انجمن شبانه روزی

**تـــواب** · 1395 تير 21، 23:42

هیچ کسی عمرا بتونه ابعاد شخصیت منو بشناسه ، چون خودمم توش موندم Swear1

به هیچ عنوان نمی تونید منو پیش بینی کنید 4chsmu1

سها خانوم شما حکم مادر ما رو دارید مگه می شه بودن و نبودنتون فرقی داشته نداشته باشه ؟؟؟؟؟؟ Tears

دعا کنید برای منِ زمین خورده لاابالی :(

**Man Mitavanam** · 1395 تير 22، 8:34

توجه توجه

دوستان سلام

امیدوارم که تعطیلات خوب و سرشار از انرژی رو شروع کرده باشیم

و

بتونیم از این اوقات فراغت پیش آمده بهتر و بهتر استفاده کنیم

و

همچنین مراقب پاکی خودمون باشیم در ایام بیکاری

برای همین میخواهیم در کنار هم برای هم تجربه هامون رو در مورد مراقبت از پاکی در اوقات فراغت بگیم

تا ازش استفاده کنیم برای بهتر سپری کردن اوقاتمون

دوست من می دونم که تو هم کنار همسفرت برای همسفرت تجربه هاتو برامون می گی

پس بااحترام ازتون دعوت میشه که بیایین

اینجا

**عاشق فاطمه زهرا** · 1395 تير 22، 10:04

(1395 تير 21، 23:42)تـــواب نوشته است: هیچ کسی عمرا بتونه ابعاد شخصیت منو بشناسه ، چون خودمم توش موندم
به هیچ عنوان نمی تونید منو پیش بینی کنید
سها خانوم شما حکم مادر ما رو دارید مگه می شه بودن و نبودنتون فرقی داشته نداشته باشه ؟؟؟؟؟؟
دعا کنید برای منِ زمین خورده لاابالی :(

شخصیت مجازی پیچیده ای داری تواب جان. 53258zu2qvp1d9v

**عاشق فاطمه زهرا** · 1395 تير 22، 10:17

داشتم فکر می کردم ،‌ ما نسلی هستیم که با بازی های کامپیوتری بزرگ شدیم.
توی بازی کامپیوتری با یک موجود مجازی و برنامه ریزی شده طرفیم که واقعیت این طوری نیست.

هیچ وقت شبیه ساز خلبانی ، مثل خلبانی واقعی نیست.
هنگام خلبانی واقعی ، با بالگرد واقعی روبرو هستیم ، یک موجود واقعی.
تعامل با بالگرد واقعی خیلی فرق می کنه.
شما توی کامپیوتر هر وقت گاز رو فشار بدی ، ماشین حرکت می کنه.
اما واقعیت این طور نیست ، موتور واقعی تشکیل شده از یک سری پیچ و مهره و پیستون و سیلندر.
یک وقت گاز می دی ، اتفاقی نمی افته.
ترمز می کنی ، ماشین سر می خوره و ...

اوضاع وقتی بدتر می شه که یک کودک تربیت شده با بازی کامپیوتری بخواد با یک انسان واقعی تعامل داشته باشه.
فاجعه است. چون انسان روح داره ، ماشین نیست ،‌ کامپیوتر نیست.

این ترم که TA بودم ، از ایمیل های بعضی از بچه ها این رو حس می کردم ، فرد مقابل احساس می کنه من هم جزئی از
یک بازی برنامه ریزی شده ام ،

دوستانی که تو داهات بزرگ شدن قدرش رو بدونن. Khansariha (56)

**رند**

عجب بحث فلسفی و پیچیده ای می کنی داداشی
دوتا مسئله هست
اولی اینکه حالا مگه عیبی داره وقتی دنیا با ما راه نمیاد
ما برا خودمون دنیا درست کنیم که ه وقت گاز میدی بره
والا

دوم اینکه
من داشتم فکر می کردم کله پاچه با سیراب و شیردون بهتر میشه یا نه
اهه سومم جور شد
سوم ایکه حالا تو این گرمای آدم ذوب کن میشه زد به بدن یا نه؟ 53258zu2qvp1d9v

**زینبی** · 1395 تير 22، 20:53

کله پاچه؟سیراب وشیردون؟

**رند** · 1395 تير 22، 20:59

چی شده زینبی خانم

از این کله پاچه الکیا نه ها کله پاچه مثل باقلوا
چشم داره مثل راحت الحلقوم Khansariha (2)

**زینبی** · 1395 تير 22، 21:05

ای ای ای چشمشم میخورین؟ Khobam

رحمی کنین بر گوسفند فلک زده 53258zu2qvp1d9v

**رند** · 1395 تير 22، 21:55

(1395 تير 22، 21:05)زینبی نوشته است: ای ای ای چشمشم میخورین؟
رحمی کنین بر گوسفند فلک زده

کله پاچه ؟
به بهشت نخواهم رفت اگه کله پاچه نداشته باشه Gigglesmile

**زینبی** · 1395 تير 22، 22:13

**رامین.**

سلام

بچه ها کله پاچه آوردم دور هم بزینم Khansariha (58)

بانو زینبی ... ببینین حیوونی با چشمای خمارش چجوری ذول زده به شما

دلتون میاد نیایین سمتش ؟

بفرمایین ، تعارف رو هم بذارین کنار ، خانوما مقدم ترن ، از چشاش شروع کنین، بزنین روشن شین Khansariha (69)

**زینبی** · 1395 تير 22، 23:11

این چه عکسیه Swear1

از سوسکم بدتره Swear1

نگاه نکردم عکستونو فقط فهمیدم چیه
من کنکور خوندنی یا دبیرستان تو کتابم رو عکسهایی ک حال بهم زن بودن کاغذ میذاشتم Khansariha (56)

**زینبی** · 1395 تير 22، 23:12

الانم عکسه رو سریع فرستادم بالا ندیدم Gigglesmile

**رند** · 1395 تير 22، 23:15

خداییش اگه آبلیمو صنعتی نداشته باشی ناراحت می شم Gigglesmile

یعنی چی زینبی خانم
یعنی کاغذ بزنیم رو چشماش میشه کله پشتک بزنیم تو ظرف؟

دست نزن رامین Swear1

**سها** · 1395 تير 22، 23:16

سلام
آقا کبه پاچه ک خوش مزه اس.. چرا دوست نداری بانو؟؟؟ Khansariha (69)

من عاشقشم.. (منتها ب خاطر صفرام دیگه خیلی نمیتونم با طیب خاطر بخورم و فقط ب بنا گوش اکتفا میکنم..

)

و
یادمه تو کانون گفتم از ی چیزی میترسم..
یکی ک خیلی منو دوست داشت و کلا از کسانی بود ک خیلی از ریخت من خوشش میاومد( یعنی اینقدر از من متنفربود ک حد نداشت..روحش شاد ) انتقاد کرد ک این ترس از بی ایمانیه..
آقا ی ترسی تو وجود ما افتاد.واقعا تا چند روز ولوله بود تو وجودم.. (هرچند گیر و گرفتاری زیاد دارم..اما خب.. اون موقع ترسیدم خیلی ) رفتم پیش استادم و سوال کردم ..
ب اون وحشتناکی ک دوستمون میگفت نبودم.. و بعد تا ی حدی حل شد..ب لظف خدا..

حالا هم ب تو میگم تجربه مو.. سعی کن بدت نیاد... برو سمتش.. ی بار امتحانش کن تا این حس چندشت از بین بره..
مثلا بیا با هم بریم بخوریم.. Gigglesmile

خیلی ارادت..
یاعلی.