(1395 آذر 11، 19:39)زینبی نوشته است: میشه خداتو وصف کنی؟جواب این سوال رو برای کمک به خودم میخوام
تو ی جمله ی کلمه ی طومار
سلام خانم زینبی
چقدر این سوالت قشنگ بود
و قشنگ تر از این سوال جواب هایی بود که بچه ها داده بودند
خب من اگه بخوام خدای ممد68 رو وصف کنم 2 حالت بوجود میاد!
من قبل از آشنا شدن با OA فقط یه خدا رو میشناختم و اون خدایی بود که دین عزیز اسلام البته از دید کتاب دینی دبیرستان بهم یاد داده بودند
اون خدا کسی بود که یه سری انسان رو پاک و منزه آفریده بود و منِ ممد68 باید شبیه اون انسان ها زندگی میکردم وگرنه مورد عذاب شدید این خدا واقع میشدم و هیچ کمکی بهم نمیکرد و یه جورایی مثل یه مراقب امتحان بود که دائم منتظر بود یه اشتباه ازم بگیره و برگه رو از زیر دستم بکشه!
این خدایی بود که من حدود 19 سال باهاش اشنا بودم و حسابی بهم آسیب زده بود!
بعد از 19 سالگیم و با آشنا شدن با انجمن OA کم کم یه خدای دیگه برام تعریف کردند!
خدایی که مهربونه خدایی که همیشه منتظره تا دستمو تو مشکلات بگیره خدایی که گُله!
این همون خدایی بود که من سالها دنبالش میگشتم و میخواستمش.
امروز که تعاریف دوستان رو از خداشون شنیدم برام جالب بود چون یاد یه داستان افتادم
پیل اندر خانه تاریک بود عرضه را آورده بودندش هنود
از برای دیدنش مردم بسی اندر آن ظلمت همی شد هر کسی
دیدنش با چشم چون ممکن نبود اندر آن تاریکیاش کف میبسود
آن یکی را کف به خرطوم اوفتاد گفت همچون ناودان است این نهاد
آن یکی را دست بر گوشش رسید آن برو چون بادبیزن شد پدید
آن یکی بر پشت او بنهاد دست گفت خود این پیل چون تختی بدست
همچنین هر یک به جزوی که رسید فهم آن میکرد هرجا میشنید
از نظر که، گفتشان شد مختلف آن یکی دالش لقب داد این الف
در کف هریک اگر شمعی بدی اختلاف از گفتشان بیرون شدی
چشم حس همچون کف دستاست و بس نیست کف را بر همه او دسترس
چشم دریا دیگرست و کف دگر کف بهل وز دیده دریا نگر
جنبش کفها ز دریا روز و شب کف همی بینی و دریا نی عجب
ما چو کشتیها به هم برمیزنیم تیره چشمیم و در آب روشنیم
ای تو در کشتی تن رفته به خواب آب را دیدی نگر در آب آب
خلاصه خانم زینبی عزیز ببین کدوم یکی از صفات خدا برای شما کارآمده؟
برای یکی خدا وقتی قهاره کارآمده چون باعث میشه از عذاب خدا بترسه و گناه نکنه
برای یکی خدا وقتی مهربونه کارآمده چون باعث میشه وقتی نمک میخوره نمکدون نشکنه
و ...
اما امروزه با تمام این توصیفات به این نتیجه رسیدم که هیچ شکی نیست که خدا یکیست و اون الله عزیزه و تمام این کارهایی که گفته که ما انجام بدیم تماما به نفع خودمونه و هیچ سودی برای خودش نداره
میدونی گاهی که به صفات خدا فکر میکنم واقعا اشکم درمیاد خدا تمام صفاتش بی نهایته مثلا دیدی مامانا چقدر مهربونند این نشونه 0.0000000001% از مهربونیه خداست یا مثال دیگش دیدی باباها چقدر دورادور هوای بچه ها رو دارند این نشونه 0.0000000001% از هوادار بودن خداست
باز رفتم تو اعداد و ارقامی که فکر کردن بهشون باعث میشه از خجالت بمیرم که چرا من احمق یه کلمه به اینچنین خدایی نمیگم "ممنونم"
حرف زیاده ولی حیف که نمیشه همه چیز رو به زبون آورد
در کلام آخر اینو بگم که اگه یه روزی دنبال خدا گشتی زیاد راه دوری نمیخواد بری دستتو بذار رو قلبت و باهاش حرف بزن حتی بعد از چند وقت راحت میتونی ببینی که داره جوابتو واضح و روشن میده ولی بدیش به اینه که خدا مثل ما آدما پر حرف نیست و جوابشو از زبون دیگر آفریده هاش یا در عمل بهت میگه.
یاعلی