امتیاز موضوع:
  • 34 رأی - میانگین امتیازات: 4.15
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن شبانه روزی

من هم تسلیت می گم این اتفاق رو. Hanghead
خیلی ناراحت کننده بود. Shy
خداوند به خانواده هاشون صبر بده.

اما زندگی ادامه داره و ما باید به فکر کار و تلاش بیشتر برای ساختن ایرانی بهتر باشیم. 53258zu2qvp1d9v
راه این نیست که فرار کنیم. تا چند سال دیگه کشور می افته دست همین ما ها.
همین ما ها می شیم مدیر و معاون و رئیس جمهور و رهبر و کارخونه دار و مغازه دار و راننده تاکسی و استاد دانشگاه و کارگر و کارفرما و ....
اگر می خوایم ایرانی بهتر داشته باشیم ، باید از خودمون شروع کنیم.
اگر ما امروز نتونیم بر خ.ا غلبه کنیم ، اگر درسمون رو درست نخونیم ، اگر تجربه کافی کسب نکنیم ، وضعیت به همین صورت ادامه پیدا می کنه.

ما چقدر آماده شدیم برای آینده؟ برای پدر شدن؟ برای مادر شدن؟ برای همسر شدن؟ برای مدیر شدن؟ برای کاگر شدن؟ برای کارمند شدن؟
اونی که اختلاس کرده ، مادر زاد که اختلاس گر به دنیا نیومده؟
اون هیئت مدیره پلاسکو و مغازه داراش آدمایی بودن مثل ما.
شما خودتون را جای اون ها بگذارید ، با این همه مشکلات مالی ،‌ حاضر بودی ساختمون رو به خاطر مسائل ایمنی و اخطار های مزاحم آتش نشانی تعطیل کنید؟
مگه اصلا اون مغازه دار ها این اجازه رو به شما می دادند که این کار رو بکنید؟
قبل از هرگونه قضاوت کافیه خودتون رو جای طرف مقابل بذارید.
منی که می دونم خ.ا بده و انجامش می دم ، از کجا معلوم بد های دیگه ای رو که می دونم رو هم انجام ندم؟
اختلاص نکنم؟ دزدی نکنم؟ دروغ نگم؟ نزول نگیرم؟‌ نزول ندم؟

چقدر آماده ایم؟ 1
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

سلام
دنیا برای آدمهای بزرگ خیلی تنگه..
ان شاء الله اتفاق های خوبی بیافته..
یادمون باشه ی روزی هم سهم ما رفتنه.. کاش خوب باشه..

یاعلی.
[تصویر:  07c49977111e42a28fd6.jpg]

 سپاس شده توسط
(1395 بهمن 1، 16:30)Rise نوشته است: هر کسی مسئول اعمال خودشه

به هر حال از قدیم گفتند عیسی به دین خود موسی به دین خود هرکس فهم شعور خودش رو داره خوش باشید دوستان


اری اقای Rise
با این قسمت خیلی موافقم....
  [تصویر:  zko_mxcpx3irr8xxxrsdbdjwa0n2.png]
 یک راند دیگر مبارزه کن 
 سپاس شده توسط
(1395 بهمن 2، 12:08)سها نوشته است: سلام
دنیا برای آدمهای بزرگ خیلی تنگه..
ان شاء الله اتفاق های خوبی بیافته..
یادمون باشه ی روزی هم سهم ما رفتنه.. کاش خوب باشه..

یاعلی.


کاش این رفتنمون با دستی پر باشه 
و اون دنیا سر به زیر نباشیم....
  [تصویر:  zko_mxcpx3irr8xxxrsdbdjwa0n2.png]
 یک راند دیگر مبارزه کن 
 سپاس شده توسط
بچه ها خواهشا مث سری پیش نشه بحثا22
مخلصیم 302
 سپاس شده توسط
نه ... قربونت
تموم شد 128fs318181
ما بیشتر حاجی مهدیار 303
به احترام شما پستهای آخر هم پاک شد 53
[تصویر:  1516091_1378333602425510_322294495_n.jpg]

535353
[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
بحث گل و بل بلی خوبه؟! خب باید ابن بحثا مطرح بشه که ادم با یه شبهه هنگ نکنه باید این بحثا باشن مشکلش چیه؟! دوستان کسی درباره نرمال سازی جوامع اطلاعاتی داره؟! 
من اسنادی دارم که میتونم ثابت.کنم این طرح تو ایران و خصوصا بین جوانان اجرا شده.
[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
واقعا چرا؟؟؟
چرا بی انگیزه شدم؟
البته بی انگیزه نشدم
بی خیالی همه ی وجودمو گرفته
نمیدونم
ولی دوباره دارم احساس تنهایی می کنم
قبلا هم می کردم
اما الان دوباره به اوجش رسیده
میدونی مشکل کجاست؟
یه زمانی اشتباه کردم و علاقه ام رو به سمت هم جنس بردم
اما این علاقه از طرف مقابل علاقه نبود بلکه شهوت بود!!!!
اونجا همه چی خراب شد
و من هم به جای برگشتن از این مسیر همینطور داخلش جلو رفتم تا بتونم عاطفه ی خودمو ارضا کنم
اما غافل از اینکه اینا فقط منو تشنه تر می کنه
الان هم خیلی شرایطم سخت شده
#همجنس
گاهی دلم برای خودم تنگ می شود!

مُهَيّای بهتر شدن...(الهی آمین)


[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
سلام بچه ها
ظهر بارونی تون بخیر
ی مطلبی خوندم از احسان محمدی خیلی قشنگ بود حیفم اومد نذارم اینجا
(به هییچ وجه قصد کش دادن موضوع ندارم فقط زاویه دیدش خیلی جالبه لطفا بخونیدش به شرط داشتن حال و حوصله1 )


عصرایران؛ احسان محمدی -  در بخش ایمنی یک شرکت نفتی کار می کردم. اجازه نمی دادیم کارگرها با کامیون هایی که سوار می شدند بنزین ببرند برای دستگاه های حفاری. ماشین های حمل سوخت باید این کار را می کردند. اما گوش نمی دادند. دبه را زیر وسایل قایم می کردند که زودتر برسند و کارشان را تمام کنند و برگردند.  
 
هرچه توضیح می دادم که وقتی توی ماشین سیگار می کشید و لباس هایتان بنزینی است این کار چقدرمی تواند خطرناک باشد، گوش نمی دادند. احتمالاً به نظرشان حرف های یک بچه سوسول دانشگاهی می آمد که فکر می کرد مهندس است! الکس ناظر پروژه اسکاتلندی بود. یک روز محموله بنزین قایم شده توی یک کامیون پیدا کردیم. عصبانی شد. سر کارگرها داد زد. یکی از آنها انگشتش را گرفت طرف آسمان و گفت: مستر فقط گاد! ( یعنی خون خودت رو کثیف نکن پیرمرد! خدا هوامونو داره)! فکر کنم آخرش از دست ما سکته کرد و مُرد. 


 یک - پلاسکو فروریخت. کام مان تلخ است اما یادمان می رود. درست مثل منا، مثل تصادف قطار سمنان، مثل کشته شدن سربازها، مثل فروریختن ساختمان سعادت‌آباد که هفده کارگر دفن شدند، مثل آتش سوزی خیابان جمهوری که دو زن کارگر یک تولیدی از طبقه پنجم پائین پریدند و مُردند. این آخری دقیقاً دی ماه دو سال پبش رخ داد!  یادتان هست؟ این هم یادمان می رود، چون ما به زخم خو کرده ایم. مرگ کسب و کار ماست. یک اتفاق تازه رخ می دهد، می شورد می برد. فقط گاد! 
 
دو - قالیباف؛ گرچه مورد علاقه نگارنده نیست اما کسی تضمین می دهد اگر او استعفا بدهد و نفر بعد شهردار تهران بشود دیگر هیچ ساختمانی آتش نمی گیرد؟ هیچ خیابانی نشست نمی کند؟ دبه آب جایش را به تجهیزات مدرن آتش نشانی می دهد؟ 
 
ما گرفتار بحران مدیریت در این کشوریم. تا دلتان بخواهد دکترا و مهندس و فلان و فلان داریم اما مدیر چطور؟ چرا مثل مربی فوتبال، مدیر وارد نمی کنیم؟ چند نفرمان کُشته بشود تا مدیران ما قبول کنند مدیریت بحران نمی دانند؟ یک باران، یک سیل کوچک، یک آتش سوزی در این کشور جنازه تولید می کند. 
 
مسئله فقط پلاسکو نیست، صدها ساختمان مستعد سوختن و فروریختن مثل پلاسکو در همین شهر همین لحظه توسط سودجویانی از جنس خودمان دارد ساخته می شود. اگر  در تهران زلزله بیاید چکار کنیم؟ فقط گاد؟ 
 
  سه - بی اعتمادی در این کشور ترسناکتر از آتش سوزی است. مردم ما به اخبار تلویزیون اعتماد ندارند، به توصیه مسئولین که آقا نیایید برای تماشا اعتماد ندارند، به حرف آتشنشان ها که ساختمان را ترک کنید اعتماد ندارند، به آمبولانسی که توی خیابان پشت سرشان آژیر می کشد اعتماد ندارند. فقط گاد! 
 
 چهار- ما مردم شرم آوری هستیم مثل آنها که با فاجعه سلفی می گیرند، ما مردم بزرگی هستیم،مثل آتش نشان هایی که سوختند. ما دقیقاً چه هستیم؟ فقط گاد ما را می شناسند! 
 
  پنج- چند روزی بازی «کی بود کی بود من نبودم» و «تشکیل کمیته بررسی» و « غافلگیر شدیم و انشااله با خاطیان برخورد می شود» و «همدردی می کنیم با خانواده جانباختگان» و ... ادامه دارد و بعد از یادها می رود. خلاص! ما عادت کرده ایم به این قصه ها و غصه ها. گاد چطور؟ 
 
  شش- چندنفر از ما که فحش و تز می دهیم بلدیم با کپسول آتشنشانی کار کنیم؟ یک آتل بستن ساده را بلدیم؟ تنفس مصنوعی بلدیم؟می دانیم بچه مان پاک کن قورت داد نجاتش بدهیم؟  تقریباً هیچکدام مان! پس برای فاجعه بعدی آماده شویم. گاد مدیر بحران ما نیست. 
 
♧ ما ابدیت را در پیش داریم♧
 سپاس شده توسط
سلام خوبین؟
کسی از آقای صادقین خبر داره؟
خیلی وقته نیستن 2
53
اره خیلی وقته ایشون نیستند.... Gig
انشاالله هرجا که هستند سالم و سلامت و پیروز باشند. 53
  [تصویر:  zko_mxcpx3irr8xxxrsdbdjwa0n2.png]
 یک راند دیگر مبارزه کن 
 سپاس شده توسط
سلام
جهت یاد ایامی  53258zu2qvp1d9v
یک مسابقه امشب در همین انجمن راس ساعت 9 برگزار می شود  49-2
باهوشا دقت کنن تا یه ربع تاخیر جایز است Khansariha (13)

[تصویر:  nasimhayat.png]
درود بر میتوانم خانوم 49-2
مسابقه هاشون خیلی عالیه Confetti
خاطره خیلی خوبی از این مسابقه ها دارم Khansariha (69) Gigglesmile
  [تصویر:  zko_mxcpx3irr8xxxrsdbdjwa0n2.png]
 یک راند دیگر مبارزه کن 
(1395 بهمن 4، 1:55)جناب خان :) نوشته است: سلام خوبین؟
کسی از آقای صادقین خبر داره؟
خیلی وقته نیستن 2
آره منم ازشون خبری ندارم. Hanghead
نگرانشم. Hanghead
ان شاء الله که خیره. 53258zu2qvp1d9v

(1395 بهمن 4، 10:24)می توانم نوشته است: سلام
جهت یاد ایامی  53258zu2qvp1d9v
یک مسابقه امشب در همین انجمن راس ساعت 9 برگزار می شود  49-2
باهوشا دقت کنن تا یه ربع تاخیر جایز است Khansariha (13)


ایول مسابقه‌‌ ، من که هستم Khansariha (46)
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط
واقعا بابات انقدر دوست دارن؟
همین الان پا شو برو ببوسشون

درد از این بزرگتر که مادر و پدر بچه رو دوست نداشته باشن و نخوان وجود نداره

اینه که حتی یه شب هم به حال قهر ازشون نخواب

بدو برو

-----------------------------------------------------

خوب تا الان سه تا شرکت کننده داریم:

1- می توانم 0 امتیاز
2- هادی 0 امتیاز
3- عاشق فاطمه زهرا 0 امتیاز

شرکت کننده دیگه ای نبود؟

[تصویر:  nasimhayat.png]


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 4 مهمان