امتیاز موضوع:
  • 34 رأی - میانگین امتیازات: 4.15
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن شبانه روزی

(1395 آذر 11، 19:39)زینبی نوشته است: میشه خداتو وصف کنی؟جواب این سوال رو برای کمک به خودم میخوام Hanghead
تو ی جمله ی کلمه ی طومار 53258zu2qvp1d9v

خدا یعنی یه تکیه گاه واسه من...من آدم مذهبی سفت و سختی نیستم. ولی بعد یه سری اتفاقها فهمیدم نیاز به یه پایگاه روانی دارم که آرامشم رو از اون بگیرم...تا اینکه خدای خودمو پیدا کردم...قبلاها میخواستم خودم کشفش کنم ولی از توان من خارج بود...و نهایت قبول کردم که عقل بشر گنجایش اینو نداره که داستان رو بفهمه ...خدا واسم یه دسته که رهام نمیکنه یه منبع عظیم قدرت که منم از اونم...ولی باید این روح متعلق به خدای خودمو پاک نگه دارم تا با شرمندگی تحویلش ندم...خدا واسم یه دریای عظیمه که منم یه قطره از اونم ...جدا بشم نابود میشم و میرم تو زمین و محو میشم...باید تا حد امکان خودمو بهش وصل کنم ....خدا واسم یه سنگ صبوره که خیلی از شبها قرآنشو به دست میگیرم و درد دل میکنم  و مثل بچه ها اشک میریزم و خواسته هامو ازش میخوام...قبلا که غرق گناه خ.ا بودم نمیدونستم من کیم خدا کیه...همه رو انکار میکردم اونم با فیگور روشن فکری!!! Shy Shy Shy ولی با فهمیدن و شناختن گناهم به اشتباه خودم پی بردم...خلاصه اینکه خدا یعنی عشق...محبت...تکیه گاه...سنگ صبور...دادخواه...پایگاه اعتماد...حامی...دلگرم کننده...ناجی من...
 سپاس شده توسط
(1395 آذر 11، 19:39)زینبی نوشته است: میشه خداتو وصف کنی؟جواب این سوال رو برای کمک به خودم میخوام Hanghead
تو ی جمله ی کلمه ی طومار 53258zu2qvp1d9v

سلام خانم زینبی
چقدر این سوالت قشنگ بود
و قشنگ تر از این سوال جواب هایی بود که بچه ها داده بودند


خب من اگه بخوام خدای ممد68 رو وصف کنم 2 حالت بوجود میاد!
من قبل از آشنا شدن با OA فقط یه خدا رو میشناختم و اون خدایی بود که دین عزیز اسلام البته از دید کتاب دینی دبیرستان بهم یاد داده بودند
اون خدا کسی بود که یه سری انسان رو پاک و منزه آفریده بود و منِ ممد68 باید شبیه اون انسان ها زندگی میکردم وگرنه مورد عذاب شدید این خدا واقع میشدم و هیچ کمکی بهم نمیکرد و یه جورایی مثل یه مراقب امتحان بود که دائم منتظر بود یه اشتباه ازم بگیره و برگه رو از زیر دستم بکشه!
این خدایی بود که من حدود 19 سال باهاش اشنا بودم و حسابی بهم آسیب زده بود!

بعد از 19 سالگیم و با آشنا شدن با انجمن OA کم کم یه خدای دیگه برام تعریف کردند!
خدایی که مهربونه خدایی که همیشه منتظره تا دستمو تو مشکلات بگیره خدایی که گُله!
این همون خدایی بود که من سالها دنبالش میگشتم و میخواستمش.

امروز که تعاریف دوستان رو از خداشون شنیدم برام جالب بود چون یاد یه داستان افتادم
پیل اندر خانه تاریک بود                              عرضه را آورده بودندش هنود
از برای دیدنش مردم بسی                           اندر آن ظلمت همی شد هر کسی
دیدنش با چشم چون ممکن نبود                    اندر آن تاریکی‌اش کف می‌بسود
آن یکی را کف به خرطوم اوفتاد                  گفت همچون ناودان است این نهاد
آن یکی را دست بر گوشش رسید                آن برو چون بادبیزن شد پدید
آن یکی بر پشت او بنهاد دست                    گفت خود این پیل چون تختی بدست
همچنین هر یک به جزوی که رسید               فهم آن می‌کرد هرجا می‌شنید
از نظر که، گفتشان شد مختلف                    آن یکی دالش لقب داد این الف
در کف هریک اگر شمعی بدی                      اختلاف از گفتشان بیرون شدی
چشم حس همچون کف دست‌است و بس      نیست کف را بر همه او دست‌رس
چشم دریا دیگرست و کف دگر                    کف بهل وز دیده دریا نگر
جنبش کف‌ها ز دریا روز و شب                  کف همی بینی و دریا نی عجب
ما چو کشتی‌ها به هم برمی‌زنیم                   تیره چشمیم و در آب روشنیم
ای تو در کشتی تن رفته به خواب                آب را دیدی نگر در آب آب


خلاصه خانم زینبی عزیز ببین کدوم یکی از صفات خدا برای شما کارآمده؟
برای یکی خدا وقتی قهاره کارآمده چون باعث میشه از عذاب خدا بترسه و گناه نکنه
برای یکی خدا وقتی مهربونه کارآمده چون باعث میشه وقتی نمک میخوره نمکدون نشکنه
و ...

اما امروزه با تمام این توصیفات به این نتیجه رسیدم که هیچ شکی نیست که خدا یکیست و اون الله عزیزه و تمام این کارهایی که گفته که ما انجام بدیم تماما به نفع خودمونه و هیچ سودی برای خودش نداره

میدونی گاهی که به صفات خدا فکر میکنم واقعا اشکم درمیاد خدا تمام صفاتش بی نهایته مثلا دیدی مامانا چقدر مهربونند این نشونه 0.0000000001% از مهربونیه خداست یا مثال دیگش دیدی باباها چقدر دورادور هوای بچه ها رو دارند این نشونه 0.0000000001% از هوادار بودن خداست
باز رفتم تو اعداد و ارقامی که فکر کردن بهشون باعث میشه از خجالت بمیرم که چرا من احمق یه کلمه به اینچنین خدایی نمیگم "ممنونم"
حرف زیاده ولی حیف که نمیشه همه چیز رو به زبون آورد

در کلام آخر اینو بگم که اگه یه روزی دنبال خدا گشتی زیاد راه دوری نمیخواد بری دستتو بذار رو قلبت و باهاش حرف بزن حتی بعد از چند وقت راحت میتونی ببینی که داره جوابتو واضح و روشن میده ولی بدیش به اینه که خدا مثل ما آدما پر حرف نیست و جوابشو از زبون دیگر آفریده هاش یا در عمل بهت میگه.

یاعلی


شعار من: ناامیدی ممنوع
[تصویر:  zko_mxcpx3irr8xxxrsdbdjwa0n2.png]
 سپاس شده توسط
سلام

خدای من همونیه که همیشه هوامو داشته 
میگه تو برو جلو من هواتو دارم . مهم نیست راه چقدر سخته و چقدر ذجر بکشی . ته تهش خودمم و خودتو و موفقیت  49-2
 سپاس شده توسط
"سفر"، همیشه مرا می بَرَد.
خیلی سفر رفتن رو دوست دارم، گر چه چند سالی ست، دست نداده است.

یکی هست،
رفته سفر، تنهایی، به مراکش؛
می نویسه، عکس میذاره،
خوندن و دیدن شون منو به هیجان میاره.  53
و چه جای زیبایی است مراکش.
کاش من م ی روزی برم.
53
هر از گاهی وبلاگ های اونایی که از سفرهاشون می نویسند رو می خونم.
ی سری جاها رو توی ذهن دارم که برم. کاش به آرزویم برسم.

از آفریقا،
فعلن همین مراکش، تانزانیا/زنگبار و تا حدودی مصر رو دوست دارم ببینم.
البته برای تونس هم تمنایی هست.

از اروپا،
پرتغال، اسپانیا و ایتالیا. البته گرجستان هم دوست دارم.

از آسیا،
مالدیو، هند، ویتنام و لبنان.

قاره ی آمریکا هم که هیچ گونه مرا نمی کِشد.

53 

کاش،
بعد ِ مردن،
همه ی این جای ها،
بمانند،
همراه با تمامی آدم هایشان.

باشد که باز گردیم،
سفرهایی در زمان و مکان.

53
[تصویر:  tree.jpg]

خُنُک آن قماربازی که بباخت آن چه بودش  ***  بِنَماند هیچ ش الا، هوس قمار دیگر


" مولوی "

53   53   53

این بار، بی تاریخ؛
خسته ام،
آن همه روزها که قرار بود شروع ی باشند ...

53 5353
[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
خلاصه وبی مقدمه بگم هدفم از این چالش دورهمی کانونیا بود
میدونید که من شبانه روزی تو کانونم جز مواقعی که در میرم که درس بخونم
تو این شبانه روز تور پروفایل گردی راه انداخته بودم واسه خودم
دیدم اکثریت حالشون گرفتش حالا به هر دلیلی
از طرفیم حس میکردم بچه ها (بیشترشون خصوصا تازه واردا)غریبی میکنن با کانون وکانونیا بعضی هام میگن حرفی واسه زدن نداریم بعضی ها هم....خلاصه هرکی دلیل خودش رو داشت
گفتم خدایا چه میشه کرد !!رندخانم هم که چندروز بود سعی میکردن بچه ها رو دور هم جمع کنن متاسفانه همکاری نمیکردید
یادم افتاد یک شب یکی از دوستام ازم خواست که از خدا براش حرف بزنم منم شروع کردم به گفتن هرچی بیشتر میگفتم حالم بهتر میشد انقدری خوب بودم اون شب که حس میکردم میتونم پرواز کنم
منم این سوال رو پرسیدم
اول از همه  از خدا بگیم که حالمون خوب شه
ودوم اینکه خودم بیشتر خدارو بشناسم وبهتر زندگی کنم
سوم اینکه بدونیم اینجا نباید حس تنهایی کنیم این همه دوست خوب میتونیم کنار هم باشیم که تنهاییامون همین جا پر شه،سایت های اشتباه نریم،پاکیمون رو با کنار هم بودن حفظ کنیم
مطمئن بودم جواب های جالبی خواهم گرفت
اما
با این سوال خودم رو هم به چالش کشیدم
آرمین خان گفتن که آدم باید عامل ی صفت خوب باشه تا بتونه اون صفت خوب رو در خدا مشاهده کنه
خدای من خیییییلی مهربونه خیییلی هم لطیفه وخییلی بزرگه انقدری که میتونی با اوردن اسمش ذوق میکنی ولی نمیتونی وصفش کنی 
این یک خط جواب خودم به این سواله
اما چجوری که من اصلا مهربون نیستم اینو همه اطرافیانمم تایید میکنن ولی خدام هست  Hanghead
53 برنامه ریزی روزانه  53 

در این دنیا اگر غم هست
صبوری کن خدا هم هست
 سپاس شده توسط
(1395 آذر 12، 6:34)زینبی نوشته است: خلاصه وبی مقدمه بگم هدفم از این چالش دورهمی کانونیا بود
میدونید که من شبانه روزی تو کانونم جز مواقعی که در میرم که درس بخونم
تو این شبانه روز تور پروفایل گردی راه انداخته بودم واسه خودم
دیدم اکثریت حالشون گرفتش حالا به هر دلیلی
از طرفیم حس میکردم بچه ها (بیشترشون خصوصا تازه واردا)غریبی میکنن با کانون وکانونیا بعضی هام میگن حرفی واسه زدن نداریم بعضی ها هم....خلاصه هرکی دلیل خودش رو داشت
گفتم خدایا چه میشه کرد !!رندخانم هم که چندروز بود سعی میکردن بچه ها رو دور هم جمع کنن متاسفانه همکاری نمیکردید
یادم افتاد یک شب یکی از دوستام ازم خواست که از خدا براش حرف بزنم منم شروع کردم به گفتن هرچی بیشتر میگفتم حالم بهتر میشد انقدری خوب بودم اون شب که حس میکردم میتونم پرواز کنم
منم این سوال رو پرسیدم
اول از همه  از خدا بگیم که حالمون خوب شه
ودوم اینکه خودم بیشتر خدارو بشناسم وبهتر زندگی کنم
سوم اینکه بدونیم اینجا نباید حس تنهایی کنیم این همه دوست خوب میتونیم کنار هم باشیم که تنهاییامون همین جا پر شه،سایت های اشتباه نریم،پاکیمون رو با کنار هم بودن حفظ کنیم
مطمئن بودم جواب های جالبی خواهم گرفت
اما
با این سوال خودم رو هم به چالش کشیدم
آرمین خان گفتن که آدم باید عامل ی صفت خوب باشه تا بتونه اون صفت خوب رو در خدا مشاهده کنه
خدای من خیییییلی مهربونه خیییلی هم لطیفه وخییلی بزرگه انقدری که میتونی با اوردن اسمش ذوق میکنی ولی نمیتونی وصفش کنی 
این یک خط جواب خودم به این سواله
اما چجوری که من اصلا مهربون نیستم اینو همه اطرافیانمم تایید میکنن ولی خدام هست  Hanghead

همه حرفات درست
فقط یه مشکلی هست من بحران هویت گرفتم
این رند خانم که می گی کیه؟ بگو من تمام سایت رو گشتم پیداش نکردم 53258zu2qvp1d9v
[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
(1395 آذر 12، 9:33)رند نوشته است: همه حرفات درست
فقط یه مشکلی هست من بحران هویت گرفتم
این رند خانم که می گی کیه؟ بگو من تمام سایت رو گشتم پیداش نکردم 53258zu2qvp1d9v

4 
عععععه... چه باحال 4
موضوع به این مهمی رو من باید از زبون غریبه بشنوم؟! 4
رند خانم باید بن بشه... من خودم به شخصه دیدم تو رهروان پست گذاشته  4
[تصویر:  1516091_1378333602425510_322294495_n.jpg]

535353
[تصویر:  05_blue.png]
رند خانم Khansariha (13) Khansariha (13) [تصویر:  18672_bandari.gif]
53
 سپاس شده توسط
آقا گیر الکی ندین
شایعه همین جوری درست میشه هاااا
منظور ایشون این بود که 
رند خان هم ....
نه رند خانم
عجب!

در مورد سواله دارم فکر میکنم 1
به نتیجه رسید میگم
به نتیجه نرسید نمیگم 22


ـــــــ
مخلص برادر نمیدانم که میداند 4chsmu1
[تصویر:  15624161_425888184424770_624179248140753...%3D%3D.2.c]
برای یافتن چیزی
باید به جستجوی آنچه نیست، بروی...
53

[تصویر:  Untitled.png]
 سپاس شده توسط
رندخانم 22 
4chsmu1 
Khansariha (13) Khansariha (13) 24 1202591pu55lez1va Khansariha (13) Khansariha (13)
53 برنامه ریزی روزانه  53 

در این دنیا اگر غم هست
صبوری کن خدا هم هست
 سپاس شده توسط
(1395 آذر 12، 11:10)طاهر نوشته است: آقا گیر الکی ندین
شایعه همین جوری درست میشه هاااا
منظور ایشون این بود که 
رند خان هم ....
نه رند خانم
عجب!
4
نه دیگه... قشنگ نگا کن داداش
گفته : "رند خانم هم" 4


(1395 آذر 12، 6:34)زینبی نوشته است: گفتم خدایا چه میشه کرد !!رندخانم هم که چندروز بود سعی میکردن بچه ها رو دور هم جمع کنن متاسفانه همکاری نمیکردید
4 
عمیق تر نگاه کن 4
[تصویر:  1516091_1378333602425510_322294495_n.jpg]

535353
[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
(1395 آذر 12، 10:34)روزبه نوشته است:
(1395 آذر 12، 9:33)رند نوشته است: همه حرفات درست
فقط یه مشکلی هست من بحران هویت گرفتم
این رند خانم که می گی کیه؟ بگو من تمام سایت رو گشتم پیداش نکردم 53258zu2qvp1d9v

4 
عععععه... چه باحال 4
موضوع به این مهمی رو من باید از زبون غریبه بشنوم؟! 4
رند خانم باید بن بشه... من خودم به شخصه دیدم تو رهروان پست گذاشته  4

Khansariha (13) Khansariha (13)
مراحل ثبت نام نسیم حیات براشون ارسال میشه به زودب Gigglesmile
[img=0x0]http://s6.picofile.com/file/8255085326/%D9%84%D9%88%DA%AF%D9%88_%D8%B1%D9%86%DA%AF%DB%8C.gif[/img]
 سپاس شده توسط
(1395 آذر 12، 11:38)روزبه نوشته است:
(1395 آذر 12، 11:10)طاهر نوشته است: آقا گیر الکی ندین
شایعه همین جوری درست میشه هاااا
منظور ایشون این بود که 
رند خان هم ....
نه رند خانم
عجب!
4
نه دیگه... قشنگ نگا کن داداش
گفته : "رند خانم هم" 4


(1395 آذر 12، 6:34)زینبی نوشته است: گفتم خدایا چه میشه کرد !!رندخانم هم که چندروز بود سعی میکردن بچه ها رو دور هم جمع کنن متاسفانه همکاری نمیکردید
4 
عمیق تر نگاه کن 4

اشتباه لپی بوده 4chsmu1

ینی من تا ایشون رو تبرئه نکنم ول کن نیستم 4chsmu1
[تصویر:  15624161_425888184424770_624179248140753...%3D%3D.2.c]
برای یافتن چیزی
باید به جستجوی آنچه نیست، بروی...
53

[تصویر:  Untitled.png]
 سپاس شده توسط
آقا طاهر شما وکالت من رو به عهده بگیرین بعدا حساب میکنیم Gigglesmile
من باید برم درس بخونم Swear1Hanghead
انقد سروصدا نکنید صداتون تا درسیجات میاد Swear1
53 برنامه ریزی روزانه  53 

در این دنیا اگر غم هست
صبوری کن خدا هم هست
 سپاس شده توسط
(1395 آذر 12، 11:51)طاهر نوشته است: ینی من تا ایشون رو تبرئه نکنم ول کن نیستم 4chsmu1

4
خانوم زینبی رو تبرئه کنی یا رند خانم؟! 4
[تصویر:  1516091_1378333602425510_322294495_n.jpg]

535353
[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان