مطالب جالب و مفید میذارم واستون

ما حال نداریم تایپ کنیم چه برسه سرچ  4
حالا ماله من کوتاه مدت شده؟ چون بیشتره وقتا اینطوریم 22
 سپاس شده توسط
سرچ می کنم میذارم تو مطالب ... الان با گوشی میام نمی تونم

[تصویر:  nasimhayat.png]
 سپاس شده توسط
نازی خانم میگه:
بهترین درسی ک من گرفتم این بود که هیچ تلاشی بی جواب نمیمونه
شما چقد برا تصمیمی ک گرفتی تلاش کردی؟
خلاصه بیست و سوم  
[تصویر:  15624161_425888184424770_624179248140753...%3D%3D.2.c]
برای یافتن چیزی
باید به جستجوی آنچه نیست، بروی...
53

[تصویر:  Untitled.png]
 سپاس شده توسط
من اینو بگم که اگه این کوفتی رو کامل کنار نذارم و نتونم از پسش بر بیام تو زندگی به هیچ جا نخواهم رسید . بابا آدم هر جور فکر میکنه میبینه دیوانگی محضه این کار . تو اوج جوونی زمانی که باید از عمرت و انرژیت نهایت اسفاده رو بکنی و از جوونیت هم لذت درست ببری هم سخت کار کنی واسه آینده بهتر با این کار گند میزنی به همش. بعدش چند سال دیگه که کار از کار گذشته و عملا هیچ کاری نمیتونی بکنی حسرت این روزای الان رو میخوری که برگردن و تو اونجوری بشی که باید میشدی. والا گریه داره الان من به جای اینکه دغدغم ساختن آیندم باشه و رسیدن به اهدافم درگیر این موضوع بشم که چجوری از شر این مرض خلاص بشم و با هر بار شکست کلی وقت و انرژی از دست بدم. خلاصه که زودتر باید تمومش کرد و به زندگی عادی خودم برسم.

بعد یه مورد دیگه که بعضیا که میشکنن چرا نمیان مشکلشون رو مطرح کنن؟؟ بابا رهروان و نسیم واسه همین چیزا ساخته شده. من که به شخصه خیلی ناراحت میشم میبینم یکی شکسته و نه اومده اورژانس نه تو گروه ها مطرح کرده.
قصد سخنرانی نداشتم ولی امروز واقعا با دیدن شکست بعضیا حالم گرفته شد. 53 53
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت
 دایما یکسان نباشد حال دوران غم مخور 
 سپاس شده توسط
« خدا از "هیس "خوشش نمياد! »



مادر بزرگ در حالی که با دهان بی دندان ،

آب نبات قیچی را می مکید ادامه داد :

آره مادر ، ُنه ساله بودم که شوهرم دادند ،

از مکتب که اومدم ، دیدم خونه مون شلوغه

مامانِ خدابیامرزم همون تو هشتی دو تا وشگون ریز ،

از لپ هام نيشگون گرفت تا گل بندازه

تا اومدم گریه کنم گفت : هیس ، خواستگار آمده



خواستگار ، حاج احمد آقا ، خدا بیامرز چهل و دو سالش بود و من ُنه سالم

گفتم : من از این آقا می ترسم ، دو سال از بابام بزرگتره

گفتند : هیس ، شگون نداره عروس زیاد حرف بزنه و تو کار نه بیاره



حسرت های گذشته را با طعم آب نبات قیچی فرو داد و گفت :

کجا بودم مادر ؟ آهان

جونم واست بگه ، اون زمون ها که مثل الان عروسک نبود

بازی ما یه قل دو قل بود و پسرهام الک دو لک و هفت سنگ

سنگ های یه قل دو قل که از نونوایی حاج ابراهیم آورده بودم را

ریختند تو باغچه و گفتند :

تو دیگه داری شوهر می کنی ، زشته این بازی ها

گفتم : آخه ....

گفتند: هیس آدم رو حرف بزرگترش حرف نمی زنه



بعد از عقد ، حاجی خدا بیامرز ، به شوخی منو بغل کرد و نشوند رو طاقچه ،

همه خندیدند ولی من ، ننه خجالت کشیدم

به مادرم می گفتم : مامان من اینو دوست ندارم، دوست داشتن چیه ؟

عادت میکنی



بعد هم مامانت بدنیا اومد

با خاله هات و دایی خدابیامرزت ،

بیست و خورده ایم بود که حاجی مرد

یعنی میدونی مادر ، تا اومدم عاشقش بشم ، افتاد و مرد

نه شاه عبدالعظیم با هم رفتیم و نه یه خراسون ،

یعنی اون می رفت ، می گفتم : اقا منو نمی بری ؟

می گفت هیس ، قباحت داره زن هی بره بیرون



می دونی ننه ، عین یه غنچه بودم که گل نشده ،

گذاشتنش لای کتاب روزگار و خشکوندنش



مادر بزرگ ، اشکش را با گوشه چارقدش پاک کرد و گفت :

آخ دلم می خواست عاشقی کنم ولی نشد ننه

اونقده دلم می خواست یه دمپختک را لب رودخونه بخوریم ، نشد

دلم پر می کشید که حاجی بگه دوست دارم ، ولی نگفت

حسرت به دلم موند که روم به دیوار ، بگه عاشقتم ولی نشد که بگه



گاهی وقتا یواشکی که کسی نبود ، زیر چادر چند تا بشکن می زدم

آی می چسبید ، آی می چسبید



دلم لک زده بود واسه یک یه قل دو قل و نون بیار کباب ببر

ولی دست های حاجی قد همه هیکل من بود ،

اگه میزد حکما باید دو روز می خوابیدم



یکبار گفتم ، آقا میشه فرش بندازیم رو پشت بوم شام بخوریم ؟

گفت : هیس ، دیگه چی با این عهد و عیال ، همینمون مونده که انگشت نما شم

مادر بزرگ به یه جایی اون دور دورا خیره شد و گفت:

می دونی ننه ، بچه گی نکردم ، جوونی هم نکردم

یهو پیر شدم ، پیر



پاشو دراز کرد و گفت : آخ ننه ، پاهام خشک شده ، هر چی بود که تموم شد

آخیش خدا عمرت بده ننه

چقدر دوست داشتم کسی حرفمو گوش بده و نگه هیس



به چشمهای تارش نگاه کردم ، حسرت ها را ورق زدم و رسیدم به کودکی اش

هشتی ، وشگون ، یه قل دوقل ، عاشقی و ...



گفتم مادر جون حالا بشکن بزن ، بزار خالی شی

گفت : حالا دیگه مادر ، حالا که دستام دیگه جون ندارن ؟

انگشتای خشک شده اش رو بهم فشار داد ولی دیگه صدایی نداشتند



خنده تلخی کرد و گفت : آره مادر جون ،

اینقدر به همه هیس نگید

بزار حرف بزنن

بزار زندگی کنن

آره مادر هیس نگو ، باشه؟

خدا از "هیس "خوشش نمياد ...
الانم خیلیا ی مدل دیگه برخورد میکنن با زنشون انگار برده و اسیرشونه
زن بودن خیلی سخته خیلییی
 سپاس شده توسط
روزی به دخترم خواهم گفت:

اگر خواستی ازدواج کنی
با مردی ازدواج کن
که به جای ﻣﻬﻤﺎﻧﯽ ﻫﺎﯼ ﺍﺣﻤﻘﺎﻧﻪ
ﮐﻪ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﯾﮏ ﻃﺮﻑ ﺟﻤﻊ می ﺷﻮﻧﺪ
ﻭ ﺍﺯ ﺳﯿﺎﺳﺖ ﻭ ﮐﺎﺭ ﻭ ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ می گویند،
ﻭ ﺯﻧﺎﻥ ﯾﮏ ﻃﺮﻑ ﺩﯾﮕﺮ ﺟﻤﻊ می ﺷﻮﻧﺪ
ﻭ ﺍﺯ ﻣﺎﻧﯿﮑﻮﺭ ﻭ ﺍﻧﻮﺍﻉ ﺭﮊﯾﻢ ﻏﺬﺍﯾﯽ ﻭ ﺟُﮏ ﻫﺎ و ... صحبت می کنند؛

تو را ﺑﻪ؛
دوچرخه ﺳﻮﺍﺭﯼ،
کوهنوردی،
ﺗﺌﺎﺗﺮ،
ﮐﻨﺴﺮﺕ ﺭﻓﺘﻦ،
ﻓﯿﻠﻢ ﺩﯾﺪﻥ،
ﺷﻌﺮ ﻭ ﮐﺘﺎﺏ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ،
كافه ﺭﻓﺘﻦ ﻭ
ﺷﺐ ﮔﺮﺩﯼ ﻫﺎﯼ ﺑﯽ ﻫﻮا،
سفرهاي ﺑﯽ ﻫﻮﺍ،

ﺑﺎ:
ﮐﻮﻟﻪ ﭘﺸﺘﯽ ﻭ
ﻋﮑﺎﺳﯽ ﻭ
ﻧﻘﺎﺷﯽ ﻭ
ﺳﺮ ﺑﻪ ﺳﺮ ﻫﻢ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ ﻭ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﻫﺎﯾﯽ ...
ﺍﺯﺍﯾﻦ ﺩﺳﺖ زند.

ﻭ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺑﻪ " با تو بودن " ايمان ﺩاشته باشد
ﮐﻪ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﻭ ﺯﻣﺎﻥ
ﻭ ﻫﺮ ﭘﺸﻪ ﯼ ﻧَﺮﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ و ﺑﺮت ﺭﺩ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮔﯿﺮ ندهد.
،
ﻭ ﺑﻪ تو ﺍﺣﺴﺎﺱ
" ﺭﻓﯿﻖ " ﺑﻮﺩﻥ بدهد ﻭ
ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﺣﺴﺎﺱ
" ﺯﻥ " ﺑﻮﺩﻥ !!!

طوﺭﯼ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻧﯿﺎ
ﺑﻪ ﺭﻓﺎﻗﺖ ﻭ ﺭﺍﺑﻄﻪ تان ﺣﺴﻮﺩﯼ ﺷﺎﻥ ﺷود ...

ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﺷﺎﯾﺪ زمان مناسبی رسیده،
که تن به ازدواج بدهی!
وگرنه هیچ گاه به ذهن زیبایت خطور نکند
که آرامش را در میان دستهایی خواهی یافت
که تو را فقط زن می داند و زن!!
نه اینکه شرایط الانمون خیلی خوبه...!
همیشه یا تو افراطیم یا تفریط...!
پدر مادرامون از تفریط تموم شدن دارن افراط میکنن تا شاید دسته گلشون خوشبخت بشه! غافل از اینکه...
 سپاس شده توسط
سلام

پستی که قول داده بودم گذاشتم
امیدوارم توش مطلبی نباشه که ناجور باشه

خودتون بیشتر سرچ کنین مطالب بیشتری پیدا می کنین البته اکثرش کپی پیست همین چیزاست

فقط یه شرطی هست
لطفا همه پست های صفحه رو بخونین
اون تالار خیلی غریب افتاده
http://www.ktark.com/thread-496-post-336...#pid336862

[تصویر:  nasimhayat.png]
[تصویر:  53258zu2qvp1d9v.gif]
اینکه زیاده مهم نیس ، مهم اینه که ارزش خوندنو داره
می خوای بخونیش؟
بــــــفـــرمــــــایــین اینــجـــــا
[تصویر:  53258zu2qvp1d9v.gif]
53258zu2qvp1d9v 
53258zu2qvp1d9v
 سپاس شده توسط
Mr zarbati is bad boy because I'm angry
من انگلیسی دارم یاد میگیرم 4chsmu1
[تصویر:  sms-rooz-pedar.jpg]
 سپاس شده توسط
باید بدونم که من به خاطر خودم ترک میکنم به کمک خدام رو کمک هیچ کس هم جز خودش حساب نمیکنم 
بقیه نگفتن ترک کنم که با حرفشون بشکنم. ادامه میدم چون خواستمه با خودم که رودربایستی ندارم 
اگه کسی حرفش درست بود خوب بود ممنونم ازش بهش عمل میکنم ولی متاسفم به جنبه های منفی حرفاش اعتنایی نمیکنم
53 برنامه ریزی روزانه  53 

در این دنیا اگر غم هست
صبوری کن خدا هم هست
 سپاس شده توسط
سلاممممممممممممممممممممممممممممممممم شبتون خوش
امرووووووووووووووووووووز چه طورر بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 2uge4p4 2uge4p4 2uge4p4 49-2 49-2 49-2 49-2 49-2 49-2
بفرمایید شــــــــــــــــــــــــام

[تصویر:  image001.jpg]
[تصویر:  kitty-cat-smiley-027.gif]~~...ko0ochak basho0o ASHEgh ke ESHGH midanad ayin b0zo0org kardanat [email=r@A]r@A[/email]**!!!...~~
   
[تصویر:  kitty-cat-smiley-027.gif] 
[تصویر:  ko4o_96670753446949498754.png]


 سپاس شده توسط
(1394 بهمن 13، 21:24)alOne but Happy نوشته است: سلاممممممممممممممممممممممممممممممممم شبتون خوش
امرووووووووووووووووووووز چه طورر بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 2uge4p4 2uge4p4 2uge4p4 49-2 49-2 49-2 49-2 49-2 49-2
بفرمایید شــــــــــــــــــــــــام

[تصویر:  image001.jpg]


امروز روز خوبی بود.
پر از استرس
یه خرده هم درس خوندم. Khansariha (56)

شما خوبید خانم بات هپی؟
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 4 مهمان